در روزهای گذشته فیلم «یزدان تفنگ ندارد» منتشر شده است؛ اثری به گفته سازندگانش «مستند» که به ماجرای کشتهشدن ندا آقا سلطان در جریان اعتراضهای پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد 88 در ایران میپردازد.
این برنامه در مجموع بار دیگر ادعاهای قبلی جمهوری اسلامی و حامیان حکومت درباره کشتهشدن برنامهریزیشده ندا آقا سلطان توسط کسانی جز نیروهای نظامی و انتظامی ایران را تکرار کرده است و نهایتا آن را کنار انفجارهای انتحاری تیرماه در مسجد جامع زاهدان قرار داده است که بر اثر آن، 28 نفر و از جمله چند عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشته و بیش از 100 نفر دیگر زخمی شدند. به گفته رسانههای داخلی ایرانی، در جریان این انفجار محمد گلدوی، عضو بسیج، جلوی ورود یکی از بمبگذاران انتحاری را گرفت و در این میان خود نیز جان باخت. یزدان، نام فرزند خردسال محمد گلدوی است.
حسین شمقدری کارگردان فیلم مستند 68 دقیقهای «یزدان تفنگ ندارد» و راوی آن سیدطهرضا نیرهدی، دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه صنعتی شریف، تلاش کردهاند با شیوهای متفاوت از برنامههای قبلی رسانههای نزدیک به حکومت به این موضوع بپردازند.
آنان در برنامه خود با مردم کوچه و خیابان و برخی چهرههای شناختهشده حامی حکومت و محمود احمدینژاد، از جمله حسن عباسی صحبت کردهاند.
استقبال اصولگرایان؛ از صدا و سیما تا رجا نیوز
اصولگرایان، چه حامیان دولت و چه منتقدان آن، از این فیلم استقبال کردهاند و فراوان به تبلیغ و معرفیاش پرداختهاند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز به تبلیغ «یزدان تفنگ ندارد» پرداخته است و برنامه تلویزیونی «راز» که نادر طالبزاده، از سینماگران و مدیران تلویزیونی حامی دولت مجری آن است، با دعوت از کارگردان و عوامل دیگر این فیلم، آن را «سندی محکم و افشاگرانه علیه مخالفان جمهوری اسلامی و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور»، مثل بیبیسی و صدای آمریکا معرفی کرد.
هفتهنامه پنجره که محمدرضا زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم، مدیر آن است و به اصولگرایان منتقد محمود احمدینژاد نزدیک است، هفته گذشته این فیلم را به ضمیمۀ هفتاد و ششمین شمارهاش منتشر کرد. این مجله در تبلیغ این فیلم نوشت که «یزدان تفنگ ندارد»، تجربه متفاوتی از فیلمهای مستند سیاسی ایرانی به مخاطب ارائه میدهد.
سایت خبری رجا نیوز نیز که به حامیان تندرو دولت نزدیک است، «یزدان تفنگ ندارد» را «تلاشی طولانی و طاقتفرسا و البته خستگیناپذیر از سوی دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف جهت یافتن بخشی از حقیقت ماجراهای سال 1388، فرای نگاههای تکراری، شعاری، رسمی و مرسوم رسانهای» معرفی کرده است.
اما نهایتا بر خلاف آنچه در برنامه تلویزیونی راز گفته شد، این فیلم در همان قالب آشنای برنامههای تبلیغی و شبهمستند صدا و سیما، روایتی جانبدارانه و تبلیغاتی ارائه میدهد و همچنین برخلاف تبلیغ سایت رجا نیوز، این فیلم از نظر مضمون و ساختار نه تنها تفاوت شاخصی با کارهای دیگر تلویزیونی صدا و سیما در این زمینه ندارد، بلکه انسجام موضوعی و ساختاری برخی از برنامههای دیگر را هم ندارد و چند موضوع مختلف را به صورت پراکنده و شتابزده در کنار هم مطرح میکند و به نتیجهگیری روشن و مشخصی نمیرسد.
مستندی به روایت یک «دانشجوی شریف»
در آغاز فیلم، طهرضا (راوی فیلم) را میبینیم که خود را برنده مدال نقره المپیاد فیزیک سال ۸۵ و دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف معرفی میکند. به این ترتیب فیلمساز با تاکید بر وجهه علمی موفق راوی، او را برای مخاطب فردی معتبر و موجه معرفی میکند که میتوان به روایتش اعتماد کرد.
راوی ورود به دانشگاه شریف را «تحول بزرگی در زندگی هر کس» میداند و در عین حال میگوید که ورود به دانشگاه بزرگترین اتفاق زندگی او نبوده است.
بررسی و کنکاش در مورد ماجرای کشتهشدن ندا آقاسلطان، محور اصلی مستند «یزدان تفنگ ندارد» است. ندا، دختر جوان 27 سالهای بود که در جریان اعتراضهای خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، در 30 خرداد 88، با شلیک گلوله ناشناس، در خیابان امیرآباد تهران کشته شد؛ یک روز پس از آنکه آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در نمازجمعه تهران گفت که از این پس اگر خونی از معترضان ریخته شود، مسئولیتش به عهده رهبران اعتراضهاست.
ویدئوی جانباختن ندا آقا سلطان بلافاصله در یوتیوب و سایتهای اینترنتی مختلف پخش شد و شبکههای خبری تلویزیونی در جهان آن را باز پخش کردند. ندا به شمایلی از «جنبش سبز» و ایرانیان معترض تبدیل شد.
اما فیلمساز تنها روی این موضوع تمرکز نکرده و در کنار آن به چندین موضوع دیگر از جمله سانسور خبری صدا و سیما و نحوه پوشش خبری این رسانه دولتی از رویدادهای پس از انتخابات در ایران، همایش ایرانیان خارج از کشور و بازتاب تصویری حوادث ایران در رسانههای غرب، میزان نفوذ و اعتبار رادیوهای فارسیزبان خارج از کشور (عمدتاً بیبیسی و صدای آمریکا) نزد مردم ایران، خشونت و آشوبگری طرفداران «جنبش سبز»، تقلب در انتخابات، پایگاه مردمی آقای احمدینژاد، بیخبری مردم شهرستانها از حوادث سیاسی تهران و در نهایت ماجرای انفجار مسجد جامع زاهدان در تیرماه 89 نیز پرداخته است.
فیلم با این که راوی دارد، اما راوی در مقام مفسر رویدادها نیست. او تنها در مقابل دوربین حاضر است و با لحنی که آشکارا در تضاد با لحن رسمی و عصا قورتداده گویندهها و مجریان رادیو و تلویزیون حکومتی ایران است، با افراد مصاحبه میکند.
ندا آقاسلطان؛ «یک اطلاعاتی فراری از کشور»
مصاحبهشوندگان عمدتاً افرادی هستند که یا صریحا و تلویحا از مواضع و سیاستهای حکومت دفاع میکنند و روایتهای حکومتی را دربارۀ قتل ندا یا حوادث دیگر تایید میکنند، و یا افرادی ناآگاه و بیخبر هستند که برخی از آنها حتی نام ندا آقاسلطان را نشنیده و او را خواننده لسآنجلسی یا «تروریست» معرفی میکنند. حتی یکی از آنها میگوید «ندا آقاسلطان یک اطلاعاتی فراری از کشور» است.
پخش ویدئوی لحظه مرگ ندا آقاسلطان که با تلفن همراه فیلمبرداری شده بود، بازتاب گستردهای در سراسر جهان داشت و چند فیلم مستند و برنامه تلویزیونی درباره آن از شبکههای مختلف بینالمللی پخش شده است.
رسانههای وابسته به حکومت یا حامی آن، چند روایت از چگونگی وقوع این قتل ارائه کردهاند که معروفترین آنها، مستندی به نام «تقاطع» بود که در تلویزیون انگلیسیزبان جمهوری اسلامی، پرستیوی، ساخته شد و شامگاه 22 خرداد و در آستانه نخستین سالگرد انتخابات، نسخهای دوبلهشده از آن از تلویزیون ایران پخش شد.
در این مستند که با حضور استاد موسیقی ندا، دوست او، یک پزشک، و عباس کارگر ساخته شده، نهایتا کشتهشدن ندا آقا سلطان تلویحا به گردن سازمان مجاهدین خلق انداخته میشود.
عباس کارگر، یک عضو بسیج است که آرش حجازی میگوید او را در صحنه قتل دیده است. این پزشک و مترجم حاضر در صحنه قتل ندا که در انگلیس اقامت دارد و پلیس ایران او را به اتهام دخالت در قتل ندا تحت تعقیب دارد، میگوید پس از تیراندازی، دیگر حاضران در صحنه، آقای کارگر را گرفتهاند و سپس با تهدیدی که او کرده است، آزادش کردهاند.
در روایتهای حامیان حکومت، کشتهشدن ندا غالباً به عنوان ماجرایی از پیش طراحیشده و ساختگی از سوی بیگانگان توصیف شده است اما آرش حجازی، این روایتها را رد کرده و نیروهای امنیتی مستقر در خیابان را عامل تیراندازی معرفی کرده است.
در فیلم «یزدان تفنگ ندارد»، راوی/گزارشگر برای کشف ماجرای قتل ندا آقاسلطان، به کوچه شهید صالحی در خیابان امیرآباد شمالی یعنی محل کشتهشدن ندا میرود تا از طریق گفتوگو با ساکنان محل و شاهدان عینی حادثه، به تماشاگر نشان دهد که این قتل «واقعاً» چگونه اتفاق افتاده و آیا آن گونه که رسانههای غرب و فیلم ویدئویی منتشر شده از صحنه کشته شدن ندا در یوتیوب ادعا میکنند، او به دست نیروهای بسیجی کشته شده با ماجرا به گونه دیگری بوده است.
او از عابرانی که غالباً ساکنان همان محلاند، میپرسد که آیا روز حادثه آن جا بودهاند، و یا از آنها میپرسد «این جا چه اتفاقی افتاده است؟». اما کمتر کسی حاضر میشود به سوال او پاسخ دهد. بیشتر ساکنان راهشان را میکشند و بیاعتنا رد میشوند.
برخی از عابران نیز صراحتاً میگویند که به راوی اعتماد ندارند یا از حرف زدن میترسند. آنهایی هم که حاضر به حرفزدن میشوند جز تکرار حرفهای قبلی صدا و سیما و تایید ادعای مقامات جمهوری اسلامی چیز تازهای نمیگویند. مثلاً یکی از آنها میگوید: «خانمی کشته شده که نقش سیاسی نداشته، اما جنگ رسانهای درست کردند». یا فرد دیگری میگوید، کسانی پشت صحنه هستند که این شلوغ کاریها را دوست دارند.
روایتهای مختلف از یک خون
بعد از پخش ویدئوی کشتهشدن ندا از رسانههای خبری جهان، مقامات جمهوری اسلامی دستداشتن نیروهای وابسته به حکومت در این قتل را تکذیب کردند و آن را برنامهای از پیش طراحی شده از طرف سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) و شبکههای خبری سیانان و بیبیسی دانستند.
محمود احمدینژاد سه ماه پس از کشته شدن ندا آقاسلطان، در پاسخ به خبرنگار شبکه سیبیاس، از ندا آقاسلطان به عنوان قربانی «اغتشاش» نام برد و گفت، این اغتشاشها با حمایت برخی سیاستمداران آمریکایی، صدای آمریکا و بیبیسی در ایران به راه افتاد.
احمد خاتمی، عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان و امام جمعه موقت تهران، نیز چند روز پس از کشتهشدن ندا در نماز جمعه تهران گفت: یک خانم کشته شد، اوباما برایش اشک تمساح ریخت و غرب معرکه گرفت. هر عاقلی که فیلمش را ببیند متوجه میشود کار خود اغتشاشگران است. به گونهای که از جایی که ماشین این خانم هم پارک شده است عکس گرفتهاند. این خانم در کوچه خلوت بوده است. در کوچه خلوت که نمیکشند، دستگیر میکنند. معلوم است که اگر کار نظام بود، در خیابان برخورد میکرد.
در فیلم «یزدان تفنگ ندارد» نیز همین حرفها را از زبان ورزشکاری به نام حمید میشنویم که ادعا میکند قتل ندا از قبل برنامهریزی شده بوده و یک نفر گوشه خیابان منتظر بوده تا از این صحنه فیلم بگیرد.
در بخشی از این برنامه، حسن عباسی، از تحلیلگران سیاسی نزدیک به دولت، قتل ندا را «مظهر دروغ رسانهای» معرفی میکند. در بخشی دیگر، از زبان پیرمردی که روی نیمکتی در پارک قیطریه نشسته میشنویم که «خارجیها از قتل ندا بهرهبرداری کردند و حتماً برنامهای بوده است.»
در صحنه دیگری از فیلم، حسن عباسی میگوید: جمهوری اسلامی ارادهاش بر این نیست که مانند حکومت چین برای سرکوب شورش با توپ و تانک به خیابان بیاید و مردم را بکشد، بلکه برای این کار از پلیس، بسیج و نیروهای مردمی استفاده میکند.
دانشجویی پاکستانی که در دانشگاه شریف درس میخواند، ادعا میکند که بیبیسی و دیگر رسانههای غربی پشت قتل ندا بودند و از آن استفاده سیاسی کردند.
راوی فیلم «یزدان تفنگ ندارد»، موفق نمیشود در جستوجوهای خود هیچ شاهد عینی پیدا کند که روز حادثه در محل بوده باشد و روایتهای حکومتی از کشتهشدن ندا را تایید کند. هرچه هست از زبان کسانی است که تفسیر خود را از این حادثه بیان میکنند؛ تفسیری که ناقض روایتهای قبلی حامیان حکومت از این قتل نیست.
راوی رو به دوربین میگوید که قصد داشته با خانواده ندا هم گفتوگو کند، اما بعد از دیدن فیلم مستند «برای ندا» از این کار منصرف شده است.
«برای ندا» نام فیلم مستندی است که «آنتونی تامس»، مستندساز مشهور بریتانیایی برای شبکه اچبیاو تهیه و کارگردانی کرده و ژوئن سال 2010 (خرداد امسال) از این شبکه تلویزیونی آمریکایی پخش شد.
سازنده «یزدان تفنگ ندارد» برای توضیح علت خودداری راوی از مصاحبه با خانواده ندا، صحنهای از این فیلم مستند را نشان میدهد که در آن خانم هاجر رستمی، مادر ندا آقاسلطان، از ارتباط تلفنی لحظه به لحظه خود با ندا در خیابان قبل از وقوع حادثه حرف میزند. اما آقای شمقدری از زبان چند جوان که هویت آنها برای بیننده معلوم نیست، به ما میگوید که روز سیام خرداد تلفنها قطع بوده و موبایلها آنتن نمیداد و نتیجه میگیرد که حرفهای مادر ندا دروغ است.
«رسانه بدون سانسور، دروغ است»
یکی از موضوعهای فرعی دیگری که در فیلم «یزدان تفنگ ندارد» مطرح شده، نحوه پوشش خبری صدا و سیما از حوادث بعد از انتخابات و سانسور خبری در این رسانه است. فیلمساز با استناد به برخی گفتهها، سانسور خبری رادیو و تلویزیون حکومتی ایران درباره اعتراضها را توجیه میکند.
از زبان حسن عباسی میشنویم که میگوید «رسانه بدون سانسور، دروغ است و وجود ندارد» یا فرشید منافی، مجری سابق رادیو جوان که اکنون در رادیو فردا اجرا میکند را میبینیم که در گفتوگو با برنامه «پارازیت» صدای آمریکا، به مجری برنامه میگوید که شما هم خط قرمز دارید و سانسور میکنید.
در عین حال در این فیلم انتقادهایی نیز به پوشش خبری جانبدارانه صدا و سیما از رویدادهای بعد از انتخابات مطرح میشود. مجید انصاری، نماینده مجلس خبرگان رهبری و معاون پارلمانی محمد خاتمی در زمان ریاست جمهوری او، تنها چهره اصلاحطلب است که در این فیلم حضور دارد. او میگوید صدا و سیما، قبل و بعد از انتخابات، جانبدارانه عمل کرده است.
دانشجوی جوانی نیز میگوید که در صدا و سیما سانسور خبری حاکم است و او تنها 15 درصد اخبار این رسانه را قبول دارد، اما میزان اعتماد او به بیبیسی فارسی و صدای آمریکا 35 درصد است. مرد ظاهرا میانسالی نیز که میخواهد دوربین او را نشان ندهد، در این مستند میگوید: صدا و سیما همه چیز را نشان داد، اما یک صحنه از مردمی که در خیابان از پلیس باتوم خوردند نشان نداد.
یکی از بخشهای پر رنگ فیلم «بزدان تفنگ ندارد»، گفتوگو با برخی از شرکت کنندگان در همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور درباره رسانههای غربی است.
این همایش که در مرداد 89 برگزار شد، انتقادهای تند منتقدان اسفندیار رحیم مشایی را برانگیخت. سازنده این برنامه، در حاشیه این همایش با برخی از ایرانیان مقیم خارج از کشور گفتوگو کرده است.
یک دختر جوان که میگوید دانشجوی ساکن بریتانیاست، در این فیلم میگوید که رسانههای غربی تصویر خوبی از ایران نشان نمیدهند. به اعتقاد او، این رسانهها تنها مخالفان حکومت را در خیابانها نشان دادند و موافقان را حذف کردند.
مرد میانسالی نیز که میگوید ساکن فنلاند است، معتقد است: غربیها ایرانیها را وحشی و بیتمدن و جهان چهارمی نشان میدهند.
اسی نیکنژاد، کارگردان ایرانی مقیم آمریکا که ظاهراً در حاشیه همین همایش با ا صحبت شده است، در این باره میگوید: مردم غرب فرصت مطالعه درباره ایران و مردم ایران را ندارند و بنابراین وقتی تلویزیون آمریکا به آنها میگوید ایرانیها در غار زندگی میکنند یا کله آدم میخورند یا آدمها را توی گونی میکنند باور میکنند.
یک مرد سالخورده که در پارک قیطریه نشسته است هم میگوید: «99 درصد اخبار بیبیسی و صدای آمریکا تبلیغ و خالیبندی است.»
تهران ملتهب و شهرستانهای خاموش
سازنده «یزدان تفنگ ندارد» با استناد به گفتههای وحید جلیلی، روزنامهنگار حامی دولت و برادر سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به ما میگوید که تظاهرات و اعتراضها به نتیجه انتخابات تنها در تهران بوده و در شهرستانها حتی در شهر خامنه، محل تولد میرحسین موسوی، هیچ خبری نبوده است.
آقای جلیلی که به عنوان تحلیلگر رسانه معرفی میشود، میگوید: ایران 400 شهر دارد و از این 400 شهر، تنها تهران ملتهب بود.
فیلمساز آن گاه با چند گفتوگو با اهالی شهرهای مشهد و تبریز، و بدون اشاره به حضور نیروهای نظامی و انتظامی در شهرهای ایران پس از بالاگرفتن اعتراضها در تهران، این ادعای وحید جلیلی را تایید میکند.
مردی ساکن مشهد میگوید که هیچ تظاهراتی در این شهر نشده، اما مردم از تقلب در انتخابات حرف میزدند. با این حال، او ادعا میکند که بیشتر مردم به آقای احمدینژاد رای دادند.
جز یک نفر، همه کسانی که فیلمساز با آنها درباره نتیجه انتخابات حرف زده است، میگویند که مردم در انتخابات به آقای احمدینژاد رای دادند، چون او را «خدمتگزار مردم» میدانند و او برایشان محترم است.
تنها صدای مخالف در این فیلم، از مرد سالخوردهای است که حرفهایش در انتقاد از وضع موجود است. به اعتقاد او انتخابات سال 88، در روستایی که او ساکنش است، مثل گذشته پرشور نبود و کمتر از نصف مردم رای دادند، چرا که به گفته او مردم قبلاً سادهلوح بودند و رای میدادند، اما بعد از آن که فهمیدند کلاه سرشان رفته، بیدار شدند و دیگر رای ندادند.
با این حال، فیلمساز بعد از او سراغ چند جوان ساکن همان ده میرود و با استناد به سخنان آنها، حرفهای این مرد سالخورده را بیاعتبار میکند.
فیلمساز همچنین از زبان برخی اهالی مناطق جنوبی شهر تهران، درگیریها، آشوبها و شلوغیهای خیابانی را کار جوانان «بالا شهری» شمرده که ظاهراً به دلیل اعتقادات سست مذهبی و از «خوشی زیاد» دست به این کارها میزنند. از جمله مرد جوانی از اهالی ری میگوید: «اگر شلوغی از بالا سرچشمه بگیرد، دروغ است. از پایین سرچشمه میگیرد که زیر خط فقر است.» اما به گفته همین جوان، «مردم جنوب شهر به ائمه اطهار عقیده دارند و شلوغ نمیکنند.»
از امیرآباد تا زاهدان
فیلم «یزدان تفنگ ندارد» در نهایت به انفجارهای انتحاری تیرماه در مسجد جامع زاهدان میپردازد که بر اثر آن، 28 نفر و از جمله چند عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشته و بیش از 100 نفر دیگر زخمی شدند.
به گفته رسانههای داخلی ایرانی، در جریان این انفجار که گروه مسلح جند الله مسئولیت آن را به عهده گرفت، محمد گلدوی، عضو بسیج، جلوی ورود یکی از بمبگذاران انتحاری را گرفت و در این میان خود نیز جان باخت. یزدان، نام فرزند خردسال محمد گلدوی است.
در این بخش از این برنامه، نحوه وقوع انفجار از زبان شاهدان حادثه روایت شده و راوی فیلم با همسر و اعضای خانواده محمد گلدوی و پسر خردسالش یزدان که نام فیلم از او گرفته شده، دیدار میکند اما هیچ تفسیری از این رویداد خونین ارائه نمیکند.
با این حال این پایانبندی برای این فیلم، ادعاهای قبلی جمهوری اسلامی و حامیان حکومت درباره کشتهشدن برنامهریزیشده ندا آقا سلطان را در کنار انفجارهای برنامهریزیشده در زاهدان قرار داده است.
نهایتا فیلم «یزدان تفنگ ندارد»، رنگ و بوی یک مستند تبلیغاتی و جهتدار دیگر را دارد که جز ارائه روایتی ناقص از کشتهشدن ندا آقا سلطان، مضمونی آشفته نیز دارد و از نظر ساختاری و تدوین هم دچار شلختگی است. سازندگان فیلم موفق نشدهاند با کنار هم چیدن برخی اظهارات پراکنده و اغلب جانبدارانه، روایتی تازه از این قتل معروف و حواشی آن ارائه دهند.