فعالان حقوق بشر در آخرین گزارشهای خبری خود درباره وضعیت مسیحیان در ایران نوشتهاند که مقامات سعی دارند نوکیشان مسیحی ایرانی را در سکوت رهبران کلیسایی در جهان سرکوب کنند.
موج تازهای از پیگرد این افراد از دی ماه امسال آغاز شده است. به گزارش هرانا، روز دوشنبه، چهارم بهمن، بهنام ایرانی، یک شهروند مسیحی که به اداره اطلاعات کرج احضار شده بود، بلافاصله بازداشت شد. خانواده او گفتهاند که از محل نگهداری و اتهامات وارده به او اطلاعات دقیقی در دست نیست. او در سال 1385 به همراه برخی دیگر از همکیشانش دستگیر و به پنج سال حبس محکوم شده بود.
نوکیشان مسیحی، جزو اقلیتهای قومی مذهبی ارمنی، آشوری و کلدانی به حساب نمیآیند. آنها اغلب مسلمان بودهاند و به مسیحیت گرویدهاند.
از تعداد این افراد آمار صحیح و دقیقی در دست نیست. گروههایی از نوکیشان مسیحی ایرانی نیز از کشور مهاجرت کردهاند و گروههایی نیز پس از مهاجرت مسیحی شدهاند.
خروج از دین اسلام که در احکام شرعی و قضائی «ارتداد» خوانده میشود، در ایران و اغلب کشورهای اسلامی دیگر میتواند مجازات اعدام را در پی داشته باشد.
نوکشیان ایرانی خود میگویند سالانه حدود صدهزار نفر در ایران تغییر مذهب میدهند؛ عددی که به نظر اغراقشده میآید. در هر حال گرایش ایرانیان مسلمان به تغییر مذهب و یا رویآوردن به مکاتب عرفانی، در سالهای اخیر افزایش داشته است.
فراگیر شدن کلاسها و دورههایی با عنوانهای عرفانی، تشدید فعالیت اقلیتهای مذهبی و برگزاری دورههایی که گرایش به این ادیان و مذاهب را تشویق میکند، از تمایل گروههایی از مردم به تغییر در جهانبینی حکایت دارد.
کلیسا را به خانهات ببر
کلیساهای ایران، بر اساس مقرراتی که جمهوری اسلامی برایشان وضع کرده است، اجازه پذیرش غیرمسیحیان را ندارند. حتی رفت و آمد و حضور غیرمسیحیان در جلسههای کلیسا غیرقانونی است. به همین دلیل است که در سه دهه گذشته، پدیدهای به نام «کلیسای خانگی» در ایران شکل گرفته است.
کلیساهای خانگی، همان مهمانخانه یا اتاق نشیمن خانه نوکیشان مسیحی است که بنابر تعالیم دین خود، خود را به فعالیتهای تبلیغاتی و تلاش برای رساندن پیام مسیح به دیگران موظف میدانند.
با وجود برخی محدودیتها و با رعایت اصولی خاص، مسیحیان ارمنی، آشوری و کلدانی در برگزاری مراسم و آئینهای مذهبی خود در ایران آزاد هستند اما درست برخلاف آنان، نوکیشان مسیحی ناچار به پنهانکاری هستند.
سه اقلیت قومی مسیحی در ایران، یعنی آشوریها، ارمنیها و کلدانیها، مسیحیانی هستند که دولت ایران آنها را به رسمیت میشناسد. گرچه آنها در سالهای پس از انقلاب، گاهی با محدودیتهایی روبهرو شدهاند اما از آنجا که از سوی دولت رسمی و قانونی تلقی میشوند، کمتر از نوکیشان مسیحی تحت فشار قرار دارند.
دولتمردان ایران و نیز سه نماینده این اقوام مسیحی در مجلس شورای اسلامی معتقدند که مسیحیان ایران در امنیت و آرامش خاطر به سر میبرند.
از جمله یوناتن بتکلیا، نماینده اقلیت آشوریان و کلدانیهای ایران در مجلس به تازگی گفته است که حفظ ادبیات و فرهنگ آشوری، برپایی آئینهای دینی در کلیساهای چهارگانه آشوری از جمله عشای ربانی، قربانی مقدس و حفظ و نگهداری کلیساهای تاریخی آشوریان و ثبت آن در فهرست آثار ملی و جهانی از طرف جمهوری اسلامی ایران، موجب ایجاد محیطی امن برای آشوریان شده است.
سه دهه محدودیت برای مسیحیان
با جود این قضاوت نماینده گروهی از مسیحیان ایران در مجلس، این اقلیت مذهبی ایران و به خصوص نوکیشان مسیحی روزگار پرفراز و نشیبی را از سر گذراندهاند. در دهه 1360 خورشیدی، فشارهای مقامهای دولتی و امنیتی و کشتهشدن کشیشهای مسیحی باعث شد بسیاری از مسیحیان، ایران را ترک کنند. صرفنظر از محدودیتهای قومی- مذهبی، از جمله محدودیت آموزش زبان و اجبار به رعایت حجاب اسلامی، محدودیت مسیحیان در این دهه اوج گرفت.
در دهههای 1370 و 1380 هم فشار سیاسی و اجتماعی بر مسیحیان ادامه پیدا کرد، اما سازمانهای بینالمللی، مجامع حقوق بشر و انجمنهای مسیحی خارج از کشور، میگویند این فشارها از دی ماه امسال و آغاز سال نو میلادی 2011 بیشتر شده است.
گفته میشود که در این مدت، بین 25 تا 70 مسیحی ایرانی دستگیر شدهاند و از زمان دستگیری تاکنون تنها تماسهای کوتاهمدتی با خانوادههای خود داشتهاند. این افراد اغلب یا از نوکیشان مسیحی و یا مسیحیانی هستند که فعالیت تبلیغاتی داشتهاند.
پس از افزایش محدودیتها بر بهاییها و درویشان گنابادی در یک سال و نیم گذشته، حالا نوبت مسیحیان نوکیش است.
در ماههای پس از خرداد 1388، گروههایی از بهائیان ایران با موج تازهای از دستگیری، ضرب و شتم و سرکوب روبهرو شدند. درویشهای گنابادی در شهرهای مختلف به دادگاه احضار و دستگیر شدهاند. خانه، محل کسب و حتی مقبرههای آنها هم از این حملهها در امان نمانده است.
محدودیتها برای مسیحیان ایرانی پس از انقلاب سال 57 و از دهه شصت خورشیدی آغاز شد. با قتل چند تن از کشیشان معروف و اعدام کشیش مهدی دیباج در دهه 70، این فشارها بیشتر شد. پس از آن در جریان روشنشدن بخشهایی از روند «قتلهای زنجیرهای»، گفته شد که قتل کشیشها هم بخشی از این روند قتلهای زنجیرهای شخصیتهای فرهنگی، سیاسی و مذهبی از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است.
شماری از شهروندان ایرانی با وجود همین فشارها به مسیحیت رو میآورند، مجالس بشارتی و تبلیغاتی برگزار میکنند و «کلیسای زیرزمینی» راه میاندازند.
افزایش فشار بر تبشیریها
خانم میترا الف. از نوکیشان مسیحی که به تازگی از ایران مهاجرت کرده و در آلمان زندگی میکند، در این باره به مردمک میگوید: علت اصلی گرایش من به دین مسیحی، به جز علاقه شخصی، فشارهای سیاسی و اجتماعی بود.
او میگوید آشناییاش با کلیسای جماعت ربانی «درهای تازهای از امید و آرامش» به سوی او باز کرده است. خانم الف. میگوید: برخلاف آن چه که برخی از اطرافیانم فکر میکردند، مسیحی شدن مرا غربزده و بیبندوبار نکرده، بلکه مرا مذهبی و خداپرست کرده است و من از این بابت بسیار خوشحالم.
او درباره دلایل خروج از ایران میگوید: پس از جریان انتخابات سال گذشته، فشارها بیشتر شد. چندین بار به جلسههای نیایش خانگی ما حمله کردند. فرزندانم به شدت ترسیده بودند. ما تصمیم نداشتیم از دین خود برگردیم. خارج از ایران هم آزادتریم و هم به فعالیتهای بشارتی و تبلیغاتیمان ادامه میدهیم.
شبکه خبر مسیحیان فارسیزبان در گزارشهای تازه گفته است که اتهام دستگیرشدگان یک ماه گذشته در ایران هنوز مشخص نشده است و احتمال میرود که تعداد بیشتر از نوکیشان مسیحی و افراد نزدیک به آنها به دلیل فعالیتهای تبلیغی و شرکت در جلسههای کلیساهای خانگی مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند.
این رسانه تاکید میکند که در ماههای اخیر، فشارهای امنیتی شدیدی نسبت به نوکیشان مسیحی و خانوادههای آنان در تهران، همدان و اصفهان اعمال شده است. اخبار رسانههای دولتی ایران هم از کشف و برخورد با «مسیحیان تبشیری» خبر داده است.
رضا ن.، شبان یکی از کلیساهای خانگی در جنوب ایران و از نوکیشان مسیحی است که هفته پیش از ایران خارج شده است. او که در یک کلیسای خانگی در مقام خادم و واعظ (شبان) فعالیت میکرد، در گفتوگوی کوتاهی به مردمک گفت که پیش از جشن کریسمس دستگیر و به زندان منتقل شد.
به گفته آقای ن.، نیروهای امنیتی تمام وسایل شخصی از جمله کتابها، مجلهها، مقالههای دستنویس، کامپیوتر و سیدیهای او را ضبط و توقیف کردهاند. او که به مدت دو هفته در زندان بود، با قرار وثیقه آزاد شده و پس از آن بلافاصله و به صورت غیرقانونی از ایران خارج شده است.
رضا میگوید: فعالیت من در زمان دستگیری کمتر شده بود. به علت بیماری مادرم، مدتی دور از کلیسای خانگی بودم. شاید به همین دلیل هم توانستم به قید وثیقه آزاد شوم. موج دستگیری بزرگ بود، تکلیف بقیه هنوز معلوم نیست. خانواده من مذهبی و وفادار به جمهوری اسلامی است، اما من چندین سال است که به عیسی مسیح ایمان آوردهام.
این واعظ نوکیش، به مردمک میگوید که در جلسات بازپرسی، از او پرسیده شد چهقدر و از چه طریقی کمک مالی دریافت کرده است: «مدام تکرار میکردند که ایمانداران مسیحی از انگلیس و آمریکا پول میگیرند و کلیساهای خانگی تنها برای تربیت جاسوس و خبررسانی به دشمنان خارجی است».
«انگلهایی مثل طالبان»
مرتضی تمدن، استاندار تهران، پیش از این درباره بازداشت گروهی از مسیحیان ایران گفته بود: درست مثل طالبان که همچون انگل خود را به بدنه اسلام چسباندهاند، انجيلیها هم يک حرکت انحرافی را تحت نام مسيحيت به راه انداختهاند.
چندی پیش «وال استريت ژورنال» در گزارشی نوشته بود که در ماه خرداد سال گذشته، يوسف ندرخانی، کشيش ايرانی پيرو کليسای انجيلی و همسرش که هر دو از اسلام به مسيحيت گرويدهاند در شهر رشت بازداشت شدند. براساس گزارش دادگاه، آقای ندرخانی به ارتداد، سازماندهی و دعوت ساير مسلمانان به مسيحيت، ايجاد يک کليسای مخفی در خانه خود و ابراز مخالفت آشکار با اسلام متهم شد.
دادگاه برای آقای ندرخانی حکم مرگ و برای همسرش حکم حبس ابد صادر کرد. دادگاه تجديدنظر در ماه سپتامبر مجازات مرگ را تائيد کرد. کارشناسان و گروههای مدافع حقوق بشر میگویند این اولين مورد اعمال مجازات اعدام به خاطر ارتداد در ايران در چند دهه اخير است.
کشيش ديگری به نام بهروز صادق خانجانی در ماه خرداد همراه با همسر و هشت نفر از اعضای مخفی خود در شهر شيراز بازداشت شد. به گفته کمپين بينالمللی مدافع حقوق بشر ايران که مرکز آن در نيويورک است، آقای خانجانی هم به ارتداد و اقدام عليه امنيت ملی متهم شده است.
در ادامه محدودیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پس از خرداد ۱۳۸۸، نوکیشان مسیحی ایران، یعنی کسانی که پیش از گرویدن به مسیحیت، مسلمان بودهاند مورد پیگرد قانونی قرار گرفتهاند.
شاید این بار و به دلیل همزمانی این فشارها با ناآرامیها و حمله به مسیحیان در عراق و مصر، ناظران بینالمللی و افکار جهانی بیشتر به وضعیت ناخوشایند مسیحیان ایران و نبود آزادی انتخاب مذهب در این کشور توجه کنند.
لطفا گرایش افراد به مکاتب عرفانی را با تغییر دین مقایسه نکنید چرا که مکاتب عرفانی اصل دین هستند و هر دینداری به سلوک گرایش دارد.