نسخه آرشیو شده

چه کسی همراه مخالفان ایران است؟
تظاهرات علیه حسنی مبارک، رئیس‌جمهور مصر نزدیک کاخ سفید / عکس از گتی ایمجز
از میان متن

  • تمام خواسته‌های مسکو از ناتو نشان می‌دهد که مسکو با غرب توافق ندارد و ایران در این بازی بار دیگر به عنوان یک نقطه فشار نمایان شده است
جان وینوکر، نیویورک تایمز
شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۲:۱۴ | کد خبر: 59874

جان وینوکر، نویسنده و تحلیلگر آمریکایی، می‌گوید که غرب از یک سو با مشکلات قدیمی مانند برنامه هسته‌ای ایران و ازسوی دیگر با مشکلات جدید مانند قیام مردم مصر روبه‌رو شده است.

آقای وینوکر در مقاله‌ای که در روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز منتشر شد، برنامه هسته‌ای ایران و تحولات اخیر مصر را به عنوان مشکلات قدیمی و جدید پیش روی غرب  تحلیل کرده است:

با وجود آن که مشکلات جدید حادتر می‌شوند اما مشکلات قدیمی نیز پابرجا هستند؛ تهدید بالقوه هسته‌ای ایران یک مشکل قدیمی است و بروز ناآرامی‌های اخیر در مصر نیز یک خبر ناخوشایند دیگر و یک مشکل جدید را برای غرب رقم زده است.

تقریبا یک ماه نوعی «وقفه مبهم» درمورد ایران حاکم شده بود که پرانتزی ظاهری از «تاخیر و تامل» به حساب می‌‌آید: ارزیابی رئیس وقت اطلاعات اسرائیل که تاریخ توانایی ایران در دستیابی به بمب اتمی را سه سال به عقب انداخت؛ نشست بی‌نتیجه با ایران در استانبول با وجود همکاری روسیه و چین با آمریکا و متحدانش و تاثیر تحریم‌ها و سایر اقدامات علیه رهبری ایران که از سوی واشنگتن آن‌قدر موفقیت‌آمیز تلقی شد که حتی گفتند رسانه‌ها به آن «چندان توجهی نکرده‌اند».

 اکنون در پرداختن به مشکلات جدید باید گفت که اوضاع مصر، موجب شده است تا غرب ازجمله دولت باراک اوباما، رئيس‌جمهور آمریکا، با دو چالش روبه‌رو شود.

* چالش نخست‌ این است که غرب حمایت علنی خود را از تظاهرکنندگانی که دولت به‌ظاهر نومید قاهره را به لرزه درآورده‌اند، اعلام نکرده است.

* چالش دوم این است که غرب تمایلی ندارد تا به‌طور علنی اعلام کند جانشینی را برای حسنی مبارک می‌خواهد که او نیز خط مشخص مبارک را علیه ایران برای تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای حفظ کند.

این در شرایطی است که ملاها در تهران حکومت متزلزل مبارک را با سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ مقایسه کرده‌اند.

اما درواقع مقایسه بهتر را می‌توان با پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ در ایران مقایسه کرد که در آن ملاها آرای مردم را دزدیدند.

از زمان انتخابات ایران تاکنون، باراک اوباما حمایت کلامی و عملی خود را از مخالفان حکومت ایران بیان نکرده است، دولتی که سابقه سرکوب و بی‌اعتنایی به قانون در آن کاملا مستند است.

اکنون که به مشکلات جدید و قدیم پیش روی غرب و آمریکا اشاره شد، «نقشه‌های شرورانه فراوان و درحال تکوینی» وجود دارد که مربوط به ایران است و ممکن است ملاها را خوشحال کند:

* محمد البرادعی، مدیرکل پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مردی است که واشنگتن از او به عنوان رهبر احتمالی دولت موقت در انتخابات مصر نام برده است.

* روزنامه فرانسوی «لو فیگارو» نیز نوشته است که آقای برادعی در دوره ریاست خود بر آژانس انرژی اتمی، تمایل داشت تا خطر برنامه هسته‌ای ایران را کم نشان دهد.

نویسنده امور امنیتی لو فیگارو به نقل از یک نماینده ارشد سابق فرانسوی در آژانس با اشاره به آقای برادعی نوشته است: او همواره با استفاده از زبان مبهم و پنهان کردن عوامل مهم، پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را کم‌تر از آنچه که بود، نشان داد. یکی از عوامل تاخیر اجرای تحریم‌ها علیه ایران، آقای برادعی بود.

محمد البرادعی جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۵ را به دلیل رهبری خود در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دریافت کرد.

* یک مقام واشنگتن نیز با اشاره به آقای برادعی گفته است: او استقلال و وابسته نبودن خود را به آمریکا نشان داده است. درنتیجه بحثی درمورد این‌که او خواسته‌های ما را انجام خواهد داد، باقی نمی‌ماند.

* دستاورد روسیه از سودمندی ظاهری دخالت در مسئله ایران ممکن است با تلاش دیگری از سوی مسکو برای به کاربردن همکاری این کشور روی موضوعی دیگر به عنوان یک عمل متقابل جبران شود.

براساس گزارش خبرگزاری رویترز در نشست استانبول که هفته پیش برگزار شد سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، به جای تشدید تحریم‌ها علیه ایران خواستار کم شدن تحریم‌ها شد.

پس از نشست استانبول، روسیه از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، خواسته است که حملات سایبری موفقیت‌آمیز به راکتورهای هسته‌ای ساخت روسیه در ایران را بررسی کند.

دمیتری مدودف، رئیس‌جمهور روسیه نیز هفته گذشته در نشست داووس سوئیس اعلام کرد که جامعه بین‌الملل تاکنون به اطلاعاتی دست نیافته که نشان دهد ایران درحال ساخت سلاح هسته‌ای است. آقای مدودف با این سخنان خود به همان خط مشی قدیمی مسکو نسبت به برنامه هسته‌ای ایران بازگشت.

این در شرایطی است که رئیس امنیت روسیه سال گذشته تصدیق کرده بود که نگرانی‌های غرب نسبت به تلاش ایران برای ساخت بمب هسته‌ای «کاملا براساس شواهد و اطلاعات» است.

اکنون باید بررسی کرد که نقشه و هدف مسکو از این چرخش در برابر برنامه هسته‌ای ایران چیست.

ترفند احتمالی: در طی دو سال گذشته روسیه می‌تواند موفقیت‌هایی را به حساب آورد که در تلاش برای اعمال نفوذ موقعیت خود در ایران داشته است و در قبال آن توانسته امتیازاتی به صورت تعدیل‌هایی در نقشه‌های ناتو برای سپر دفاعی موشکی یا شروع تازه توافق‌نامه سلاح‌های هسته‌ای با آمریکا (استارت جدید) دریافت کند.

اکنون درست در زمانی که روسیه موضع خود را در برابر ایران تغییر داده است، این موضوع را مشخص کرده است که موضع این کشور در همکاری با برنامه سپر دفاع موشکی ناتو باید بر محور «تقسیم‌بندی» استوار باشد یا این که ناتو مسئولیت حوزه شرق و غرب اروپا را به روسیه واگذار کند اگرچه ناتو بر این باور است که این مسئولیت می‌تواند منطقه نفوذ «مدل شوروی»(سابق) را در این بخش‌های اروپا ایجاد کند.

روزنامه روسی «کومر سنت» هفته گذشته مقاله‌هایی درمورد این خواسته‌های مسکو از ناتو نوشت.

تمام خواسته‌های مسکو از ناتو نشان می‌دهد که مسکو با غرب توافق ندارد و ایران در این بازی بار دیگر به عنوان یک نقطه فشار نمایان شده است.

آقای مدودف که در کرملین با همه رفاقت دارد، هفته گذشته با لحنی دوستانه ابراف تاسف کرد که اگر شرایط روسیه در طرح سپر دفاع مشوکی ناتو پذیرفته نشود آنگاه روسیه در آینده مجبور خواهد شد که تصمیم‌های ناخوشایندی درمورد استقرار واحدهای ضربتی هسته‌ای بگیرد.

دولتمردان فرانسه که در سال ۲۰۰۹ وجود یک راکتور هسته‌ای را در شهر قم ایران افشا کردند، به متحدان خود می‌گویند که شواهد محکمی دارند که نشان می‌دهد کره شمالی مقادیر قابل توجهی اورانیوم با درجه غنی بالا به ایران صادر کرده است.

حال این سوال مطرح است: چگونه می‌توان گفت که جدول زمانی برخورد با ایران تمدید شود اما تدابیر یک‌جانبه شدیدتر علیه ایران که مفاد قطعنامه شورای امنیت را فرا می‌گیرد، ضرورت کم‌تری دارد.

جورج پرکوویچ، معاون «بنیاد خیریه صلح بین‌المللی کارنگی» مستقر در واشنگتن، نگرانی دیگر به این موارد افزوده و گفته است: با توجه به شرایط جدید ازجمله حملات سایبری به کامپیوترهای بخش‌هایی از مراکز هسته‌ای ایران و کشته شدن دو دانشمند هسته‌ای این کشور، ملاها تا در جایی، احتمالا در لبنان، انتقام نگیرند مذاکرات واقعی را در دستور کار قرار نخواهند داد.

براساس تحلیل آقای پرکوویچ این شرایط فضا را برای اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران فراهم می‌کند و به گفته مارک دوبوویتز، مدیر «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها»، اعمال محدودیت روی صادرات نفت خام ایران، می‌تواند یکی از شدیدترین تدابیر احتمالی علیه این کشور باشد.

به گفته آقای دوبوویتز نمایندگان از هر دو حزب کنگره آمریکا طرفدار اعمال تدابیر شدیدتر علیه ایران هستند اگرچه مشخص نیست که آقای اوباما دستور اجرایی شدن این تدابیر را صادر کند. طبق قانون آمریکا، باراک اوباما می‌تواند هر لایحه کنگره را با امضاکردن آن به قانون تبدیل کند.

این‌گونه اظهارات درمورد ایران یک «تردید و تامل» است و راه حلی برای موضوع هسته‌ای ایران ارائه نمی‌دهد.

در این شرایط جداکردن رویدادها در مصر از اوضاع حاکم بر ایران، کار دشواری است اگرچه به نظر نمی‌رسد که متحدان آمریکا تمایلی داشته باشند تا برای حل موضوع هسته‌ای ایران و رسیدن به یک پاسخ مشابه، متحد شوند.

در زمانی که باید بسیار محتاطانه رفتار کرد بعید است که آمریکا یا هر کشور غربی دیگری مردم ایران را همانند مردم مصر ترغیب کند.

باراک اوباما هفته گذشته خطاب به تظاهرکنندگان مصری گفت: آمریکا به حمایت از حقوق مردم مصر ادامه خواهد داد و آینده‌ای را برای مردم این کشور دنبال خواهد کرد که عدالت، آزادی و امید بیشتری ایجاد کند.

درمورد ایران نیز می‌توان گفت که تغییر حکومت، سیستمی را برقرار خواهد کرد که خطر آن برای دنیا کم‌تر از خطر حکومت کنونی این کشور خواهد بود.  

این مطلب را به اشتراک بگذارید

saraziry

سفیر مصر در امریکا به سی ان ان میگوید عملا مبارک قدرت را واگذار کرده
اما در ایران :
برای تخریب و شکست همه تلاش های دیپلماتیک یک گروه کوچک استالینیستی مغز شسته کافیست . خصو صا که این گروه به یک قدرت خارجی بزرگ همسایه که به کشور چشم دارد وابسته باشد و از توبره آنها و آخور رقبای آنها هم دو لپی بخورد .
برای ساختن اما یک اتحاد در حرف و عمل گسترده لازم است .
مجاهدین و فدایی ها و کومله و .... در دو سال اول انقلاب بسیار تخریب کردند . چون تخریب آسان است . مخصو صا در کشوری که احزاب سیاسی ملی قوی ندارد ، سابقه تمرین دموکراسی ندارد ، قرنها تحت حمله خارجی ها و یا سلطه پادشاهان مستبد و روحانیت درباری  بوده .
بدیهی است که هیچ کدام اینها و حتا همه آنها با هم نمیتوانند قدرت را در دست بگیرند چون اقلیت هستند و ضد باورهای مردم ( چه باور های مذهبی ، چه باورهای میهن پرستانه ، چه باورهای غرب گرایانه نسل جدید، چه باور های دموکراسی خواهانه روشنفکران و آزادیخواهان  ). اگر هم اتفاقی در خلا قدرت کودتا کنند ( که با وضعیت جغرافیایی سیاسی ایران غیر ممکن است ) مدت کوتاهی نمیکشد که ساقط میشوند با شورش مردم .
مثل افغانستان : اینها در دولت داود نفوز کردند ، رفته رفته ارکانهای قدرت را گرفتند و دست آخر که داوود فهمید و دست به دامن عربستان شد علیه او کودتا کردند با پشتیبانی نظامی روس ها . اما چندان طول نکشید که در برابر شورش های همگانی افغانیها در شمال و حتا در جنوب قرار گرفتند و برای همیشه از صحنه افغانستان محو شدند .
مارکسیست های روسی اخلاق استالینیستی را در همه گروه ها با نفوز در آنها رشد میدهند . فقط به دعواهای تابان و نقره کار با فرخ نگه دار و ملیحه محمدی نگاه کنید ، اگر در ایران بودند و سازمانشان بر پا بود مثل همان ترور های داخل سازمانی در زمان شاه ، اینها را حذف میکردند . ان دسته از اینها که در اتحاد جمهوری خواهان نفوز کردند و اخلاق استالینیستی را به آنجا بردند و با انشعابات مکرر آنها را هم خنثی کردند نشان دهنده خطر اینهاست .
حمله اینها به لیبرل دموکراسی ، لیبرال های مذهبی ، ملیون ، مشروطه خواهان ، رضا پهلوی، مستقلین  در کنار بزرگداشت تروریسم ، چریک بازی ، لنینیسم ، مارکسیسم روسی ، ..... حتا نظر مساعد تر اینها به امثال لاریجانی و موسوی و تخریب کروبی و خاتمی نشان دهنده این است که اینها امثال اسد ، کاسترو ، قذافی ، .... را به کره جنوبی ، ترکیه ، مالزی ، اندونزی ، .... ترجیح میدهند .

saraziry | ۲۱ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۲:۵۵
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی