اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجلس خبرگان رهبری، با انتقاد از شرایط موجود کشور میگوید که «ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم و همین را باید حفظ کنیم».
آقای رفسنجانی روز پنجشنبه ۲۱ بهمن، در آستانه سالگرد انقلاب اسلامی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی راهپیمایی ۲۲ بهمن را «متعلق به همه مردم ایران» دانسته و توصیه کرده است که «قشر ناراضی» هم به صحنه بیایند.
رئیس خبرگان رهبری با تاکید بر اینکه در شرایط کنونی قانون اساسی «برای حفظ اسلام و مردم و مصالح جامعه کافی است»، میگوید: من فكر میكنم اگر اينها را مراعات كنيم خيالمان میتواند راحت بشود. ممكن است بعد از ده، پانزده سال قانون اساسی يك چيزهايی از آن جابهجا شود.»
آقای رفسنجانی، منتقد دولت دهم، تاکید کرده است که جامعه «از نظر اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی و اسلامی» دچار مشکلات است و با ابراز تاسف گفته است: از لحاظ مردم هم بالاخره بخشی از مردم ناراضی هستند. به هر دليلی. حالا يا حقشان باشد يا نباشد. بايد بهتر از اين مردم را در صحنه نگه داريم. قانون اساسی هم بايد بهتر از اين مراعات بشود.
به باور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام «اكثريت قاطع مردم طرفدار براندازی در ايران نيستند. نظام جمهوری اسلامی را میخواهند بماند».
اکبر هاشمی رفسنجانی گفته است: آنهايی كه مخالفت میكنند اختلاف دارند با ما بر سر بعضی كارهایمان. يا آزادیها، يا رسانهها، يا احزاب، يا انتخابات. اصل انقلاب را اكثريت قاطع مردم میخواهند.
آقای رفسنجانی در پاسخ به راهکار دفع مشکلات تاکید کرده است: در شرایط فعلی تمایلی ندارم خیلی صریح و وسیع وارد شوم اما كليت قضيه اين است كه ما آن موقعی كه توانستيم انقلاب را به پيروزی برسانيم با اكثريت قاطع مردم بود.
رئيس خبرگان رهبری، منتقد دولت دهم ، میگوید: اگر بنا باشد دروغ گفتن، آمار دروغ دادن، وعده دروغ دادن، خلف وعده كردن، تهمت زدن، ضايع كردن حقوق مردم، عدم احترام به آزادی مردم و امثال اينها باشد اينها همه ضداسلامی است از نظر كارشناسان اسلامی. اخلاق اسلامی بايد قطعا مراعات شود.
انتقاد از اجرانشدن اصل ۴۴
در حوزه اقتصادی کشور آقای رفسنجانی بر این باور است که «قسمتهای اعظم اصل ۴۴ خصوصیسازی و سیاستهای خصوصیسازی» در کشور اجرا نشده است.
آقای رفسنجانی، رئيسجمهور دورههای پنجم و ششم، سیاستهای دوران ریاست جمهوری خود را «سیاستهای تعدیل» توصیف کرده و تاکید کرده است که اگر همان سیاستها در دولتهای بعد از او دنبال میشد کشور «بدون شوک به اهداف اقتصادی رسیده بود».
او وضعیت اقتصادی دوران ریاست جمهوری خود را با وضعیت کنونی مقایسه کرده و میگوید: اواخر دولت ما، تعداد كمی از كوپنها مانده بود. مردم بدون كوپن زندگی میكردند. به جای اينكه بهشان پول بدهيم، شغل بهشان داده بوديم. كار میكردند و هزينهها را میپرداختند. بعد از دولت ما، اين راه تبديل به سياستهای چشمانداز شد. اين سياستها بعدها اجرا نشد. بخش عمدهاش اجرا نشده است.
آقای رفسنجانی در پاسخ به این پرسش که «اگر قرار بود همین حالا دوباره کلید بزند، چه اقدامی میکرد» گفته است که «همين سياستهای مصوب رهبر انقلاب را كه قانون هم هست و وظيفه هم هست»، در قالب برنامه اجرا میكرد.
او در توضیح اجرای این سیاستها تاکید دارد که در مدت ۱۰ سال با سرمایهگذاری در بخش نفت و وابستگی کمتر به آن و سپردن بخش تصدیگری به مردم میتوان این سیاستها را پیاده کرد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر ضرورت مشارکت کارسیاسی احزاب به عنوان «ضربهگیر» تاکید کرده و معتقد است: نمیشود با تبعيض اينها را اجرا كرد. اينها يك مجموعه است.
تحولات مصر
آقای هاشمی رفسنجانی «عنصر آگاهی مردم» را عامل اصلی بروز تحولات اخیر در مصر دانسته و تاکید کرده است که وجود یک رهبر مشخص مانند آیتالله خمینی، بنیانگزار جمهوری اسلامی، برای مصر ضرورت دارد.
رئيس مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد به وجود تشابهات میان انقلاب ایران و تحولات مصر است و با اشاره به انتصاب عمر سلیمان، معاون جدید رئيسجمهور مصر، گفته است: با روی كار آمدن دولت بختيار میخواستند سر انقلاب ما كلاه بگذارند شاه بماند. امام ايستادند و جلوی اين توطئه را گرفتند. در مصر هم الان چنين چيزی هست. عمر سليمان را خيلیها قبول ندارند. شبيه آن اختلافات الان در مصر هم هست.
او درعین حال مذاکره احزاب مصر با عمر سلیمان، معاون جدید رئيسجمهور مصر، را جریانی بااهمیت دانسته و گفته است که حضور اخوانالمسلیمن در این مذاکرات و ایستادن در کنار مردم معترض مصر «کار عاقلانهای بود که هم مذاکره کردند و هم عزم خودشان را نشان دادند».
آقای رفسنجانی درمورد آینده مصراعلام کرده است: حضور مردم در آينده در همه جا جدیتر میشود. بهخصوص جوانها كه خيلی هم محتاط نيستند. اين اتفاق همه جا خواهد افتاد.
اگر آدم حرفهای چند Lucifer را کنار هم بگذارد متوجه میشود که امام فتنه تنهاست و این را امیرکبیر بخوبی متوجه است.
سوگواری Lucifer از جمله رضائی و یا رئیس مجلس گواه به بن بستی در نظام دارد که هاشمی برای عبور از آن آلترناتیوی نمیبیند، الا مرگ امام فتنه؟
این آینده تاریک را هاشمی نزدیک به واقعیت گرا از درون نظامی ترسیم میکند، که تار و پوی را خوب میشناسد.
هاشمی و امثال همیشه تهدید نظام را در بیرون می جستند، غافل از آنکه خطر در پایه های بی ثباتی است که بنا نهادند.
جدای از آن، جبهه گیری ها مختلف نمایانگر آن است که ولی فتنه با داشتن تمامی امکانات، استخوان لای گلوی پرخورش گیر کرد(آنهم با چند تظاهرات چند صد نفری؟). معلوم نیست چرا خداوند به داد این ولی فتنه اش نمیرسد؟ ولی که از سوی او منصوب شد.