پایگاه اینترنتی الجزیره مقالهای درمورد عوامل تاثیرگذار نقلاب ایران بر قیام مردم مصر و درس گرفتن مصریها از انقلاب ایران منتشر کرده است.
رکسانا فرمانفرمائیان، استاد دپارتمان علوم سیاسی و مطالعات بینالمللی در دانشگاه کمبریج، در این مقاله که ۱۴ فوریه منتشر شده است، عوامل تاثیرگذار انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ بر قیام مردم مصر را بررسی کرده است:
خواستهها متفاوت است اما مردم مصر میتوانند از انقلاب ۱۹۷۹ ایران پنج درس بگیرند.
ایران در ۱۲ فوریه ۳۲ سال پیش انقلاب خود را یک پیروزی اعلام کرد؛ شاه رفته بود، ارتش قدرت خود را از دست داده بود و اینها میتوانست شروع یک دوره نوین باشد.
آنچه که پس از انقلاب ایران روی داد با آنچه که مردم مصر آرزوی رسیدن به آن را دارند، کاملا متفاوت است اما انقلاب ایران یکی از بزرگترین انقلابهای قرن بیستم بود و مردم مصر نیز میتوانند در تلاش برای برکناری حکومت مستبد و بهدست آوردن حقوق جدید به انقلاب ایران توجه کنند.
امروز ارتش مصر فرماندهی این کشور را بهدست گرفته و وعده داده که انتخابات آزاد و منصفانهای برگزار خواهد کرد. اما آیا این به معنی آن است که تظاهرکنندگان مصری میتوانند به خانههای خود بروند و به ارتش اعتماد کنند؟ مصر و ایران بسیار متفاوت هستند؛ خواستههای مردم و رسانهها در این دو کشور همیشه جدا از یکدیگر بودهاند اما میتوان امیدوار بود که آیندهای که مردم مصر میسازند برای افرادی که به پیروزی مردمی میرسند مردمسالارتر و امنتر خواهد بود.
با وجود این برای مردم مصر که در کنار رود نیل با تغییر تحولات سریع روبهرو هستند، انقلاب ایران درسهای آموزندهای دارد:
درس نخست: انقلاب زمان میبرد
از روزی که، تصور عمومی بر این است که انقلاب ایران در آن روز شروع شد جرقه انقلاب با مرگ ۴۰۰ نفر در سینِما رکس آبادان، شهر مهم نفتی ایران، زده شد تا زمان پیروزی انقلاب در ۱۲ فوریه ۱۹۷۹ یک سال و یک ماه گذشته بود.
تظاهرات در برف زمستان و گرمای شدید تابستان برگزار شد؛ مردم گلوله خوردند و خیزش مردم پس از توجه خبری اولیه از سوی رسانههای بینالمللی استقبال نشد. اما تظاهرات ادامه داشت؛ مردم اعدام شدند و فداکاریهای مردم آنها را تا سرنگونی یک حاکمیت نظامی پیش برد.
در مصر نیز میبینیم که خواستههای مردم به عنوان اهداف واقعی یک جنبش نمایان میشوند. مردم خواستار برکناری کل حکومت ازجمله «سران ددمنش» از قدرت هستند و در این میان استعفای حسنی مبارک و انتقال قدرت به ارتش، معنای زیادی ندارد. اما تغییر حکومت یک روند بلندمدت است که مستلزم بینش و سازماندهی است و همانگونه که تظاهرکنندگان ایرانی نشان دادند، مستلزم یک سرسختی و پافشاری است.
درس دوم: حکومتهای سرکوبگر به آرامی از قدرت کنار نمیگیرند
پس از سه هفته تغییر و تحولات مبارک شاید رفته باشد و شاید واقعا نرفته باشد. قابل توجه این است که مبارک هنوز در مصر است؛ رئيسجمهورهای برکنار شده مانند بن علی، رئیسجمهور تونس، تا زمانی که تبعید نشوند کشور را ترک نمیکنند. شاه ایران با وجود آنکه به مدت یک سال شعارهای مداوم «مرگ بر شاه» شنیده میشد، در ایران ماند. شاه نیز مانند مبارک در آخرین روزهای حکومت خود تلاش کرد که از درون خود حکومت یک دولت انتقالی ایجاد کند و نخستوزیر را با چهره جدید قابل اعتماد جانشین خود کند.
درواقع شاه در دوران تظاهرات مردم سه نخستوزیر عوض کرد؛ اولی که شهرت دموکراتیک داشت، دومی که یک ژنرال بود و نفر آخر هم عضو ایل بختیار، یکی از قبایل بزرگ ایران و رهبر حزب «جبهه ملی» بود. (جبهه ملی در آن زمان تنها هسته اصلی خود را تشکیل داده بود)
اما تظاهرکنندگان ایران هیچیک از این سه نخستوزیر را قبول نکردند. مردان دستچین شده شاه مانند عمر سلیمان، معاون رئیسجمهور مصر، امتیازهای کوچکی همراه با تهدید به مردم دادند: مردم باید به خانههای خود بروند، ارتش کنترل امور را در دست دارد و صبر آن به سر آمده است و دموکراسی به سبک غربی برای مردم کشورهای خاورمیانه مناسب نیست.
مهمترین نکته برای مردم ایران مانند مردم مصر، رهایی از یک حکومت نخبهگرای فاسد بود و مهم نبود که سکاندار این حکومت چه کسی بود. حتی مردم پس از فرار شاه به برگزاری تظاهرات ادامه دادند تا اطمینان پیدا کنند که تمام عوامل حکومت کاملا برچیده شدهاند.
درس سوم: ارتش قابل اعتماد نیست
برخلاف مصر که تاکنون به روی مردم شلیک نکرده است ارتش ایران در زمان انقلاب ازنظر قدرت در رده پنج جهان قرار داشت و از آتش گشودن به روی مردم خود امتناع نکرد.
«جمعه خونین» در اکتبر ۱۹۷۸ (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) تنها یکی از موارد زیادی است که در آن ارتش به روی مردم شلیک کرد . اگرچه ارتش مصر تا امروز از چنین حملاتی مانند شلیک مستقیم به روی مردم خودداری کرده است اما همواره این خطر وجود دارد که علیه مردم در خیابانها به خشونت متوسل شود.
ارتش مصر که فرماندهی دولت را در اختیار دارد خواستار ثبات در این کشور شده و تاکید کرده است که اگر تظاهرات ادامه پیدا کند خطر هرج و مرج وجود دارد. این در شرایطی است که برخلاف اظهارات مشابه از سوی ارتش ایران تظاهرکنندگان به حضور در خیابانها و تظاهرات ادامه دادند و اگرچه خونریزی بود اما تظاهرکنندگان علیه ارتش به خشم نیامدند و درنهایت سربازان را به زانو درآوردند.
شاخههای گل از لوله تفنگ سربازان آویزان شد؛ خانوادهها، دوستان و همسایگان سربازان مستقر در خیابانها را در آغوش گرفتند و با آنها گپ زدند، روی تانکهای پارک شده کنار پیادهروها پرچم آویزان کردند، روی هر دوسوی بدنه فلزی تانکها شعارنویسی کردند و تانکها را با پوسترها تزئین کردند.
برای مردم مصر این یک درس مهم است. ارتش تواناییهای نظامی مهم خود ازجمله قدرت شلیک را حفظ کرده است و امروز پیامهای متفاوتی میدهد ازجمله این که شاید یک لحظه خطرناک در پیش باشد. گزارشهایی از پیوستن اعضای جوانتر ارتش و حتی گارد قدیمی به تظاهرکنندگان مخابره شده است. شاید یکی از بزرگترین ابزارهایی که تظاهرکنندگان در اختیار دارند و نباید آن را از دست بدهند این است که در مقابله با قدرت نظامی از خشونت پرهیز کنند و مسالمتجو بمانند.
درس چهارم: اعتصاب، کلید موفقیت است
به راه افتادن موج اعتصاب کارگران کارخانهها برای گرفتن دستمزد بهتر و مزایا در برخی از شهرهای استانی مصر، یکی از تحولات هفته گذشته در این کشور بود که مسیر تظاهرات را عوض کرد.
در ایران نیز اعتصابها که از اعتصاب در پالایشگاه نفت شروع شد و به تمام کشور گسترش یافت در به زانو درآوردن رژیم نقش مهمی داشت. کمبود بنزین و نفت سفید ( که بسیاری از خانوادههای ایرانی برای گرم کردن خانههای خود در زمستان سردتر از مصر به آن وابسته بودند) به تشکیل صفهای طولانی تا چندین متر بیرون از پمپ بنزینها منجر شد و بسیاری از مردم تا ۴۸ ساعت منتظر گرفتن بنزین بودند.
با وجودی که دولت پافشاری میکرد که مردم ایران نمیتوانند این کمبودهارا تحمل کنند اما رانندههای خودروها و موتورسیکلتها در تمام مدت شب صبورانه به انتظار مینشستند و تنها خواص و افراد ارتشی بنزین دریافت میکردند و با غرور در خیابانهای تقریبا خالی مانور میدادند و همین حرکت انگیزه مردم را علیه آنها محکمتر میکرد.
اعتصابها اگرچه که همیشه ممتد نبود امابه کارخانهها، مجتمعهای صنعتی و مهمتر از همه به نیروگاههای برق کشیده شد و مردم روزی چهار ساعت برق نداشتند. این قطعی برق با زمان پخش خبر شامگاهی تلویزیون تحت کنترل دولت همراه شده بود که یک اقدام استراتژیک به حساب میآمد. در نتیجه مردم ایران زیر نور شمع شام میخوردند و اخبار را از طریق رادیو و عمدتا رادیو بی.بی.سی دریافت میکردند.
این اعتصابها موجب استحکام جنبش اعتراضی مردم شد زیرا اعتصاب کنندگان توانستند به مردم بپیوندند. اعتصاب کنندگان قدرت اقتصادی و روانشناختی داشتند و مردم ایران مانند مردم مصر نشان دادند که حاضرند با سختیها زندگی کنند تا حاکمیت از قدرت کنار برود.
درس پنجم: مسیر حرکت رسانههای تحت کنترل دولت یک دستاورد مهم است
قیام مردم مصر، زمان را بازتاب داده است: تظاهرات با وبلاگنویسی و توئیت کردن شروع شد و از طریق پخشهای ویدئویی، فیس بوک و تلفن همراه شتاب گرفت. حتی زمانی که مبارک اینترنت و شبکه تلفن همراه را قطع کرد کاربری ارتباطات با تکنولوژی پیشرفته ادامه داشت.
طبیعی است که مردم ایران در زمان انقلاب از هیچ یک از این امکانات بهرهمند نبودند اما جهت رسانههای دولتی، مقدمه و پیشاهنگ ادامه حوادث است: روزنامههای کیهان و اطلاعات مانند روزنامه الاهرام مصر سخنگوی دولت ایران بودند. زمانی که کیهان و اطلاعات برای نخستین بار تصاویری از مردم در خیابانها را منتشر کردند که همه جا عکسهای شاه را آتش میزدند آن وقت معلوم شد که قبضه دولت بر رسانهها و مطبوعات از درون درحال لیزخوردن بود.
همین موضوع برای روزنامه الاهرام پیش آمده است که هفته گذشته اخبار تظاهرات مردم مصر را منصفانهتر پوشش داد.
از نظر مردم مصر این اقدام الاهرام یک مرحله مهم و یک اهرم فشار بهسوی آزادی واقعی مطبوعات است. درمیان بسیاری از آزادیها، آزادی بیان و حق گردهمایی آزاد نخستین نشانههای یک موفقیت واقعی است.
شاید حرکت موج نیل پیروزمندانه بهنظر بیاید اما هنوز تغییرات تضمین شده برای مردم مصر ایجاد نشده است. با وجود شادمانی مردم همان چهرههای قدیمی نظامی سرجای خود ماندهاند. اگر جنبش مردم مصر میخواهد که به دستاورد واقعی خود برسد شاید گذشته ایران به ایجاد واقعیاتی برای زمان کنونی مصر کمک کند و اگرچه آینده ایران تحتالشعاع انقلاب ۳۲ سال پیش باقیمانده است اما گذشته ایران میتواند آینده مصر را روشن کند.
ali
میخوای تو حرفشو نزن ما میزنیم . اګر هم دلت خواست اصلا وقایع مربوط به جنبش سبز رو دنبال نکن و اینقدر خودتو حرص نده مریض میشی یا اصلا کلأ مریض هستی .
دوباره شرو کردیم از حماسه ۲۵ بهمن صحبت کنیم...
حالا میفهمم که چرا ما اینقدر حماسه داریم ...هیچ حماسه ای دیروز در کار نبود.
یک شکست خفت بار دیگر بود. دوباره کتک خوردیم، زندانی دادیم ، شهید دادیم و بر گشتیم خونه.
بعد میگیم چرا تونس و مصر توانست و ما نمیتوانیم. حتمن دوباره شرو میکنیم و میگیم اینها از مبارک وحشی تر هستند ،،،،،،،،،
aljazireh tarsideh
چدی ؟ !
سبز و سرخ و سپیدم تو رو به هیچ رنګی نمیدم .
سبز و سرخ و سپیدم تو رو به هیچ رنګی نمیدم .
http://www.youtube.com/watch?v=VUsMnim_GP4&feature=related
این الجزیره مال کیه ؟ مال قطر . یعنی یک دیکتاتوری فاسد شیخ باز عرب، ضد زن ، ضد دموکراسی . هوادار که ؟ اعراب . دشمن ایران و ترکیه و عراق است . هوادار طلبان و بن لادن . همش نوارهای بن لادن را پخش میکنه . ما را ببین که باید از چنین شبکه متعصب عربی هوادار صدام و مبارک و سعودی درس دموکراسی بگیریم !
آقا اگه بیل دارین باغچه عربها را بیل بزنین .
ضمنا در عراق سلیمان کاره ای نیست . شورای ارتش به ریاست طنطاوی سر کار است . مجلس را منحل کرده ، دولت را منحل کرده ، قانون اساسی را معلق کرده ، دستور ایجاد کمیته بازنویسی قانون اساسی را داده ، سه نفر از وزرای اصلی مبارک را ممنوع الخروج کرده ، تعهد کرده که ظرف ۶ ماه انتخابات بر گذار کنه . اینها کم است ؟ یک انقلاب چه کاری میتونه بکنه ؟ شیوخ عرب و مبارک و صدام و اسد ۳۰ سال چکار کردند ؟
فرض کنیم این ارتش که همه اعتبارش بسته به همراهی با تغییرات بالا است خیانت کند و عمل نکند . چی میشه ؟ دوباره مردم به خیابان می آیند . مهم اینه که امریکا از ترویج دموکراسی و ترکیه شدن مصر حمایت میکنه . اینها گام به گام ولی منطقی بیش از ایران و شیوخ عرب و حتا عراق به دموکراسی نزدیکتر خواهند شد . حالا چپ های روسی و خط امام و شیوخ شلوار خیس کرده عرب و اسد و کاسترو بقیه دیکتاتورها دلشون را خوش کنند به این چرت و پرت ها و منفی بافی ها .