در این نمودار برخی از مشخصههای جمعیت شناسی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور ایران و ترکیه با یکدیگر مقایسه شده است.
برای دیدن تصویر بزرگتر، روی آن کلیک کنید
شش مشخصه اول این نمودار، شباهتهای جمعیت شناسی ایران و ترکیه را به وضوح نشان میدهد. هرچند سن میانه جمعیت ترکیه اندکی بیشتر و جمعیت نیروی کارشان اندکی کمتر از ساکنان ایران است، عدد جمعیت، رشد آن و نسبت شهرنشینان هر دو کشور کم و بیش یکسان است و پرجمعیت ترین شهرهای دو کشور (تهران و استانبول) هم تقریبا جمعیت یکسانی دارند.
شش مشخصه دیگر، برتری نسبی اقتصاد ترکیه بر ایران را با همه شباهتهای جمعیتی، نشان میدهد. تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی در ترکیه به شکل قابل توجهی بیشتر و نرخ بیکاری و تورم در این کشور، کمتر از ایران است. صادرات ترکیه یک و نیم برابر و واردات این کشور نزدیک به سه برابر ایران است. این دو مشخصه نشان میدهد که رابطه ترکیه با اقتصاد جهانی بسیار بیشتر از ایران است. این نکته که ۸۰ درصد صادرات ایران، نفت و گاز است، تفاوت دو کشور را بیشتر میکند.
گزارش مرتبط: سفر عبدالله گل، رئیس جمهوری ترکیه به تهران
دسته دیگر مشخصهها، کیفیت زندگی در دو کشور را با یکدیگر مقایسه میکند. امید زندگی مردم ترکیه بیشتر از ایرانیها است. نرخ باسوادی در ترکیه به شکل معنیداری بیش از ایران است و شمار کاربران اینترنت در ترکیه بیش از سه برابر ایران است. افزون بر این سه، جمعیت زیر خط فقر کمتر و ضریب جینی کوچکتر نشان میدهد که توزیع درآمد در ترکیه بهتر از ایران است. شاخص فساد اداری در ترکیه ۴.۴ (رتبه ۵۶ جهان) و در ایران ۲.۲ (رتبه ۱۴۶جهان) است.
به طور خلاصه، با همه شباهتهای جمعیتی و فرهنگی دو کشور و در نظر گرفتن سهم قابل توجه نفت در اقتصاد ایران، وضعیت اقتصادی و کیفیت زندگی در ترکیه بهتر از ایران است.
ما بهترین اقتصاددانان دنیا را داریم. خیلی از کشورانی که اسمشان را آوردید از اقتصاددانان ایرانی الاصل یا ایرانی نظریه می گیرند. مشکل مملکت ما فقط این است کسانی که باید زندان باشند در راس حکومت و کسانی که در راس حکومت باید باشند در زندان هستند. مردم در ایران دیگر هیچ دسترسی ای به اینترنت ندارند. خامنه ای مستاصل شده است. باید سریعا به طور ممتد با پشتکار مردم این رژیم را با برنامه نابود کرد.
من با نظر این خانم/ آقا (”مملكت ما درست بشو نيست.”) موافق نیستم. در زبان آلمانی میگویند فقط برای مردن چاره ای نیست. من مطمئن ام ایران درست خواهد شد موقعی که شعبان بی مخ ها برای معالجه بروند.
بد نیست مدیران محترم مردمک یک صفحه ایجاد کنند برای اقتصاد جهانی از قبیل چین، آلمان، فرانسه، امریکا و .. که بشود آنجا مطالبی در رابطه با اقتصادی جهانی پست کرد.
بطور مثال مشگل اقتصاد انگلیس در دوره تاچر چه بود و یا چرا آلمان اقتصاد فوق العاده پیشرفته ای دارد که فرانسه و انگلیس توانائی رقابت با آلمان را چند درصدی از دست دادند و فاصله شان با آلمان زیاد شد.
مملكت ما درست بشو نيست.
ما چه ميفهميم اقتصاد يعني چي
اقتصاد در نظر اينها يعني اينكه منافع خود آقايون تامين بشه و بس، سر برج حقوق بگيرند ؛ اون هم حقوق هاي بالا ؛ ديگه به بقيه مردم كاري ندارند
كي كار داره ، كي نداره ،
روند فرسایشی توانائی های کشور که با مسئله تحریم های بین المللی به فاز جدید وارد گشت، مسئله ساده ای برای نظام نیست و این منطقی است که نظام دنبال راه چاره باشد. کمتر مقطعی در تاریخ سه دهه ایران وجود دارد که رژیم در دو جبهه داخلی و خارجی همزمان، توانائی فارغ شدن به مشگلات بس نفس گیر را آزموده کرده باشد. مشگلات داخلی نظام بس عمیق تراز مشگلات خارجی نظام است وتا قبل 25 بهمن امیدواری سران رژیم به آن بود بتوانند در ابتدا “فتنه” را کنترل و بعد بطور کامل آنرا خاموش کنند. منتهی اهرم زمان و مدیریت نظام دو عنصری بودند که “فتنه” را وارد فاز دیگری کرد.
بزرگترین ضعف نظام مدیریت نظام است و اوفقط از قوه قهریه میتواند بهره گیری نماید مثل مخ معیوبیست که فقط یک عمل از آن قابل تصور است و درست همین بزرگترین ضعف آن محسوب میشود. چون درعالم سیاست با دردست گرفتن همه امکانات در حد معقول است که میتوان به مشگلی فارغ آمد و شاید استفاده از قوه قهریه اعقلای نباشد. منتهی مدیریت نظام بعد از سه دهه بیشتر به بازوی خود تکیه زده بود و استراتژی دیگری را در مدیریت نظام نتوانست بوجود آورد. آیا این شعبان بی مخ ها توانائی آن را داشتند یا خیر بحث دیگریست.
البته تمامی کشورهای غیردمکراتیک و تا حدی کشورهای غربی از نداشتن استراتژی آلترناتیو در رنج اند. تدوین چنین استراتژی هم کار آسانی نخواهد بود.
مثالی از کشور انگلیس بزنم که عدم استراتژی آلترناتیو باعث شد کشورهای مثل آلمان و یا فرانسه رشد اقتصادی داشته باشند ولی انگلیس رکود و یا تقلیل اقتصادی. سیاستهای اقتصادی غلط تاچر و روسای بعدی حزب کارگر، وضعیت اقصادی اسفباری برای انگلیس به ارمغان آورد. حتی رهبران اعتلافی فعلی استراتژی برای جایگزینی اقتصاد خدماتی تاکنون ارائه نداده و بیشتر در پی کسر بدهی دولت هرچند صباحی تصمیماتی میگیرند.
حالا نظامهای مثل ایران که بیشتر بادی بیلدراند، از مشگل مضاعف در رنج هستند و چه بسا کاسه و کوزه شان یک مرتبه جمع شود. نمونه اش شاه، مبارک، بن علی و سید ..
و این نظامها بعلت معیوبیت ذهنی وقتی که از پائین قدرت را در دست میگیرند، توان درمان معیوبیت ذهنی خود را ندارند و دوباره به سرنوشت قبلی دچار میشوند.