مدیر عامل سازمان صنایع هوایی ایران اعلام کرده است که ایران یکی از نقشآفرینان اصلی در صنعت هوایی منطقه است و به زودی هواپیما صادر میکند.
منوچهر منطقی که به دعوت خبرگزاری رسمی دولت، به ساختمان ایرنا رفته بود، بار دیگر بر این نظر جمعی اهالی صنایع هوایی در ایران که ایمنی پرواز را در این کشور «خوب و استاندارد» میدانند، پافشاری کرد و گفت، صنعت هوایی ایران توانسته استانداردهای اروپا و آمریکا را دریافت کند و به حدی رسیده که میتوانیم درسالهای آینده ۲۰ درصد از ظرفیتهای این بخش را به تقاضای بینالمللی اختصاص دهیم.
این نخستین بار نیست که مسئولان، کیفیت هواپیماها و پروازها در ایران را تحسین میکنند. حدود دو ماه پیش، بعد از سقوط بوئینگ ۷۲۷ در نزدیکی ارومیه و کشته شدن ۷۷ نفر از مسافران و خدمه پرواز، حمید بهبهانی، وزیر سابق راه آمار سوانح هوایی ایران را نسبت به متوسط حوادث هوایی جهان «پایین» ارزیابی کرد و گفت که ایران از نظر امنیت پرواز در منطقه «بینظیر» است.
او کشته شدن ۷۷ نفر را «دومین حادثه با این وسعت در دو سال و نیم گذشته» دانست و با استناد به آن اعلام کرد که این حادثه «آمار بالایی» به شمار نمیآید.
آقای بهبهانی اسفند سال گذشته هم در مراسم تودیع و معارفه رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکتهای فرودگاهی کشور ایران را از نظر امنیت پرواز در منطقه بینظیر خوانده بود.
طی ۹ سال گذشته، سانحههای هوایی در ایران جان هزار و ۱۱ نفر را گرفته، این آمار در قیاس با ۳۷۴ کشته در دهه ۱۳۷۰، رشد چشمگیری داشته است.
عرضه «ایران ۱۴۰» در سطح بینالملل
در چنین شرایطی، مدیرعامل سازمان صنایع هوایی کشور از صادرات هواپیمای «ایران ۱۴۰» و تبدیل شدن به یکی از «قطبهای جهانی هوانوردی عمومی» در آیندهای نزدیک خبر میدهد.
به گفته او، هواپيماهای ایران ۱۴۰ در طبقهبندی خود هواپيماهای مناسبی هستند و در خطوط پروازی اروپا و مناطقی چون سيبری پرواز میكنند. آقای منطقی بدون اشاره به مشخصات شرکتهایی که قصد دارند از این هواپیمای تولید ایران در خطوط هوایی خود استفاده میکنند، از «رضایت بهرهبرداران از عملكرد اين نوع هواپيما» سخن گفته است.
هواپیمای ایران ۱۴۰ شکل تغییر یافتهای از هواپیمای «آنتونوف» است که نخستین بار در اوکراین تولید شد. ایران در نیمه دهه ۱۹۹۰ میلادی در جریان انعقاد قراردادی با شرکت هواپیماسازی آنتونوف، اجازه تولید این نوع هواپیما را دریافت کرد. برخی از قطعات الکترونیکی ساخت ایران شکل ارتقا یافته نمونههای اولیه ساخت اوکراین است.
این هواپیماها با گنجایش بیش از ۵۰ مسافر، اکنون به عنوان هواپیمای مسافربری در پروازهای شرکت «ایران ایرتور» و «سفیران» استفاده میشود. جز درخواستی که کشور سوریه در سال ۱۳۸۸ مبنی بر خرید این هواپیماها مطرح کرد، خبر دیگری مبنی بر درخواست دیگر کشورها برای خرید یا استفاده از هواپیمای ایران ۱۴۰ مطرح نشده است.
آقای منطقی در شرایطی از دریافت استانداردهای اروپا و آمریکا برای صنعت هوایی ایران سخن میگوید که اتحادیه اروپا دهم فروردین امسال اعلام کرد که تعدادی از هواپیماهای شرکت هواپیمایی ایرانایر به دلیل «غیرایمن بودن» اجازه پرواز به اروپا را ندارند.
پیش از این و در خردادماه سال ۱۳۸۷ نیز اتحادیه اروپا اعلام کرده بود، قصد دارد تمام پروازهای هواپیمایی جمهوری اسلامی را به دلیل ضریب پایین امنیت و نیز کهنه بودن هواپیماها به مقصد ۲۷ کشور عضو این اتحادیه قطع کند.
علاوه بر این، آقای منطقی در سخنرانی برای خبرنگاران خبرگزاری دولتی ایران از «پوشش ۲۰ درصدی تقاضای بینالمللی توسط ایران» خبر داد، در حالی که صنایع هوایی ایران یکی از مهمترین بخشهایی به شمار میآید که در فهرست تحریمهای امریکا و سازمان ملل علیه ایران به آن اشاره شده است.
تحریمهای بینالمللی و صنایع هوایی ایران
هرچند نمیتوان از کنار سوءِ مدیریت مدیران در دو دهه اخیر و افزایش شمار کشتهشدگان سانحههای هوایی گذشت و آن را فراموش کرد، اما اثر محاصره اقتصادی و پس از آن تحریمهای بینالمللی را هم نمیتوان نادیده گرفت.
بسیاری از کارشناسان حمل و نقل، یکی از دلایل گسترش دامنه اتفاقهای ناگوار را در این عرصه ناشی از تحریمهای جهانی میدانند. ایران، با وجود ادعای پی در پی مسئولان، در تولید قطعات تکمیلی موتور و بدنه هواپیماهای موجود ناتوان است و از سوی دیگر، معاهدهها و توافقهای بینالمللی، شرکتهای تولیدکننده هواپیما را از تعامل با ایران بر حذر میدارند و آنچه باقی میماند هواپیماهای فرسودهای است که طی ۱۰ سال گذشته ۱۲ حادثه مرگبار را در آسمان ایران رقم زده است.
مقامهای ایران به ویژه محمود احمدینژاد، تحریمهای بینالمللی علیه ایران را بی تاثیر میخوانند و اعلام میکنند که این محدودیتها نه تنها بر جامعه بیاثر است که اقتدار کشور را بیشتر میکند اما کارشناسان معتقدند، آنجا که تحریمها به زندگی جاری مردم و نیازهای روزمره آنها نزدیک میشود، نمیتوان از آثار آنها چشم پوشید.
مسعود مهاجر، کارشناس حمل و نقل پس از سانحه ارومیه در گفتوگو با بخش فارسی رادیو بیبیسی، مشکل اصلی در چنین رویدادهایی را «محدودیت خرید هواپیما» دانست.
به گفته او، تنها محل تامین هواپیماها در ایران کشورهای شرقی است، هواپیماهایی که از این کشورها خریده میشود اغلب کهنهاند و بالای ۱۷ سال از تولید آنها میگذرد. با این حال، اگر تحریمها به همین وضع ادامه یابد، این وابستگی به محصولات کشورهای شرقی از جمله تولیدات شرکت توپولوف بیشتر هم میشود.
آقای مهاجر به این نکته اشاره میکند که با وجود تحریمها علیه دولت ایران، چنانچه امکان خرید هواپیما از سوی شرکتهای خصوصی فراهم شود و دولت دست از انحصار در عرصه صنایع هوایی بردارد، خرید هواپیماهای نو غیرممکن نیست.
این مسئله، یکی از مواردی است که در جریان استیضاح حمید بهبهانی، وزیر پیشین راه مطرح شد که پس از ماجرای سقوط هواپیما در ارومیه نتوانست رای اعتماد نمایندگان مجلس را کسب کند.
هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، هما، از اواخر سال ۱۳۶۹ و همزمان با آغاز دهه ۱۹۹۰، از سوی آمریکا با تحریمهای شدیدی روبهرو شد و به همین دلیل تنها توانست چند فروند هواپیمای کوچک فوکر ۱۰۰ را از شرکت سازنده هلندی خریداری کند.
در سالهای پایانی دهه ۹۰ میلادی، با توجه به بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا در دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، هواپیمایی جمهوری اسلامی توانست قرارداد خرید چند فروند هواپیمای مدرن ایرباس ای ۲۰۰-۳۳۰ را با شرکت اروپایی ایرباس نهایی کند، اما این قرارداد هم در سال ۲۰۰۱ با توجه به فشارهای ایالات متحده آمریکا لغو شد.
خبرنگار بیبیسی فارسی در گفتوگویی که با باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده داشت، بحث اثر تحریمها بر زندگی مردم ایران را یادآور شد و با آوردن مثالی در زمینه نفروختن هواپیما به ایران و سقوط پیدرپی هواپیماهایی که قربانیان بسیاری بر جای میگذارند، از او پرسید که «آیا نگران نیستید همه این وقایع، نتیجه بدی برای مردم به دنبال داشته باشد؟»
آقای اوباما همچون گذشته به رفتار دولتمردان ایران اشاره کرد. هرچند رئیس جمهوری آمریکا ابراز کرد که نگران مردم ایران است و آنها هم حق دارند به زندگی عادی خود ادامه دهند اما این سوال را پرسید که آیا حکومت ایران میتواند رویکردی متفاوت اتخاذ کند که به جای آسیب رساندن به مردم ایران، به سود آنها باشد؟
و بعد خود پاسخ داد: اکنون آنچه دولت ایران گفته، این است که ایستادن در برابر جامعه بینالمللی و ادامه دادن یک برنامه پنهان هستهای، برایش مهمتر از رفاه مردم است.
from where to where, if he means from air to the ground, they already are doing this
بخش 13
Kurzarbeit
کلمه Kurzarbeit آلمانیست و ترکیبی از صفت kurz به معنی کوتاه (درانگلیسی short) و کلمه Arbeit (که مونث است) به معنی کار( در انگلیسی work) است. دردیکشنری های وب مترادف انگلیسی اش short-time work است.
شاید درفارسی گفت “کار کوتاه” ولی مطمئن نیستم.
اما چطوراین کلمه آلمانی باعث شد که نگاه ها درشروع بحران اقتصادی جهانی به آلمان معطوف گردد؟
زمانیکه آلمان با ورشکستگی بانک های امریکا مواجع شد، کارخانه های تولیدی آلمان مجبوربودند کارگران خود را بیکارکنند. چون کسی پول برای خرید ماشین آلات آلمانی نداشت. اصلا جوری شده بود که بانکها به همدیگر اعتماد نمیکردند، چه رسد پول برای خرید ماشین آلات دراختیارکسی بگذرند. نا گفته نماند که بانکهای آلمانی هم به کازینو امریکائی رفته بودند و عجیب پول در جهان (آنجائیکه invest کرده) باخته بودند.
(شاید درآینده شاهد فیلمهای هالیوودی دراین زمینه باشیم.)
دراین میان دولت آلمان برای عبور بحران بوجود آمده “این چنینی”، قانون Kurzarbeit را به مجلس برد، تا براساس آن حقوق کارگران را تقبل نماید تا شرکتها مجبور نشوند کارگران را بیکار کنند. کافی بود بخش اتومبیل سازی آلمان 30% کارگرانش را بیکار میکرد، چیز وحشتناکی که درتصور نمیگنجد. البته دولت حساب جیب اش را میکرد، چون با بیکار شدن چند % ، بیشتر پول بیکاری میپرداخت تا درKurzarbeit.
براساس قانون Kurzarbeit، - حالا ممکن بود کارگران شرکت بحران زده، اصلا کاری برای انجام دادن نداشته باشند و یا ممکن بود درشرکتی تعدادی از کارگران فقط 20% و تعداد دیگری فقط 70% کار برای انجام دادن داشتند، - شرکت های بحران زده با اداره کار آلمان وارد مذاکره میشدند تا طبق سقف تعیین شده برای کارگرانش تقاضای کمک مالی نمایند. درواقع اداره کارآلمان به کارگران چنین شرکتی حقوق میداد. (کاپیتالیسم فکرمیکرد بعد از جا گرفتن کمونیست ها درموزه تاریخ، دیگر نیازی به سیاست ندارد چون اقتصاد برای همه چیز پاسخی دارد. با بحران جهانی اقتصادی سیاسیون فهمیدند که اقتصاد زیاد گنده گ کرد.)
همزمان درکشورهای بحرانی استراتژی برخورد متفاوت بود. بماند که بعلت گستردگی بحران، کسی نمیدانست چه باید کرد. چطورمیتوان با بحران جهانی، دست به اقدام های محلی زد؟ چیزی که آلمانیها انجام میدادند، Kurzarbeit، یک اقدام محلی بود.
نه امریکائی ها و نه انگلیس روی این ایده آلمانی ها پریدند. ایندوشروع کردند به بیکار کردن چند صد هزار نفری کارگر در صنایع و بخشهای مختلف. کما اینکه ایندو کشور با درصد بالای بیکاری دست به گریبان هستند.
آیا Kurzarbeit برای ایندو کشور واقعا طناب نجاتی میتوانست باشد، مسئله است که نیازبه تحقیق دارد. اما بد نیست بدانید که امریکائی ها با این حمایت های “دولتی” مخالف هستند. (شعارها علیه بیمه همگانی اوباما توسط Tea-Party و مقایسه اوباما با هیتلرنشان میدهد که امریکا سالها فاصله دارد، تا یک راه حل معقولی برای معضلات خویش بیابد.) برای انگلیس آنطوریکه شاهدم، بحث چندانی صورت نگرفت.
بخش 12
نفت
با شروع revolution of sanity در کشور های عرب، بخصوص مسئله غیر قابل پیشبینی در لیبی (آیا شاهد جنگ داخلی خواهیم بود؟) بعنوان تولید کننده نفت، احتمال ناآرامی ها در عربستان و ناتوانی عربستان برای جبران تولید نفت بیشتر، مسئله حل نشده داخلی ایران (که بطرف دائمی بودن اعتراضات پیش میرود، هرچند هنوز زود است رل کارگران نفت و گاز ایران در جنبش اعتراضی را بررسی نمود)، باعث افزایش قیمت نفت در بازار های جهانی شد.
این افزایش قیمت نفت برای اقتصاد تعدادی از جمله امریکا یک خطر محسوب میشود، طبق گفته Bernanke در کمیته بانک پارلمان، که با روند رشد اقتصادی کند و آمار بالای بیکاری دست به گریبان است.
نباید فراموش کرد که چین تشنه تر از امریکا است، تا نیاز اقتصادش به نفت را تامین نماید.
انگلیسی ها افزایش قیمت نفت را بیشتر در پمپ بنزین احساس میکنند، اما جالب تر است که به گفته آقای Mervyn King بعنوانThe Governor of the Bank of England در روزنامه independent.co.uk توجه کنیم که گفت:
living standards may never recover from the crisis
http://www.independent.co.uk/news/business/news/king-says-living-standards-may-never-recover-from-the-crisis-2229570.html
آیا با شرایط اقتصاد فعلی منطقی بود بعنوان نخست وزیر انگلیس دم از آن زد که با همکاری امریکا و ناتو، آسمان کشور لیبی را تحت کنترل درآورد تا طرفداران قذافی اعترضات را بمباران نکنند، مسئله ای است که تعجب کشور های آلمان، فرانسه و امریکا را با خود به همراه داشت.
پسر ، ما از رو نميريم.
به نظرم روی سفت وسختتان را صادر کنید بهتر است
بخش 11
ایران
چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.
مشگلات سخت اقتصادی در ایران از یکطرف، مسئله نداشتن رسمیت حقوقی دولت کودتا از طرف دیگر، مصداق این است که شتر در خواب بیند پنبه دانه.
فشار های داخلی و خارجی تا آنجا تاثیرگذار بودند که مقامات ایرانی را به خوش خیالی و تا حد اسفباری به هذیان گوئی واداشته است.
یکی از مسائلی که بعلت پیش آمد های انتخابات 88 و بعد از آن کودتا موجب شد که تعیین دقیق اثرات WFEC بر اقتصاد ایران سرپوش گذاشته شود. اگر به این تحریم های بین المللی را اضافه کنیم غیر ممکن است برداشت دقیقی از اقتصاد ایران داشتن.
چیز های جالبی که در مطبوعات از اقتصاد ایران دیده میشود بطور مثال واگذاری های بدون مناقصه پروژهای بزرگ اقتصادی به سپاه است. اینکه چطور سپاه با تحریمهای بین المللی قادر خواهد بود اصلا چنین پروژه را انجام دهد، خواه ناخواه بدون رشوه پردازی غیرممکن و تا حد زیادی غیر معقول بنظر میرسد.
آدم در باره ایران این تصور را دارد که مملکت با سرعت غیرقابل تصور تیشه به ریشه خود میزند. معلوم نیست چه کسی پاسخگوی سه دهه احمقی در ایران خواهد بود؟ اسلام، ملت انقلاب کرده و یا...؟
http://mardomak.org/story/Poverty_line_was_announced_in_Tehran