امین ثابتی، کارشناس رسانهای مردمک، نگاهی دارد به اینترنت و تاثیر آن بر حوادث اخیر ایران
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشتهٔ ایران، بحثهای بسیار زیادی در مورد تاثیر اینترنت و به طور مشخص شبکههای اجتماعی و استفادهٔ مخالفین دولت ایران از آنها صورت گرفت که میتوان نقطهٔ اوج آن را مطرح شدن واژهٔ «انقلاب توییتری» یا «Twitter Revolution» دانست. ادعایی که برخی از رسانهها استفاده از توییتر توسط ایرانیان برای اطلاعرسانی و یا هماهنگی در مورد تجمعها را نوعی انقلاب نامیدند.
با گذشت بیش از یک سال از این ادعا و شروع اعتراضات مردم تونس و مصر این بحث بار دیگر داغ شد. بحثی که با افزایش اعتراضات مردمی در کشورهای بحرین، لیبی، مراکش و دیگر کشورهای خاورمیانه طرفداران بسیاری پیدا کرده است و به گونهای آن را با رخدادهای سال گذشته در ایران مقایسه میکنند.
با مرور این نظرات سوالی که ممکن است ذهنیت بسیاری از ایرانیان را به خود مشغول کرده باشد آن است که نقش شبکههای اجتماعیای مانند فیسبوک، توییتر یا فرندفید در رخدادهای ایران چیست؟ آیا اینترنت و شبکههای اجتماعی قدرت کافی برای تغییر را دارند و یا آنکه این ابزار تنها یک جو است که با توجه به رخدادهای اخیر در کشورهای عربی ممکن است بیش از حد بزرگ شده باشد؟
در این مقاله به این سوالات و نقش شبکههای اجتماعی در رخدادهای ایران میپردازیم و به این سوال پاسخ داده خواهد شد که آیا شبکههای اجتماعی قدرت تغییراتی مانند تغییر یک دولت را دارند یا خیر؟
فضای مجازی- فضای حقیقی
اولین سوالی که میتوان در مورد تاثیر اینترنت بر جامعهٔ ایران پرسید آن است که آیا جامعهٔ مجازی نمایندهٔ جامعهٔ حقیقی ایران است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که فضای وب فارسی و اینترنت را نمیتوان نمایندهٔ جامعهٔ حقیقی ایران دانست. برای این ادعا میتوان به این نکته اشاره کرده که براساس آمار رسمی تعداد کاربران اینترنت در ایران در حدود ۲۸ میلیون نفر است که از این میان تنها ۲ درصد از اینترنت پرسرعت (ADSL) استفاده میکنند. آماری که براساس اعلام رسمی شرکت مخابرات ایران اکثریت مشترکان اینترنت پرسرعت در تهران و دیگر کلان شهرها قرار دارند.
علاوه بر آن نباید فیلترینگ اینترنت در ایران را فراموش کرد. فیلترینگی که به صورت گسترده و هماهنگ بر روی شبکههای اجتماعیای مانند فیسبوک و توییتر اعمال میشود و باعث میشود تا بسیاری از کاربران عادی اینترنت که دانش فنی کافی برای دور زدن فیلترینگ توسط دولت ایران را ندارند، پشت درهای بستهٔ فیلترینگ بمانند. هر چند که بعد از انتخابات سال گذشتهٔ ریاست جمهوری دانش فنی کاربران اینترنت ایرانی با رشد چشمگیری برای دور زدن فیلترینگ همراه شد، اما از طرف دیگر مسئولین فیلترینگ در ایران نیز ابزارهای فیلترینگ خود را بهبود دادند به گونهای که در آخرین اقدامات خود فیلترینگ هدفمند را در برنامهٔ خود قرار دادهاند.
براساس همین دو دلیل میتوان به این نتیجه رسید که بخش قابل توجهای از کاربران اینترنت در ایران از دایرهٔ گردش اطلاعاتی که در وبسایتهایی مانند فیسبوک و توییتر انجام میشود و محل اصلی فعالیت مخالفین دولت ایران به حساب میآید خارج شوند.
به همین دلیل تا حدود بسیار زیادی تاثیر شبکههای اجتماعی بر روی قشر عظیمی از کاربران بیمعنا است. همچنین نبود اینترنت پرسرعت به نوع دیگری استفاده از وبسایتهای مانند یوتیوب یا فیسبوک را که در آنها روزانه هزاران ویدئو به اشتراک گذاشته میشود را بیمعنا میکند.
تاثیر اینترنت بر جامعهٔ ایران
اما با تمام دلایل توضیح داده شده در بخش قبل، نباید تاثیر اینترنت بر جامعهٔ ایران را کتمان کرد. تاثیری که بیشترین نقش را در تحرک طبقهٔ متوسط جامعهٔ ایران داشته است به گونهای که با ورود ابزارهایی مانند وبلاگ و وب ۲ (Web ۲. ۰) این بخش از جامعه توانستند بعد از سالها و بدون نیاز به طبقهٔ نخبه جامعه عقاید و نیازهای خود را به صورت عمومی مطرح کنند. به عنوان نمونه با آغاز دههٔ ۸۰ خورشیدی و شروع موج وبلاگنویسی در ایران، بسیاری از نوجوانان و جوانان طبقهٔ متوسط جامعه که برای بیان دیدگاههای خود باید با هزار لابی خود را به نویسندگی در یک ستون کوچک روزنامهای راضی میکردند، تنها با چند کلیک عقاید و نظرات خود را با دیگران به اشتراک میگذاشتند که میتوان از آن به عنوان نوعی شکستن ساختار اطلاعرسانی یاد کرد.
شکستن حصری که شاید بسیاری از مسئولین وقت ایران آن را جدی نمیگرفتند و به طور کلی اینترنت را ابزاری لوکس هر خانه میدانستند. اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به اهمیت اینترنت پی بردند و برای مقابله با آن دست به اقدامات مختلفی مانند گسترش غیرمدون دامنهٔ فیلترینگ و مطرح کردن مقولهٔ «جنگ نرم» زدند. به عنوان مثال شبکههای اجتماعیای مانند فیسبوک تا قبل از انتخابات سال گذشته به عنوان ابزارهای دوستیابی در بین مسئولین ایران مطرح بودند، اما بعد از انتخابات این شبکههای اجتماعی به عنوان ابزارهایی در دست دشمنان انقلاب اسلامی و سازمان جاسوسی غرب شناخته شدند که سعی در جاسوسی در زندگی تک تک ایرانیان دارند. یا در مورد دیگر معاون رسانه مجازی سازمان صدا و سیما در سخنانی وبلاگنویسی را وظیفهٔ شرعی هر شیعه اعلام کرده است.
به همین دلیل میتوان به این نکته اشاره کرد که مسئولین ایران اینترنت را یکی از خطرات بالقوه برای خود میدانند و شاید دلیل منطقی برای نشان دادن این خطر را در برگزاری همایشهای مختلفی مانند جنگ نرم دانست.
بر همین اساس و با توجه به درصد جمعیت زیر ۳۰ سال در ایران که اکثر آنها تحصیل کرده نیز هستند، میتوان به این نکته اذعان کرد که در بلند مدت اینترنت بر روی فرهنگ و جامعهٔ ایران تاثیر داشته است و خواهد داشت. اما با این حال نباید این نکته را فراموش کرد که این تاثیر یک باره نبود است و به مرور زمان صورت گرفته است. تاثیری که بسیاری از جوانان متولد بعد از انقلاب را با مقولههایی مانند حقوق بشر، برابری حقوق زن و مرد، دموکراسی، آزادی بیان و... آشنا کرد که شاید اعتراضات بعد از انتخابات سال گذشته ریشهای در تک تک این واژهها باشد.
سخن آخر
با توجه به نکات گفته شده در قسمتهای قبل میتوان این بحث را اینگونه جمعبندی کرد که شبکههای اجتماعی و به طور کلی اینترنت در رخدادهای دو سال اخیر در ایران نه بیتاثیر بودهاند و نه تاثیرگذار. این بدان معناست که شبکههای اجتماعی در «اطلاعرسانی» برای دنیای خارج از ایران در حالی که بسیاری از رسانههای تصویری و نوشتاری با محدودیتهای زیادی در حوادث بعد از انتخابات مواجه بودهاند نقش بسزایی داشتهاند اما این نقش بیش از پیش برای افراد خارج از ایران مهم بوده است تا ایرانیان داخل ایران و این همان نکتهٔ ریزی است که باید به آن دقت کرد.
منظور از نکتهٔ ریز مورد اشاره آن است که شبکههای اجتماعی برای کاربران اینترنت در خارج از ایران بسیار سودمندتر و حیاتیتر از کاربران داخل ایران است. زیرا کاربران داخل ایران در بطن جامعه زندگی میکنند و هر روز آنچه را که کاربران خارج از ایران بر روی اینترنت میخوانند را با چشمان خود میبینند، اما کاربران خارج از ایران به اخبار داخل ایران نیاز دارند تا از جامعهای که از آن دور هستند تصویر هر چند تار دریافت کنند. این یعنی آنکه من خارجنشین از شمای ایراننشین به اینترنت بیشتر نیازمند هستم و این یعنی مردم ایران با اینترنت و بدون اینترنت آنچه را که میخواهند انجام میدهند زیرا تنها نکتهٔ مهم در تمام اعتراضات خیابانی «امید» است. امیدی که اینترنت نه آن را ایجاد میکند و نه آن را از بین میبرد. اما این را هم نباید فراموش کرد که نباید تاثیر اینترنت در بلند مدت را نیز فراموش کرد، تاثیری که با افزایش آگاهی میتواند باعث تغییر شود اما نه تغییر از نوع سیاسی.
فرمانده گردانی که لیست 210 شهید را از امام زمان تحویل گرفت + فیلم و عکس آن لیست
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=69:list32&catid=54:shohada
با سلام . تشکر از یادداشت شما . در یک سال گذشته که من هم یک خارج نشین شده ام به اتفاق دیگر دوستان توانسته ایم با ارسال ایمیل های گروهی ، بسیاری از دوستان و اشنایان و کاربران علاقمند به اخبار ایران را در سراسر کشور پوشش دهیم . دیدن ایمیل نیازی به فیلتر شکن و اینترنت پر سرعت ندارد . اگر این کار ها همه گیر شود همانقدر که ما نیازمند اخبار ایران هستیم بسیاری در ایران تشنه ی دریافت خبر هستند .
البته خارج نشینان وقت بسیاری را برای دریافت اخبار صرف می کنند اما متاسفانه به عنوان کسانی که امکان بسیاری دارند در بازتاب آن کمتر همت می کنند . بسیاری را می شناسم که بسیار توانا و مسلط به زبان های خارجی هستند و ساعت ها وقت خود را صرف خواندن اخبار و دیدن وب سایت ها می کنند بدون اندک انعکاس دادن چه در جامعه ای که هستند ( خارج از کشور 9 و چه به داخل ایران .
حتی افراد خارج نشین توانا و مسلط به زبان های خارجی که بسیار هم از شرایط ایران آگاه هستند از برقراری ارتباط با مجامع و نهاد های خبری ، رسانه ای ، روزنامه نگاران و یا نهاد های حقوق بشر کشورهایی که ساکن آن هستند اکراه و ابا دارند و این جای شگفتی دارد.
جهان جهان ارتباطات است و ایرانیان خارج از کشور باید این مهم را مورد توجه قرار دهند .
به نبوی و آنها که خود را به خواب زده اند :
فعلا که همان احمدی نژاد زشت ، کوتاه ، بیسواد ، آسفالتی ، خواهان رابطه با امریکا ، مخالف قذافی و مبارک و بن علی ، .......سواره و شما مغز های متفکر سیاستمدار ، دیالکتیکی ، علمی ، نخبه ، هوادار قذافی ، کاسترو ، اورتگا ، چاوز ، دیلما روسف ، ضد امریکا و امپریالیسم ، دارای برنامه و نیروهای فراوان و بیشمار پیاده و در زندان حشمتیه .
به جای لودگی سیاسی بنشینید فکری کنید . یکبار هم که شده به جای حمله به دیگران به قد و بالای خودتان نگاه کنید . آیا چپ در ایران هیچ اشتباهی نکرده ؟ انصاف بدهید . چرا در ایران حد قل ۴ جنبش فراگیر در ۱۰۰ سال گذشته شکست خورده و یک رژیم مدرن غربی جای خودش را به یک رژیم مذهبی با ساختار کمونیستی روسی داده ؟
ترکیه جلوی چشم شماست . کوبا هم آنجاست ، کره جنوبی آنطرف تر ، ونزوئلا اینطرف ، انقلابات مخملی در یک سمت و انقلابات یاسمن در سمت دیگر . آنجا هند و گاندی را داریم ، ماندلا و آفریقای جنوبی ، اینجا کاسترو و انقلاب اکتبر و کودتای افغانستان تره کی .
به جای خواب دیدن و در رویا هذیان گفتن آیا وقت ان نرسیده که جدی باشیم ؟ عملی فکر کنیم ؟ این موسوی را هم شما بد بخت کردید . ان کروبی شجاع را تا دهان مرگ شما فرستادید . کی گفته که شما ۴ تا نقاش و کمدین سرنوشت این کشور را رقم بزنید ؟
اقلا از این بهنود یاد بگیرید . میانه بودن چه اشکالی دارد که اینهمه شما دنبال چپ کوردل و دیکتاتوری پرست و کج سلیقه روسی مملکت را به آتش میکشید ؟
پس در این کشورهای غربی ۳۲ سال است چه شکری میخورید که هنوز شیفته و مفتون دیکتاتوری پوچ پرولتاریا و راه رشد قتل و غارت غیر سرمایه داری قذافی و صدام و اسد هستید ؟
قرن ۲۱ است . آیا قدرت انتقال و جریان آزاد اطلاعات شما را هم مثل رژیم در وحشت قرار داده ؟ چرا سر بالا شنا میکنید .
۵۸ سال پیش دکتر مصدق و ۳۲ سال پیش بازرگان راه درست را نشان ما و شما دادند . چرا لجبازی ؟ چرا چریک بازی ؟ چرا تکرار تجربیات شکست خورده ؟
نسل جوان ایران با یا بدون شما ها راهش را از مردم مصر و تونس و لیبی خواهد آموخت . جغرافیای سیاسی جهان بدون جنگ جهانی در حال تغییر است . کسی منتظر شما مارکسیست ها و مارکسیست زده ها نخواهد ماند . مسخره تاریخ خواهید شد .