نسخه آرشیو شده

سرنوشت رهبران ناپدید شده ایران چه خواهد بود؟
میرحسین موسوی (راست) و مهدی کروبی، از رهبران مخالفان حکومت ایران / Getty Images and International Campaign for Human Rights in Iran
از میان متن

  • مخالفت آیت‌الله شریعتمداری با اصل ۱۱۰ قانون اساسی موجب شد که ماموران اطلاعات جاسوسی جمهوری اسلامی، او را ساکت و از صحنه‌های سیاسی و اجتماعی ایران حذف کنند و به همین دلیل او را تحت بازداشت خانگی قرار دادند
مردمک
دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۵ | کد خبر: 60868

کمپین بین‌الملی حقوق بشر در ایران می‌گوید که بازداشت چهار رهبر مخالفان دولت ایران و انتقال آنها به یک «خانه امن» ازنظر قانون بین‌المللی، به معنی «ناپدید شدن تحت زور و اجبار» است.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در گزارشی که ششم مارس (۱۵ اسفند) منتشر کرد، سیر تاریخی «بازداشت خانگی» مخالفان حکومت ایران و انتقال مخالفان به «خانه‌های امن» را مرور کرده است.

از ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن) ماموران اطلاعات جاسوسی و امنیتی ایران میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی که از رهبران سرشناس مخالفان حکومت هستند را بدون ارتباط با دنیای خارج، حبس کرده  و محل بازداشت آن‌ها را اعلام نکرده‌اند.

دولت ایران در شرایطی این رهبران مخالفان را تحت بازداشت خانگی قرار داده یا براساس برخی گزارش‌های معتبر به «خانه امن» یا یک بازداشتگاه مخفیانه به نام زندان حشمتیه منتقل کرده است که آن‌ها را به‌طور رسمی متهم یا بازداشت نکرده است و آن‌ها را از دسترسی به خانواده‌ها و وکلای خود منع کرده است.

اگرچه این نخستین بار نیست که دولت جمهوری اسلامی مخالفان و منتقدان حکومت را تحت بازداشت خانگی قرار داده یا به خانه امن منتقل کرده است.

بررسی عملکرد جمهوری اسلامی در ۳۲ سال گذشته در برخورد با مخالفان نشان می‌دهد که بسیاری از شخصیت‌های سرشناس مخالف که در این سال‌ها بازداشت شدند تحت شکنجه‌های فیزیکی و روانی قرار گرفتند؛ مجبور شدند غیرواقعی و دروغ اعتراف‌ کنند و این اعتراف‌ها از تلویزیون دولتی پحش شد و بسیاری از آن‌ها پس از بازداشت‌های بلندمدت جان باختند و برخی از آن‌ها نیز به قتل رسیدند.

با توجه به سابقه شکنجه، قتل و منزوی کردن مخالفان در جمهوری اسلامی آنچه که درحال حاضر درمورد چهار رهبر ناپدید شده یعنی مهدی کروبی، فاطمه کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد اتفاق می‌افتد دلیل عمده نگرانی درمورد سلامتی آن‌ها است.

بازداشت خانگی: روشی برای ساکت کردن ناراضیان مخالف

در ۳۲ سال گذشته نیروهای امنیتی ایران عمدتا بر «بازداشت‌های خانگی» مخالفان سرشناسی تمرکز کرده‌اند که از پایگاه اجتماعی گسترده یا از حمایت نهادهای دینی و ملی کشور برخوردار هستند. در برخی موارد نیز این مخالفان سرشناس را در «خانه‌های امن» یا در یک «زندان مخفی» بازداشت کرده‌اند.

روحانیون برجسته شیعه شامل آیت‌الله سیدمحمد کاظم شریعتمداری، آیت‌الله حسینعلی منتظری، آیت‌الله صادق روحانی، سیدحسن قمی، سیدمحمد روحانی و سیدمحمد شیرازی که مرجع تقلید بودند و طرفداران زیادی داشتند در نخستین دهه انقلاب اسلامی تحت فشار قرار گرفتند و از هرگونه فعالیت منع شدند.

در تابستان سال ۲۰۰۰ محمد نیازی، رئیس قضایی نیروهای مسلح وجود «خانه‌های امن» در تهران را تصدیق کرد. به گفته او این خانه‌های امن به ماموران وزارت اطلاعات تعلق داشت و به دستور سعید امامی، معاون وزیر وقت اطلاعات ساخته شده بود. سعید امامی رهبری گروهی از ماموران وزارت اطلاعات را برعهده داشت که چهار روشنفکر برجسته را در سال ۱۹۹۸ به قتل رساندند و این قتل‌ها به «قتل‌های زنجیره‌ای» معروف شد. (خود سعید امامی مدتی بعد بازداشت شد و گفته شد که در زندان خودکشی کرد)

به گفته آقای نیازی از این خانه‌های امن برای بازداشت و حبس مخالفان و تشکیل جلسه برای تصمیم‌گیری درمورد مراحل مختلف قتل‌های زنجیره‌ای استفاده می‌شد.

بررسی شواهد و نمونه‌هایی از بازداشت‌های خانگی و خانه‌های امن نشان می‌دهد که حاکمان جمهوری اسلامی از این روش‌ها برای سرکوب مخالفان و منتقدان خود استفاده کرده‌اند اما این روش‌ها در نحوه اجرا و اهداف تفاوت‌هایی دارند.

دولت جمهوری اسلامی عمدتا «بازداشت خانگی» را برای رقیبان، ناراضیان یا روحانیون بلندمرتبه به‌کار برده است و در این روش محدودیت‌ها و تدابیر شدید کنترل امنیتی را بر این افراد اعمال کرده و نیروهای امنیتی در منطقه اطراف آن‌ها حضور دائم داشته‌اند با این هدف که در کوتاه مدت از تاثیر حضور آن‌ها در جامعه و در میان حامیان‌شان کم کند و در بلندمدت موجب انزوا و مرگ آن‌ها شود.

اما در «بازداشت در خانه امن» قربانیان کاملا تحت کنترل سازمان‌های امنیتی و اطلاعات جاسوسی هستند و محل بازداشت آن‌ها فاش نمی‌شود. خانه‌های امن برای ازبین بردن روحیه و اراده افراد است و این کار از طریق کنترل و دستکاری روی جسم و روان بازداشت شدگان انجام می‌شود.

در بازداشت خانگی ماموران اطلاعات جاسوسی بر گرفتن «نامه‌های اعتراف» یا «اعتراف از طریق ضبط روی ویدئو» تمرکز کرده‌اند و هدف از پخش این «اعتراف‌ها» ازبین بردن پایگاه اجتماعی و سیاسی ناراضیان سرشناس است. اما اعتراف‌هایی که از بازداشت‌شدگان در زمان حبس در خانه امن گرفته می‌شود و پخش می‌شود  به‌طور مستقیم به میزان همکاری اجباری فرد بازداشت شده بستگی دارد. و اگر فرد بازداشت شده همکاری نکند به سرنوشت سعیدی سیرجانی گرفتار می‌شود که پس از شکنجه، جان باخت.

آیت‌الله شریعتمداری و سوابق تاریخی بازداشت خانگی

آیت‌الله سیدمحمد کاظم شریعتمداری، از مراجع تقلید سرشناس بود که در چند سال تحت بازداشت خانگی قرار داشت و دولتمردان جمهوری اسلامی مرگ او را در آوریل ۱۹۸۶ اعلام کردند و ادعا کردند که او براثر نارسایی کلیه درگذشت.

درمورد سوابق انقلابی آیت‌الله شریعتمداری باید گفت که پس از بازداشت آیت‌الله خمینی در پنجم ژوئن ۱۹۶۳ و پس از آن‌که طرفداران شاه اعدام آیت‌الله خمینی را مطرح کردند، این آیت‌الله شریعتمداری بود که از قم به تهران آمد و با اعلام مرجع بودن آیت‌الله خمینی، جان او را نجات داد.

آیت‌الله شریعتمداری از تشکیل حکومت جمهوری اسلامی دفاع کرد اما در زمان تهیه پیش نویس قانون اساسی، با اصل ۱۱۰ قانون اساسی مخالفت کرد. این اصل اختیارات سیاسی-نظامی و حکومتی ویژه‌ای به «رهبر عالی» یا «ولی فقیه» می‌دهد.

مخالفت آیت‌الله شریعتمداری با اصل ۱۱۰ قانون اساسی موجب شد که ماموران اطلاعات جاسوسی جمهوری اسلامی، او را هدف قرار دهند و در صدد برآمدند او را ساکت و از صحنه‌های سیاسی و اجتماعی ایران حذف کنند و به همین دلیل او را تحت بازداشت خانگی قرار دادند.

در ماه مه ۱۹۸۲ تلویزیون دولتی سخنان آیت‌الله شریعتمداری را پخش کرد که او در آن «اعتراف» کرد از کودتا علیه نظام خبر داشته است. و در یک ویدئوی دیگر این مرجع تقلید سرشناس اعتراف کرد که نه تنها از کودتا خبرداشته بلکه از آن حمایت مالی و معنوی کرده است. او درنهایت در آوریل ۱۹۸۶ در بازداشت خانگی جان باخت و جسدش برخلاف وصیتش مخفیانه به قم برده شد و در آنجا دفن شد.

کیانوری، از بازداشتگاه تا خانه امن

در فوریه و مه ۱۹۸۲ بسیاری از اعضای شورای مرکزی حزب کمونیست توده دستگیر شدند. محمد اعتمادزاده، نورالدین کیانوری و همسرش مریم فیروز و احسان طبری از رهبران ارشد توده بودند که بازداشت شدند. کاپیتان افضلی، فرمانده وقت نیروی دریایی نیز پس از اعتراف اجباری به ارتباط با حزب توده، در دسامبر همان سال اعدام شد.

نورالدین کیانوری و مریم فیروز از زندان به خانه امن منتقل شدند و تا سال ۱۹۹۹ در آن‌جا تحت بازداشت بودند تا این‌که جان سپردند.

سعیدی سیرجانی در خانه امن به قتل رسید

علی اکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و پژوهشگری بود که در سال ۱۹۹۳ به «خانه امن» منتقل شد. زمینه چینی برای حبس او در خانه امن به زمانی برمی‌گردد که او به منع انتشار کتاب‌هایش اعتراض کرده بود.

آقای سیرجانی دو بار مراتب اعتراض خود را به آیت‌الله خامنه‌ای نوشت و او هم هر دوبار به سیرجانی پاسخ داد. محتوای دومین نامه رهبر جمهوری اسلامی به سیرجانی هرگز منتشر نشد. اما پاسخ سیرجانی به آیت‌الله خامنه‌ای نشان می‌دهد که او، این نویسنده را به «ارتداد» متهم کرده بود.

پس از این نامه‌نگاری‌ها گروه‌های فشار علیه سعیدی سیرجانی تظاهرات کردند و مطبوعات نزدیک به محافل اطلاعات جاسوسی، او را «سلمان رشدی دوم» نام بردند.

در ۱۴ مارس ۱۹۹۳ ماموران وزارت اطلاعات سعیدی سیرجانی را بازداشت کردند و او را به «خانه امن» منتقل کردند و ۹ ماه بعد بدون این که او بتواند با خانواده و وکیل خود دیدار کند در خانه امن به دست ماموران به قتل رسید.

فرج سرکوهی و بازداشت در خانه امن

در سال ۱۹۹۶ ماموران امنیتی و اطلاعات جاسوسی سرکوب شدیدی را علیه «کانون نویسندگان ایران» شروع کردند. این سرکوب پس از آن صورت گرفت که ۱۳۴ نویسنده و شاعر ایرانی نامه‌ای با عنوان « ما نویسنده‌ایم» منتشر کردند.

فرج سرکوهی، سردبیر ماهنامه آدینه، ازجمله امضاکنندگان این نامه بود که در چهارم نوامبر ۱۹۹۶ در فرودگاه مهرآباد توسط ماموران اطلاعات جاسوسی ربوده و ناپدید شد. پس از مدتی آقای سرکوهی به‌طور موقت و تحت تدابیر شدید امنیتی به‌طور معجزه‌آسا آزاد شد زیرا وزارت اطلاعات در برنامه‌های خود تغییراتی ایجاد کرده بود.

پس از آن سرکوهی جزئیات شکنجه، اعتراف‌های اجباری و سخنان برخی مقام‌های وزارت اطلاعات را در نامه‌ای سرگشاده بیان کرد که نقشه قتل او را در داخل خانه امن وزارت اطلاعات برنامه‌ریزی کرده بودند. (آقای سرکوهی پس از آزادی از زندان توانست به دلیل اعتراضات مدام عمومی در سراسر جهان از کشور خارج شود)

پس از انتشار این نامه ابراهیم‌زال زاده، مدیر «موسسه نشرابتکار» و دوست آقای سرکوهی بازداشت شد و یک ماه بعد جسد او در یافت‌آباد، جنوب تهران، پیدا شد.

استفاده از خانه‌های امن برای سرکوب جنبش دانشجویی

عزت‌الله سحابی، دبیرکل حزب «نهضت ملی» در ژوئن ۱۹۹۰ بازداشت و به خانه امن وزارت اطلاعات منتقل شد. دوسال بعد از آن غلام‌رضا میرزا صالح، استاد سابق دانشگاه و نویسنده، هم بازداشت و به خانه امن منتقل شد.

در سال ۱۹۹۶ اعتراف‌های ساختگی و اجباری سحابی و میرزا صالح همراه با اعتراف‌های اجباری سعیدی سیرجانی در برنامه‌ای با عنوان «هویت» از تلویزیون پخش شد. افراد متهم در این برنامه مانند محمد مختاری و محمدجعفر پوینده  ( که هر دو نویسنده بودند) دو سال بعد در پروژه‌ای با عنوان «قتل‌های زنجیره‌ای» به قتل رسیدند.

پس از آن نیروهای لباس شخصی و پلیس ویژه به دانشگاه تهران حمله کردند. در این حمله شمار زیادی از دانشجویان زخمی و تعدادی کشته شدند. درپی آن نیروهای امنیتی علی افشاری، فعال سرشناس جنبش دانشجویی و برخی از فعالان ملی-مذهبی مانند عزت‌الله سحابی را بازداشت کردند به بازداشت‌گاه‌های مخفی و خانه‌های امن منتقل کردند و تلاش کردند از طریق گرفتن اعتراف‌های دروغین و پخش آن، رهبران این جنبش را بی‌اعتبار کنند.

بازداشت خانگی آیت‌الله منتظری

به دلیل یک رشته رخدادهای سیاسی و امنیتی در سال ۱۹۸۸ آیت‌الله منتظری از جانشینی رهبر جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد و در سال ۱۹۹۷ نیز به دلیل سخنرانی انتقادی از رهبر جمهوری اسلامی، تحت بازداشت خانگی قرار گرفت.

بازداشت خانگی آقای منتظری پنج سال طول کشید و در مدت بازداشت هرگز اجازه نیافت از خانه خارج شود و اعضای خانواده او برای ورود به خانه این مرجع تقلید باید از نیروهای امنیتی و مقام‌های بالاتر اجازه می‌گرفتند. حساب‌های بانکی او نیز مسدود شده بود. (آیت‌الله منتظری ۲۹ آبان ۱۳۸۸ در منزل خود درگذشت)

بازداشت جمعی وبلاگ نویسان در خانه امن در سال ۲۰۰۴

از اوت تا دسامبر ۲۰۰۴ دست کم ۲۱ روزنامه‌نگار، وبلاگ‌نویس و مدیر وبسایت در ایران بازداشت و به خانه امن وزارت اطلاعات منتقل شدند. پس از افشای قتل‌های زنجیره‌ای، خانه امن وزارت اطلاعات  به «واحد ضداطلاعات جاسوسی نیروی پلیس» سپرده شده بود.

برخی از این افراد پس از آزادی از زندان شکنجه‌های جسمی و روانی خود را افشا کردند اما قوه قضائیه اعلام کرد که این خانه‌های امن تحت نظارت سازمان زندان‌ها نبوده است.

موسوی و کروبی در دستان سازمان‌های امنیتی

از زمان انتخابات جنجالی ریاست جمهوری در ژوئن ۲۰۰۹، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و حتی محمد خاتمی، رئيس‌جمهور پیشین، تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی بوده‌اند و تا ماه گذشته محدودیت‌های ارتباطی موسوی و کروبی با دنیای خارج تشدید شده بود.

از ۱۴ فوریه امسال تاکنون نیز مهدی کروبی، فاطمه کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد ناپدید شده‌اند و از آن زمان تاکنون با هیچ‌یک از فرزندان و اقوام و دوستان خود ارتباطی نداشته‌اند.

در این میان برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی و مطبوعات نزدیک به دولت محمود احمدی‌نژاد از موسوی و کروبی با عنوان «سران فتنه» نام برده‌ و شمار زیادی از نمایندگان مجلس نیز خواستار «اعدام» آن‌ها شده‌اند.

اکنون در راستای پیشینه تاریخی بازداشت مخالفان در جمهوری اسلامی، سرنوشت این چهار رهبر ناپدید شده مخالفان ایران نیز موجب نگرانی شدید است.

این سوال مطرح است که آیا ماموران امنیتی و اطلاعات جاسوسی این چهار رهبر مخالف حکومت را در یک بازداشتگاه مخفی و دور از هرگونه تماس با دنیای بیرون حبس کرده‌اند و همان الگوی انزوا، شکنجه روانی و جسمی برای مجبور کردن آن‌ها به اعتراف تکرار می‌شود؟ جنبش سبز بر این باور است که شواهد محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد چنین سناریویی به‌زودی افشا خواهد شد. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

aleihe rous mehvaran

خیلی جالبه که نام دکتر یزدی که هم اکنون در خانه امن است در ۸۲ سالگی اینجا نیست !
مزدوران روسیه که خود به وجود آورنده خانه امن استالینیستی بودند اسمشان اینجا آمده ! در حالیکه نها به سفارش روسیه در آپارتمانهای شمال شهر تهران با محافظ نگهداری میشدند . همین ایت الله کیانوری و همسرش مریم فیروز به گفته ملیحه محمدی چریک فدایی در ایران امروز ، در همان سالها میرفت زندان اوین سلول به سلول از چپهای زندانی میخواست که زود توبه کنند و بیایند بیرون . او به زندانیان سربسته میگفته که در بیرون خبر هایی هاست شما نمیدانید ! زود توبه کنید !
این حاج آقا کیانوری که به وجود آورنده خط امام و حامی سر سخت خلخالی و جلال الدین فارسی بود و دشمن خونی لیبرالها ( بنیصدر و بزرگان ) و در خاطرات رفسنجانی مکرر آمده که به حضور رفسنجانی میرسیده و خط میداده ، عامل ک گ ب در ج ا بود ، حمله به سفارت و بسیاری از کارهای دیگر به سفارش او توسط ایت الله خوئینی ها صورت گرفت . او که با ک گ ب در تماس بود همه را قربانی کرد و خودش و همسرش و طبری را نجات داد . چرا ناخدا افضلی و پرتوی  اعدام شدند اما اینها نه ؟
وقتی که مجاهدین به دلیل هواداری با یک اعلامیه اعدام میشدند ؟
او در مناظره با بهشتی بسیار سعی کرد که بهشتی او را خودی بداند ! اما بهشتی که یک سیاستمدار برجسته بود ( بر خلاف آخوند دو زاری ها ی دیگه ) با لبخند پاسخ او را داد و دست او را رو کرد . به همین دلیل بعد ها بهشتی با طرح ک گ ب بعد از حذف بنی صدر و بازرگان حذف فیزیکی شد . بهزاد نبوی پرونده ا ش  مختومه شد و این راز باقی ماند که چگونه ۳۰ کیلو مواد منفجره زیر صندلی بهشتی کار گذاشته شد ؟ در حالیکه شرایط کاملا تروریستی بود ، و رهبر فعلی ج ا هنوز در بیمارستان بود در اثر یک انفجار دیگر ! مسول امنیت کشور بهزاد نبوی بود . رفسنجانی با یک تلفن مشکوک از جلسه  حزب بیرون کشیده شد ! چندی بعد  روحانی لیبرال دیگری را نیز در انفجاری دیگر به دیار باقی فرستادند ( با هنر ). روسیه و انگلیس از دیر باز در ایران و دولت های ان مزدور داشتند . دولت مصدق را اینها در ازای نفت و گاز شمال ( که هنوز در اختیار  دارند ) نابود کردند . دولت شاه را در چند اقدام تروریستی و با نفوز دادن  سیاسی عوامل توبه کرده خود ( جعفریان و نیک خواه  و باهری و انصاری و اکبر اعتماد و ...) به داخل دولت و تبدیل ان به نظام تک حزبی شبیه به نظام های کمونیستی به سمت د یکتاتوری راندند ، در حالیکه با ترقه بازی  و ژاندارم کشی جناح دیگر آنها فدائیان جو را امنیتی و شاه را از حاکمیت دولت های لیبرال حتا در حد دکتر امینی ترساندند .
کشور ما در حیات خلوت این خرس های قطبی  و با نفوز عوامل ک گ ب تا مغز و استخوان ج ا و اپوزیسیون ان و تمامی نهاد های مدنی و فرهنگی و ادبی و .... شانسی برای دموکراسی و آزادی و حقوق بشر ندارد !
تنها شانس ایران همین احمدی و مشایی هستند که با حمله از چپ و با  شعار های افراطی گمراه کننده  ممکن است بتوانند سکان ایران را تا اندازه ای به سمت غرب بچرخانند و به این توازن سیاسی یکسره روسی وحشتناک که ایران را به سمت آبخازیا و اوستیا شدن پیش میراند برهانند . کسی چه میداند ؟ شاید مشایی دنگ شیائو پینگ ایران و احمدی هوا کوفنگ باشد . طبقه متوسط که همواره مورد هجوم مارکسیست های روسی بوده باید در انتخابات آینده تاکتیکی به اینها کمک کند .

aleihe rous mehvaran | ۲۵ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۸
tarhe asli az  K G B

- ابتدا جنبش سبز را نسبت به کروبی و سروش و گنجی و بهنود و لیبرال های مذهبی و ملیون و سلطنت طلبان بد بین کردند ، بعد به موسوی و شورای هماهنگی حمله کردند  و حالا کلمه ! جنبشی که اینترنتی و یاسمنی بود را ابتدا به زور دنبال نخود سیاه پرولتری کارگری ( حوزه نفوز مسلم احمدی نژاد ) فرستادند ، طبقه  متوسط  را ابتدا با مسخره کردن و حمله به شعار های آنها ( نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران ، مرگ بر روسیه ، ...) ودفاع از جناح خط امامی  ضد اسرائیل و امریکا و غرب و موس موس دنبال علی  لاریجانی و توکلی ،  از سرانجام این جنبش ناامید ساختند ، حالا میگویند جنبش آلوده به امپریالیسم غرب بود برای همین شکست خورد ( اخبار روز - محوی و قراگوز لو ). میگویند چون به جنگ چریکی و خشونت روی نیاورد شکست خورد ! ( خودنویس و نوری الا )! یکی نیست به این ابله ها و دلقک های ضد امپریالیست بگه آخه مگه جنبش لیبی مسلح نیست ؟ مگر جنبش مصر و تونس ضد امپریالیست بودند یا مسلح ؟
-بعد که گند کارشون در آمد با کار شایسته مهدی سحر خیز ( خوبه که  پدرش از متحدان اینهاست ) و لو رفتن مصاحبه طائب ، ( البته یونسی قبلا گفته بود سر بسته تر )، حالا جیغ و داد میکنند تا صدای گوز بلندی که داده اند را قایم کنند . اما شدت پارگی مقعد به حدی بود که رنگ زرد انفجار مخلوط  مارکسیستی لنینیستی که بیرون زد را نمیتوانند با این سر و صداها پنهان کنند .
-امروز دیگر خیالشان راحت است که ج ا رفتنی نیست . چون در لیبی دیکتاتور خونخوار با شعبده بازی و باج های کلانی که به غربیها داد و سو استفاده از عدم علاقه افکار عمومی غرب به درگیر شدن در یک جنگ دیگر و  با تکیه به نیروهای مزدور که از بلاروس لوچنکو برایش فرستاد و حمایت همه جانبه رفقا از کاسترو تا دیلما روسف و لاوروف ، از دریای خون گذشت تا حکومت فاسدش را تا فقط چند سال دیگر ( به همان اندازه که صدام در جنگ اول خلیج فارس توانست نجات دهد ) از مهلکه انی برهاند . خوب میدانند که احمدی در شرایط کنونی قادر به نزدیکی به امریکا نیست ، جنبش سبز اخته شده و تا چند سال دیگر قادر به تجدید قوا  نیست .
-فاز آخر طرح خنثی سازی کامل مخالفین و آماده سازی کشور برای ایجاد یک فضای امنیتی بسته به منظور ایجاد زمینه یک کودتای روسی یا حداقل جدا سازی بخشی از ایران در دستور کار فراماسونری مارکسیست های روسی است .
در این مرحله آنها با پاکسازی فضای سیاسی کشور از بقایای جنبش سبز و اصلاح طلبان و لیبرال ها و سلطنت طلبان به دهه ۵۰ باز میگردند ، رژیم را به سمت پلیسی شدن کامل سوق میدهند و مردم را به سمت درگیر شدن در ماجراجویی و چریک بازی . در دولت و در اپوزیسیون نیرو های نفوذی کشته اند . قبلا با فرستادن مهره به رسانه ها و ارگانهای حقوق بشری و think tank های آمریکایی و پارلمانهای اروپایی اقدام به چهره سازی و ارائه تصویر مخدوش از تاریخ معاصر ایران ، وضیت نیروها  ، گرایش جوانان ، ساختار حکومت و .... کرده و میکنند . شاهد اقدامات تخریبی آنها در رادیو فردا و دوچه وله و ... علیه دکتر مصدق ، بازرگان ، بنی صدر ، رضا پهلوی ، اصلاح طلبان غیر روسی ، سلطنت طلبان ، ملی گراها ، مستقلین هستیم . همزمان اینها دارند چهره سازی و قهرمان پروری میکنند .

tarhe asli az K G B | ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۳:۴۲
نوروز این زیبا ترین جشن دنیا یادگار نیاکان ماست و

نوروز این زیبا ترین جشن دنیا یادگار نیاکان ماست و مردم این روز را بمناسبت بر تخت نشستن جمشید شاه پس از آبادانی ایران ورفاه ایرانیان جشن میگرفته اند.
فردوسی بزرگ: جمشید شاه......
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرومانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ ازان روزگار
به ما ماند ازان خسروان یادگار

ما به کسی اجازه نمی دهیم که ازاعتقادات و رسوم ایرانیان اصیل سوء استفاده نماید و باید برای همیشه این خطوط و مرز ها مشخص باشد.
اگر کسی مسلمان یا کمونیست است و اعتقادی به ایران و ایرانی ندارد٬ حق ندارد نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر را جشن بگیرد
اگر خامنه ای و احمدی نژاد بخواهند ریاکارانه بمناسبت نوروز پیام بدهند مثل این است که یک کمونیست روز عید قربان را جشن بگیرد٬ یا یک مسلمان روز تولد مارکس را جشن بگیرد.
گذشت زمان وقرنهاهیچ دلیلی بر فراموش کردن اصل فلسفه نوروز نمیشود. کما اینکه از اسلام ۱۴۰۰ سال و از کمونیسم حدود صد سال گذشته است.
واگر خامنه ای یا احمدی نژاد و یا کمونیستها بخواهند ریاکارانه پیام نوروزی بدهند باید بدانند و در لحظه تحویل سال بیا د آورند که در همان لحظه دارند به رو وروح پیامبر و امامان خود و مارکس و لنین و می رینند.
نوشته های مرتضی مطهری در مخالفت با نوروزو چهارشنبه سوری و سیزده بدر و فردوسی کواه این مدعاست.
ویکی‌پدیا- مرتضی مطهری معتقد بود که بزرگداشت آیین چهارشنبه سوری از آن «احمق‌ها» و آیین نوروز «ضد اسلام» است و در مطبوعات و سخنرانی‌ها به این مطلب اشاره کرده‌است.[۷]
http://fa.wikipedia.org/wiki/مرتضی_مطهری#.D8.B1.D8.B3.D9.88.D9.85_.D9.85.D9.84.DB.8C_.D8.A7.DB.8C.D8.B1.D8.A7.D9.86.DB.8C

نوروز این زیبا ترین جشن دنیا یادگار نیاکان ماست و | ۱۹ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۵:۴۳
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی