روحی رمضانی، استاد سیاست دانشگاه ویرجینیا و کارشناس مسائل خاورمیانه، میگوید که خیزشهای مردم خاورمیانه میتواند نشان از جایگزین شدن دموکراسی به جای اسلام باشد.
آقای رمضانی در مقالهای که ششم مارس (۱۵ اسفند) در وبسایت «دیلی پروگرس» منتشر شد، نشانههای گذار به سوی دموکراسی در منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی را بررسی کرده است:
خیزشهای مردمی که سراسر خاورمیانه را فراگرفته و دامنه آن بیشتر میشود این سوال را مطرح میکند که آیا دموکراسی به عنوان یک راهحل آگاهانه برای حل مشکلات کشورهای عربی، جایگزین اسلام میشود.
معترضان در تمام خیزشهای منطقه از لیبی گرفته تا بحرین، برقراری یک دولت اسلامی را طلب نکردهاند تاجایی که حتی رهبران اخوانالمسلمین، بزرگترین جنبش اسلامی مصر، از جوانان مصری خواستهاند تا شعار «اسلام، راهحل است» را کنار بگذارند زیرا احتمالا تشخیص دادهاند که این شعار «ضددموکراتیک» است و در این خیزشها جایی ندارد.
خواسته معترضان در خیزشهای مردمی منطقه خاورمیانه «دموکراسی» است و این خواسته بیسابقه مردمی، موثرترین تغییر در خاورمیانه به حساب میآید.
درخواست مردم برای برقراری دموکراسی در جهان عرب، میتواند نویدبخش شروع یک دوره دموکراتیک در منطقه باشد. مردم درحال رسیدن به این باور هستند که دموکراسی میتواند به حل مشکلات پیچیده آنها کمک کند زیرا از یک سو حاکمان مستبد ملیگرا نتوانستند این مشکلات را در چند دهه گذشته حل کنند و از سوی دیگر اسلامگرایان افراطی در وعده برقراری دوباره حکومت خلیفهگری در مطلوبترین شکل ممکن یعنی ایجاد یک آرمانشهر ناکام ماندند.
اگر دموکراسی بتواند مشکلات چندجانبه و پیچیده مردم خاورمیانه و کشورهای عربی را حل کند، آنگاه این سناریو در تئوری و در عمل مفاهیم و شرایط مهمی دارد.
از نظر تئوری، فرضیه «برخورد تمدنها» میتواند مانعی در راه اجرای دموکراسی باشد. این فرضیه که در سال ۱۹۹۳ یعنی یک سال پس از حمله به «مرکز تجارت جهانی» در آمریکا توسط یک گروه اسلامگرای اسلامی مطرح شد، تمدن اسلامی را به عنوان تهدید عمده علیه غرب در قرن بیست و یکم مطرح کرده است. اما اگر دنیای عرب بخواهد روند دموکراتیک را پیش بگیرد آنگاه چنین تهدیدی احتمالا تا حد زیادی از بین خواهد رفت زیرا روشهای مبتنی بر دموکراسی اغلب صلحآمیز هستند.
ازنظر عملی، پیشرفت به سوی دموکراسی موجب خواهد شد تا درخواست کمک از القاعده و سازمانها و گروههای تروریستی وابسته به آن بسیار کم شود. این موضوع به نفع گروههای اصلاحطلب اسلامی هم تمام خواهد شد بهویژه شاخه میانهرو اخوان المسلمین که ادعا میکند درپی تشکیل یک دولت اسلامی نیست. این موضع روشنگری موجب خواهد شد که گروههای سکولار آسانتر بتوانند با اسلام گرایان عملگرا همکاری کنند.
درحال حاضر تونس و مصر بر مسیر گذر بهسوی دموکراسی تمرکز کردهاند؛ رهبران این کشورها سقوط کردهاند اما نظام حکومتشان پابرجا است.
اصلاحطلبان تونسی برای اتفاقنظر درمورد ایجاد یک زمینه مساعد برای تونس مشکل دارند تا جایی که رهبر کمیسیون اصلاحات این کشور نسبت به خطر بروز هرج و مرج هشدار داده است و ما میدانیم که هرج و مرج بهسوی دیکتاتوری نظامی یا دینی پیش خواهد رفت.
بهنظر میرسد که تا اینجا مصر تلاش میکند از خطر ایجاد دیکتاتوری نظامی یا دینی دور بماند زیرا رهبری نظامی و غیرنظامی که کشور را کنترل میکنند از گامهای اصلاحطلبانه عمده سخن گفتهاند تا به مردم مصر و به کشورهای دیگر اطمینان دهند که نظام حکومتی بهسرعت به سوی حکومت مدنی حرکت خواهد کرد.
شورای نیروهای مسلح مصر چندی پیش اعلام کرد که اخوان المسلمین دیگر ممنوعیتی برای دخالت در امور سیاسی ندارد و از صبحی صالح، اندیشمند میانهرو اسلامی نیز دعوت کرد به نمایندگی از اخوان المسلمین در اصلاح قانون اساسی این کشور شرکت کند. اینها نمونههایی از گامهای حرکت به سوی ایجاد حاکمیت مردمسالار در مصر است.
اگرچه با وجود این نشانههای ترغیب کننده، نمیتوان آینده را پیشبینی کرد زیرا اغلب گفته میشود که روند انتقال بهسوی دموکراسی «آشفته» است.
گذر به دموکراسی در خاورمیانه، چالش ژرف و دشواری برای آمریکا است زیرا درخواست تمام مردم منطقه خاورمیانه برای رسیدن به آزادی و دموکراسی تاکنون بیسابقه بوده است.
تردیدی نیست که مردم خاورمیانه درنهایت درمورد برآیند گذر از نظم استبدادی قدیم به سوی نظم سیاسی دموکراتیک جدید تصمیم خواهند گرفت اما آمریکا نیز در این میان نقش قابلتوجهی ایفا میکند.
دولت باراک اوباما، رئيسجمهور آمریکا، باید این نکته را برای مردم کشورهای عربی و دیگر کشورها روشن کند که یک راهکار فراگیر را برای تغییرات سیاسی مسالمتآمیز در دنیای عرب دنبال میکند و فرآیند گذر به دموکراسی فارغ از دین، نژاد و جنسیت در این راهکار قرار دارد.
دولت آمریکا باید بهویژه از مشارکت اخوانالمسلمین در روند انتقالی مصر بهسوی دموکراسی استقبال کند و با اعضای این گروه اسلامگرا گفت وگو کند.
کنار گذاشتن اسلامگرایان یا هرگروه دیگر در مسیر جدید حرکت به سوی دموکراسی در کشورهای عربی بهطور یقین موجب خواهد شد تا این گروهها افراطیتر عمل کنند.
افرادی که میترسند اخوانالمسلمین قیام مردم مصر را مصادره خواهد کرد یعنی همان کاری که اسلامگرایان با انقلاب اسلامی ایران انجام دادند، باید بدانند که راهکار حذف این گروه، نتیجه منفی و معکوس خواهد داد و موجب گرایش بیشتر مردم به این گروه خواهد شد.
آقای کورش : در مورد تئوری توطیه فرمودید
خیلی دلم میخواست آدرس یک کامنت مشابه از خودتان را میدادید ذیل یک مطلب از همین چپ ها که از ۱۳۲۰ تا کنون مطلبشان لبریز از تئوری توطیه هست البته در مورد فراماسونری انگلیس و سازمان سیا ی امریکا .
اصلا مطلبی از هیچ چپی به من نشان دهید که همه جنایات جهان را ناشی از توطیه نو لیبرالیسم ، امپریالیسم ، کار انگلیس ها ، کار سرمایه داری جهانخوار بین المللی نداند .
من تا حالا ندیده ام که یک چپ در این وب سایت های روسی ، اخبار روز، رادیو زمانه ، کیهان لندن ، پیک نت ، خودنویس ، ... به چپ ها بگوید که مشکل امریکا و سرمایه ار جهانخوار نیست ، چون قذافی کاسترو ، لوکاشنکو ، کم جنگ ایل ، پولپوت ، ....که آمریکایی نیستند !
از ریشه ی روانی تئوری توطئه که بگذریم (احساس ناتوانی؟) ناکارآمدی این دید سیاسی در این است که میخواهد همه چیز را با یک سامانه ی ساده انگارانه توضیح بدهد. همه ی بدبختیها زیر سر یهودیها است، یا این هیولای تازه فراماسن روسی، یا آمریکا، و غیره. من نمیدونم منظور از فراماسون روسی کی هست، ولی به نظر میاد هر کس دید چپ داشته باشه. چپ در عرف سیاسی بیشتر معنی نسبی پیدا کرده و مترادف با یک گزینه ی ایدئولوژی نیست. دید منفی، حتا منفی مطلق، به روسیه در صحنه ی سیاسی برای یک ایرانی میهن پرست درست و پذیرفتنی است. ولی این چیزهای من درآوردی مانند فراماسون روسی مسخره است. این آقا با اینجور تئوریها به ملی گرایی و نام و آرزوهای پیشوای مردم ایران دکتر مصدق خدمت نمیکند.
همه خائنین و جاسوس ها و وابستگان روسیه و مزدوران همکار رژیم از فراماسونری چپ دارند در این رسا نه ها به عنوان رهبران ملی و میهن پرست و دموکرات به مردم معرفی میشوند و رهبر دموکرات و آزاده و میهن پرست ایران دکتر مصدق با نهایت بیشرمی لجن مال میشود . ساده لوح ، مذهبی ، ناوارد به سیاست ، سلطنت طلب ، دیکتاتور ، خود رای ، ..... سیل اتهاماتی است که باند مافیایی چپ روسی( در کیهان لندن ! و رادیو آمریکایی ! فردا ) نثار این سمبول آزادی و دموکراسی و قانون گرایی و استقلال و تمامیت ارضی ایران( انهم در ایران ۶۰ سال پیش ) میکنند . آنوقت همه رسانه های فراماسونری هماهنگ برای جاسوس و مزدور شوروی غنی بلوریان بادنجان دور قاب میگذارند ! یکی نیست بپرسد اگر این مرد ملی بود تو شوروی چکار میکرد ؟ چرا در تمام مدت جنبش سبز و اصلاح طلبی ساکت بود ؟
یا جاسوس صدام و بعدا همکار ج ا بعد از سقوط لیبرال ها (عزالدین حسینی) عامل حمله به پادگانهای ارتش و آغاز جنگهای خونین در کردستان به دستور صدام ، که در تمام این مدت ساکت در سوئد بود به سطح رهبر ملی خلق کرد ! ( این خلق کرد چقدر رهبر مزدور رنگ و وارنگ و ضد هم داشت !!!) ارتقاء می یابد ! حتا نقاش روی دیوار ضد امپریالیست همکار رژیم هم از این مدالها که روزی فرخ نگه دار در شوروی به فراریان مارکسیست می داد بی نصیب نمی ماند و مدتها مثل دوچرخه سوار رفیق سگ چه گوارا تیتر خبر رسانه های فراماسونری مارکسیست روسی میشود !
اینها در حالیست که قهرمان واقعی ملی امیر انتظام که توسط همین مزدوران روسیه بارها اعدام شده در فراموش خانه خبری در تاریکی بسر میبرد .
فرزند رنج ها و زندانی ۱۵ سال تقی رحمانی و همسر فداکارش نرگس محمدی در بایکوت خبری هستند .
کسی دیگر نمیداند چه بر سر شرف اهل قلم آمد و یا دانشجوی زندگی باخته مجید توکلی در کدام سلول تاریک دارد میپوسد ؟
سارا توسلی و هاله سحابی و عماد به آور و ..... اصلا در رسانه ها نیستند به جای آنها رییس دانا و شهبازی و نوشین احمدی و چند تا خانم و آقای امریکا نشین و اروپا گرد که یک روز هم زندان نبوده اند ( یا چند روزی بنا به طرح ک گ ب توسط همین نفوذی ها در قوه قضاییه بی در و پیکر رژیم برای تبلیغات زندان رفته اند ) به خودنمایی سیاسی مشغولند !
اینها که این همه اهل مدارا و گذشت میشوند وقتی پای مزدوران روسیه وسط می اید ، به کوچکترین سخن و یا حتا مشارکت جزئی دگر اندیشان درحکومت انهم در ۳۲ سال پیش چنان حمله میکنند که انگار آنها از قذافی وکاسترو و غنی بلوریان و عزالدین حسینی و کیا نوری و طبری روسی و تقی شهرام رفیق کش و حمید اشرف تروریست ژاندارم کش و بختیار فرصت طلب دیکتاتور خود رای ، بدتر بوده اند .
yek nazare kochooloo raje beh ezhaare nazare aaghaaye democrasy baraye hameh daashtam albatteh man aadame bad dahani hastam va ehsaase darooniam raa shffaaf bayan mikonam;aakheh aaghaaye democrasy agar maadaret jendeh bood va to haroomzadeh! hatman injoori nemineveshti, to baayad alaaveh bar haroomzaadegi kooni ham baashiva jaakeshie madar va khaaheret raa ham bokoni vaham motaad beh shisheh baashi o ham dozd o ahle gheibat.c
نوروز این زیبا ترین جشن دنیا یادگار نیاکان ماست و بمناسبت بر تخت نشستن جمشید شاه ایرانیان این روز را فرخنده می داشته اند.
فردوسی بزرگ: جمشید شاه......
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرومانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ ازان روزگار
به ما ماند ازان خسروان یادگار
ما به کسی اجازه نمی دهیم که ازاعتقادات و رسوم ایرانیان اصیل سوء استفاده نماید و باید برای همیشه این خطوط و مرز ها مشخص باشد.
اگر کسی مسلمان یا کمونیست است و اعتقادی به ایران و ایرانی ندارد٬ حق ندارد نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر را جشن بگیرد
اگر خامنه ای و احمدی نژاد بخواهند ریاکارانه بمناسبت نوروز پیام بدهند مثل این است که یک کمونیست روز عید قربان را جشن بگیرد٬ یا یک مسلمان روز تولد مارکس را جشن بگیرد.
گذشت زمان وقرنهاهیچ دلیلی بر فراموش کردن اصل فلسفه نوروز نمیشود. کما اینکه از اسلام ۱۴۰۰ سال و از کمونیسم حدود صد سال گذشته است.
واگر خامنه ای یا احمدی نژاد و یا کمونیستها بخواهند ریاکارانه پیام نوروزی بدهند باید بدانند و در لحظه تحویل سال بیا د آورند که در همان لحظه دارند به رو وروح پیامبر و امامان خود ویا مارکس و لنین می رینند.
نوشته های مرتضی مطهری در مخالفت با نوروزو چهارشنبه سوری و سیزده بدر و فردوسی کواه این مدعاست.
ویکیپدیا- مرتضی مطهری معتقد بود که بزرگداشت آیین چهارشنبه سوری از آن «احمقها» و آیین نوروز «ضد اسلام» است و در مطبوعات و سخنرانیها به این مطلب اشاره کردهاست.[۷]
http://fa.wikipedia.org/wiki/مرتضی_مطهری#.D8.B1.D8.B3.D9.88.D9.85_.D9.85.D9.84.DB.8C_.D8.A7.DB.8C.D8.B1.D8.A7.D9.86.DB.8C
بله در همه جا دموکراسی جانشین اسلام و کمونیسم خواهد شد اما در ایران نه . چون فراماسونری مارکسیست های روسی که اینک پته همکاریشان با طائب و ساواما ( توسط پسر سحر خیز ) بار دیگر افتاده روی آب ، پشت اسلام ضد آمریکایی ایستاده اند و پدرخوانده مافیا (پوتین) و روباه پیر (لاوروف) و دیناسوریک میلیون بیکار ( کاسترو) و چریک پشیمان( اورتگا) و سردسته چماقدران و آدمکشان حرفه ای انتر ناسیونال ( لوشنکو) و مادر دیلما ومشهدی چاوز و .... سفت وسخت پشت دیکتاتوریهای ضد امپریالیستی و جنایتکار مثل قذافی و اسد و ... ایستاده اند. وب سایت هایی که همچنان یارانه از روسیه و تهران و سعودی وامریکا و ..... قبول میکنند همزبان با کیهان شریعتمداری همه مخالفین را که عضو اتحادیه چپ روسی نباشند به شدت لجن مال میکنند .
البته الان که جنبش سبز را به انحراف و سردی کشاندند و اخته کردند و رفسنجانی و خاتمی را هم فرستادند خانه ، کروبی و همسرش را سر به نیست کردند، لیبرال ها و ملیون و دانشجویان تحکیم هم در روانگردان خانه های استالینیستی و زندانهای طویل المدت به تدریج نابود میشوند ، ماموریت این فرزندان گمنام امام زمان پوتین مدار به مراحل پایانی نزدیک میشود . تیر خلاص زنهای اینها مثل قراگوز لو و نقابدارنشان در رادیو فردا و دوچه وله حالا به جان grass root جنبش دموکراسی خواهی و آزادیخواهی طبقه متوسط افتاده و جنبش زنان و دانشجویان و طبقه متوسط را مسخره میکنند . این ماهی سیاه های گنده چپ روسی مشغول پاکسازی هر گونه اثر آزادیخواهی از آکواریوم ج ا تحت الحمایه روسیه هستند .
یک پرده از قذافی : قذافی ۶ ساعت پیش دستور داد جلوی هتل خبر نگران خارجی در تریپولی فرش قرمز بیندازند ، بعد از ۶ ساعت و بیست دقیقه که همه منتظر بودند بیاید حرفی بزند ، با محافظانش آمد وارد هتل شد و بعد بدون هیچ کاری یا حرفی از هتل خارج و با BMW هتل را ترک کرد ! البته خبرنگاران میدانستند که او گاهی از این دیوانه بازیها در می آورد . قذافی مردم اش را بمباران میکند ، و تا حرف no fly zone بیاید روسیه و چین نمیگذارند . او میداند افکار عمومی امریکا برای یک جنگ دیگر آماده نیست و شورای امنیت باید آنرا تصویب کند . دارد مردمش را قتل عام میکند . چپ های روسی اخبار جنایات و دیوانگی او را سانسور میکنند تا بعدها بتوانند همه مسائل را تحریف کنند .