نسخه آرشیو شده

شهروند سوری به خاطر انتقاد از «حکومت ایران» به زندان محکوم شد
استقبال بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه از محمود احمدی‌نژاد در اسفند ماه ۸۸/عکس از مهر
از میان متن

  • سوریه، علی عبدالله را به دلیل ارسال بیانیه‌ای به یک آژانس خبری درباره نقش نقض حقوق بشر در ایران در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ و به دلیل مقاله‌ای در انتقاد از ولایت فقیه به دادگاهی نظامی فرستاده است.
مردمک
دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۳:۲۰ | کد خبر: 61031

یک گروه مدافع حقوق بشر سوری امروز ۲۳ اسفندماه گفت که دادگاه نظامی یک فعال حقوق بشر را به دلیل انتقاد از ایران به زندان محکوم کرده است.

اتحادیه حقوق بشر سوریه می‌گوید که علی عبدالله، عضو گروه معترض «منشور دمشق» یکشنبه، ۲۲ اسفندماه به اتهام «لطمه زدن به روابط سوریه با کشوری خارجی» به زندان محکوم شده است.

در بیانیه این اتحادیه آمده که آقای عبدالله به ۱۸ ماه زندان محکوم شده، اما جزئیات بیشتری از این پرونده ارائه نکرده است.

محکومت زندان ۳۰ ماهه علی عبدالله، نویسنده و فعال حقوق بشر به اتهام انتقاد از دولت، در ماه ژوئن گذشته به پایان رسید. اما مقامات به جای این‌که او را آزاد کنند، او را در اختیار دادگاهی نظامی قرار دادند تا به اتهام «انتشار اخبار کذب که به روابط سوریه با کشوری خارجی لطمه زده» محاکمه شود.

سه ماه پیش خبرگزاری رویترز خبر داده بود که سوریه وی را به دلیل ارسال بیانیه‌ای به یک آژانس خبری درباره نقش نقض حقوق بشر در ایران در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ و به دلیل مقاله‌ای در انتقاد از ولایت فقیه به دادگاهی نظامی فرستاده است.

در شهریورماه سال ۸۹ قاضی یک دادگاه تحقیقاتی نظامی، علی عبدالله را به «خراب کردن روابط سوریه با کشوری دیگر» متهم کرد. وکلای او به این تصمیم دستگاه قضایی اعتراض کردند، اما سرانجام در اواسط آذرماه، یک دادگاه نظامی این اتهام را تایید کرد.

۲۵۰ امضاکننده «منشور دمشق» همگی  از چهره‌های مطرح مخالف حکومت سوریه  از مذهبی تا سکولار هستند. آن‌ها در این منشور که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، حکومت سوریه را حکومتی «توتالیتر و تمامیت‌خواه» می‌خوانند و خواستار اصلاحات تدریجی و صلح‌آمیز بر پایه گفت‌وگویی مستمر هستند.

علی عبدالله، نویسنده و خبرنگار، به دلیل فعالیت‌های مطبوعاتی و سیاسی‌اش تاکنون سه بار به زندان افتاده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

pardeh ha frou mi oftand

با آشکار شدن شکست جنبش سبز و تلاش های مذبوحانه قذافی در لیبی برای ماندن  تا چند سالی دیگر بر سریر خون ، و اتحاد نامقدس روسی و چپ آمریکای جنوبی و دفاع بیشرمانه کمونیست ها از جلاد خودی  ، مارکسیست های روسی ایران به خاکریز های دهه ۵۰ خود و غارهای کمونیستی استالینیستی خود باز میگردند .
اینها که طبق معمول برای گمراه کردن اذهان عمومی  و منحرف کردن نظرها از این بازگشت و اتحاد دوباره توده ای - فدایی - مجاهد  در محور روسیه - چپ آمریکای جنوبی - دیکتاتوریهای سوسیالیستی  ، به حمله های سادیستی به افرادی مثل مهاجرانی که او هم به خاکریز قبلی خود بازگشته ( مثل اینها ) حمله میکنند . اما آیا فقط مهاجرانی است که عقب نشینی کرده و صندلی خود را بین اصلاح طلبان و حاکمیت گذاشته ؟ نه . به این مقاله فرخ نگهدار در ایران امروز که کاملا بر عکس نظرات گذاشته او در مورد خیانت فدایی ها در کردستان و ایجاد جنگ و بلوا در آنجا و گنبد برای ساقط کردن لیبرال ها بود نگاه کنید ، به تلاش هایی که برای بازگرداندن حزب خائن توده به جرگه اپوزیسون روس محور (حول تبلیغات هماهنگ رسانه های زنجیره ی روس )در بزگداشت غنی بلوریان ( کسی که یک پیش در شوروی و پای دیگرش در کردستان و ج ا بوده ) و کاهش حمله به فرخ نگه دار و پز های آشتی جویانه که نسبت به او صورت میگیرد ،  به حملات بیشرمانه اله بقراط فدایی سلطنتی ، محوی مارکسیست خیالاتی ،
قراگوزلو استالینیست روسی به جنبش مردم مصر و تونس و توهم پر اکنی حول آنها در کیهان لندن ، اخبار روز ، .... توجه کنید . به تلاش هماهنگ چپ روسی در مورد حمله به شورای هماهنگی سبز و کج بستن شمشیر حتا علیه موسوی و کلمه نگاه کنید . همه اینها را بگذارید کنار هم و کنار حمله به دکتر محمد مصدق و لیبرال ها و ملیون و ملی مذهبی ها و تک حمله ها علیه شاه و رضا پهلوی  ( در تمام رسانه های چپ )که به زودی گسترده تر خواهد شد ، همه نشان از پایان ماه عسل چپ های نقابدار به ظاهر اصلاح شده روسی دارد با دگر اندیشان غیر روسی .

pardeh ha frou mi oftand | ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۲:۲۰
hamian ghazafi

امروز فرخ نگه دار با باز خوانی غائله کردستان  به سبک و سیاق ۵۷ و ۵۸
اظهارات زنان ظاهرا فمینیست شده  فدایی در مورد وقایع ۵۷ و ۵۸ به همان سبک و سیاق و نگاه آنها به انقلابات سفید مصر و تونس به همان سبک مارکسیستی  روسی ( در حالیکه در مورد قذافی و حمایت کاسترو و اورتگا از او ساکتند )
اظهارات سوسیالیست های لگال ( خیالاتی ) مثل محوی در مورد آلوده بودن جنبش سبز به امپریالیسم امریکا و آمریکایی بودن انقلابات پیروز مردمی مصر و تونس ( در حالیکه مردم لیبی را عامل امریکا معرفی میکند )
اظهارات دلجویانه خودنویس نسبت به غنی بلوریان ، فرخ نگه دار ، عز الدین حسینی ، ....( در حالیکه کلمه را تحت کنترل ساواما اعلام میکند و توهم پراکنی علیه شورای هماهنگی سبز ، در کنار حملات سادیستی به غیر روس ها )
پروژه بزرگ سازی و در ماه نشانی عناصر چپ روسی که در ۲۰ سال گذاشته ساکت و یا همراه رژیم بوده اند و ستایش از مزدوران مسلم فراماسونری مارکسیست روسی و دست اندر کاران کودتا علیه دکتر محمد مصدق در تمام رسانه های چپ روسی با ظاهر متفاوت ( سلطنت طالب قلابی ، نئو سکولار قلابی ، روزنامه هشهری روسی ، بختیاریست ضد سلطنت و  ضد مصدق ، ....) جریان دارد .
اینها جنبش سبز را شکستند ، نیروهای تحول خواه و فعال طبقه متوسط ( تنها طبقه تحول خواه واقعی در جهان ) را مایوس کردند و به خانه فرستادند ، رفسنجانی را که آخرین خاکریز مشترک اصلاح طلبان حکومتی با همین فراماسونری در حاکمیت بود بازنشست کردند ، موسوی را که بهانه حرکت مشترک اصلاح طلبان و سبزها و نیروهای تحول خواه طبقه متوسط بود منفعل و به حا شیه راندند .
پلان دوم طرح روسی رادیکال کردن فضا  در ج ا  (از طریق چهره سازی و تخریب چهره های موثر،  ایجاد بلوا ، توهم پراکنی ،  تحریف اخبار و دستکاری تاریخ ) علیه امریکا و علیه  شکل گیری هر گونه انقلاب مخملی یا یاسمن یا تاکتیکهای گذار به دموکراسی ، همزمان با اغتشا ش به منظور جلوگیری از وقوع هر گونه امکان سازش بین ج ا و امریکا در دوران جدید سیاست خارجی امریکا به مرحله اجرا گذاشته شده است .

hamian ghazafi | ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۲:۱۹
hamian ghazafi

در این پلان و در غیاب طبقه متوسط ، نیروهای روسی گرد هم آمده و با آشکار سازی چهره های خود و بازگشت به شعار های دهه ۵۰ به رادیکال کردن فضا علیه امریکا و لیبرال دمکراسی و حقوق بشر حول محور حزب مافیایی مادر توده متحد خواهند شد . آنها رژیم را به سمت بسته کردن هر چه بیشتر فضای سیاسی خواهند راند ( از طریق عوامل دست نشانده در ارگانهای رژیم مثل زمان شاه که رستاخیز را به وجود آوردند  ) ، مردم را هم از نظر ذهنی آماده درگیری های مسلحانه خواهند نمود که چون قادر به پیروزی نیست ( مثل حرکت های مذبوحانه مجاهد و فدایی در دهه ۵۰ یا  بسیاری از جنبش های مسلح شکست خورده دیگر  )  ناچارا باید به عامل خارجی یعنی روسیه  بقیه کشور را بفروشد ( مثل تمام جنبش های مسلح و کودتاهای روسی که دست نشانده روسیه و شوروی شدند ).
امروز کاملا مشخص شده که اظهارات امثال نگه دار و فواد تابان و الهه بقراط و عفت ماهباز  و  ...... در مورد دموکراسی ، حقوق بشر ، حقوق زنان ، اقلیت ها ، .....تاکتیکی و به منظور نفوز در جنبش دموکراسی خواهی و آزادی خواهی طبقه متوسط برای فرو پاشیدن ان بوده .
سربازان گمنام توده ای فدایی با ماسک های مختلف به پادگانهای خود باز میگردند تا مثل فتا پور ( به گفته سا معی ، چریک فدایی ) در انقلاب ۵۷  بعد از شعار های تاکتیکی سیاسی گرایی یکدفعه اسلحه بیرون بیاورند و شعار ایران را سراسر سیاهکل ( ژاندآرم کشان بی خاصیت ) میکنیم بدهند ، گنبد و کردستان را به آتش بکشند تا با کمک مافیای روسیه در ایران کودتا یا ان را تجزیه و تصاحب کنند .
سوال اصلی اما این ا ست :
آیا مردم میهن پرست و دموکراسی خواه ایران با فرهنگ متمایل به غرب اجازه خواهند داد که کفتار های روسی مثل تره کی  و حاجی خانم سه چهره قرقیز ، جلاد ماکیاولیست  قرن قذافی ، صاحب بزرگترین فاحشه خانه و یک میلیون بیکار و ده میلیون غار نشین کاسترو ، .... در این کشور تاریخی قدرت را تصاحب کنند ؟
آیا امریکا مثل امروز در لیبی و دیروز در قرقیز ستان ( با دستهای بسته و محذورات اخلاقی ناشی از دخالت های نظامی قبلی و درگیری در مسائل داخلی  خود و بورکراسی سیاسی حاکم بر وزارت خارجه و عدم علاقه مردم امریکا به شرکت در یک جنگ دیگر  ) به ناچار ساکت خواهد نشست و تسلیم ماکیاولیست ها خواهد شد تا سر چاه های استراتژیک نفت خا ور میانه گربه روسی برقصانند ؟
آیا نیروهای ملی ، لیبرال ، سلطنت طلب ، اصلاح طلبان غیر روسی، مستقلین  باز اسیر این  شعبده بازی  روسی (که ۱۰۰ سال است مانع اصلی پیروزی جنبش های مردم ایران برای آزادی و دمکراسی و توسعه است )خواهند شد و از متحد شدن با هم و افشای این خفاشان به دلیل تنزه طلبی سیاسی یا ترس از ترور شدن شخصیتی ، یا ملاحظات دیگر ساکت خواهند نشست ؟
تا دانستن جواب به این سوالها  فقط دو سال باقی است .
اظهارات مشعشع جناب چریک دگر دیسی یافته .
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/27559/
اینهم نامه زنان چریک ژاندارم کش به رییس جمهور حامی قذافی و رای دهنده بر علیه قطعنامه نقض حقوق بشر علیه ج ا ، جالبه که رونوشت به کاسترو و اورتگا و لوشنکو نداره چون زنی که در کادر رهبری باشد در کمونیسم وجود ندارد :
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=36626

hamian ghazafi | ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۲:۱۷
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی