این روزها شرایط سخت ممیزی در ایران باعث شده تا نویسندگان و مترجمان راه دیگری را برای انتشار آثارشان و رساندن کتابهایشان به دست مخاطبان پیدا کنند؛ اینترنت.
«هیچان» نام مجموعه داستانهای کوتاه نویسندهای است با نام جواد سعیدیپور، که به دلیل نداشتن مجوز انتشار در ایران، نسخه الکترونیکی آن به تازگی از طرف نویسنده در وب قرار گرفته است.
«هیچان» مجموعه ۲۶ داستان کوتاه از سعیدیپور است که با رویکردی مینیمالیستی نوشته شدهاند و غالبا به شکل مکالمههای کوتاه هستند و به برشهایی از صحنههای یک رمان بلند شبیهاند.
این نویسنده به موضوعها و تمهایی پرداخته است که بیان آزادانه آنها در ایران ممکن نیست. به علاوه، استفاده نویسنده از واژههایی که طبق سیاست ممیزی وزارت ارشاد میتوانند در فهرست کلمات ممنوعه قرار بگیرند، انتشار آزادانه کتاباش را در ایران غیرممکن کرده است.
از این رو، نویسنده خود را ناگزیر دیده که نسخه پیدیاف آن را به صورت رایگان در وبلاگ خود، «مینیمالها و طرحها» منتشر کند.
جواد سعیدیپور، درباره علت تصمیم خود برای انتشار کتابهایش در وب، در وبلاگ خود نوشته: «اول قصد داشتم هر سه تا کتابی را که حاضر دارم، یک جا منتشر کنم. اما بنا به توصیه چند نفر از دوستان نادیدهام، تصمیم گرفتم در ابتدا فقط یک کتاب را به صورت الکترونیکی منتشر کنم تا اگر چاپ کتاب به این صورت نتیجه رضایتبخشی نداشت، برای کتابهای باقی مانده فکر دیگری بکنم.»
شراگیم زند، نویسنده وبلاگ «روزنوشتهای شراگیم»، یکی از کسانی است که از این اقدام سعیدیپور دفاع کرده است. او در وبلاگ خود نوشته است: «وقتی کتاب را خواندم بهت زده شده بودم از کار او…بی اغراق در ژانر خود بهترین چیزی بود که تا به حال خوانده بودم. «هیچان» بیشتر از یک سال است که در ارشاد مانده و البته امیدی هم به مجوز گرفتناش نمیرود…او (سعیدیپور) به تازگی این کتاب را همان گونه که نوشته شده است و باید باشد در اینترنت منتشر کرده است…گور پدر ممیزی…!»
شراگیم زند در ادامه نوشته خود پیشنهاد میکند سایتی راهاندازی شود که به طور متمرکز، آثار دست نخورده نویسندهها و مترجمهایی ایرانی را منتشر کند که امیدی به انتشار کتابشان داخل ایران نیست.
جواد سعیدیپور پیش از این مجموعه داستان «اپرای قورباغههای مردابخوار» را در ایران منتشر کرده، اما به خاطر مشکلاتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری برای ناشر کتاب (نشر کاروان) به وجود آمد، به چاپ دوم نرسید.
نویسنده و راه مقابله با سانسور
ممیزی کتاب از سوی وزارت ارشاد در ماههای گذشته با شدت بیشتری اعمال شده و نویسندگان و مترجمان را در تنگنای شدیدی قرار داده و برخی از ناشران و کتاب فروشان را به ورشکستگی و تعطیلی کشانده است.
بر مبنای سیاستهای جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نه تنها آثار بسیاری از نویسندگان به خاطر عدم رعایت ضوابط ممیزی، مجوز نشر دریافت نکرده، بلکه آثاری که در دورههای قبل، از ارشاد مجوز دریافت کرده و بارها منتشر شده بودند نیز، مجوزشان لغو شده و توقیف شدند.
در چنین شرایطی برخی نویسندگان ترجیح دادهاند کتابهایشان را منتشر نکنند و برخی دیگر به روشهای دیگر از جمله انتشار آثارشان در وب متوسل شدهاند.
یکی از نویسندگانی که اخیرا تعدادی از کتابهای داستانش را بر روی اینترنت منتشر کرده و خواست ناماش فاش نشود، در مورد انگیزه این کار خود به مردمک گفته است: «بعد از این که ارشاد کتابام را رد کرد، اول تصمیم گرفتم مثل تمام نویسندههای دیگر همچنان بنویسم و نوشتههایم را در کشوی میزم نگه دارم و به انتظار معجزه بنشینم. اما چون دیگر از خیر گرفتن مجوز گذشته بودم، کتابها و داستانهایی را که به خیال گرفتن مجوز تکهپاره کرده بودم، دوباره به هم چسباندم و هرکدام را سر جای خودشان گذاشتم و بدون هیچگونه سانسوری آنها را منتشر کردم.»
این نویسنده در مورد تاثیر اقدام خود گفت: «به نظر من به جز این راه، راه دیگری پیش رویمان نیست و شک هم ندارم که ادامه پیدا میکند و زیادتر هم میشود. این کار باعث ازبین رفتن سانسور خفقانآوری میشود که مثل سیم خاردار دور و بر همهمان را گرفته است.»
امید نیکفرجام، مترجم آثار ادبی و روزنامه نگار نیز در گفتوگو با مردمک، انتشار کتابها را در اینترنت امری ناگزیر و در ادامه زیرزمینی شدن ادبیات و هنر در ایران به خاطر حاکمیت سانسور میداند و میگوید: «با توجه به وضعیتی که در ایران برای نویسندگان و مترجمان ایجاد کردهاند کار دیگری از دست آنها برنمیآید، البته به نظرم روش خوبی هم هست.»
آقای نیکفرجام انتشار کتاب را در اینترنت راهی برای مبارزه با سانسور و غلبه بر «عقبماندگی فرهنگی» میداند و در این مورد میگوید: «ایرانیای که در اروپا زندگی میکند شاید خیلی بهتر از ایرانیای که در ایران امروز سر میکند بفهمد که در این پنج شش سال گذشته چه قدر از قافلهٔ ادبیات و سینما و همه چیز عقب ماندهایم، بر فرهنگ این مملکت ضربهای وارد شده که در عهد مغولها نشد، زمان خاتمی ۵۰ سال عقب بودیم، حالا ۲۰۰ سال عقبایم. به همین خاطر فکر میکنم که هر یک از ما باید از هر راهی که میتوانیم این عقبماندگی اجباری را جبران کنیم.»
جواد مجابی، شاعر و نویسنده سرشناس ایرانی، چندی پیش اعلام کرد، مجموعه شعر «وطن روی کاغذ» را که بخش عمده شعرهای آن متاثر از حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران است در فضای وب و در وبلاگ شخصی خود منتشر خواهد کرد.
او انتشار این اشعار را در فضای وب راهی برای عبور از وقفههای چهار پنج ساله در انتشار این کتاب عنوان کرده و در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفته: «تصمیم گرفتم از پاداش مادی بگذرم تا به پاداش معنوی برسم و دستکم مردم اشعارم را بخوانند.»
رضا قاسمی، نویسنده ایرانی مقیم فرانسه که قبلا تعدادی از رمانهایش از جمله «چاه بابل» و «همنوایی ارکستر شبانه چوبها» در ایران منتشر شده، یکی از اولین نویسندگانی است که برای مقابله با سانسور دولتی و رهایی از شر بوروکراسی نشر و کسب مجوز در ایران، تصمیم گرفت رمان «وردی که برهها میخوانند» را رایگان در سایت خود به نام «دوات» منتشر کند.
کوشیار پارسی، نویسنده رمان «بوسه در تاریکی» نیز که ساکن هلند است، چندی قبل رمان خود را به صورت پیدیاف در وبسایت شخصی خود منتشر کرد. او حتی کتاب خود را برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد ارائه نکرد، چون مطمئن بود که آنها به خاطر درونمایه اروتیک آن با چاپ آن مخالفت خواهند کرد.
رمان «ناتنی» نوشته مهدی خلجی نیز که صحنههای بیپروایی از رابطه جنسی بین شخصیتهای داستان دارد، هرگز برای انتشار در ایران، ارائه نشد و پس از این که نشر گردون در آلمان آن را منتشر کرد، نسخه الکترونیکی آن در وبسایت شخصی مهدی خلجی و بعد در رادیو زمانه منتشر شد.
مهدی خلجی در وبسایت خود در این باره نوشته: «نه وقتی مینوشتم امید داشتم که روزی بتوان آن را در ایران منتشر کرد و نه اکنون امید میبرم که آیندهای نزدیک برای انتشار کاغذی آن درون کشور وجود داشته باشد.»
چندی پیش پائولو کوئلیو، نویسنده سرشناس برزیلی، نیز در واکنش به ممنوعیت انتشار کتابهای خود در ایران، اعلام کرد که کتابهای خود را به زبان فارسی برای دانلود آزاد در وبلاگ خود قرار داده است.
به گفته این نویسنده برزیلی، آرش حجازی، تنها ناشر قانونی کتابهای او در ایران (انتشارات کاروان)، به او اطلاع داده است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران پس از ۱۲ سال انتشار کتابهای او را در ایران ممنوع اعلام کرده است.
مخاطبان کتابهای الکترونیکی
در شرایطی که هنوز استفاده از کتابهای الکترونیکی و مزایای آن برای بسیاری از افراد ناشناخته است و اغلب ناشران داخلی هنوز به نشر الکترونیکی روی نیاوردهاند و از طرفی، بیشتر افراد ترجیح میدهند کتاب را به روش سنتی مطالعه کنند، نمیتوان با قطعیت گفت که انتشار کتاب در اینترنت، چه قدر مخاطب دارد و تا چه حد میتواند خلاءِ نسخه چاپی آن را در بازار کتاب پر کند.
نویسندهای که خواست ناماش افشا نشود درباره کتابهای الکترونیکی به مردمک گفت: «مخاطب کتاب الکترونیکی از کتاب چاپی بیشتر است. هر کسی هر جای دنیا که باشد میتواند به راحتی کتاب الکترونیکی را تهیه کند. چنین چیزی برای کتاب چاپی تقریبا محال است.»
این نویسنده که تعدادی از داستانهایش را در وب منتشر کرده به مردمک میگوید: «تا قبل از انتشار الکترونیکی کتاب، من طرز فکر و نگرش منفیای نسبت به این کار داشتم. اما حالا دیگر این طور فکر نمیکنم. حتی تصمیم گرفتهام کتابهای دیگرم را هم به این صورت منتشر کنم.»
امید نیکفرجام نیز در مورد استقبال خوانندگان ایرانی از کتابهای الکترونیکی میگوید: «فکر میکنم کتابهای اینترنتی حتی بیش از کتابهای چاپی در ایران مخاطب خواهند داشت. مگر تیراژ کتابهای ما در این ده، بیست سال گذشته به طور متوسط چه قدر بوده که بتواند با جمعیت جوان و تشنهای که هر روز در فضای مجازی پرسه میزنند رقابت کند؟ هر چند که به عنوان یک کتابخوان حرفهای قبول دارم که حس خواندن کتابی در اینترنت هرگز به پای لمس نسخهٔ چاپی آن کتاب نمیرسد.»
سود و زیان کتاب الکترونیکی
انتشار نسخه الکترونیکی کتاب از سوی نویسنده، اگرچه امکان خوانده شدن بدون سانسور آن را میسر ساخته، اما از نظر مالی، بهره چندانی برای نویسنده ندارد. با این که برخی از نویسندگان از جمله جواد سعیدیپور، شماره حسابی را در وبسایت خود به منظور مشارکت مالی داوطلبانه خوانندگان فراهم کردهاند، اما هیچ تضمینی در این مورد وجود ندارد و نویسنده نمیتواند روی جنبه مالی این کار و فروش کتاب خود حساب کند.
امید نیکفرجام در مورد پیامدهای مالی انتشار کتاب در اینترنت میگوید: «شاید برای من که از محل دیگری امرار معاش میکنم تصمیم گرفتن در این زمینه راحت باشد، اما برای کسی که در ایران از این راه زندگی میکند، کار سختی است، چون بعید است بتوان از این راه پولی درآورد، حتی به اندازهٔ آن چندرغازی که ناشر به مترجم و نویسنده میدهد.»
اما شراگیم زند، نویسنده وبلاگ «روزنوشتهای شراگیم»، ضمن استقبال از این ایده جواد سعیدیپور، مینویسد: «خود من اگر آدم متمولی بودم، بدم نمیآمد مثلا یک میلیون تومان به حساب آقای سعیدی بریزم بابت کتاب خوبشان…چرا که نه؟ چرا وقتی که میتوانیم از هنر و هنرمند حمایت نکنیم؟»
اما هشدار رضا قاسمی به خوانندگان کتاب خود در وبسایت دوات، در مورد سوءاستفاده مالی احتمالی از آثار او قابل تامل است: «هرگونه بازنشر این رمان در سایتهای دیگر تجاوز به حقوق نویسنده است و تجاوز به حقوق ناشری که او هم، به نیت مقابله با سانسور، سرمایهاش را به خطر انداخته تا کسانی که مقیم خارجاند بتوانند این کتاب را برای خود یا برای دوستانشان در ایران تهیه کنند.»
اکبر سردوزامی نویسنده ساکن دانمارک نیز در مقابله با سوءاستفاده مالی از آثار خود و همکاراناش در وبسایت خود مینویسد: «بعضی از سایتهای تبلیغی با اسم من و کتابهایم یا اسم دوستانی که کتابهایشان روی سایت من است کاسبی میکنند، یعنی اسم این کتابها و نویسندگان را مینویسند و لینک میدهند به چیزی که میخواهند تبلیغ کنند و به مردم بیندازند.»
به علاوه نشر آزادانه کتاب بر روی اینترنت، برای نویسندگان (به ویژه نویسندگان داخل ایران)، چندان هم ساده و بیدردسر نیست و طبق قوانین جدید دولت ایران در این زمینه میتواند پیامدهای ناگواری برای نویسندگان داشته باشد. با تصویب قانون جرایم رایانهای در تیرماه ۸۸، تعدادی از وبلاگهای ادبی و هنری مسدود شدند و وبلاگنویسی در ردیف جرایمی قرار گرفت که میتواند چندین سال زندان برای «مجرمان» (یعنی نویسندگان) دربر داشته باشد.
تردید ناشران و تعهدات نویسنده
در دورانی که نشر الکترونیکی آثار ادبی، در کنار انتشار نسخههای چاپی این آثار، در غرب متداول شده و بخشی از فعالیت تعداد بسیاری از ناشران خارجی را تشکیل میدهد، این شیوه هنوز در ایران چندان رایج نیست و کمتر کتابی را میتوان به صورت الکترونیکی در وب و در سایت ناشران (با پرداخت هزینه) مطالعه کرد.
از سوی دیگر، بسیاری از ناشران داخلی نیز بیم آن را دارند که اگر متن کتابهایشان به صورت دیجیتال در اختیار کاربران قرار گیرد، ممکن است مدتی بعد نسخه مشابه کتاب را ناشری ناشناخته و با قیمتی پایین در بازار منتشر کند.
اما به اعتقاد امید نیکفرجام، بالاخره ناشران ایرانی هم روزی به این نتیجه خواهند رسید که شاید آنها هم راهی جز انتشار آثارشان در اینترنت نداشته باشند.
آقای نیکفرجام در مورد تعهد حقوقی و اخلاقی نویسنده به ناشر میگوید: «مترجم و نویسنده میتواند قراردادش را با ناشر فسخ کند و اگر ناشر هزینهای کرده به او برگرداند تا وظیفهای بر گردناش نباشد. البته تعهد اخلاقی هم است، مثلا من کتابی دارم دست ناشری که سه سال است نتوانسته مجوزی برای آن بگیرد و من فقط به اصرار او و این امید که شاید این کتاب مجوز بگیرد صبر کردهام، اما واقعا در شش هفت ماه گذشته بارها فکر کردهام که آیا تعهد بیشتری در برابر کتابخوان جوان ایرانی ندارم و آیا حق دارم این کتاب را به امید روزی که شاید اصلا هرگز نیاید در دست خود و ناشر نگه دارم؟»
اسم کار ترکها سیاست معقول و درست است ، نه زیرکی و حقه بازی !
همان سیاستی که ۳۲ سال است در ایران دنبال نمیشود و راست و چپ ضد آمریکایی در داخل حکومت و در اپوزیسیون از ان بی بهره اند و علیه ان تبلیغ میکنند .
به جای دایی جان ناپلئون بازی و حسادت به دیگران و موفقیت های آنها بهتر است بر کج خود را راست کنیم .
امروز لیبرال دموکراسی حتا اگر دولتمردان مذهبی باشند راه حل صحیح است . ترکیه هر روز موفق تر به پیش میرود چون رادیکال و ابله نیست .
ایران به مشتی اراجیف رادیکال چپ روسی دل خوش کرده و دشمن تراشی میکند و به همه شغل ها باج میدهد تا مثلا جلوی امریکا بایستد .
این سیاست محکوم به شکست است . قذافی ، اسد ، لوکاشنکو ، صدام ، میلوشویچ ، کم جنگ ایل ، کاسترو ، ... همه همین راه را رفتند .
چپ ها هم با اسد و قذافی دوگانه برخورد میکنند ! عجیب نیست ؟
سلام من خبرنگار ادبیات هستم. بسیار خوشحال می شم اگر اطلاعاتی از نویسندگانی که در این دوره مجوز چاپ کتابشان صادر نشد در اختیار من قرار بدهید. چون این قدر زیاد هستند که گاهی انعکاس آن ها سخت می شود. در واقع شاید از این طریق بشود همکاری خوبی داشتیم. من در زمان پیش از نمایشگاه تمام سعی را خودم می کنم که امکان انتقال نظرات فراهم شود هرچند که شاید بی فایده به من نظر بیاد اما من تمام سعی خودم را می کنم
یکی از این سایت هایی که تازه شروع به کار کرده تصور هستش.
Tasavor.ir