اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روزی است که در بسیاری از کشورها کارگران جهان به دعوت اتحادیهها، سازمانها، احزاب و تشکلهای کارگری به خیابان میآیند تا اعتراضها و خواستهای خود را مطرح کنند.
در کشورهای دموکراتیک که اتحادیهها و تشکلهای کارگری آزاد و مستقل فعالاند، کارگران در روز کارگر میتوانند به راحتی در اعتراضهای گروهی شرکت کنند. اما در کشورهایی با سازوکار سیاسی غیردموکراتیک، کارگران به طور معمول از این حق محروماند. دولتهای برخی از کشورها نیز از این روز به عنوان حرکتی نمایشی و تبلیغاتی به نفع خود استفاده میکنند.
در ایران، به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، ماموران امنیتی از فعالان کارگری خواسته بودند که از برگزاری هرگونه مراسم در روز کارگر خودداری کنند.
در این زمینه با صادق کارگر، کارگر سابق واحدهای صنعتی ایران و از فعالین کارگری مقیم نروژ که با فعالان کارگری داخل کشور در ارتباط است، گفتوگو کردهایم.
با توجه به این که روز جهانی کارگر در ایران، هرساله زیر نظر تشکیلاتی دولتی به نام «خانه کارگر» برگزار میشود، به نظر شما بزرگداشت این روز چه اندازه برای کارگران ایران اهمیت دارد؟
در ایران جز دو سال اول انقلاب که دولت اجازه بزرگداشت آزادانه روز اول ماه مه را میداد، دیگر هرگز این مراسم آزادانه در ایران برگزار نشده. تازه همان موقع هم گروههای چماقدار میآمدند و کارگران را سرکوب میکردند. بعد از آن، تشکیلات حکومتی خانه کارگر این روز را به انحصار خود درآورد. تا زمان دولت آقای خاتمی که فضای سیاسی اندکی بازتر شد و کارگران توانستند اجتماعات آزاد خود را داشته باشند که مهمترین آن اجتماعی بود که منجر به تشکیل سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران شد.
بعد از آن کارگران به این نتیجه رسیدند که باید با شعارهای خود در راهپیماییهای خانه کارگر شرکت کنند و این کار را هم کردند. خانه کارگر هم برای جلوگیری از این کار آن را کارتی کرد، یعنی برای اعضای خود کارت صادر کرد و تنها کسانی که کارت داشتند مجاز بودند در راهپیمایی شرکت کنند که این کار حتی برخلاف روال مرسوم تشکلهای زرد در دیگر کشورها بود.
با این حال، سال گذشته جمع بزرگی از فعالین سندیکایی و سازماندهندگان اعتراضات کارگری در تهران تظاهرات برگزار کردند که با خشونت نیروهای دولتی مواجه شدند و بیش از ۱۰۰ نفر از آنها بازداشت و زندانی شدند و بعد هم کارشان را از دست دادند.
امسال هم متاسفانه، مقامات اجازه برگزاری مراسم مستقل را ندادند و حتی تهدید کردند که در صورت این کار، آنها را بازداشت خواهند کرد.
برای شما به عنوان فعال کارگری، روز اول ماه مه چه معنایی دارد؟
روز اول ماه مه، روز بسیار مهمی برای طبقه کارگر ایران و جهان بوده و هست و دستاوردهای زیادی داشته. من الان در اروپای غربی زندگی میکنم که روز کارگر در آن تعطیل است و مردم، حتی کسانی که کارگر نیستند، با احترام به این روز نگاه میکنند، اما در ایران هرگز این طور نبوده است.
در تاریخ جنبش کارگری ایران، این روز به روز «هشت ساعت کار» معروف است و در گسترش مبارزات کارگری نقش موثری داشته و باعث بهبود شرایط کار آنها شده است.
چه کاری در حمایت از کارگران ایران در خارج از کشور انجام میدهید؟
مبارزه در ایران در جریان است. خوشبختانه آن قدر مبارز کارگری و سندیکایی در جریان اعتراضات اخیر ساخته شده که حد و مرز ندارد و این در تاریخ جنبش کارگری ایران بیسابقه است. مبارزات این افراد که در شرایط بسیار دشوار مبارزه میکنند، تحسین برانگیز است. آنها زندان و بیکاری را تحمل میکنند و خانوادههایشان در عذاباند.
ما که این جا در رفاه و آسایش نسبی زندگی میکنیم، سعیمان این است که رفقایمان را در داخل کشور و مبارزاتشان را فراموش نکنیم و در حدی که میتوانیم از حرکتها و اعتراضات حقطلبانه آنها حمایت کنیم. اما فعالیت ما در مقابل کار بزرگی که فعالان سندیکایی در ایران انجام میدهند و هزینه زیادی برای آن میپردازند، ارزشی ندارد.
به نظر شما به عنوان یک فعال کارگری، خواستهای اصلی کارگران ایران چیست؟
مهمترین خواست کارگران اشتغال است. بیکاری مسئله بسیار مهمی است و روز به روز دارد بیشتر میشود. اگر بیکاری ادامه پیدا کند، بسیار خطرناک خواهد بود و جامعه ایران را متلاشی خواهد کرد.
مسئله دیگر، افزایش دستمزدها است که از خواستههای عمده طبقه کارگر است، به خاطر این که حقوق اغلب کارگران بسیار پایینتر از خط فقر است.
و در نهایت، شعار محوری جنبش کارگری در شرایط کنونی، تشکلیابی و ایجاد سندیکاهای مستقل است. کارگران جهان تاکنون هرچه به دست آوردهاند، مدیون سازماندهی سندیکاها و احزاب کارگری بوده است. به ویژه، در شرایط امروز ایران که وزیر کار جدید میخواهد قانون کار را بردارد و آن روابط استاد - شاگردی سنتی را جایگزین کنند که از اول انقلاب جریان موتلفه از آن دفاع میکرد.
جمهوری اسلامی از همان ابتدا از وجود اتحادیهها و تشکلهای مستقل در هراس بود و در طول سالها آنها را با تمام قدرت سرکوب کرده است.
با توجه به این که در شرایط امروز، نظامیان در ایران قدرت زیادی گرفتهاند و حتی برخی خصوصیسازیها به نفع آنها انجام شده، شرایط کارگران ایران نسبت به گذشته چه تغییری کرده است؟
وضع طبقه کارگر فوقالعاده بدتر و دردناکتر شده. با وجود این که درآمد نفتی ما افزایش پیدا کرده، اما دولت حقوق کارگران را به موقع پرداخت نمیکند.
از طرف دیگر، با اجرای طرح هدفمندی یارانهها، بسیاری از کارخانهها متضرر و ورشکسته شدهاند و این باعث افزایش بیکاری شده، چون دولت کارایی لازم و قدرت ایجاد اشتغال و رفع بحرانها را ندارد. حقوق کارگران را افزایش نمیدهد، برای این که به سرمایه دارها بگوید من کارگر ارزان در اختیار شما قرار میدهم.
اما بهرغم این مشکلات، کارگران ایران در این سالها، به خاطر شرایط سخت، به آگاهی وسیعی دست یافتهاند. در جریان مبارزات کارگران، عملا نهادهای اولیه سندیکایی و اتحادیهای در سراسر واحدهای تولیدی و خدماتی کشور شکل گرفتند و این کار به مدد عنصر آگاهی و سازماندهی انجام شد.
طبقه کارگر ایران برای رهایی از وضعیت دردناک فعلی باید با جنبشهای دیگر آزادیخواهی به ویژه «جنبش سبز» متحد شود.