رادیوی ملی آمریکا، ان.پی.آر، در یک گزارش سه بخشی به بررسی تلاشهای پنهانی آمریکا علیه ایران پرداخته است.
بخش نخست این گزارش، اختصاص به حملههای سایبری و سایر شیوههای تکنولوژیکی برای خرابکاری در برنامه هستهای ایران داشت و این بخش آن به جنبه دیگری از فعالیتهای پنهان مراکز اطلاعاتی آمریکا میپردازد:
در بحبوحه تحریمهای اقتصادی و تهدید به عملیات نظامی علیه ایران، تلاشهای پنهانی دیگری نیز از سوی آمریکا و کشورهای دیگر به منظور تغییر رفتار ایران در جریان است.
اما جنگ پنهانی به جنبه تکنولوژیکی محدود نمیشود. در قلمروی فیزیکی، فراریهای ایرانی دارای اطلاعات کلیدی، خارج از ایران تطمیع میشوند، دانشمندان هستهای در روز روشن ترور و بمبهایی در مناطق قومی مهم منفجر میشوند.
تحلیلگران میگویند موفقیت آمریکا در تلاشهای پنهانیاش نظیر حملههای سایبری، رهبران ایران را عصبی میکند.
خواه این عملیات یک رشته هماهنگ یا مجموعهای از عملیات غیرمرتبط باشند، تردیدی نیست که در بیثبات کردن دولت ایران نقش دارند.
تردید در باره صداقت افراد
دو سال پیش یک دانشمند هستهای جوان ایرانی به نام شهرام امیری در عربستان سعودی ناپدید شد. ماهها از او خبری نبود. سپس خبر رسید که او به سازمان اطلاعات آمریکا، سیا، پناهنده شده و اطلاعات مهمی در باره یک پایگاه محرمانه هستهای ایران به آمریکا داده است. سال گذشته امیری ظاهر شد، خود را نشان داد و اعلام کرد که زندانی سیا بوده و خواست به وطنش برگردد و در نهایت به ایران برگشت.
پل پیلار، مقام برجسته سابق سیا که اینک مطالعات امنیتی را در دانشگاه جرج تاون تدریس میکند میگوید:«به نظر میرسد مورد امیری نمونهای است که از حوزه برهوت آینهها بیرون آمده، قلمرویی که در آن آژانسهای اطلاعاتی و خدمات و دولتهایی که عملیات در مورد آنها صورت میگیرد دائما در حالت تردیدند که مبادا صداقت افرادی که با آنها کار میکنند دروغی بیش نباشد.»
تصور میشد امیری عامل سیا در ایران بوده که سپس تصمیم گرفته از کشور خارج شود. به نظر میرسد در آمریکا از تصمیم خود منصرف شده و به کشور بازگشته است. در ایران در آغاز او را مانند یک قهرمان ستایش کردند، اما ماهها بعد به زندان افتاد و اینک به جرم خیانت تحت محاکمه است.
یک مورد فرار دیگر هم که مربوط به سال 2007 است برملا شده است. علی رضا اصغری، یک مقام بلندپایه نظامی در ترکیه ناپدید شد. در باره او هیچ خبر موثقی در دست نیست. او ممکن است در آمریکا یا اسرائیل باشد و احتمالا اطلاعات ارزشمندی در اختیار این دو کشور قرار داده است.
استخدام بالقوه افراد ناراضی
سازمان اطلاعاتی آمریکا، سیا، همواره در جستجوی منابع انسانی اطلاعاتی در ایران است. کریم سجادپور، یک کارشناس ایرانی در «موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی» بر این باور است که احتمالا موارد بسیار زیادی در این زمینه وجود دارند که هنوز فاش نشدهاند.
او میگوید:«وقتی شما با حکومتی روبرو هستید که به شدت منفور است، جنگ پنهان به صورتهای مختلف اغواکننده میشود، زیرا استخدام مقامهای ناراضی در داخل دستگاه ایران آسانتر است.»
ریول مارک گیریچ، عضو سابق سیا که با «بنیاد دفاع از دموکراسی» همکاری میکند، میگوید به خصوص پس از انتخابات مناقشهانگیز ریاستجمهوری 2009 و سرکوب بیرحمانه تظاهرکنندگان مخالف، چنین استخدامی میتواند حتی برای آژانسهای اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا یا اسرائیل آسانتر باشد.
او میگوید:«ممکن است برای افرادی که وفادار به انقلاب بودهاند و ناگهان به سازمان جاسوسی آمریکا یا اسرائیل یا بریتانیا به عنوان راهی مشروع برای ابراز مخالفت خود با حکومت مینگرند نقطه عطف بزرگی باشد.»
مرگ کارشناسان هستهای ایران
جنگ پنهانی علیه ایران بدون خشونت هم نیست. کشتارها و بمبگذاریها اگرچه به ندرت رخ داده است. دو دانشمند مرتبط با برنامه هستهای ایران در پاییز گذشته در تهران و در روز روشن هدف بمبگذاری قرار گرفتند. یکی از آنها کشته شد ولی دیگری زنده ماند. چند ماه پیش از آن مهندس هستهای جوان دیگری به نام مسعود علی محمدی با انفجار یک موتورسیکلت کشته شد.
اگرچه ایران کشور آمریکا و اسرائیل را سرزنش کرد اما به گفته سجادپور ممکن است این، همه داستان نباشد. کریم سجادپور میگوید:«در مورد علی محمدی شما با فردی مواجهید که در ارتباط با برنامه هستهای ایران بوده اما وزارت اطلاعات با این تصور که او با ایرانیهای مخالف خویشاوندی و ارتباط دارد روز پیش از آن به منزل او هجوم برده بوده است. او روز بعد به صورتی بیرحمانه و در ملاء عام کشته شد.»
ناآرامی اقلیتهای ایرانی
بمبگذاریها محدود به تهران نمیشود. سالهاست که مقاومت خشنی در سطحی کوچک در برابر دولت ایران وجود دارد که معمولا از سوی گروههای اقلیت قومی دور از پایتخت انجام شده است. این بمبگذاریها در منطقه اهل تسنن جنوب شرقی ایران، در استان بلوچستان توسط گروهی به نام جندالله و درجنوب غربی ایران و در استان خوزستان، منطقه نفتخیزی که اقلیت ایرانیهای عرب عمدتا در آن زندگی میکنند، بوده است. چندین بمب اخیرا در آن جا منفجر شدند.
دولت ایران همواره بریتانیا، اسرائیل و آمریکا را به دلیل این حملات ملامت میکند. پیلار میگوید اگرچه این ادعا ممکن است حقیقت داشته باشد اما به نظرنمیآید چنین است. او ادامه میدهد:«ما در باره عناصر مخالف حکومت حرف میزنیم که تعداد قابل توجهی هستند. یک بمبگذاری میتواند توسط گروه یا هسته کوچکی انجام شود که با انگیزه شخصی خود تصمیم میگیرند برای حکومت مشکلاتی ایجاد کنند.»
کریم سجادپور میگوید تنش حکومت با اقلیتهای قومی در ایران که احساس عدم رضایت زیاد نسبت به دولت مرکزی دارند گسترده است. او میافزاید:« دلایل زیادی برای احساس عدم رضایت آنها و نیز برای ناآرامیها در میان مردم وجود دارد. بنابراین فکر نمیکنم آنها نیازی به آمریکا و بهخصوص اسرائیل برای تشویق به ناآرامی داشته باشند. آنها خود دلایل زیادی برای خواست نقش بیشتر سیاسی و اقتصادی دارند.»
در عین حال نمیتوان هنوز هم احتمال وجود هستههای محلی که از حمایت خارجی برخوردارند را کنار گذاشت. سال گذشته رهبر جندالله ادعا کرد که این گروه تحت آموزش و حمایت مالی سازمان اطلاعات آمریکا، سیا، بوده است. اما او این ادعا را پس از بازداشت خود و در اعترافی در تلویزیون دولتی ایران مطرح کرد. و سپس هم اعدام شد.
همه اینها برهوت آینههاست که جنگ پنهان علیه ایران به حساب میآید.