ده سال پس از ساخته شدن فیلم مستند «قصهها» در مورد زندگی «هوشنگ مرادی کرمانی»، این فیلم نهایتا از پایان فروردین ماه به سینما راه یافت.
فیلم مستند «قصهها» ساخته مهدی جعفری است و عادل محمدی، محسن همتآبادی، هومن مرادی کرمانی و سکینه شاهرخی عوامل فیلم را تشکیل میدهند. این فیلم به سفارش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شده است.
هوشنگ مرادی کرمانی در گفتوگو با مردمک میگوید: «فیلم مستند بیشتر مخاطب خاص دارد و جنبههای اطلاعرسانی وعلمی آن بر جنبههای تفریحی و جادویی قصه میچربد، اما متاسفانه در ایران به دلیل بافت سنتی حاکم برجامعه بیشتر مستندسازان امکان شکافتن موضوع را ندارند و بیشتر فیلمهای مستند ایرانی به تعریف و تمجید ختم میشوند.»
مستند «قصهها» ۱۰ سال پیش فیلمبرداری و ساخته شد، اما همان موقع اکران عمومی نشد.
این تاخیر موجب شده که در حال حاضر فیلم آن گونه که باید مورد استقبال مخاطب قرارنگیرد. بسیاری از مواردی که در این فیلم مطرح شدهاند به شکلهای دیگر در سایر فیلمهایی که درباره هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شدهاند، نشان داده شدهاند.
در این فیلم، مهدی جعفری بخشهایی از زندگی مرادی کرمانی را بر اساس قصههای این نویسنده، فیلمهایی که بر اساس داستانهایش ساخته شده، گفتوگو با شخصیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و اعضای خانواده و دوستاناش به تصویر کشیده است.
به گفته این داستاننویس، تنها بخش حذف شده این فیلم مستند، صحبتهای شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح است.
هوشنگ مرادی کرمانی در پاسخ به مردمک دربارۀ منبع الهام داستانهایش میگوید: «نوع زندگی من در روستای سیرچ و از دست دادن پدرومادرم، به ویژه مادرم، موجب شد که من همواره کمبودهایی را درزندگیام تجربه کنم. به مرور همه این عوامل دست به دست هم دادند که دست به قلم ببرم و داستان زندگیام را به بیانی ساده و شیرین و با رگههایی از طنز بیان کنم.»
فیلم «قصهها» با گشتگذار هوشنگ مرادی کرمانی درروستای سیرچ آغاز می شود و به مرور وارد فضاهای دیگر زندگی این داستاننویس میشویم.
به گفته خالق قصههای مجید، مهمترین دغدغه و درد او در زندگی از دست دادن مادرش است؛ «مادری که هرچه سنام بالاترمیرود، همچنان میل به جستن و یافتناش تشدید میشود. همین جستوجو موجب شده که درطول زندگی هنریام بیش از هر موضوعی درباره مادر بنویسم تا شاید از خلال نوشتن راهی برای یافتناش پیدا کنم.»
داستانهای مرادی کرمانی نخستین بار درمجله خوشه منتشر شد.
او درباره روند داستان نویس شدناش میگوید: «زمانی که در روستا زندگی میکردم، تنها ارتباطم با دنیای خارج، نوشتن نامه به عمویام بود که درشهرزندگی میکرد. من دراین نامهها درباره دغدغههایم و نیازهایی که داشتم مینوشتم. یکی ازچیزهایی که همیشه احتیاج داشتم کفش بود و برای این که عمویام برایام کفش بخرد، آن قدر درباره کفشهای اهالی روستا و اتفاقاتی که برای کفشهایشان افتاده بود مینوشتم که درنهایت همراه نامه برایام کفش میفرستاد.»
مرادی کرمانی این روزها همچنان شوق نوشتن برای نوجوانان را حفظ کرده است.
مرادی کرمانی درباره دغدغه نوشتن برای نوجوانان میگوید: «برای خیلیها عجیب است که من هنوز در این سن و سال میتوانم برای نوجوانان قصه بنویسم. من واقعا برای این که برای بچهها بنویسم تلاش نمیکنم. آن قدرحس کودکی درمن قوی است که نمیتوانم غیر از اینکه بچهها بخوانند برای کسان دیگری بنویسم.»
او درباره انتخاب سوژه و روند نوشتن یک قصه میگوید: «آبشخور بیشتر قصههایی که مینویسم در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خودم است، اما هرگز این سوژهها را به راحتی خرج نمیکنم. هر بار که تصمیم میگیرم قصه چیزی را بنویسم، مدتها دربارهاش تحقیق میکنم و بعد دست به قلم میبرم. شاید یکی از رمزهای موفقیت من همین موضوع باشد. مثلا برای نوشتن بچههای قالیبافخانه شش ماه از زندگیام را در یک قالیبافی گذراندم که بیشتر بافندگاناش بچههای کوچک بودند.»
خالق داستان «نازبالش» درباره استقبال سینماگران از داستانهایش به مردمک میگوید: «برای من بسیار عجیب است که هر بار کتابی مینویسم هنوز چند روز از پخش کتاب نگذشته، چندین کارگردان با من تماس میگیرند و میخواهند داستان را فیلم کنند.»
درحال حاضر، چند فیلم براساس داستانهای «سنگ اول» از «مجموعه تنور»، «نازبالش» و «پلوخورشت» در حال ساخت است.
او درباره علاقهاش به سینما میگوید: «من از کودکی علاقه زیادی به سینما داشتم، اما هزینه فیلم دیدن بالا بود، برای همین همیشه در پی کشف راهی بودم که فیلم ببینم، تا این که به خاطرعلاقه به سینما خوشنویسی یاد گرفتم. دردوران کودکی من تبلیغ فیلمها به این شکل نبود. همزمان با اکران هر فیلمی، خبر اکراناش را خوشنویسی با خط خوش مینوشت و این خطاطیها بر در و دیوار شهر نصب میشد تا مردم از نمایش فیلم باخبرشوند. این طوری بود که وارد دنیای عجیب و دوست داشتنی سینما شدم.»
مرادی کرمانی درباره شهرت آثارش میگوید: «با این که کتابهای بسیاری نوشتهام و فیلمهای متعددی نیز بر اساس داستانهایم ساخته شده، اما همه من را با قصههای مجید میشناسند. قصههای مجید این ویژگی را داشت که جامعه را با بخشی از مشکلات یک نوجوان که پدر و مادرش را از دست داده بود و درمضیقه مالی زندگی میکرد، آشنا کند.»
آخرین کتاب منتشرشده هوشنگ مرادی کرمانی «نازبالش» است که چاپ سوم آن در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد. او هنوزنگارش داستان جدیدی را شروع نکرده است.