سرنگونی رژیم حسنی مبارک، هر چند مانعی بزرگ را بر سر بهبود روابط ایران و مصر برداشته و مصر را از تعهدات یکجانبه پیشین به آمریکا و اسرائیل رها کرده است؛ اما دشواریها و دست اندازها در مسیر عادی سازی روابط دو کشور به طور کامل بر طرف نشدهاند. محمود کیانارثی، کارشناس مسایل سیاسی خاورمیانه، رابطه کنونی ایران و مصر را تحلیل میکند.
بر خلاف پیش بینیها و با وجود تغییرات سیاسی در مصر، روابط این کشور با ایران هنوز چندان هموار نیست. این نکته وقتی کاملا بر ناظران روشن گشت که علی اکبر صالحی، وزیر خارجه کشور در دیداری با همتای مصری خود از وی شنید که آنها عجلهای برای تبادل سفیر با جمهوری اسلامی ندارند؛ چرا که مصریها میخواهند نخست پارلمان این کشور در این باره تصمیم گیری نماید.
اما شگفت انگیزتر، خبر دستگیری و اخراج یک دیپلمات ایرانی در قاهره بوده است.
هر چند بازداشت قاسم حسینی، دبیر سوم سفارت ایران در قاهره چند ساعت بیشتر طول نکشید و وی بلافاصله آزاد شد؛ اما بازتاب رسانهای و جنجال پیرامون آن نشان داد که ارادههای داخلی و خارجی بر سر راه بهبود روابط دو کشور فراتر از حکومت حسنی مبارک فعال هستند.
جنجال بازداشت دیپلمات ایرانی
دیپلمات ایرانی روز شنبه گذشته در حال غذا خورن در رستورانی در پایتخت مصر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. گفته میشود وی به جاسوسی و انتقال اطلاعاتی از وضعیت داخلی مصر به خارج از این کشور متهم است. نیروهای امنیتی مصری وی را به خانهاش برده و در آنجا وسایل شخصی و رایانه همراه وی را که ادعا شده حاوی اطلاعات مهمی بوده است، مصادره کردهاند.
بنا به اعلام یک خبرگزاری مصری، دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی در چند ماه گذشته فعالیتهای گستردهای جهت جمع آوری اطلاعات درباره وضعیت سیاسی و اقتصادی مصر و روابط مالی این کشور داشته است. همچنین گفته میشود وی به دنبال اطلاعاتی درباره شیعیان مصر و وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنها در این کشور بوده است؛ امری که به ادعای برخی رسانهها منجر به برانگیخته شدن حساسیت سازمان امنیتی مصر و نهایتا دستگیری وی شده است.
با وجود آنکه مقامات ایرانی از جمله وزیر اطلاعات گفتهاند که دولت مصر از این اقدام عذر خواهی کرده است؛ اما روزنامههای مصری خبر دادهاند که به دبیر سوم سفارت ایران با دریافت یک مهلت ۲۴ ساعته، خاک این کشور را ترک کرده است. این در حالیست که رسانههای حکومتی ایران سعی کردهاند موضوع بازداشت این دیپلمات را اتفاقی و حتی یک اشتباه تفسیر کنند.
در مقابل، رسانههای عربی مانند شبکه تلویزیونی العربیه، که اصولا مواضع ضد ایرانی مشهوری دارند؛ تا حد امکان به برجسته سازی این رویداد و مانور تبلیغاتی پیرامون آن دست زدهاند؛ به نحوی که آن را نشانه تازهای از دخالتهای نابهنجار جمهوری اسلامی در امور داخلی اعراب و در حد اتفاقی مانند کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت جلوه دادهاند. جدا از این کش و قوس رسانهای، نفس بازداشت دیپلمات ایرانی و خروج وی از قاهره سایه خود را بر امیدهای تازه شکفته پیرامون روابط دو کشور انداخته است.
لغو سفر هیئت مصری به ایران
مساله بازداشت دیپلمات ایرانی تنها خبر بد برای روابط تهران و قاهره نبود. ساعتی پس از این رویداد، اعلام شده که سفر از پیش برنامه ریزی شده یک هیئت بزرگ مصری به ایران، لغو شده است.
این هیات ۵۰ نفره که در میان آن چهرههای سرشناس فرهنگی، سیاسی، پارلمانی و اقتصادی مصری و همچنین نمانیدگان مسیحی پارلمان این کشور به چشم میخوردند، قرار بود در تهران با مقامات ایرانی گفتگو و تبادل نظر کرده و دیداری از برخی شهرهای کشور به عمل آورند. بر هم خوردن برنامه این سفر با ماجرای بازداشت دیپلمات ایرانی مرتبط بوده است و گفته میشود، شورای نظامی حاکم بر مصر به این هیات دستور داده که فعلا به ایران نروند.
لغو این سفر که با هدف زمینه چینی بهبود روابط دو جانبه قرار بود انجام شود، و ارتباط آن با بازداشت دیپلمات ایرانی و همچنین گامهای با احتیاط مصریها برای حرکت به سمت مبادله سفیر با ایران، نشان میدهد که دستهایی قویتر از آنچه تصور میشد، در داخل و خارج مصر در حال اعمال فشار و معامله بر سر روابط دو کشور هستند.
موانع داخلی و خارجی
بخشی از موانع و دستاندازها بر سر عادی سازی روابط دو کشور را باید در معادلات منطقهای و بخشی دیگر در داخل جریان حاکم در مصر جستجو کرد.
از منظر داخلی، به نظر میرسد حکومت انتقالی حاکم در مصر که متشکل از چهرههای نظامی ارتش این کشور است، طیفهای مختلفی را در خود جای داده است که دیدگاه یکسانی درباره روند سیاست خارجی مصر و موضوعاتی کلیدی به مانند روابط با ایران ندارند.
میتوان احتمال داد که موضوع برخورد و اخراج دیپلمات ایرانی در ارتباط با کشاکشهای داخلی و حرکتی از جانب جناحی در داخل حکومت مصر باشد که علاقمند به گشایش با تهران نیست. بویژه نباید این نکته را دور از ذهن داشت که اتهاماتی که به دیپلمات ایرانی وارد شده است بسیار کلی بوده و تحرکات وی در زمینه گرد آوری اطلاعات در مصر عموما توسط همه سفارت خانهها در کشورهای مختلف صورت میپذیرد.
اما شاید مهمتر از اختلاف نظرها در داخل شورای نظامی حاکم، فشارهای بین المللی به قاهره بر سر گسترش روابط با جمهوری اسلامی است. مساله نزدیک شدن دو کشور اکنون در قلب کشمکش جاری در منطقه میان ایران و عربستان قرار گرفته است. حکومت عربستان که در سه دهه گذشته روابط بسیار نزدیک و دوستانهای با حسنی مبارک داشته است، از اینکه میبیند قاهره به دنبال گسترش روابط با رقیب منطقهای آن یعنی ایران است، دچار نگرانی شده است. حمله رسانههای وابسته به خاندان سعود و انتقاد مستقیم و غیر مستقیم مقامات عربستانی از رهبران مصر درباره گسترش روابط با ایران، انعکاسی از این نگرانی است.
بطور کلی در چند ماه اخیر، در سطح منطقه، عربستان و متحدان آنکه عنوان محور اعتدال را یدک میکشند، فشار بالایی به مصر وارد کردهاند تا مواضع سرسختانهای در مقابل جمهوری اسلامی بگیرد. از سوی دیگر باید گفت که منافع آمریکا نیز در نزدیک تهران و قاهره نبوده و کاخ سفید آن را مغایر راهبرد انزوای جمهوری اسلامی و تشکیل یک جبهه عربی علیه برنامه هستهای آن میبیند.
موقعیت دشوار مصریها
رهبران مصر که تا کنون راه میانه روی در داخل و خارج را بر گزیده و تمایلی به اقدامات رادیکال نشان ندادهاند، مصالح خود را در برداشتن برخی گامهای چشمگیر و نمادین در سیاست خارجی خود میبینند. بازگشایی گذرگاه مرزی رفح میان سینای مصر و باریکه غزه از جمله این اقدامات نمادین بوده است که تاثیر مثبتی در میان مردم مصر بر جای خواهد گذاشت. بویژه شورای نظامی حاکم بر مصر بر سر روابط با اسرائیل و پایبندی به قرارداد صلح کمپ دیوید از سوی افکار عمومی داخل زیر فشار بوده و ناگزیر است تا با اقداماتی چنین به مطالبات داخلی پاسخ دهد.
موضوع روابط با ایران نیز از این زاویه قابل تحلیل است؛ چرا که این عقیده وجود دارد که روابط سرد با جمهوری اسلامی در حالی که اسرائیل در قاهره دارای سفارت است، دیگر توجیه پذیر نخواهد بود. بنابراین، رهبری کنونی در قاهره انگیزههای قوی برای گسترش روابط با جمهوری اسلامی دارد. اما مصر با برخی مشکلات ساختاری روبروست که به ضعف اقتصاد این کشور و احتیاج آن به سرمایه گذاری کشورهای غربی و شیخ نشینهای خلیج فارس باز میگردد.
مصر و ارتش این کشور در سی سال گذشته همواره یکی از دریافت کنندههای کمک مالی از آمریکا و عربستان بوده است و با توجه به وضعیت دشوار اقتصادی در داخل، نیاز بالایی به دست و دلبازی این کشورها دارد. جابجایی در ساختار سیاسی و برکناری حسنی مبارک به معنای از میان رفتن این مشکلات ساختاری و فشارهای اقتصادی نبوده است و در واقع آنها هنوز به مانند اهرم مهمی در دست عربستان و آمریکا برای امتیاز گیری از مصریها عمل خواهد کرد.از اینرو رهبران جدید مصر ناگزیر خواهند بود در تعامل با ایران به رفتار عربستان و آمریکا توجه نشان داده تا مانع از به خطر افتادن سرمایه گذاری و پشتیبانی مالی آنها شوند. سایه تنش و رقابت میان عربستان و ایران، مصریها را در وضعیت دشواری قرار داده است.
روزهای آینده نشان خواهد داد که قاهره در کجای این منازعه خواهد ایستاد.