بیست و شش نفر از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات که ماه گذشته از سپاه و وزارت اطلاعات شکایت کرده بودند به دادسرای اوین احضار شدهاند.
وبسایت کلمه، منبع خبری منتقد دولت ایران، روز پنجشنبه ۱۹ خرداد نوشت که معاونت دادسرای اوین در بازجویی از این ۲۶ زندانی سیاسی نحوه تهیه و انتشار متن نامه شکایت آنها را پرسیده و از آنها خواسته است که از نامه خود منصرف شوند.
این ۲۶ زندانی سیاسی در آستانه دومین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم به دادسرای اوین احضار شدهاند.
براساس این گزارش معاونت دادسرای اوین همچنین به این ۲۶ زندانی سیاسی گفته است که اگر نامه شکایت خود را تکذیب نکنند به احکام حبس آنها اضافه خواهد شد.
بیست و شش نفر از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری از برخوردهای غیرقانونی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران با آنها در مراحل مختلف بازداشت، بازجویی، محاکمه و حبس شکایت کرده بودند.
این ۲۶ زندانی این شکواییه را خطاب به ریاست «هیئت نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادیهای مشروط و حفظ حقوق شهروندی» نوشته و خواستار رسیدگی به شکایت خود شده بودند.
محسن امینزاده ، محسن میردامادی، بهمن احمدی امویی، عبدااله مومنی، میلاد اسدی، عبدالله رمضانزاده، عماد بهاور، مصطفی تاجزاده، مجتبی تهرانی، علی جمالی، محمد حسین خوربک، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، کیوان صمیمی، اسماعیل صحابه، محمد فرید طاهری قزوینی، فیضالله عرب سرخی، بهزاد نبوی، ابولفضل قدیانی، مجید دری، ضیا نبوی، مهدی کریمیان اقبال، محمدرضا مقیسه، علی ملیحی، محمدجواد مظفر و حسن اسدی زیدآبادی این شکواییه را امضا کرده بودند.
این زندانیان سیاسی در این نامه از ضابطینی که ازسوی سپاه، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی مسئولیت تعقیب و بازجویی از آنها را برعهده داشته و همچنین دادستان سابق تهران (سعید مرتضوی) و سایر مقامات ذیربط شکایت کرده بودند.
امضاکنندگان این نامه براساس بندهای «قانون احترام به آزادیهای مشروع حقوق شهروندی» شکایت خود را نوشته بودند.
قانون احترام به آزادیهای مشروع حقوق شهروندی در زمان مجلس ششم در تاریخ ۱۶ اردیبهشت سال ۸۳ تصویب شد و شورای نگهبان آن را تائید کرد.
شماری از امضاکنندگان این شکواییه چهرههای سرشناس اصلاحطلب هستند که در دولت محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین، پست هایی داشتند و برخی از آنان نیز روزنامهنگار و فعالان دانشجویی هستند.
این ۲۶ زندانی سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم دستگیر و زندانی شدند.
امضاکنندگان این شکواییه در بند ۳۵۰ اوین، دو الف اوین، زندان رجایی شهر و زندانهای خوزستان نگهداری میشوند و رونوشتی از این نامه را برای رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس فرستادهاند.
براساس اصل ۹۰ قانون اساسی، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس موظف است به شکایت افراد رسیدگی کند اما تاکنون گزارشی از رسیدگی مجلس به این شکواییه منتشر نشده است.
اکنون این ۲۶ زندانی ضمن تاکید بر شکایت خود از سپاه و وزارت اطلاعات، گفتهاند که متن شکایت آنها «مستدل به قانون حقوق شهروندی» است و از این که قوه قضائیه «بهجای توجه به این شکایت با آنها برخورد کرده»، ابراز تاسف کردهاند.
نوری الا هر چه بیشتر سعی میکند این سکولاریسم قلابی مارکسیستی روسی خو دش را جا بیندازد ، بیشتر و بیشتر ماهیت مارکسیستی روسی خو دش را لو میدهد .
جان کلام او در این مغلطه خلاصه میشود که این رژیم جمهوری اسلامی فقاهتی استالینیستی که حتا هنوز مورد حمایت توده ایها است و با حمایت های آشکار و پنهان روس ها و اتخاذ شیوه های استالینیستی ( نه مذهبی ) تا کنون پا برجا مانده ، مثلا ساخت لیبرال ها و ملی مذهبی هاست .
این دروغ او به قدری آشکار است که نگاهی به سخنان روح الله حسینیان و ایت الله خمینی و همه حکومت گران کاملا این حقیقت را اشکار میکند که لیبرال ها و ملی مذهبی ها از روز اول با ایت الله و همفکران او مخالفت کرده و به زندان رفته و شکنجه شده و شهید شده اند .
نوری الا حتا یک مورد مثال نمی آورد که بازرگان احکام اسلام را وارد دولت و حاکمیت کرده باشد . یا قانونی از کشور را با یک قانون مذهبی ( شریعه ) عوض کرده باشد . کاملا بر عکس ، اتهام بازرگان و ملی مذهبی ها عدم پایبندی به وارد نمودن احکام اسلامی به حاکمیت بود و تقدم ملی گرایی اینها به مذهبی بودن آنها .
از آنطرف حزب توده و شرکا دنبال تغییر جمهوری اسلامی به سوی یک نظام استالینیستی و ضد آمریکایی بودند . حتا از خلخالی و جلال الدین فارسی حمایت میکردند . هنوز هم حمایت میکنند .
این جمهوری اسلامی بیشتر به استالینیسم و حکومت های ساخت روسیه مثل قذافی ، صدام ، اسد ، میلوشویچ ، کاسترو شبیه است تا حتا حکومت معاویه و یزید . پیامبر و امامان پیش کش . چرا اکثر مذهبی ها و حتا بسیاری از آیات این نظام را اسلامی نمیدانند ؟ اما زر افشان جنبش سبز را آمریکایی میداند ، اسماعیل خوئی شعار جمهوری ایرانی را فاشیستی میداند ، کانون نویسندگان ساکت است و تایید میکند ، قراگوز لو و .... علنا جنبش سبز و مخالفین را آمریکایی میدانند .
از آنطرف چهره سازی او برای بختیار ماکیاولیست و فرصت طلب که مثل مجاهدین با صدام همکاری کرد ، علیه اکثریت مردم به توصیه سفر انگلیس و امریکا ایستاد و قدرت شکست خورده را از شاه ربود . کجای کار او استقلال طلبی و دموکراسی خواهی است ؟ مگر هیچ دموکراتی علیه خواست اکثریت مردم ( حتا اگر در اشتباه باشند ) قدرت را با پشتیبانی ارتش و امریکا و انگلیس میدزدد ؟ چرا رهبران دیگر جبهه ملی که به خمینی هم نپیوستند ، دولت پیشنهادی انگلیس و امریکا را نپذیرفتند و رو در روی مردم نه ایستادند ؟ او مسول کشتار مردمی است که در ان ۳۷ روز به دست ارتش کشته شدند .
جالب است که وقتی شاه میخواست با ملیون مصالحه کند همین آقا پرید بالا سخنرانی بدون برنامه علیه سنتو و سیتو کرد و شاه را ترساند و آشتی را بهم زد .
نوری الا باید مشخص کند که مارکسیسم باید در دولت دخالت کند یا نه ؟
اگر نه ، تکلیف حزب توده و سایر مارکسیست ها چیست ؟
اگر آری ، چرا برای مارکسیسم که دیکتاتوری های جنایت کارتر از حکومت های دینی در جهان ایجاد کرده جاده صاف میکند ، اما با لیبرال ها و مذهبی ها که حد اکثر حکومتی مثل ترکیه میخواهند دشمنی خونی دارد ؟
اگر میگوید که مارکسیست ها تغییر پیدا کرده و ارتدکس نیستند ، چرا لیبرالها که بسیار بیشتر از روز های اول از دین و دولت دینی فاصله گرفته و حتا صریحا میگویند که با دین نمیشود دموکراسی بر پا کرد ( گنجی و سروش و بازرگان ) استثنا هستند ؟
نوری الا در برابر همه این حمله ها به ملی مذهبی ها و لیبرال ها باید تکلیفش را در مورد حزب توده ، فدایی ها ، افرادی مثل بهزاد نبوی ، خوئینی ها ، .... مشخص کند .
آنچه مسلم است کانون نویسندگان ، زر افشان ، عمویی ، ریس دانا ، شهبازی ، ...... در برابر این رژیم ( منهای احمدی نژاد ) حمایت و سکوت تایید آمیز داشته در حالیکه لیبرال ها و ملی مذهبی ها بیشترین قربانی و هزینه را داده اند .
تا زمانیکه نوری الا به این مسیر ادامه میدهد نتیجه ای جز این نمیتوان گرفت که او هم مثل مدحی درخدمت رژیم استالینیست فقاهتی است .
کیست که نداند خطر تشکیل یک رژیم مارکسیستی روسی با حمایت روسیه ( نظیر کاسترو ، میلوشویچ ، قذافی ، صدام ، اسد ، لوکاشنکو ، ....) در ایران به مراتب بیشتر از حاکمیت دینی است که بخواهد احکام اسلامی را جایگزین قوانین مدنی کند .
مارکسیست های روسی رژیم شاه را به سمت تک حزبی منحرف کردند ، این رژیم را هم از روی استالینیسم کپی کردند . احزاب ایرانی را هم با نفوز در آنها به سمت تروریسم و دیکتاتوری پرستی و غلتیدن به دامن امثال قذافی و صدام و کاسترو و پوتین راندند .