نسخه آرشیو شده

«نجات احمدی‌نژاد در گرو برکناری مشایی است»
محمود احمدی‌نژاد رئيس‌جمهوری و اسفنديار رحيم مشايی، رئيس دفتر رئيس‌جمهوری /عکس از فارس
از میان متن

  • اگر رئیس‌جمهوری می‌خواهد خود را نجات دهد باید آماده باشد تا رحیم مشایی را برکنار و به عبارتی قربانی کند و این همان موضوعی است که یک مقام ارشد در دولت ایران به‌طور محرمانه برکناری آقای رحیم مشایی را نزد من پیش‌بینی کرد و گفت که شاید این اقدام دیر باشد.
مردمک
سه‌شنبه ۰۷ تیر ۱۳۹۰ - ۱۸:۳۳ | کد خبر: 63175

«احتمال دارد که محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری آتشی مزاج، غیرقابل پیش‌بینی و مذهبی ایران در هفته‌های آینده مجبور به استعفا شود زیرا یک بحران سیاسی به مراتب بزرگ‌تر از ناآرامی‌های خشونت‌بار پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، او و دوستان نزدیک او در دستگاه حکومت را تهدید می‌کند.»

این مقدمه‌ای است که رابرت فیسک، روزنامه‌نگار و نویسنده بریتانیایی، در تحلیل شرایط پیش روی آقای احمدی‌نژاد در روزنامه ایندیپندنت نوشته است.

اسفندیار رحیم مشایی، دوست، معتمد و رئیس دفتر آقای احمدی‌نژاد، فردی است که گفته می‌شود موجب برکناری دو وزیر اطلاعات ایران شده و خشم آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی را برانگیخته است و انتظار می‌رود که نفوذ این فرد موجب پایین کشیدن آقای احمدی‌نژاد از قدرت در یکی از بحرانی‌ترین مقاطع در تاریخ جمهوری اسلامی شود.

در شرایطی که سه نفر از نزدیکان آقای رحیم مشایی تنها در مدت سه روز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و آقای احمدی‌نژاد به‌طور عجیبی در این خصوص سکوت کرده است، سیاستمداران ایران پیش‌بینی کرده‌اند که علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران، جانشین رئیس‌جمهوری خواهد شد.

محمدشریف ملک‌زاده، رئیس «شورای عالی ایرانیان خارج از کشور» که مدت بسیار کوتاهی (دو روز) به معاونت اداری و مالی وزارت امور خارجه منصوب شده بود؛ علی‌اصغر پرهیزکار، مدیرعامل منطقه آزاد اروند در جنوب ایران و علیرضا مقیمی، مدیرعامل منطقه آزاد ارس، هر سه به اتهام فساد مالی بازداشت شدند.

شبح اتهام فساد ممکن است به‌زودی بر آقای رحیم مشایی فرود آید، سیاستمداری که نزدیک‌ترین فرد به رئیس دولت است و گفته می‌شود آقای احمدی‌نژاد را جادو کرده است درنتیجه، این اتهام دامن آقای احمدی‌نژاد را نیز خواهد گرفت.

سقوط احتمالی آقای احمدی‌نژاد داستانی است که ویژگی‌های بازر یک «افسانه پارسی» را دارد: «او محبوب بارگاه است؛ ناگهانی دو وزیر وفادار به نظام را برکنار می‌کند؛ آرمان جمهوری اسلامی را به چالش می‌کشد و نمونه بارزی از قدرت و غرور سیاسی است» اما تمام این ویژگی‌های آقای احمدی‌نژاد تحت‌الشعاع قدرت بی‌حد و حصر آیت‌الله خامنه‌ای است که به‌واسطه جایگاهی که ازسوی آیت‌الله خمینی، بنیانگزار و رهبر پیشین جمهوری اسلامی تعیین شده، در تمام امور تصمیم‌گیری نهایی با اوست و یک جایگاه مقدس دارد.

برخی وضعیت خطرناک آقای احمدی‌نژاد را با وضعیت آیت‌الله حسینعلی منتظری مقایسه می‌کنند؛ آیت‌الله منتظری ازسوی آیت‌الله خمینی به عنوان جانشین و رهبر بعدی جمهوری اسلامی انتخاب شده بود اما پس از آن که اعلام شد داماد آیت‌الله منتظری نفوذ و قدرت زیادی روی او دارد از مقام رهبری آینده ایران برکنار شد.

درمورد آقای احمدی‌نژاد نیز باید گفت که آقای رحیم مشایی خطر است؛ آقای رحیم مشایی مهندس الکترونیک از منطقه خزر (شمال) ایران است و دخترش با پسر آقای احمدی‌نژاد ازدواج کرده است و تمام دفتر رئیس‌جمهوری ایران در اختیار هواداران آقای رحیم مشایی از همان خطه شمال است.

زمانی آقای احمدی‌نژاد قصد داشت اسفندیار رحیم مشایی را به سمت معاون اول خود منصوب کند که معادل نخست‌وزیری در دیگر کشورهاست اما مخالفان مانع این کار شدند.

به گفته افرادی که نخستین انتخاب آقای احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۵ (سال ۱۳۸۴) را دنبال کرده‌اند او تنها در دور دوم انتخابات برنده شد و هرگز انتظار نمی‌رفت که سکان ریاست جمهوری را دست بگیرد.

روحانیون محافظه‌کار، دولتمردان انقلابی و افرادی که خود را «اصولگرا» می‌نامند معتقد بودند که آقای احمدی‌نژاد هرگز در «قد و قامت» قرار گرفتن در جایگاه یک رهبر سیاسی در ایران نبود.

اما رئیس‌جمهوری جدید ایران با سفر به صدها روستا، شهرستان و شهر از اصفهان گرفته تا مشهد و تبریز محبوبیت مردمی خود را به‌دست آورد تا بتواند نه به عنوان یک «فرد محترم در موضع قدرت» بلکه به عنوان  «نماینده مردم» خود را نشان دهد.

یکی از هواداران آقای احمدی‌نژاد به من گفت: سفرهای (انتخاباتی) آقای احمدی‌نژاد مانند سفرهای یک رئیس‌جمهوری آمریکا بود که هر هفته رهسپار نشست‌های محلی «نیو همپشار» می‌شد.

در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ (سال ۱۳۸۸) میرحسین موسوی، رقیب آقای احمدی‌نژاد، در خیابان‌های تهران کنار مردانی تحصیل‌کرده با تی‌شرت و زنانی با روسری‌هایی که موهایشان معلوم بود، قرار گرفت و این درحالی بود که مردان دارای محاسن و زنان چادری در سوی دیگر به آقای موسوی دشنام می‌دادند.

میرحسین موسوی بر این باور بود که اگر آرا بدون تقلب و به‌درستی شمارش شود او برنده انتخابات خواهد بود.

یکی دیگر از هواداران آقای احمدی‌نژاد به من گفت: من به احمدی‌نژاد رأی دادم زیرا او برای طبقه فقیر به‌پا خاست و برخلاف محمد خاتمی، رفیق میرحسین موسوی بود که همواره به‌نظر می‌رسید «تمایلات اشرافی» دارد.

اما پس از آن‌که آقای رحیم مشایی به عنوان رئیس «سازمان میراث فرهنگی» در دفتر رئیس‌جمهوری نمایان شد به آقای احمدی نژاد نزدیک‌تر شد.

آقای رحیم مشایی در سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ یعنی سال‌های جنگ ایران و عراق در سپاه بود و بعد در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی مشغول به‌کار شد؛ شایعه است که مدتی برای وزارت اطلاعات کار می‌کرده است. اما یکی از منتقدان آقای احمدی‌نژاد گفت: اسفندیار رحیم مشایی تا پایان دور اول ریاست جمهوری احمدی‌نژاد تمام مدت در دفتر ریاست جمهوری بود.

آقای رحیم مشایی حرف‌هایی می‌زد که محافظه‌کاران و اصولگرایان دوست نداشتند. او گفت که ایران با دولت اسرائیل دشمنی دارد نه با مردم اسرائیل. اما محافظه‌کاران گفتند که این مردم (اسرائیلی‌ها) سرزمین فلسطین را اشغال کرده‌اند؛ زمانی که او می‌خواست (نماد) میراث فرهنگی ایران را مقابل سازمان میراث فرهنگی قرار دهد خشم روحانیون قم را برانگیخت؛ سخنرانی‌هایی که ایراد می‌کرد مانند سخنرانی‌های فیدل کاسترو ( رهبر پیشین کوبا) طولانی بود و خود من در یکی از این سخنرانی‌ها بودم؛ او توجهی نداشت که چقدر پول در پروژه‌های سازمان میراث فرهنگی خرج می‌شود و برخی اتهام‌های سومدیریت مالی متوجه او شده است مبنی بر آن‌که او سابقه خوبی نداد.

زمانی که آقای احمدی‌نژاد در انتخابات سال ۲۰۰۹ «پیروز» شد آیت‌الله خامنه‌ای انتخابات را سالم و عادلانه توصیف کرد؛ آقای احمدی‌نژاد پیش از معرفی اعضای کابینه خود اعلام کرد که می‌خواهد اسفندیار رحیم مشایی، معاون او باشد اما درنهایت متقاعد شد که از این انتخاب صرف‌نظر کند.

آقای احمدی‌نژاد در نخستین دور ریاست جمهوری خود غلامحسین محسنی اژه‌ای را به سمت وزیر اطلاعات منصوب کرد؛ آقای اژه‌ای تقریبا در تمام دوره چهارساله ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد در مقام خود باقی ماند و همواره از نفوذ آقای رحیم مشایی روی رئیس‌جمهوری انتقاد می‌کرد و تنها چند روز مانده به پایان دوران ریاست جمهوری (نهم) توسط محمود احمدی‌نژاد برکنار شد.

برکناری آقای اژه‌ای از وزارت اطلاعات یک توهین عمدی بود زیرا آقای احمدی‌نژاد می‌توانست دو هفته دیگر صبر کند و بعد آقای اژه‌ای را برکنار کند.

در این‌جا یک مخالفت آشکار نمایان شد: «مردم از آقای احمدی‌نژاد خواستند تا از وجود رحیم مشایی خلاص شود تا جایی که حتی مراجع که بالاترین جایگاه مذهبی را در دین شیعه دارند چنین درخواستی را مطرح کردند؛ ما فکر می‌کردیم که رئیس‌جمهوری آقای رحیم مشایی را برکنار کند اما چنین کاری نکرد. هر عضو کابینه که از رحیم مشایی انتقاد کرد، اخراج شد. آن‌ها امروز از رحیم مشایی انتقاد می‌کردند و فردا کار خود را از دست می‌دادند. به همین دلیل برخی می‌گویند که رحیم مشایی به نوعی احمدی‌نژاد را جادو کرده و فکر و ذهن او را تسخیر کرده است. این غیرعادی است که یک نفر دربرابر این همه فشار مقاومت کند.»

در ایران انتظار بر این است که رئیس‌جمهوری قدرت را تقسیم کند بر این اساس که اگر چنین کاری نکند دشمنانش زیاد خواهند شد. این مورد دوم دقیقا همان چیزی است که برای آقای احمدی‌نژاد پیش آمده است.

در این شرایط آیت‌الله خامنه‌ای تا جایی پیش رفت که حتی یک نامه شخصی خطاب به رئیس‌جمهوری نوشت و در آن گفت که انتصاب رحیم مشایی به عنوان معاون اول رئیس‌جمهوری «بسیاری از هواداران شما را ناراحت خواهد کرد» و به او یادآوری کرد که «این به نفع خود شما است».

آقای احمدی‌نژاد با اکراه این درخواست را پذیرفت اما بعد رحیم مشایی را به سمت رئیس دفتر خود منصوب کرد و با این اقدام او را پس از رهبر جمهوری اسلامی و شخص خودش، به عنوان سومین مقام کشور ارتقا داد.

آیت‌الله خامنه‌ای به‌طور علنی به حمایت از رئیس‌جمهوری ادامه داد اما گفته شد که او به‌شدت از رفتار آقای احمدی‌نژاد عصبانی است.

دردسرهای بیشتر زمانی بروز کرد که آقای احمدی‌نژاد تصمیم گرفت حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات کابینه را برکنار کند. کم‌تر از دو ماه پیش آقای مصلحی از رحیم مشایی انتقاد کرده بود.

آیت‌الله خامنه‌ای که به‌شدت از این تصمیم رئیس‌جمهوری عصبانی شده بود این بار به‌طور مستقیم نامه‌‌ای خطاب به آقای مصلحی نوشت و از او خواست که  به کار خود به عنوان وزیر ادامه دهد. حکم برکناری آقای مصلحی ازسوی آقای احمدی‌نژاد هرگز به‌طور رسمی علنی نشد و او در مقام خود ابقا شد.

آقای احمدی‌نژاد که این نامه‌نگاری آیت‌الله خامنه‌ای را اهانت به خود تلقی کرد، به مدت یک هفته در نشست‌های کابینه شرکت نکرد و وظایف خود را به عنوان رئیس‌جمهوری انجام نداد. سپس او ناگهانی برگشت و از رهبر جمهوری اسلامی و «ولایت فقیه» بسیار تعریف و تمجید کرد و تکرار کرد که او «در تمام تصمیم‌هایش از رهبری تبعیت کرده است». اما هیچ سخنی از رحیم مشایی به میان نیامد.

در داخل ایران منتقدان آقای احمدی‌نژاد می‌گویند که او دست‌کم به شرایط وخیم خود پی برده است و آقای رحیم مشایی نیز هر روز به عنوان رهبر «جریان انحرافی» تقبیح می‌شود، اصطلاحی که در فرهنگ لغت جمهوری اسلامی خطرناک است.

بنابراین اگر رئیس‌جمهوری می‌خواهد خود را نجات دهد باید آماده باشد تا دست کم مشاور ارشد خود یعنی رحیم مشایی را برکنار و به عبارتی قربانی کند و این همان موضوعی است که یک مقام ارشد در دولت ایران به‌طور محرمانه برکناری آقای رحیم مشایی را نزد من پیش‌بینی کرد و گفت که شاید این اقدام دیر باشد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

bazye marg beh sabke rollete rousi


سرطان بدخیم دولت را
شیمی درمانی کنید!  http://www.pyknet.net/


توده ایها  و فداییها ( مارکسیست های روسی ) سخت به تلاش افتاده اند که رژیم ولایت فقیه استالینیستی خود ساخته را به فاز آخر نزدیک و  با حمایت روسیه و مافیای پوتین و نفوذی های خود در حاکمیت کودتا کنند .
اینها که قدم به قدم با این رژیم بودند و آنرا شبیه نظامهای دیکتاتوری روسی ( کاسترو ، قذافی ، اسد ، لوکاشنکو ، ....) شکل دادند و همه دگر اندیشان را به نفع این رژیم از صحنه خارج کردند با برچسب استالینیستی  ” آمریکایی ” ، اسرائیلی ، لیبرال سازشکار ، بورژوای وابسته ، فئودال هودار سلطنت ، سلطنت طلب ، انحرافی ، رمال ، .....  حالا در اثر اتحاد  عملی شکل گرفته میان مذهب باوران و فعالین سیاسی غیر روسی از اصلاح طلب تا سبز ، از لیبرال تا ملی مذهبی ، از نو اندیش دینی تا لائیک هوادار  جدایی دولت از حاکمیت  دینی (انحصاری روحانیت ) به وحشت افتاده و از اقبال عمومی به اینها که در کل اکثریت جامعه را تشکیل میدهند نگران شده و سعی در تسریع فاز آخر  را دارد . سایت پیک نت ستاد اصلی مارکسیست های روسی مستقر در حاکمیت و سازمان امنیت ان ( به سر کردگی  عبد الله شهبازی و شورای هماهنگی  توده ای  پشت پرده ) به خامنه ای فشار می آورد و رهنمود می دهد که چا ره ای نیست جز کودتا علیه دولت احمدی نژاد و ریاست جمهوری خود ساخته آنها ! به این لینک نگاه کنید . خیلی مشخص میگوید بروید ریاست جمهوری را بگیرید و پرچم ولایت را بالای ان بزنید !
همان راه حل لنین و کاسترو و رزا قرقیزی و تره کی و غیره .

آیا باز تردیدی هست ؟

این نو سکولار های قلابی برای چه این دو سال آتش تهیه ریختند سر موسوی و کروبی و حالا به بنی صدر و ملیون و بازر گان  و لیبرال ها و رضا پهلوی و سلطنت طلبان ، و جدیدا حمله به زندانیهای سیاسی که از سر ناچاری و عدم حمایت بین المللی و اپوزیسیون اعتصاب غذا  کردند ؟

اما خامنه ای که بارها در گذشته گاف داده میداند کار به این سادگی نیست و پس از این کودتا ، راه برای کودتا علیه او باز میشود و او به سرنوشت داوود در افقانستان دچار میشود . علی لاریجانی و شرکا که عوامل توده ایها هستند اما لحظه شماری میکنند برای اینکار . رفسنجانی هم که در انتقام جویی نظیر ندارد  و حالا در BBC به عنوان تنها کسی که باید جوآب گوی کشتار ۶۷ باشد مطرح شده ، مترصد بهره برداری از این وضیت و یک کودتای ضد خامنه ای و  احمدی و در جهت مسالمت جویانه با غرب است و  با اتکا به شرق ( از ان شلم شور واها که قذافی و صدام متخصص ان بودند )

bazye marg beh sabke rollete rousi | ۰۸ تیر ۱۳۹۰ - ۱۷:۵۷
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی