مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در آخرین روزهای تیر نتیجه تحقیقی درباره مراکز پژوهشی و اتاقهای فکر در آمریکا را منتشر و اعلام کرد که مطالعاتی که در این مراکز انجام میشود یک هدف را دنبال میکند؛ براندازی جمهوری اسلامی ایران.
در این پژوهش ۶ موسسه فعال در ایالات متحده که همه آنها جزو اتاقهای فکر به شمار میآیند معرفی و به جمعآوری اطلاعات علیه ایران و وارونه جلوه دادن سیاستهای جمهوری اسلامی متهم شدهاند.
بنیاد دفاع از دموکراسی، کمیته خطر جاری، مرکز پژوهشهای کنگره آمریکا، موسسه واشنگتن در امور خاور نزدیک، موسسه بروکینگز و مرکز نیکسون برای صلح و آزادی در کنار نهادهای وابسته به آنها نظیر بنیاد فرهنگ و خانه آزادی، نهادهایی هستند که در این گزارش معرفی شدهاند.
نویسندگان این گزارش ۴۲ صفحهای اعلام کردهاند که این مراکز پژوهشی در کنار نهادهای تحقیقاتی وابسته به دانشگاههای آمریکا با «مفهومسازی، سناریوپردازی و تغذیه فکری کانونهای قدرت» بر سیاستهای خارجی و امنیتی آمریکا اثر میگذارند.
این گزارش فعالیت اتاقهای فکر و موسسات پژوهشی آمریکا را در قالب چهار رویکرد اصلی دستهبندی کرده است و اعتقاد دارد که سیاستگذاری ایالات متحده در قبال ایران از این چهار حالت خارج نیست.
این رویکردها عبارتاند از؛ گفتوگوی همه جانبه، مهار از طریق گسترش دامنه تحریمها، حمله نظامی و تضعیف جمهوری اسلام از طریق مشربسازی فکری سناریوی جنگ نرم.
حساب اتاقهای فکر از دانشگاهها جدا است
هرچند این گزارش مراکز پژوهشی دانشگاهها با موضوع ایران را همردیف اتاقهای فکر قرار داده و پژوهشگران فعال در دانشگاهها را هم به براندازی و جمعآوری اطلاعات علیه ایران محکوم کرده است، اما فعالان دانشگاهی در آمریکا تاکید دارند که فعالیت برای اتاقهای فکر با کار برای دانشگاهها نباید همردیف تلقی شود.
حمید دباشی، استاد ایرانشناسی دانشگاه کلمبیا و از حامیان «جنبش سبز» در دو سال گذشته، یکی از این افراد است. او در گفتوگو با مردمک تاکید میکند که فعالیتهای پژوهشی با موضوع ایران در دانشگاهها را باید از تولید اطلاعات در اتاقهای فکر جدا کرد.
او میگوید: پژوهش درباره ایران در نهادهای علمی ایالات متحده مبتنی بر استانداردهای علمی است و با هدف روشنگری انجام میشود. پژوهشها یک روند مستند و علمی را طی میکنند اما مطالعاتی که در اتاقهای فکر انجام میشود، مرجعیت علمی ندارد.
به گفته این پژوهشگر که از منتقدان اتاقهای فکر در آمریکا به شمار میآید، این نهادهای سیاسی با هدف تولید اطلاعات برای سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی و تحت تاثیر قرار دادن سیاستگذاران کنگره امریکا و کاخ سفید راهاندازی شدهاند و پژوهشهای صورت گرفته در آنها الزما از روند علمی در پژوهش پیروی نمیکند.
تئوری توطئه
پژوهشگران مرکز پژوهشهای مجلس ایران در بخشی از گزارش خود اعلام کردهاند که در حال حاضر بخش بزرگی از چرخه سازمانی و ساختاری نهادهای امریکا به بررسی مسایل ایران اختصاص دارد و اتاقهای فکر در کنار موسسات تحقیقاتی دانشگاهی خمیرمایه سیاستهای پارلمانی کنگره و کاخ سفید را شکل میدهند.
در این گزارش آمده است: اکنون دهها مرکز مطالعاتی و پژوهشی در درون ساختارهای رسمی و غیر رسمی آمریکا به صورت مخازن فکر شکل گرفته و دانشگاههای متعدد و دپارتمانهای گوناگون برای مطالعه پدیده انقلاب اسلامی ایران و آثار و تبعات ایدئولوژیک آن بر منطقه و جهان ایجاد شده است.
نویسندگان هدف از انجام تمام پژوهشها در ایالات متحده با موضوع ایران را «مقابله با انقلاب اسلامی» و «ایجاد و مدیریت بحرانهای گوناگون علیه ایران» ذکر کردهاند.
آقای دباشی این گفتمان مبتنی بر دشمنتراشی شدید و خصمانگاری را حاصل «ذهن مالیخولیایی» میداند و ادامه میدهد: بهرهگیری مقامهای جمهوری اسلامی از این گفتمان مانند همه پدیدههای مالیخولیایی در واقعیت ریشه دارد و با آنچه در جهان واقعی جریان دارد بیارتباط نیست.
او حاصل بسیاری از مطالعات انجام شده در این مراکز را «تحریف واقعیتها درباره ایران و نگاه یک وجهی به اوضاع سیاسی این کشور» میداند.
استاد دانشگاه کلمبیا با تاکید بر اینکه همواره به سیاستهای ایران در حوزه حقوق بشر و دموکراسی انتقاد داشته است، میگوید: انتقاد من به جمهوری اسلامی به معنای تائید فعالیت اتاقهای فکر آمریکایی نیست. نوع اطلاعاتی که در این مراکز تولید میشود به دنبال توجیه سیاستهای اتخاذ شده از سوی آمریکا در قبال ایران است و میخواهد تحریم ایران و اعمال سیاستهای قهری در قبال ایران را موجه جلوه دهد.
آقای دباشی حفظ منافع آمریکا و اسرائیل را از اولویتهای اصلی اتاقهای فکر میداند.
شخصیتهای دانشگاهی در ایالات متحده از منتقدان اتاقهای فکر به شمار میآیند و نتیجه مطالعات آنها را به دلیل دخالت دادن پیشفرضهایی نظیر نقض حقوق بشر در ایران و اعمال فراقانونی ایران در حوزه انرژی هستهای و تخطی از مبانی دموکراسی، فاقد اصالت علمی میدانند.
از سوی دیگر اتاقهای فکر بر این موضوع تاکید میکنند که تمام فعالیتهایشان حول محور تحقق دموکراسی در ایران و دفاع از حقوق از دست رفته مردم این کشور انجام میشود.
اندرو آپوستولو، سرپرست دپارتمان ایران در موسسه خانه آزادی تاکید مرکز پژوهشهای مجلس بر فعالیت اتاقهای فکر برای براندازی جمهوری اسلامی را «دامن زدن به تئوری توطئه» میداند.
به عقیده او اطلاعاتی که در این پژوهش انتشار یافته چیزی جز «جمعآوری و به هم دوختن اطلاعات» نیست، اطلاعاتی که در فضای وب در اختیار هر کاربری قرار دارد.
آقای آپوستولو که دپارتمان تحت نظرش به براندازی جمهوری اسلامی متهم شده است، میگوید: مرکز پژوهشهای مجلس ایران به جای دامن زدن به تئوری توطئه باید به بررسی موارد نقض حقوق بشر در ایران بپردازدو تحقیق کند که چرا آرای مردم در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۹ به سرقت رفت.
او معتقد است حکومت ایران برای فرار از پاسخگویی به مردم سعی دارد با دراز کردن انگشت اتهام به موسسات خارجی فرافکنی کند و از پاسخ به پرسش درباره «دست داشتن عدهای خاص در از میان بردن ثروت و منابع طبیعی مردم ایران» طفره رود.
افکار عمومی؛ ناظر اتاقهای فکر
آقای دباشی که بر نقد توامان سیاستهای جمهوری اسلامی و فعالیت اتاقهای فکر تاکید دارد، این نکته را یادآوری میکند که هرچند اتاقهای فکر در آمریکا به تولید اطلاعات در جهت حفظ منافع اسرائیل و ایالات متحده مشغول هستند اما بیشترین نقدها علیه آنها در همین کشور صورت میگیرد.
او افکار عمومی آمریکا را ناظر بر موسسات پژوهشی و سیاستهای اتخاذ شده از سوی آنها میداند و میگوید: افکار عمومی و روشنفکران در آمریکا میان تولید دانش در موسسات علمی و تولید اطلاعات برای نهاد قدرت تفکیک قائل میشوند و پیش از آنکه مرکز پژوهشهای مجلس در ایران اتاقهای فکر را محکوم کند، به نقد آنها پرداختهاند.
مجید محمدی، در مقالهای که درباره گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در رادیو فردا انتشار داده است، به مسئله حذف افکار عمومی در این گزارش پرداخته و نوشته است که این پژوهش با اتکا بر نظریه توطئه، «افکار عمومی» را از بازیگران صحنه سیاست خارجی و دفاعی ایالات متحده به عنوان یک کشور دموکراتیک حذف کرده است.
اتهام نقض حقوق بشر در مقابل اتهام براندازی
این نخستین بار نیست که نهادهای پژوهشی آمریکا و ایران در برابر هم قرار گرفتهاند و اتاقهای فکر در این کشور به جنگ نرم و سخت علیه ایران متهم شدهاند.
در موضعگیریهای مشابهی از سوی مقامهای ایران، اندیشمندان ایرانی و غیرایرانی فعال در محافل علمی و پژوهشی و همایشها و هماندیشیهای با موضوع ایران حکم براندازی دریافت کرده بود.
رئیس وقت سازمان بسیج دانشجویی سال ۱۳۸۶ اعلام کرد که نابودی سپاه و بسیج ایران در دستور کار کمیته خطر جاری قرار گرفته است.
دی ماه سال گذشته خبرگزار فارس که رسانهای نزدیک به حکومت ایران به شمار میآید، کنفرانسی را که از سوی بنیاد دفاع از دموکراسی برگزار شد به «استفاده از جنبش سبز و عمليات خرابكارانه در ايران» متهم کرد.
اتهامزنیها از سوی مقامهای رسمی و غیر رسمی ایران و ایالات متحده همچنان ادامه دارد. از یک سو دامنه تحریمها گسترده میشود و موضعگیری علیه فعالیتهای هستهای و نقض حقوق بشر در ایران در جریان است.از سوی دیگر دامنه سختگیری علیه فعالان حقوق بشر و روزنامهنگاران و اهالی فرهنگ در ایران شدت میگیرد و گرانی و وضعیت ناگوار اقتصادی پنهان میشود.
ایران و آمریکا در محکوم کردن و اتهامزنی به یکدیگر مسابقه دادهاند، هر یک، دیگری را تقویت میکند و این دایره پس از ۳۳ سال همچنان بر محور قهر و نفی میگردد.