نسخه آرشیو شده

دانشمند هسته‌ای خطرناک و یا دانشجویی بی‌آزار
تشییع داریوش رضایی نژاد، شهروند ترور شده ایرانی، عکس از مهر
از میان متن

  • بحث داغی در درون حلقه سازمان‌های اطلاعاتی اسراییل و خارج از در جریان است که می‌خواهد مشخص کند تاثیر این ترور‌ها تا کجاست و آیا می‌تواند به اهداف واقعی خود برسد؟ جوابی قطعی وجود ندارد. اماحتی آن‌ها که از ترور حمایت می‌کنند می‌دانند این سلاحی ست که باید تنها به عنوان آخرین راه چاره و در مواردی محدود استفاده شود.
مردمک
جمعه ۰۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۵۷ | کد خبر: 63915

روزنامه هاآرتص چاپ اسرائیل در مطلبی با اشاره به سوابق ترورهایی که موساد در آن نقش داده است به موضوع ترور داریوش رضایی نژاد می‌پردازد. کسی که ایران از او به عنوان یک دانشجوی مهندسی نام برده است.

چه کسی هفته پیش در تهران کشته شد؟ محقق هسته‌ای خطرناک و یا دانشجویی بی‌آزار؟ کلید حل معمای تهران اینجاست.

پنج روز از حادثه ترور در ایران گذشته اما راز هویت مقتول هنوز حل نشده است. رئیس مجلس ایران، علی لاریجانی، ادعا کرده او پژوهشگر علوم هسته‌ای بوده اما دولت ایران هنوز لب از لب باز نکرده است.

در عین حال گزارش‌های ضد و نقیض در رسانه‌های ایران تا این لحظه باعث شده موضوع همچنان در پرده ابهام بماند. آیا مقتول همانطور که چند رسانه ایرانی در ابتدای کار گزارش کردند پژوهشگری به نام داریوش رضایی آچ بولاغ، ۴۶ ساله از دانشکده فیزیک دانشگاه محقق اردبیلی بوده که همزمان در سازمان انرژی هسته‌ای ایران کار می‌کرده؟ و یا یک دانشجوی مهندسی به نام داریوش رضایی‌نژاد که هیچ ارتباطی به برنامه هسته‌ای ایران نداشته؟

هویت مقتول اهمیت زیادی دارد. ترور روز شنبه در تهران چهارمین قتل از این دست در کمتر از دو سال گذشته است. هدف سه ترور قبلی هم در تهران، محققان مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران بودند. دو نفر از آن‌ها، مسعود علی محمدی (ترور در ژآنویه ۲۰۱۰) و مجید شهریاری (ترور در نوامبر ۲۰۱۰) در سوء قصد‌ کشته شدند و نفر سوم فریدون عباسی دوانی، که او هم در نوامبر ۲۰۱ هدف قرار گرفت در این حادثه مجروح شد. بعد از برخاستن از بستر نقاهت، محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری ایران او را به ریاست سازمان انرژی اتمی کشور منصوب کرد.

تمام این ترور‌ها از الگویی مشابه تبعیت می‌کنند. هدف آن‌ها صرفا محققان مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران نبوده بلکه کسانی ست که با بخش تسلیحاتی این برنامه کار می‌کرده‌اند، بخشی که پیش از آخرین مرحله برای تولید بمب هسته‌ای قرار دارد و مربوط به ترکیب مواد فسیلی با چاشنی برای تشکیل بمب یا کلاهک هسته ایست.

تمام ترور‌ها در نزدیکی منزل قربانیان، در حالی صورت گرفته که آن‌ها در حال خروج ازیا ورود به خودرو‌هایشان بوده‌اند. همسرانشان هم در‌‌ همان نزدیکی بوده‌اند و در مواردی آن‌ها هم مجروح شده‌اند. شباهت دیگر شکل عملیات است: یک جفت موتورسوار به هدف نزدیک می‌شوند: یا از نزدیک به او شلیک می‌کنند و یا بمبی را به خودرویش می‌چسبانند.

تمام این نشانه‌ها حاکی از آن است که ترور‌ها به دست سازمانی جسور و مصمم انجام شده که از اجرای عملیات در تهران ترسی نداشته. در آخرین مورد، ترور در نزدیکی یک پایگاه سپاه پاسداران، با فاصله‌ای نه چندان زیاد از وزارت امنیت و اطلاعات انجام شده.

این سازمان اطلاعاتی علیرغم تدابیر امنیتی موجود، اطلاعاتی دقیق درباره آدرس اهدافش، فعالیت‌های روزانه‌شان و نوع تدابیر امنیتی پیرامون آن‌ها داشته است. همه این‌ها نشان می‌دهد که دست سازمانی اطلاعاتی درکار است که قدرت جمع آوری اطلاعات برای چنین عملیاتی و سپس استفاده ازاطلاعات برای انجام ترور را دارد.

شناخت دقیق هویت مقتول سوم از آنجا اهمیتی دو چندان می‌یابد که این ترور‌ها، نه قتل‌هایی اتفاقی، که بخشی از یک برنامه درجریان بوده‌اند. اگر مقتول واقعا محقق ارشد بخش تسلیحاتی برنامه هسته ا ی ایران باشد، سازمانی که پشت پرده این ترور‌ها نقش بازی می‌کند می‌تواند موفقیت مهم دیگری را در رشته تلاش‌هایش برای خرابکاری، فلج کردن و یا به تاخیر انداختن تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران به پرونده خود اضافه کند. این ترور‌ها تنها یک بخش از جنگی مخفیانه‌اند که ازعوامل دیگرش می‌توان به تخریب تاسیسات نیروگاه‌های هسته‌ای اشاره کرد که مثلا با آلوده کردن سیستم عامل کامپیوترهایی عملی شده که سانتریفیوژهایی غنی سازی اورانیوم را کنترل می‌کنند. شاخه دیگر این جنگ با مختل کردن شبکه خرید خارج کشور ایران و یا به استخدام درآوردن محققان ایران به عنوان جاسوس پیش می‌رود.

تبعات ویرانگر

اما اگر مقتول به جای محقق هسته‌ای صرفا دانشجوی مهندسی باشد، شکی نیست که اشتباهی جدی رخ داده. اشتباهی که می‌تواند تاکتیکی را زیر سئوال ببرد که تا امروز به عنوان ابزاری برای تنبیه ایران و آن‌ها که در برنامه هسته ایش نقش دارند به کار رفته است.

این اشتباه احتمالا سازمان مسئول را مجبور می‌کند عملیات ترور را کاملا متوقف کند یا برای مدتی به حالت تعلیق درآورد. سازمان ناچار است با تحقیقاتی در این زمینه مشخص کند کجای کار اشکال داشته و حتی کسانی را که در این شکست مقصر بوده‌اند اخراج کند.

همانطور که انتظار می‌رفت علی لاریجانی آمریکا و «صهیونیست‌ها» را مقصر اصلی در این ترور‌ها خوانده. آمریکا روز دوشنبه این اتهام را رد کرد و یکی از سخنگویان وزارت خارجه این کشور گفت: «کار ما نبوده.» برعکس، اسرائیل ساکت مانده، ایهود باراک اوایل این هفته گفت: «اسراییل در این خصوص اظهارنظر نمی‌کند.»

فارغ از اینکه کدام سازمان حقیقتا در ترورهای تهران دست دارد، تفاوت بین شکست و موفقیت در آخرین ترور درست مثل عملیات شکست خورده موساد در لیلهمر و عمان، و نیز عملیات موفقیت آمیز مالتاست که به موساد نسبت داده شده.

در ژوئیه ۱۹۷۳ آدم کش‌های موساد یک گارسون مراکشی در لیلهمر نروژ را با هدف خود، علی حسن سلامه، که از اعضای شبکه تروریستی سپتامبر سیاه بود اشتباه گرفتند و به قتل رساندند.

در سپتامبر ۱۹۹۷ ماموران موساد خالد مشعل، مقام ارشد حماس را زخمی کردند اما به دلیل یک اشتباه در جهت یابی دستگیر شدند و اسراییل مجبور شد پادزهر سمی را که مامورانش استفاده کرده بودند (از طریق اردن) در اختیارحماس بگذارد و در عمل غیرمستقیم به ترفیع خالد مشعل در حماس کمک کند.

در اکتبر ۱۹۹۵، آدم کشانی سوار بر موتور سیکلت موفق به کشتن فتحی شقاقی، رهبر جهاد اسلامی شدند و توانستند کارکرد این سازمان را برای سال‌ها با اخلال روبرو کنند. بسیاری معتقدند این عده ماموران موساد بودند.

۵۰ سال است که اسرائیل و آژانس‌های اطلاعاتی‌اش عامل قتل دشمنان این کشور شناخته می‌شوند. در دهه ۶۰ میلادی تلاش‌هایی برای ترور محققان آلمانی صورت گرفت که توسط مصر برای کار روی برنامه موشکی این کشور استخدام شده بودند. محققانی که در برنامه هسته‌ای و موشکی صدام حسین کار می‌کردند از جمله دکتر جرالد بول، مخترع «ابرتوپ» در دهه هفتاد و هشتاد در شرایط مشکوکی جان خود را از دست دادند که هرگز از آن‌ها رفع ابهام نشد.

رهبران سازمان‌های تروریستی فلسطینی و دیگر تروریست‌های ارشد فلسطینی هم در همین دوره در عملیات منسوب به موساد کشته می‌شدند.

اما بحث داغی در درون حلقه سازمان‌های اطلاعاتی اسراییل و خارج از در جریان است که می‌خواهد مشخص کند تاثیر این ترور‌ها تا کجاست و آیا می‌تواند به اهداف واقعی خود برسد؟ جوابی قطعی وجود ندارد. اماحتی آن‌ها که از ترور حمایت می‌کنند می‌دانند این سلاحی ست که باید تنها به عنوان آخرین راه چاره و در مواردی محدود استفاده شود.

اگر مشخص شود فردی اشتباهی در تهران کشته شده این بحث دوباره بالا خواهد گرفت. اما حتی اگر اشتباهی در شناسایی رخ نداده باشد، بعید است این ترور‌ها حتی اگر به هدف بخورند و در میان محققان وحشت بیافرینند، بتوانند جلوی دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای را بگیرند.

اغلب کار‌شناسان معتقدند چنین اتفاقی عموما بستگی به تصمیم رهبران ایران و بیش از هر کس، علی خامنه‌ای دارد. اگر و هرزمانی که او به محققان ایران دستور ساخت بمب هسته‌ای بدهد، ایران به دهمین عضو باشگاه هسته‌ای جهان بدل خواهد شد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی