محمود کیان ارثی، روزنامه نگار و کارشناس مسايل خاورمیانه، نگاهی دار به دیپلماسیهای متفاوت ترکیه و ایران در مقابله با خیزشهای مردمی در منطقه خاورمیانه.
بهار انقلابهای عربی در حالی به نیمه تابستانی خود قدم میگذارد که تداوم آن تبدیل به شمشیر دو لبهای برای جمهوری اسلامی ایران در منطقه شده است.
سرنگونی حسنی مبارک و زین العابدین بن علی، دو همپیمان مهم غرب و رسیدن نوک تیز اعتراضهای مردمی به بحرین و عربستان، مستقیما بر جایگاه منطقهای ایران تاثیر مثبت داشته است. بویژه سرنگونی حسنی مبارک، که مصر را از دایره کشورهای جبهه اعتدال عربی خارج ساخت، در افزایش نفوذ ایران و فشار به عربستان که با حکومت مبارک روابط راهبردی داشت، موثر بود.
اما روی دیگر سکه، رسیدن امواج اعتراضها به سوریه بود؛ کشوری که مهمترین متحد تهران در منطقه و دروازه ورود آن به دنیای عرب به شمار میرود. جمهوری اسلامی، نگران از سرنگونی مهمترین همپیمان عربش و جایگرین شدن آن با رژیمی غیر دوست، به پشتیبانی علنی از حکومت بعثی سوریه دست زده و اعتراضهای این کشور را نتیجه تحریک رسانههای غربی قلمداد کرده است. این در حالی است که رهبران ایران از معترضان در مصر، تونس و بحرین پشتیبانی کردهاند.
حمایت جمهوری اسلامی از حکومت سوریه و مواضع گزینشی آن در قبال انقلابهای عربی، بیاعتباری تهران را در افکار عمومی عرب در پی داشته است.
نظر سنجی زاگبی
به تازگی، نتایج یک نظر سنجی از مردم چند کشور عربی درباره ایران، نشان دهنده کاهش محبوبیت آن در میان مردم این کشورها بوده است. این نظر سنجی که توسط بنیاد زاگبی در شش کشور مصر، اردن، لبنان، عربستان سعودی، مغرب و امارات متحده عربی انجام شده است، نشان میدهد که جایگاه ایران در افکار عمومی این کشورها نسبت به پنج سال پیش سیری نزولی یافته است.
بر اساس نظر سنجی بنیاد زاگبی، ۹۵ درصد مردم عربستان؛ ۸۳ درصد از مردم مغرب و ۸۰ درصد از امارتیها نظری منفی درباره نقش ایران در منطقه ابراز کردهاند. البته، لبنان در این میان استثنا بوده و اعتماد به درستی سیاستهای جمهوری اسلامی در آن نزدیک ۶۰ درصد است.
به علاوهٔ ایران، نظر سنجی زاگبی به جایگاه و میزان محبوبیت ترکیه و آمریکا نیز در میان اعراب پرداخته است. در مقایسهای قابل توجه با ایران، ترکیه از محبوبیت بالایی در میان اعراب برخوردار است، اما آمریکا بیش از گذشته اعتبار خود را از دست داده است. نقش آمریکا در حمایت از مخالفان مسلح حکومت لیبی و رویکرد ترکیه به انقلابهای عربی در شکل گیری دیدگاه اعراب درباره نقش این دو کشور تاثیر بسزایی داشته است.
حمله به نتایج نظر سنجی
نظر سنجی زاگبی مورد حمله و انتقاد رسانههای نزدیک به حکومت در ایران قرار گرفته است و آنها در درستی ادعاهای آن شک و تردید کردهاند.
به ادعای این رسانهها، بنیان زاگبی در یک حمله تبلیغاتی سعی در منفی نشان دادن حضور ایران در منطقه دارد. از جمله خبرگزاری فارس اعلام کرده است که «انتشار چنین نظرسنجیهای هدفمندی حکایت از نگرانی کشورهای غربی از افزایش قدرت و نفوذ ایران در کشورهای عربی و منطقه دارد.» این خبرگزاری همچنین به افزایش محبوبیت دولت اسلامگرای ترکیه حمله کرده و مینویسد: این نظر سنجی کاملا هدفمند و در راستای سیاست آمریکا در حذف الگوی ایرانی برای مردم منطقه است و تلاش میشود الگوی اسلام آمریکایی ترکیه جایگزین آن معرفی شود.
این واکنشها، با توجه به ادعای رهبران ایران مبنی بر افزایش قدرت نرم آن و الهام گرفتن مردم معترض عرب از جمهوری اسلامی چندان تعجب بر انگیز نیست.
عوامل کاهش محبوبیت ایران
هر چند نظر سنجی زاگبی همه کشورهای عربی را در بر نمیگیرد و لزوما نمیتوان نتایج آن را به همه اعراب تعمیم داد؛ اما تا حدود زیادی بازتاب واقعیت جاری در منطقه است.
که سال ۲۰۱۱ و بهار انقلابهای عربی، مرحله تازهای در روابط ایران و اعراب به شمار میرود. پیش از این مرحله، از سال ۲۰۰۶ به این سو، به دنبال شکست ارتش اسرائیل در جنگ جولای لبنان، محبوبیت ایران در میان اعراب به شدت افزایش یافته بود. اما آغاز خیزشهای مردمی در جهان عرب، سیاست خارجی ایران را در مقابل آزمایشی بزرگ قرار داد.
سیاست متناقض ایران در منطقه، حمایت آن از حکومت سوریه و حمله به حکومتهای دیگر به مانند مصر دوران مبارک و بحرین یا اردن، در ایجاد تصویری ناهماهنگ از رویکرد ایران و تخریب چهره آن موثر بوده است. در کنار این عامل، عملکرد رهبران جمهوری اسلامی در قبال انقلابهای عربی، بویژه در بحرین و سوریه، به تنشهای مذهبی میان شیعیان و اهل سنت دامن زده است.
بدون شک، بخش مهمی از دیدگاه منفی بیان شده در نظر سنجی زاگبی درباره نقش منطقهای ایران را باید از زاویه تنشهای مذهبی میان شیعیان و اهل سنت دید و ارزیابی کرد.
در سطحی دیگر، عملکرد جمهوری اسلامی در داخل و سرکوب مخالفان سیاسی در کشور، مشروعیت ادعاهای آن در سطح منطقه مبنی بر حمایت از مبارزات آزادیبخش اعراب را زیر سوال برده است. افکار عمومی عربی، غالبا به مسائل و تحولات داخلی ایران حساس بوده و رفتار حاکمیت با مخالفان خود را معیاری در ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی میدانند.
عامل دیگر در ورای کاهش محبوبیت ایران را باید به کاهش میزان تنش کلامی میان ایران و آمریکای اوباما مرتبط دانست. این موضوع در تحلیل نتایج نظر سنجی، مورد اشاره بنیاد زاگبی قرار گرفته است. در واقع، از دوران ریاست جمهوری جورج بوش که تهدید نظامی علیه ایران به شدت بالا گرفته بود تا ریاست جمهوری باراک اوباما و تلاش وی برای فاصله گیری از ادبیات سلفش در قبال جمهوری اسلامی، جایگاه ایران به عنوان یک کشور پیشتاز در مبارزه علیه آمریکا افول کرده است.
رقابت نرم تهران و آنکارا
مجموعه عواملی که شرح داده شد، نشان میدهد که در دوران تازهای از حیات کشورهای عربی، جمهوری اسلامی در تطبیق خود با تحولات ناتوان مانده و نفوذ آن، حداقل در میان بخشی از اعراب، کاهش یافته است. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان وضعیت کنونی ایران و سیاستگذاری منطقهای آن را با ترکیه میسنجند.
اسلامگرایان ترکیه، در قیاس با همتایان ایرانی خود، نه تنها نقش فعالتری در رخ دادهای کشورهای عربی از لیبی تا بحرین داشتهاند بلکه موقعیت خود را در افکار عمومی عربی، بهبود بخشیدهاند. حکومت ترکیه با تثبیت پایههای دموکراتیک خود و عبور از مرحله حاکمیت نظامی، سعی کرده است که خود را تبدیل به مدلی برای انقلابیون عرب بکند.
از سوی دیگر، ترکها با پرهیز از اتخاذ مواضع افراطی، «سیاست خارجی خاکستری» در پیش گرفتهاند که تاثیر مهمی در موفقیت آنها داشته است. به همان اندازه که جمهوری اسلامی مواضع صریحی در رخ دادهای جاری داشته است، آنکارا سعی کرده هم از خیزشهای مردمی پشتیبانی کند و هم روابط خود را با حکومتهای عربی در سطح مطلوب نگاه دارد.
به طور مثال در بحرین که خاندان خلیفه حاکم اعتراضهای عمومی را به خاک و خون کشید، ایران به شدت واکنش نشان داد و این در حالی بود که ترکیه با اعلام اینکه نباید شاهد شکلگیری کربلای دیگری در بحرین باشیم، سعی کرد میان رژیم بحرین و مخالفان و همینطور میان تهران و منامه میانجیگری کند.
در سوریه، حمایت مطلق تهران از حکومت این کشور، معترضان سوری را عصبانی کرده است. اما ترکیه، در عین اینکه کانالهای ارتباطی خود را با دمشق باز نگاه داشته است، از حکومت بشار اسد خواسته است از برخورد خشونت آمیز با مردم و معترضان خود داری کند و به مطالبات عمومی پاسخ دهد.
مقایسه ایران و ترکیه به عنوان دو بازیگر غیر عرب در عرصه عربی، به خوبی نشان میدهد در این مرحله حساس از تاریخ خاورمیانه تا چه اندازه ضعفهای دیپلماتیک، بر فرصتهای ایران سایه انداخته است.