ایالات متحده در سالهای اخیر ترجیح داده است از ابزار تحریمها به عنوان جایگزینی برای حمله نظامی استفاده کند. اما استفن کارتر که از ۱۹۸۲ استاد حقوق دانشگاه ییل بوده، در یادداشتی برای وبسایت «دیلی بیست»، این تحریمها را از این موضع زیر سوال برده است که اساسا فایدهای ندارند.
هفته گذشته والاستریتژورنال گزارش داد که تلاشهای دولت ایران برای کماثر کردن تحریمهای غربی با باز-توزیع بخشی از ثروت ملی، نشان میدهد که فشار اقتصادی بر ایران دارد اثر میکند. ولی چنین نتیجهگیریای هنوز زود است. اینطور به نظر میرسد که برنامه تحقیقاتی ایران برای تسلیحات هستهای با شتاب در جریان است. در عوض، آنچه در تصمیم دولت ایران برای تغییر ساختار اقتصاد این کشور، تلاشی برای سبککردن اثر تحریمها در زندگی واقعی ایرانیان بوده است.
تحریمهای اقتصادی بهندرت میتوانند یک حکومت یا حامیان قدرتمندش را بیاعتبار کنند؛ دستکم در کوتاهمدت. بلکه این تحریمها به آنانی آسیب میرساند که پایین نردبان هستند. این نکتهای است که ما غربیهای معتاد به تحمیل تحریمها به خاطر بدرفتاری دولتها، باید خیلی جدیتر بگیریم.
ماجرای همیشگی این تحریمها، شبیه آن چیزی است که دارد در ماداگاسکار اتفاق میافتد. تحریمها علیه این کشور دو سال پیش و در پی یک کودتای نظامی که برای این کشور غیرمعمول نیست، وضع شد. مردم ماداگاسکار از این تحریمها رنج میکشند. غذا کم است. اقتصادشان متزلزل شده است. نماینده سازمان ملل هم درخواست کرده که تحریمها برداشته شود؛ درخواستی که هر وقت تحریمها شروع میکنند به گزیدن، مطرح میشود.
و بله، این تحریمها گزندهاند. اما از پایین گاز میگیرند. این مشکل همیشگی اعتیاد غرب به تحریمهاست. تحریمها به کسانی لطمه میزنند که تا همینجا هم به حاشیه رانده شدهاند. در تحریمهای ماداگاسکار، دارو و محصولات غذایی استثنا شدهاند؛ کاری که اینروزها برای همه تحریمهای بهاصطلاح هوشمند انجام میشود. ولی وقتی شما با یک حکومت اقتداگرا طرف هستید، چنین استثناهایی صرفا فشار بر حکومت و بزرگترین حامیانش را کمتر میکند.
دیکتاتورها همهجا تلاش میکنند که اقتصاد را در دست خود داشته باشند تا منابع را به سمت جیب دوستانشان ببرند. اگر تحریمها اجازه دهد مقادیر محدودی از مواد غذایی و دارو و دیگر ضروریات وارد شود، حکومت هرگز فقرا و کسانی که سهمی در قدرت ندارند را در صف اول دریافت آنها قرار نمیدهد. برعکس، مواد غذایی و داروها میرود برای نیروهای نظامی، رهبران سیاسی، و ثروتمندان و قدرتمندانی که از حکومت حمایت میکنند.
ماداگاسکار صرفا یک مثال متاخر است، ولی درسهای گذشته، نمیتواند روشنتر از این باشد. تا وقتی تسلیحات جنگی بوده، تحریمها هم بوده؛ و همواره نیز اول روی سر فقرا و کسانی که سهمی در قدرت ندارند خراب شده است. حتی در عراق که تحریمهای سازمان ملل یک دهه دوام آورد، حکومت آن کشور با همدستی شرکتهای غربی، در مکیدن میلیاردها دلار از برنامه «نفت در برابر غذا» به نفع برنامههای خودش کمتر مشکلی داشت، و در همان حال هم مقامات عراقی از این تحریمها به خاطر قحطی فراگیر انتقاد میکردند.
اینکه تحریمها را به حمله نظامی مستقیم ترجیح میدهیم، ربطی به پرهیز از اعمال خشونت ندارد. تحریم به جای جنگ، صرفا هدف خشونت را از قدرتمندان به سمت فقرا و کسانی که سهمی در قدرت ندارند برمیگرداند. ریچارد نورمن، متفکر، میگوید: تحریمها از قدرت قهاره استفاده میکند تا «به کسانی لطمه بزند که «بیگناه»اند؛ به این معنی که تکتکشان مسئولیتی درباره اقداماتی که قرار است تحریمها جلوی آنها را بگیرند، ندارند.
این نکتهای است که باید به یاد داشته باشیم. وقتی تحریمها را اعمال میکنیم، از قدرتمان برای مجازاتکردن فقرا و کسانی که سهمی در قدرت ندارند استفاده میکنیم. شاید هم در بلندمدت واقعا حکومت متزلزل شود. این کل ماجراست. با نایابشدن ضروریات، آسیب حاصل از تحریمها از فقرا به سمت طبقه متوسط و حتی بالاتر گسترده میشود. در آن مقطع ما امیدواریم که حکومت یا مسیرش را عوض کند و یا سقوط کند. اگر اعتقاد نداشته باشیم که چنین میشود، آنگاه اعمال چنین تحریمهایی، غیراخلاقیترین کار است؛ اینکه کسانی دیگر و نه خودمان را واداریم سختی و مشقت را تحمل کنند تا درستکاری ما لکهدار نشود.
باراک اوباما بیش از یک بار به تئوری جنگهای بهجا و نابهجا به عنوان راهنمای استفاده از زور در روابط خارجی استناد کرده است. ولی این تئوری در تببین تحمیلهای اقتصادی مشکل دارد، مشخصا به خاطر گرایش این تحریمها به هدفگرفتن ضعیفترها. اصل اساسی تئوری جنگ ِ بهجا آن است که فقط میتوان نیروهای جنگی را هدف گرفت. تحریمها افرادی جز نیروهای جنگی را هدف میگیرند؛ آن هم نه تصادفا، بلکه طبق برنامه. در واقع قرار است تحریمها با حملههای غیرمستقیم به پاییندستیها، رفتار یک حکومت را عوض کنند.
خب. تحریمها فقرا و کسانی که سهمی در قدرت ندارند را تنبیه میکنند و از آنان انتظار میرود که در این باره فداکاری کنند. اما شاید میشد آسیب وارده به آنان را نادیده گرفت اگر واقعا تحریمها نتیجه میدادند. اما تحقیقات دانشگاهی در این باره، اینطور نمیگوید. مقایسه در این باره دشوار است اما تحلیلگران اقتصادی و علوم سیاسی که در این باره کار کردهاند، آمارهای قابلتوجهی ارائه کردهاند.
بالاترین تخمینها در تحقیقهای دانشگاهی جدی میگوید تحریمها در کمتر از یک سوم موارد، موفق بودهاند. برآوردی محافظهکارانهتر میگوید شاید این میزان، به ۵ درصد برسد؛ یکی یکبیستم از موارد تحریمی، نتیجه داده است.
علاوه بر این، لازمه مدیریت موثر مجموعهای از تحریمها، هماهنگی سرسختانه در اقدامات است. همان کشورهایی که فکر میکنید برای این تحریمها در کنار شما هستند، دروغ میگویند و دورتان میزنند. موارد موفقیت هم در کار بوده، مثلا آفریقای جنوبی، ولی در عین حال شکستهای بارزی هم در کار بوده است. تحریمها نتوانست کره شمالی را از توسعه سلاحهای هستهای و موشکهای بالستیک برای فرستادن آنها باز دارد. تحریمها نتوانست آلمان را از تجدید قوا بین دو جنگ جهانی باز دارد.
در مورد ایران، تحریمها آشکارا شکست خوردهاند؛ مگر اینکه هدف از آنها این بوده باشد که دولت وادار شود ثروت ملی را باز-توزیع کند. جمهوری اسلامی همچنان برنامه توسعه تسلیحات هستهایاش را حتی شاید سریعتر از قبل پیش میبرد. کارشناسان غربی درباره اینکه جمهوری اسلامی چهقدر به تکمیل تحقیقاتش در این باره نزدیک است، اختلافنظر دارند. رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل، موساد، اخیرا برآورد کرده بود که شاید ایران بتواند تا سال آینده به دستکم یک بمب هستهای بسازد.
خیلی چیزها میتواند عوض شود. حکومت ایران میتواند از رویاهای هستهایاش کوتاه بیاید و ضمنا یک پیروزی خیلی مورد نیاز، به دولت اوباما ببخشد. ولی فارغ از اینکه نتیجه تحریمها در ایران چه میشود، دفعه بعد که خواستیم تحریمها را علیه یک حکومت سرکش اعمال کنیم، بیایید به یاد داشته باشیم که دقیقا چه کسانی را داریم تنبیه میکنیم؛ حکومت و حامیانش را، یا فقرا و کسانی که سهمی در قدرت ندارند.
خوب امروز شهر امن و امان است
خودنویس پس از ۴۸ ساعت بالاخره فهمید که در سوریه رفقای سکولار بد جوری کشتار کرده اند که دموکراسی دینی در ج ا حالا میتواند کلاهش را بالا بگذارد .
فدائیان به نیابت از مجاهدین خلق ( چون مجاهدین هیچ حقی ندارند ، سانسور میکنند ، رئیس جمهور ما دام العمر مثل ما دارند ) رفتند سراغ احمد شهید که باید تاریخ را هم نقش قبر کنی . این بابا هنوز نمیداند میتواند به تهران برود یا نه . لابد سلطنت طلبان هم باید حقوق هویدا و فرخ رو پارسا و رحیمی و نصیری را طلب کنند ، ملیون حق فاطمی و تختی و .... بیچاره احمد شهید . آهان این اسم فامیلش کار دستش داده .
این در حالیست که عابد توانچه و رئیس دانا و شهبازی زودی آزاد میشوند اما زید آبادی و توکلی و مومنی و عماد به آور که این رژیم را با هواپیما از گوادلوپ آوردند ایران با همکاری کارتر حالا حالا ها باید در زندان بپوسند چون نامه نوشته اند که از براندازی با کلاشینکف و حمایت خرس های قطبی خطر ناکتر است . دو نفر ملی مذهبی هم اون وسط با پنجه بوکس روسی نابود شدند که لازم نیست احمد شهید وقت گرانبها یش را صرف آنها بکند چون سر بازرس نوری الا ملقب به جعفر بلشویک گفت اون تقصیر بابا و بابا بزرگشون بود .
-عباس میلانی هم که از ایتالیا باید اومده با شه گفت اصلا امریکا و سیا و حزب توده و کاشانی و بقایی ناراحت نباشند آنها در کودتای ۲۸ مرداد ابدا دستی نداشتند . خود مصدق بود یک کمی هم ایت الله بروجردی . غنی نژاد هم امد کمکش گفت اصلا ملی کردن یعنی چی ؟ خیلی کار زشتی بود . ۵۰ -۵۰ ، انصافت کو مرد ؟ بعد همه دست جمعی از شاه که صنعت نفت را در ۱۳۵۰ ملی کرد تشکر کردند و از اینکه شاه فرمود به چشم ابیها باج نمیدهیم قدر دانی کردند و نهایتا نتیجه این شد که شاه همان مصدق بوده است . ولی ما نمیدانستیم . حزب توده هم مشغله های دیگری داشت به ما نگفت . اما پسرش که امروز زیادی دموکرات شده هیچ حقی ندارد . چون ان بخش از گوادلوپ که میگوید نظام سلطنتی ملغی است که ایرادی نداشته ؟ چند بار رای بگیریم؟ ۹۸/۲ درصد .
-رادیو فردا و دوچه وله به کشف های بزرگی از دید گاه رفسنجانی و انصاری نائل آمده اند مثل اینکه صنایع خوابیده اند و مغز ها در حال فرار هستند .
-اتحاد های جمهوری خواهان با هم سر اینکه جنبش سبز را نصف کرده یا به دو نیم تقسیم کرده اند و نقش ان در دموکراسی جهانی سخت مشغول کشتی گرفتن هستند .
-کانون نویسندگان روسی منتظر شب چله شاملو یا سالگرد شنا کردن صمد در رودخانه نا آرام است تا باز اعلامیه بدهد که بعله ما هم هستیم .
- مجید جامعه شناس دنبال این معما است که چرا خامنه ای از روی مردم با نیسان رد میشود جنجال میشود اما اسد با تانک رد میشود هیچی نمیشود ؟ بیچاره خبر ندارد که نیسان ساخت ژاپن و ژاپن علت دست سرمایه داری جهانخوار امریکا است . اما ان تانک ها روسی هستند و حامی خلق . مثل اینکه پژاک تروریست روسی است چون کرد است پس میتواند از داخل کردستان عراق که تحت اشغال امریکا نیست ( لابد چون کرد است ) به ایران که تحت اشغال امریکا است ( چون گوادلوپ با حمایت کیانوری نتیجه داد ) حمله کند ولی این پاسداران سرمایه حق ندارند به خلق کرد ( همان تروریست های پژاک ) حمله کنند . اما روسیه میتواند به گرجستان حمله کند و ۱۵۰۰ نفر را بکشد مثل کشتار ۵۰۰ نفری چه گوارا کاملا حلال مارکسیستی است . اگر پیچیده شد از همن سیدی بپرسید .
-چاوز نمی داند بالا خره تا سال ۲۰۲۳ بماند یا ۲۰۳۳ یا ۳۰۲۳ ؟ چون ریاضیات اش ضعیف است . از بس به امریکا نفت ارزان داده تا کارگران آمریکایی در رنج نباشند . یا آمریکائیان مجبور نشوند برای یک بشکه نفت که رو دست ایران مانده به لیبی حمله کنند .
-قذافی مشغول بازی با آمریکاست . چون اصلا امریکا بازی نمیکند . خطر القاعده ، سلفی ها ، اخوان المسلمین را باید جدی گرفت ، چون اینها قوانین دموکراسی را خیلی خوب بلد هستند ، رگ خواب مردم را هم بهتر از ما میشناسند ، خلاصه دموکراسی یعنی القاعده و سلفی و اخوان المسلمین و ما هراس داریم که نو اندیشان دینی هم که مثل اینها هستند باز اکثریت را ببرند و ما که جز با کلاشینکف و تانک و خمپاره به زبان دیگری بلد نیستیم با مردم صحبت کنیم میبازیم ها ! گیریم ۴ تا ژاندارم و پاسبان و رفقای ناباب خودمان و رفقای ناباب مجاهد را کشتیم و سوزاندیم ، آخرش این آخوند ها میان حاکم میشن . یا نه همین احمدی نژاد مفنگی ، زشت ، بچه کارگر ، ....، اونم نشه مشایی با کمک اجنه این نظام هیولا را میتونه تحت کنترل بگیره اما این همه اپوزیسیون با دبدبه و کبکبه و ادعا و دانش و سابقه سیاسی نمیتوانند این حکومت را از دست خامنه ای در بیارن !!! اصلا اصلاح پذیر نیست . انتخابات یعنی چی ؟ .......