محمود کیان ارثی، تحلیلگر مسائل بین الملل مینویسد که حکومت ایران از نگاه برخی مردم و رسانهها، متهم است که به دولت سوریه برای سرکوب مردم کمک میکند.
از هنگام آغاز ماه رمضان، اعتراضهای مردمی در سوریه چهرهای خونبارتر به خود گرفته است.
در حالیکه این ماه و مراسم مذهبی آن محمل تازهای برای گسترش و افزایش اعتراضها و راهپیماییها شده است، ارتش این کشور دست به یورش همه جانبهای به مناطق اصلی ناآرامیها زده است.
این حملات با تلفات بسیار گستردهای همراه بوده است به طوریکه تنها در شهر حما، که هفته گذشته شاهد عملیات گسترده ارتش سوریه بود، بیش از ۱۰۰ تن کشته شدهاند. میزان تلفات درگیریهای رخ داده در دو هفته اخیر باعث افزایش کشتههای ناآرامیهای سوریه به بیش از ۲۰۰۰ نفر شده است.
این تعداد کشته که بیش از دو برابر تلفات انقلاب ۲۵ ژانویه مصر است، وضعیت بسیار خطرناکی را پیش روی سوریه قرار داده است. از یکسو افزایش سرکوب رژیم، به قطبی شدن و خشونت بار شدن برخی اعتراضها انجامیده است.
این وضعیت این سوال را در میان تحلیلگران مطرح کرده که آیا سوریه در همان مسیری گام خواهد گذاشت که لیبی وارد آن شده است؟
از دیگر سو، تداوم خشونتها در سوریه، زمینه دخالت نظامی کشورهای خارجی یا کشورهای همسایه را در این کشور افزایش داده است.
تندتر شدن مواضع ترکیه، اقدام عربستان و چند شیخ نشین خلیج فارس برای فراخواندن سفرای خود از دمشق و تهدید آمیز شدن زبان اروپا و آمریکا در قبال رژیم حافظ اسد، نشانههای حاد شدن کشمکش منطقهای بر سر سوریه و افزایش احتمال دخالت خارجی در این کشور است.
رقابت بر سر آینده سوریه
سوریه در رقابت میان عربستان، ترکیه و ایران برای به دست آوردن نفوذ بیشتر در خاورمیانه نقطه تعیین کنندهای به شمار میرود. سوریه برای عربستان عمق راهبردی عربی به شمار رفته و برای ایران و ترکیه دروازه ورود سیاسی و اقتصادی به دنیای عرب است. طبیعی است که تغییر و تحولات سوریه بر وضعیت این قطبهای منطقهای تاثیر مهمی خواهد گذاشت.
عربستان به دلیل روابط گسترده دمشق با تهران و ترکیه بر اساس راهبرد منطقهای و ایدئولوژیک خود، از تغییرات در سوریه که حتی به سقوط رژیم این کشور بیانجامد، استقبال میکنند.
سخنان اخیر ملک عبدالله پادشاه عربستان درباره غیر قابل قبول بودن ادامه خونریزیهای سوریه و مواضع رجب طیب اردوغان درباره لبریز شدن کاسه صبر ترکها از رفتار دمشق نشان دهنده آن است که عزم برای دخالت آشکارتر در رخ دادهای سوریه جدی است.در این میان، ایران به عنوان همپیمان منطقهای سوریه در یک سوی بحران کنونی در این کشور قرار گرفته است.
با توجه به روابط راهبردی تهران و دمشق و همکاری گسترده این دو، از همان ابتدا اعتراضهای مردمی در سوریه علیه حکومت بشار اسد با ناخشنودی رهبران جمهوری اسلامی روبرو شده است.
از ابتدای شروع ناآرامیها در سوریه، جمهوری اسلامی سعی داشته است تا وضعیت به گونهای در این کشور رقم بخورد که بشار اسد بتواند با ایجاد برخی اصلاحات زمام امور را حفظ کند.
در این جهت، سانههای وابسته به حکومت ایران با پیروی از ادبیات رسانه دولتی سوریه، اعتراضها را به اغتشاش و تحریک خارجی تقلیل داده و حق را به جانب حکومت سوریه دادهاند. همچنین مقامات ایران و حتی آیت الله خامنهای، صراحتا میان آنچه در سوریه میگذرد با آنچه در مصر یا بحرین رخ داد تفاوت قائل شدهاند.
این مواضع، در یک سطح خشم مردم معترض سوریه را بر انگیخت و در سطحی دیگر خوارک تازهای برای بهره برداریهای سیاسی و رسانهای فراهم ساخت.
مشارکت ایران در سرکوبها
چندی قبل هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، ادعا کرد که ایران در سرکوب مردم سوریه مشارکت دارد. به گفته وی، حوادث سوریه شباهت بسیاری به آنچه دارد که پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران رخ داد.
وی ادعا کرد که شواهدی در دست دارد که نیروهای سپاه پاسدارن و بسیج ایران در کشتار مردم معترض سوریه مشارکت دارند.
این ادعا توسط برخی رهبران مخالف سوری و همچنین رسانههای عرب زبان مطرح شده است. هر روز اخباری درباره حضور تک تیراندازان ایرانی در شهرهای سوریه و کشتن معترضان توسط آنها گزارش میشود.
در گوشه و کنار نیز، قتل سربازان ارتش سوریه که از دستور فرماندهان خود سر پیچی کردهاند به نیروهای ایرانی نسبت داده میشود.
اخیرا، چند ویدئو نیز در فضای مجازی منتشر شد که جسد فردی را که ریش داشت نشان میداد و گوینده در آن تاکید میکرد که این فرد عضو سپاه بوده و توسط مردم به قتل رسیده است.
در تازهترین مورد از این ادعاها، شبکه العربیه که به خاندان سعودی نزدیک است، خبری را منتشر کرد که کمیته امور پناهندگان سازمان ملل، ایران و گروه حزب الله لبنان را متهم کرده است که در قتل سربازان ارتش سوریه مشارکت داشتهاند.
بر اساس این خبر، این سربازان به دلیل سرپیچی از فرمان فرماندهان خود برای شلیک به مردم معترض به قتل رسیدهاند.
این خبر ابتدا توسط یک شبکه تلویزیونی فرانسوی منتشر شد و سپس از العربیه سر در آورد و به دنبال آن تعدادی از پایگاههای خبری به پخش آن پرداختند.
ابتدا ادعا شده بود که کمیته امور پناهندگان سازمان ملل گزارش مفصلی در اینباره تدارک دیده و به زودی منتشر میکند.
اما دو روز بعد، این کمیته به کلی این خبر را رد کرد و طی بیاینهای آن را بیاساس خواند.
زمینههای طرح دخالت ایران در سوریه
میتوان از لحاظ تحلیلی ادعا کرد که ایران و سوریه بر اساس قرار دادهای نظامی و دفاعی مشترک، به تبادل تجربه در زمینه رویارویی با معترضان خیابانی پرداختهاند. چندی پیش ایران خود شاهد اعتراضهای وسیع و سرکوب شدید معترضان در خیابانها بود. همچنین میتوان تصور کرد که نیروهای امنیتی ایران، تجارب خود را از سرکوبها به همتایان بعثی خود در سوریه منتقل کرده باشند.
انتقال تجهیزات نظامی، سلاح و حتی دستگاههای شنود به سوریه برای رصد مخالفان امری دور از ذهن نیست. اما تصور حضور نیروهای نظامی ایران در شهرهای سوریه و شلیک به مردم معترض، چندان با شواهد همخوان نبوده است. در واقع با وجود تکرار این ادعا، نشانه یا مدرک واضحی که تایید کننده حضور میدانی نیروهای ایرانی در مناطق ناآرام سوریه باشد منتشر نشده است.
به نظر میرسد طرح این ادعا توسط برخی رهبران مخالفان سوریه به این منظور صورت میگیرد که توضیحی برای کشتن سربازان سوری توسط برخی گروههای مسلح تندرو سلفی فراهم میآورد. این رهبران بر مسالمت آمیز بودن اعتراضهای سوریه تاکیید میکنند و فعالیت برخی گروههای مسلح را در میان معترضان رد کردهاند.
این در حالیست که این گروهها در چند مورد به نیروهای ارتش حمله و تعدادی از سربازن را به قتل رسانده و حتی اجساد آنها را مثله کردهاند. از این رو به نظر میرسد نسبت دادن قتل سربازان سوری به نیروهای ایرانی توجیهی برای عدم پذیرش فعالیت گروههای مسلح سلفی در برخی مناطق سوریه باشد.
در سطحی دیگر، واکنشهای رسانهای به مشارکت ایران در سرکوبهای سوریه را باید در چارچوب کشمکشهای منطقهای بر سر آینده سوریه دید. رهبران ایران تا کنون به طور یکجانبه با حوادث سوریه برخورد کرده و عمدتا از نحوه برخورد رژیم بشار اسد با اعتراضها پشتیبانی کردهاند. این موضع تبدیل به یک نقظه ضعف بزرگ در سیاست منطقهای ایران و تخریب هر چه بیشتر چهره آن در افکار عمومی شده است.
در مقابل عربستان که خود کارنامه حقوق بشری بدی دارد و برای سرکوب معترضان بحرینی نیرو به این کشور گسیل داشته است، با فراخواندن سفیر خود از دمشق و محکوم کردن کشتارها در صدد بازسازی چهره خود در منطقه بر آمده است.
عربستان، البته نگران پیشتاری فکری و سیاسی ترکیه به عنوان یک قطب اعتدال اهل سنت است و از اینرو مواضع اخیر آن در قبال سوریه تلاشی برای جلوگیری از به دست گرفتن ابتکار عمل توسط ترکها بوده است.
مانورهای رسانهای پیرامون مشارکت نیروهای ایرانی در سرکوبهای سوریه و مواضع عربستان و ترکیه در حمایت از معترضان سوری، به محاسبات منطقهای بر سر آینده سوریه گره خورده است. مواضع یکسویه رهبران جمهوری اسلامی در قبال حوادث سوریه، هم باعث تخریب چهره ایران در افکار عمومی شده و هم به خوبی در خدمت اهداف منطقهای ترکیه و عربستان در آمده است.
کشتگر در روز سوال مهمی پرسیده که خودش جوابش را بهتر میداند
http://news.gooya.com/politics/archives/2011/08/126123.php
” آیا ما فعالان و رهروان جنبش دموکراسی خواهی سبز به شرایط پس از سقوط رژیم سوریه فکر می کنیم و برای بهره برداری به موقع از فرصت هایی که در پی آن پدید می اید خود را آماده می کنیم؟ آیا برای اجتناب از تکرار ناکامی های گذشته به این پرسش بسیار مهم فکر کرده ایم که چرا سرکوب های نظامی، تظاهرات خیابانی ایران را متوقف کرد، اما به اوج گیری و گسترش این اعتراضات در سوریه انجامید؟ پرداختن به این پرسش ها نیاز مبرم جنبش سبز است. “
رفیق سابق ، کنشگر حقوق بشر امروز ، نئو سکولار عزیز :
آنها فراماسونری مارکسیست روسی ندارند که از یکطرف در مغز و اعصاب امنیتی رژیم رسوخ کند و به آنها سرکوب استالینیستی بیاموزد و از طرف دیگر همه رسانه ها را قبضه کند و به ایجاد تفرقه بین اپوزیسیون و ایجاد شک و تردید و لجن پراکنی نسبت به همه بزرگان و سیاستمداران ملی کشور بپردازد . انها زر افشان و قراگوزلو ندارند که به حمایت از رژیم بگوید جنبش سبز سوار بر امواج رسانه ای غرب است ! آمریکایی است ! آنها کانون نویسندگان روسی ندارند که در بحبوحه کشتار مردم ساکت باشد و یا به تمجید از صمد غرق شده بپردازد ، یا مثل رییس دانا به دولت پیشنهاد دهد چند تا امتیاز بدهید تا ما از رسانه ها بخواهیم عقب بکشند ، آنها حزب توده ندارند که با نقاب سلطنت طلبی ، نئو فاشیسم نئو بختیاریستی ، نئو سکولار لنینیستی - کمال مصطفا ، ملی گرای قلابی روسی ، آمریکایی هوادار روسیه ، سبز اما روسی ، کارتونیست اصلاح طلب روسی ، ...... در میان اپوزیسیون نفوز کند و آنها را درگیر بحث های مرغ و تخم مرغ کند و فرو بپاشد . آنها ده ها وب سایت ندارند که دائم به جوانان بگویند شما دارید اشتباه میکنید ، جنبش شما آلت دست حکومت است ، اصلا تا کارگران حامی احمدی نژاد و خامنه ای نیایند هیچ اتفاقی نمی افتد ، ....... آنها تاریخ نویس قلابی توده ای ندارند که برود استانفورد و یا کلمبیا یا کمیته های فرعی سنای امریکا به آنها بچپاند که اصلا تقصیر سازمان سیا و شوروی و حزب توده و انگلیس و ایت الله کاشانی نبود که امریکا اشتباه بزرگ کودتا علیه مصدق را تدارک دید ! همه بی گناهید ! فقط همین ایت الله بروجردی مقصر است ، اصلا خود مصدق علیه خودش کودتا کرد . ببینید این بختیار چه نازنین است ! با همه میسازد از صدام تا حکومت مصر تا امریکا و انگلیس ، اما مصدق ۵۰ - ۵۰ روسی و آمریکایی را در برابر ۵۰-۵۰ انگلیسی نپذیرفت ! خوب کله شق بود دیگه ! به توصیه صدیقی هم گوش نکرد ! اما بختیار که به توصیه صدیقی و تمام جبهه ملی گوش نداد نه از فرصت طلبی و قدرت پرستی بلکه برای نجات ایران بود !!! مصدق یک مشروطه خواه واقعی بود اما بختیار روباه مکاری بود که به زبان فرانسه به سفیر انگلیس گفت که جمهوری خواه است اما دارد همه را فریب میدهد تا به زور سرنیزه ارتشی که مدتها قبل شاه را به ایت الله و مردم پشت سر او فروخته اند حکومت را با کودتا و سرکوب بگیرد و تو دهن ملت بزند . چون او هم مثل استالین ، قذافی ، صدام ، اسد ، ... فکر میکند اکثر مردم نادان هستند .
و مهمتر از همه :
۷۰ سال تشکیلات مارکسیستی روسی به همه مغزهای مردم سوریه نچپانده اند که امریکا جنایت کار است ، امپریالیست است و از ان یک مذهب نساخته اند . چون آنها به اندازه ما روشنفکر و نویسنده و هنرمند و سیاست مدار ندارند . پس اثر گذاری نخبه ها روی توده مردم بسیار کمتر از اثر گذاری نخبه های متا ثر یا واداده یا ترسیده از مارکسیسم ماست .
مردم ما به نخبه ها و رسانه ها نگاه میکنند . کمال گرا هستند . دنبال رهبر هستند . رهبری کامل و پاک میخواهند . بنابرین نقش این اقلیت مارکسیست روسی در تخریب شخصیت ها و ترور آنها دو چندان میشود .