نسخه آرشیو شده
ویژه تئاتر
صفحه ویژه:
ویژه تئاتر

چه کسی پیشتر، میان روزنامه‌نگاری و نمایش پل زده است؟
آنت هنمن در تئاتر رپورتاژ «ایران: داستان‌های فراموش شده» / عکس از پرویز جاهد
از میان متن

  • مدت‌های طولانی‌ست اینگونه تئاتر‌گاه‌گاهی در گوشه‌ای از دنیا به گونه‌های متفاوت اما با همین هدف اجرا شده ولی شیوه‌ای نبوده که به عنوان یک ژانر جا بیفتد اگرچه گاهی توانسته در مواردی با یک اعتراض اجتماعی همراه و با هدف مشخص یک کمپین هم‌صدا شود.
موضوع مرتبط

قاضی ربیحاوی
سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۳ | کد خبر: 64364

قاضی ربیحاوی: اخیرا در نشریه اینترنتی مردمک گزارشی خواندم به قلم پرویزجاهد درباره اجرای یک نمایش در لندن. نکته مهم در آن گزارش، که توضیح درباره ژانر ابداع شده توسط نویسنده بوده، اطلاعات دقیقی نیست.

اخیرا در نشریه اینترنتی مردمک گزارشی خواندم به قلم پرویزجاهد درباره اجرای یک نمایش در لندن. این نمایش توسط خانمی هلندی به نام آنت هنمن تنظیم و اجرا شده و ظاهرا ماجرای آن درباره وقایع اخیر ایران بوده. در آغاز نویسنده مقاله می‌نویسد: آنت هنمن کارگردان و بازیگر هلندی که در طی دوازده سال گذشته ژانری را در هنر نمایش ابداع کرده که بتواند پلی باشد بین روزنامه‌نگاری و هنر نمایش.

خب به نظر من رسید که این یادداشت را در توضیح بنویسم و به گردانندگان نشریه بفرستم زیرا نکته مهم در آن گزارش که توضیح درباره ژانر ابداع شده توسط ایشان بوده، اطلاعات دقیقی نیست. البت که مدت‌های طولانی‌ست اینگونه تئاتر‌گاه‌گاهی در گوشه‌ای از دنیا به گونه‌های متفاوت اما با همین هدف اجرا شده ولی شیوه‌ای نبوده که به عنوان یک ژانر جا بیفتد اگرچه گاهی توانسته در مواردی با یک اعتراض اجتماعی همراه و با هدف مشخص یک کمپین هم‌صدا شود.

بنابراین خانم هنمن ابداع کنندهٔ این شیوه نبوده بلکه حداقل دو سال پیش از آنکه او تصمیم به این کار بگیرد یعنی در سال ۱۹۹۷ که می‌شود چهارده سال پیش، پس از دستگیری و آزار یکی از روزنامه نگاران در ایران، من نمایشی نوشتم بر اساس نامه‌ای که از خود زندانی منتشر شده بود. نام این نمایش بود Look Europe که بزودی مدتی پس از دستگیری و انتشار آن نامه، نمایش در لندن اجرا شد با کارگردانی نمایشنامه نویس فقید بریتانیایی هرولد پینتر که خود نیز یکی از نقش‌های آن را بازی کرد و روزنامه‌های لندن هم درباره‌اش مطالبی نوشتند. بعد به دلیل موفقیت نمایش در لندن، شهرهای دیگر اروپایی نیز خواهان اجرای آن شدند از جمله گروه تئاتری در امستردام که پس از اجرای لندن آنرا بر صحنه تئا‌تر امستردام به زبان هلندی به نمایش درآورد و مخاطبان آن بیشتر مردم و دست اندرکاران تا‌تر آن شهر بودند. و ما از‌‌ همان روز نخست، پیش و پس از اجرای نمایش، و در مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها درباره هدف و چگونگی این نمایش‌‌ همان حرف‌هایی را می‌گفتیم که اکنون جاهد درباره اهداف شیوهٔ نمایشی این خانم نوشته است؛ یعنی موضوع این بود که ما در هنر نمایش به دنبال راهی بودیم که بتوانیم واقعیت‌های جامعه خودمان را به‌‌ همان شکل روزنامه‌نگارانه اما در قالب هنری بر صحنه تئا‌تر بیاوریم و بتوانیم پلی بزنیم بین روزنامه‌نگاری و هنر واقعی تئا‌تر. این نمایش به زودی تبدیل شد به نمادی از تلاش کمپین برای آزادی آن روزنامه‌نگار که سرانجام یک روز پس از آخرین اجرای نمایش در برادوی نیویورک، زندانی از زندان آزاد شد و توانست به آلمان رفته به خانواده‌اش بپیوندد.

نمایش بعدی در این شیوه که باز تلاش برای نگه داشتن این پل بین روزنامه نگاری یعنی خبر و هنر نمایش داشت نمایش Captured by camera بود که این نیز کارش به صحنه کشیدن وقایعی بود درباره یک دانشجوی سینما در ایران که نحوه رفتار زندانبانانش را در نامه‌ای شرح داده و آن را مخفیانه به بیرون فرستاده بود. این نمایش هم در جهت کمپین برای آزادی آن جوان در مکان‌های متفاوت با حمایت عفو بین الملل به اجرا درآمد. این زندانی نیز پس از مدتی آزاد و اکنون در آمریکا به سر می‌برد.

نمایش‌های دیگر در همین زمینه با همین هدف که بتواند پلی باشد بین روزنامه‌نگاری و هنر اصیل نمایش که آخرین آن‌ها نمایشی بود بنام Masculine law درباره وضعیت حقوق زنان ایرانی در قانون اساسی کشور، تشکیل شده از بیست و یک نمایش کوتاه و هرکدام موردی از حقوق زنان در قانون را طرح و برسی می‌کند و عینا منطبق بر واقعیت نوشته شده اما در شکل و شمایل هنر نمایشی. این نمایش نیز با حمایت عفو بین الملل تا کنون چندین بار اجرا شده است.

موضوع این است که آیا نویسنده این گزارش که ابداع اینگونه تا‌تر را به این خانم هلندی نسبت داده به کلی از کارهایی که ما در این چهارده ساله و درست درهمین زمینه انجام داده‌ایم بی‌اطلاع بوده و ندانسته اطلاعات غیردقیق به خوانندگان آن نشریه داده است؟ البته که من تقصیر را به بی‌اطلاعی نسبت می‌دهم، اما آیا به‌راستی حق این نبود که پرویز جاهد قبل از اینکه این خانم هلندی را به عنوان مبتکر اینگونه تئا‌تر -و به قول خودش ابداع کننده این ژانر- معرفی بکند، تحقیقی نیز درباره همشهری‌های دور و بر خودش هم می‌کرد فقط محض اینکه اطلاعات نادرست به مخاطبان نشریه ندهد؟

---

*قاضی ربیحاوی داستان‌نویس ایرانی (م. ۱۳۳۵ آبادان) مقیم لندن است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

پرویز جاهد

آقای ربیحاوی عزیز:

من از فعالیت های ایرانیان اهل نمایش در غرب بی خبر نیستم اما متاسفانه آن نمایش شما را ندیدم چرا که آن زمان در لندن نبودم. نمایش هم کاری نیست که مثل فیلم سینمایی دی وی دی آن در دسترس همگان باشد و بتوان هر گاه که لازم شد آن را دید. به هر حال اگر این گونه که شما ادعا می کنید که مبتکر این ژانر نمایشی هستید حتما باید جایی ثبت شده باشد و تحلیل گران هنر نمایش درباره آن نوشته باشند. متاسفانه من در تحقیق هایم به آن برنخوردم و خوشحال می شوم اگر رفرنسی دارید در اختیار من قرار دهید. من در گزارشم نوشتم که خانم آنت هنمن 12 سال مستمر در این سبک و شیوه نمایشی کار کرده و اکنون آن را به یک ژانر تبدیل کرده. ممکن است افرادی پیش از او یا همزمان با او این سبک را آزموده باشند اما این حرف مرا نفی نمی کند چرا که دنیای نمایش اکنون ایشان را به عنوان ابداع گر یا یکی از پیشگامان این ژانر می شناسد. موفقیت شما را در هنر نمایش آرزومندم.

با احترام
پرویز جاهد

پرویز جاهد | ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۳
mgahleh baghali

هوارد دین چپ ترین دموکرات است و رودی جولیانی راست ترین جمهوری خواه .
چطوری شده که راست و چپ در امریکا در مورد استفاده ( بازی با کارت مجاهدین خلق ) به توافق رسیده اند در حالیکه حتا وسط ترین آمریکایی ها از جناح جمهوری خواه و دموکرات قادر نیستند بر سر اساسی ترین مسائل پیش روی امریکا توافق کنند ؟
وقتی رژیمی در تهران با پشتوانه روسی ( حمایت آشکار چپ ها در داخل از ضد آمریکایی ترین جناح رژیم ، و حمایت پنهانی چپ ها در خارج از همین ضد آمریکایی ها و حمله آنها به جناح های میانه و هوادار مذاکره ) به هر مذاکره و تلاش برای معامله با امریکا و غرب حمله میکند . هر منتقدی داخل رژیم که خواهان منطقی کردن  و متعادل کردن روابط خارجی و جدا کردن ان از سیاست داخلی باشد به عامل امریکا بودن متهم و حکم ارتداد مارکسیستی ( لیبرال ) میگیرد ولو احمدی نژاد ارزشی باشد ( عزیز رهبر ) ، یا موسوی چپ اصول گرا باشد ( نور چشمی سابق همین چپ ها ) ، یا  ستون خیمه نظام باشد ( رفسنجانی ) و یا کروبی و خاتمی باشد ( آخوند های هوادار گفت و گو و منطق ) و یا بنی صدر و بازرگان باشد ( از مادر لیبرال به دنیا آمده ) ،
شما انتظار دارید آمریکایی ها آنجا بنشینند و در جواب بازی شما با کارت صدام ، القاعده ، طلبان ، چاوز ، کاسترو ، لوکاشنکو ، قذافی ، اسد ، حسن نصر الله ، آنارشیست های انگلیسی ، تروریست های ایرلندی ، ...... با کارت مسعود  و مریم که شما این اندازه از آنها وحشت دارید بازی نکنند ؟

mgahleh baghali | ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۱:۲۷
rahe hale sevom

اما چرا در میان اپوزیسیون اینقدر هماهنگی هست در مورد کوبیدن مجاهدین اما پژاک و جند الله و گرگ خاکستری و الاحوازی و فدائیان ( سیاه کلیست  ژاندارم کش )، تقی شهرام کمونیست کارگری رفیق کش ، خسرو روزبه توده ای تروریست ، .... و بقیه تروریست های روسی اصلا مورد انتقاد نیستند ؟
اصلا چرا تا اسم مجاهدین می اید ، صدام بغلش مینشیند ؟ اما بختیار نه ؟ چرا هر بمبی  که در عراق و افغانستان به یک آمریکایی میخورد چپ ها اسمش را مقاومت ملی میگذارند ؟ چرا کردها آزادند هر جنایتی بکنند ؟ با هر کس خواستند بسازند ؟ حتا با امریکا ؟
اما مجاهدین نمیتوانند ؟
اشتباه نکنید من بیش از چپ ها با مجاهدین و مشی سیاسی آنها مخالفم اما به همان میزان  و بیشتر مشی مارکسیستهای روسی را مشابه مشی مجاهدین و در راستای برقراری یک دیکتاتوری با نشان و پرچم دیگر و بسیار وحشی تر از الیگارشی استالینیستی حکم بر ایران میدانم .
آنهایی که نگران خروج مجاهدین از لیست ترور هستند و مارکسیست روسی نیستند لطفا بدانند که نگرانی جای دیگر است . به این هوارد دین و ان جولیانی تفهیم بفرمایید که مشکل ایران شبیه سوریه و لیبی و مصر و تونس و عراق و افغانستان نیست :
در ایران اپوزیسون قلابی پر سر و صدای مارکسیست وجود دارد که فعلا دارد تقیه مارکسیستی میکند تا از امکانات آمریکایی ها هم استفاده کند . این اپوزیسیون قلابی نقابدار پشتش به روسیه دلال و پوتین مکار و مافیای چپ آمریکای جنوبی گرم است .
آنها در لباس دوست جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران به مردم ایران و منافع ایرانیان همانقدر خنجر از پشت میزنند که به منافع غرب .
بهترین نشانه برای اینکه آنها را بشناسید  حمله آنها به لیبرال ها ، ملیون ، اصلاح طلبان ، سلطنت طلبان ، و مجاهدین است در حالیکه در برابر روسیه و منافع نامشروع آنها ، چپ آمریکای جنوبی و منا فع نامشروع آنها ساکت هستند .
مجاهدین باید از لیست بیایند بیرون مثل فداییان و بقیه تروریست های چپ . انها  باید به یک کشور چپ امریکا ی جنوبی فرستاده شوند تا واقعیت درمانی شوند . جمهوری اسلامی هم سهم آنها را از محل یارانه ها بدهد .
این به نفع همه است . حتا به نفع جمهوری اسلامی و مجاهدین .

rahe hale sevom | ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۱:۲۷
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی