اوی جوریش، مقام سابق وزارت خزانه داری آمریکا و نویسنده کتاب «پول آلوده: آیا ما داریم جنگ علیه پول شویی و منابع مالی تروریسم را میبازیم؟»، در مقاله خود در نیویورک تایمز، خواهان مصادره ساختمان سفارت ایران در واشنگتن و املاک و داراییهای دیگر ایران در آمریکا به منظور اعمال فشار برای تغییر رفتار دولت ایران شده است.
در اوایل ماه اوت، وزارت خزانه داری آمریکا، حکومت ایران را متهم به همکاری با القاعده کرد و در همین ارتباط شش نفر از عوامل این سازمان را به جرم انتقال پول از طریق ایران [به این سازمان] در لیست سیاه قرار داد.
گرچه این اطلاعیه وزارت خزانه داری در راستای تحریمهای موجود است و فشار دیگری بر روی ایران محسوب میشود، اما میتوان باز هم فشار آورد. در واقع کاخ سفید باید عملیات را در حیاط خانه خودش اجرا کند.
در فوریه گذشته، دولت اوباما پروژهای واقعی را آغاز کرد که میتواند تاثیر مستقیم بر منافع ایران در آمریکا بگذارد.
وزارت امورخارجه آمریکا اخیرا بعد از ۳۱ سال که آخرین دیپلمات ایران پا به درون سفارت ایران در خیابان ماساچوست واشنگتن گذاشت، دست به تعمیر و بازسازی این سفارتخانه زده است.
در حالی که دولت آمریکا از املاک ایران در آمریکا حفاظت میکند و برای مقامات ایرانی، آزادی یک جانبه قائل است، اکنون واشنگتن باید آشکارا تمام داراییهای ایران در ایالات متحده را مصادره و تا حد ممکن مانع از ورود مقامات ایرانی به خاک آمریکا شود.
تهران هنوز مالک قانونی چندین ساختمان در واشنگتن هست، با اینکه آنها اکنون در اختیار دولت آمریکاست.
وزارت امور خارجه آمریکا، اکنون سرپرستی قانونی ساختمان سفارت ایران و سه خوابگاه مربوط به آن را به عهده دارد و درآمد حاصل از اجاره آنها را صرف تامین هزینه نگهداری آنها میکند.
در نوامبر ۱۹۷۹، سفارت آمریکا در تهران به اشغال نیروهای ایرانی درآمد و منجر به بحران گروگان گیری ۴۴۴ روزه کارکنان سفارت شد.
ساختمان سفارت آمریکا در تهران، الان چندین سال است که به مدرسه سپاه پاسداران ایران تبدیل شده، سازمانی که ایالات متحده آن را به عنوان سازمانی تروریستی میشناسد. دولت ایران نیز تا امروز، حق مالکیت واشنگتن بر ساختمان سفارتخانه آمریکا در تهران را به رسمیت نشناخته است.
به علاوه تضاد بین آزادی مقامات رسمی ایرانی در سفر به آمریکا و محدودیتهای مقامات آمریکایی برای سفر به ایران، بسیار روشن است. ایران، در سازمان ملل، ماموریت سیاسی دارد و سفارت پاکستان در واشنگتن، حافظ منافع ایران در آمریکاست.
مقامات ایرانی برای شرکت در جلسات صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به واشنگتن سفر میکنند و برای شرکت در مذاکرات سازمانهای بین المللی در آمریکا، ویزای آمریکا دریافت میکنند.
محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران، در طی دوران ریاست جمهوریاش، بارها برای شرکت در جلسات سازمان ملل به نیویورک سفر کرده و آمریکا نمیتوان مانع سفر او شود و هر بار مالیات دهندگان آمریکایی باید هزینه سنگین تامین امنیت او را بپردازند.
هیچ رئیس جمهور آمریکا از سال ۱۹۷۹ تا کنون به ایران سفر نکرده است و مقامات آمریکایی به ندرت برای مقاصد رسمی به ایران سفر میکنند. اگر دولت ایران پذیرای مقامات آمریکایی در تهران بود، میبایست اقدامات امنیتی وسیعی برای سفر آنها انجام میداد که چنین تدارکات و هزینهای از مقامات ایرانی بعید به نظر میرسد.
دولت آمریکا باید به موازات اعمال تحریم علیه ایران در سطح جهانی، باید در درون مرزهای خود نیز علیه منافع ایران اقدام کند. دولت باید تمام املاک ایران در ایالات متحده را ضبط و مصادره کند و آنها را به نیروهای اپوزیسیون دولت ایران اجاره دهد.
این کار پیام روشنی برای حکومت ایران و شهروندان آن دارد که آمریکا از اصلاح طلبانی که به دنبال آینده دمکراتیک برای ایراناند، حمایت میکند.
بر اساس قانون اضطراری قدرتهای اقتصادی بین المللی، رئیس جمهور آمریکا این حق را دارد که در برابر یک «تهدید غیرعادی و فوق العاده» برای امنیت ملی، اقتصاد یا سیاست خارجی آمریکا، واکنش نشان دهد.
این قانون همچنین به رئیس جمهور آمریکا این اختیار را میدهد که املاک هر موسسهای را که با آمریکا خصومت میورزد، ضبط کرده و از آنها به نفع دولت آمریکا استفاده کند.
ایران به وضوح این شرایط را دارد. از زمان انقلاب اسلامی در ۱۹۷۹ تا امروز، سیاست ایران و عوامل تروریست آن، حمله به منافع آمریکا در سراسر جهان بوده است.
ایالات متحده، قبلا نیز دست به چنین اقداماتی زده است. در سال ۲۰۰۳، واشنگتن، با ضبط املاک ارزشمند عراقی، مبلغ ۱. ۷ میلیارد دلار برای بازسازی عراق بعد از جنگ، درآمد ایجاد کرده است.
اخیرا دولت اوباما، با ضبط داراییهای دولت لیبی که در بانکهای آمریکایی نگهداری میشود، به دنبال راهی برای رساندن آن به دست نیروهای شورشی مخالف دولت لیبی است.
سیاست گذاران آمریکایی، باید این نکته را روشن کنند که ایالات متحده در مورد اعمال فشار بر دولت ایران برای تغییر رفتارش در قبال آمریکا، جدی است.
تهران هنوز به دنبال توسعه سلاحهای هستهای است و تحریمها، تنها تلاشهای آنها را به تاخیر انداخته اما جاه طلبیهای آنها را از بین نبرده است.
ضبط داراییهای ایران و ممنوعیت سفر مقامات ایرانی به آمریکا، حاوی این پیام محکم است که واشنگتن از هر وسیله صلح آمیز لازم برای متوقف ساختن برنامه هستهای ایران استفاده خواهد کرد.
پس از سه روز سکوت و تو سر و کله خودتان زدن شما (فرقه خودنویس ) بهتر از این نمیتوانستید نشان دهید که مارکسیست روسی هستید و انهم از کثیف ترین انوا ع آنها یعنی توده ای ساواما عشق روس .
با خایه مالی از روسیه جنایتکار و دلال دیکتاتورهای خون آشام بازمانده از جنگ سرد و استالینیسم ( قذافی ، اسد ، صدام ، کاسترو ، لوکاشنکو ، میلوشوویچ ، کم جنگ ایل ، ....) و لیسیدن کون گهی آنها در معاملات نون و آبدار پشت پرده با ج ا و باجگیری همزمان از غرب ، و از همه بدتر بوی سوخته شدید کون سرخ و سیاهتان از رفتن قریب الوقوع قذافی و اسد که به صورت حمله به ترکیه ( معقول ترین سیاست در خاور میانه و مظهر خرد ورزی و سیاست لیبرال دموکراسی و نمونه توسعه و پایداری در اقتصاد ) نمودار گشته است .
اما خبر بدی برایتان دارم که معلوم میشود خودتن هم آنرا حس کرده اید . چون همه مارکسیست ها در سکوتی وحشتناک به سر میبرند در مورد نیکولای پاتروشف و سقوط قذافی و اسد . ان کاسترو و چاوز هم که اسهال خونی گرفته اند معلوم نیست عنقریب جان تسلیم نکنند .
ج ا ایران پس از ۳۲ سال بهره برداری از پشتیبانی امنیتی ، سیاسی ، روشنفکری بی دریغ مارکسیست ها ( کانون نویسندگان ، توده ایها ، فدائیها ، روزنامنه نگاران چپ ) و حمایت خارجی روسیه ( که با بهای بسیار سنگین و غارت خزر و اتمی و نفت و گاز شمال و ...به دست آمد ) و حمایت های متقابل سوریه و کوبا و برزیل و ونزوئلا و بلاروس و کره شمالی ، .... اکنون در اثر توفان بهار عربی و لزوم باز کردن درها به سوی سرمایه داری بین الملی که از چین و روسیه تا برزیل و ویتنام و کوبا را به زیر یوغ خود کشیده و بالا رفتن جهشی سطح آگاهی های مردمی ( اینترنت ، ماهواره ، مهاجرت ) در آستانه یک شکست حتمی قرار دارد که صدای خرد شدن آنرا حتا خامنه ای شنیده است .
ج ا دو راه بیشتر پیش رو ندارد :
۱) سند تحت الحمایه شدن روسیه و فروختن lump sum ایران به روس ها را ( اگر در سه روز گذاشته امضا نکرده باشد ) سریعا و بدون فوت وقت امضا کند و مثل کره شمالی ( که زائده چین است ) به مقعد یا آپاندیس روسیه و گوشت دم توپ آنها تبدیل شود .خصو صا که ممکن است روس ها (که در دلالی و جاکشی سیاسی اینروز ها سر آمد هستند )سوریه و لیبی را با ج ا تاخت بزنند با غرب . مثل استالین که لهستان را با هیتلر تقسیم کرد . یا روس و انگلیس که ایران را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم کرده بودند .
۲)با چرخش عاقلانه به سوی امریکا و غرب ( مثل ترکیه ، کره جنوبی ، اندونزی ، ....) بدون نیاز به پرورش و صدور تروریسم و رادیکالیسم و کون با شاخ گاو در انداختن ، با بهره گیری از منابع سرشار ملی و برگزاری انتخابات آزاد و گسترش دادن دموکراسی لیبرال با لعاب مذهبی ( مثل ترکیه و مالزی و اندونزی ) کشور را به جایگاهی که شایسته ان است برسند . نظام اصلاح شده و پا بر جا بماند . از انقلاب و خونریزی و جنگ های سکتاریستی پرهیز شود ، منافع ایران در راستای منافع امریکا و غرب دوباره تعریف شود . حالا چه به صورت سیستم سلطنتی مشروطه باشد چه به صورت جمهوری ۴ ساله .
برای شما توده ای ساوامایی هم شغل آبرومندی در هر دو حالت وجود دارد . تا چه حد به قحبگی سیاسی عا دت کرده باشید .