هوشنگ امیر احمدی، فعال سیاسی و استاد دانشگاه راجرز و رئیس شورای آمریکاییایرانی، در این یادداشت به هزینهها و فرصتهای حذف سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروهها و سازمانهای تروریستی آمریکا پرداخته است.
در حالی که وزارت خارجه امریکا در حال بررسی امکان حذف سازمان ایرانی اسلامی مجاهدین خلق از لیست گروههای تروریستی است، در این باره بحثی در میان صاحبنظران در گرفته است که برخی از آنان موافق حذف آن و برخی موافق ماندن آن در این لیست هستند.
سازمان مجاهدین خلق قبلا از لیست گروههای تروریست اتحادیه اروپا حذف شده و در ایالات متحده نیز با این سازمان به گونهای رفتار میشود که گویی در لیست نیست.
مخالفین حذف از لیست به درستی یادآور میشوند که سازمان مجاهدین خلق درگیر اعمال خشونتآمیز علیه امریکاییها، ایرانیها و اعضای گروه خود بوده است و یک نیروی شبهمذهبی و ضد دموکراتیک است. پایهگذاران این سازمان، آمریکاییهای زیادی را در ایران در سال ۱۹۷۰ به قتل رساندهاند و این سازمان به صورت فعال از گروگانگرفتن امریکاییها در تهران در سال ۱۹۸۰ حمایت کرده است.
سازمان مجاهدین خلق از جنگ صدام حسین علیه یران در سال ۱۹۸۰ حمایت کرد. این «جنگ طولانی»، وقتی عراق از سلاحهای شیمیایی نیز استفاده کرد، پانصد هزار کشته و زخمی بر جای گذاشت، ۱۲۰ شهر و روستای ایران را نابود کرد و موجب ۱۲۰ بیلیون دلار خسارت اقتصادی شد. سازمان مجاهدین خلق همچینین به صدام حسین در سرکوب طغیان کردها، در سال ۱۹۹۱ پس از اولین جنگ آمریکا با عراق کمک کرد.
جای شک نیست که سازمان مجاهدین خلق در ایران و آمریکا منفور است. مردم آمریکا آن را به چشم یک گروه تروریست، جمهوری اسلامی آن را به چشم یک گروه منافق (یعنی به طرز ریاکارانهای مسلمان) و بیشتر ایرانیان آن را به چشم یک گروه خائن (تروریست) میبینند. حتی اعضای سابق سازمان ابراز داشتهاند که این سازمان، دموکراسی داخلی را ممنوع میکند و با اعضای منتقد نسبت به فعالیتهای سازمان، کاملا وحشیانه برخورد میکند.
در حالی که سازمان مجاهدین خلق در پی بهدستآوردن حمایت مقامات رسمی غرب است، ولی هنوز مورد سرزنش اغلب ایرانیان است. قضیه در سالهای آغازین تاسیس این سازمان در حوالی ۱۹۷۰ به این صورت نبود؛ زمانی که این گروه پارتیزانی قهرمان جوانان ایرانی در مبارزه با دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکاییها بود.
سازمان مجاهدین خلق در ابتدا شامل اسلامگرایان و مارکسیستها بود، خیلی پیش از اینکه آنها به صورت خشونتآمیزی از هم جدا شوند و اسلامگرایان زمام امور را در دست بگیرند.
تغییر غمانگیز این سازمان، از یک گروه وفادار به کشور به یک گروه تروریستی در سال ۱۹۷۹ آغاز شد. زمانی که سازمان مجاهدین از جمهوری اسلامی جدا شد، مقامات رسمی حکومت از رئیس جهوری و نخست وزیر را به قتل رساند و به صدام حسین پیوست. از زمان این اقدامات، یک حلقه فاجعهآمیز از خشونت میان جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق ایجاد شده و ادامه یافته است که موجب مرگ هزاران نفر شده است.
مخالفان حذف این گروه از لیست، شک درستی در این باره دارند که شاید این گروه هیچگاه دموکراتیک یا حتی عملگرا نشود. با این حال مسخره است که همچون مخالفان این اقدام، بگوییم حذف سازمان مجاهدین خلق از لیست گروههای تروریستی امریکا، حکومت اسلامی را تقویت کرده، اصلاحطلبان ایرانی را دلسرد میکند، آزادی ایرانی-آمریکاییها را به خطر میاندازد و به سازمان مجاهدین قدرت میدهد که جنگی از سوی امریکا بر ایران تحمیل کند.
اول اینکه «افزایش» قدرت ایران و مشکلات اصلاحطلبان زمانی اتفاق افتاد که سازمان مجاهدین خلق در لیست تروریستها قرار داشت. دوم اینکه سازمان مجاهدینی که در لیست تروریستها قرار نداشته باشد، بعید است که بتواند برای ایرانی - امریکاییها در جامعه دموکراتیک امریکا قلدری کند. در آخر این که سیاست امریکا در قبال ایران این است که در عین ایجاد ضمانت اجرایی برای «تحریمهای هدفمند» از جنگ پرهیز کند. هر چیزی جز یک اتفاق یا شکست تحریمها میتواند برای توجیه شروع جنگ به کار بیاید؛ همانطور که درباره عراق شد.
همه مخالفان حذف از لیست، واقعا نگران عواقب آن نیستند. برخی از آنها تنها به دلیل نفع شخصی در چنین موضعی هستند. فعالیت ضد ایران، کسب و کار آنان است. این افراد از سازمان مجاهدین خلق به عنوان نمای خارجی برای فعالیتهای پنهانی زیانبار خود در حمایت از تحریمها و فراخوانی برای نظارت بر کار دانشمندان ایرانی استفاده میکنند. حذف سازمان مجاهدین از لیست، این گروهها را که اشک تمساح میریزند و مکارانه سعی بر برجستهکردن سازمان مجاهدین به عنوان تنها نیروی تبهکار دارند، رسوا خواهد کرد.
دشمنان جمهوری اسلامی اغلب اوقات تلاش کردهاند که سازمان مجاهدین را به عنوان یک لولوخورخوره معرفی کنند، در حالی که این سازمان مدت هاست که با شکست مواجه شده است.
برای آنها حذف از لیست به معنای پشتوانه مالی دولتی و قدرت بیشتر است. البته که به پول بیشتر میرسند، ولی حذف سازمان مجاهدین از لیست، این گروه را تضعیف خواهد کرد چون این گروه جزو تعداد زیادی اپوزیسیون مخالف دیگر خواهد شد.
حکومت اسلامی ایالات متحده را مورد استهزا قرار خواهد داد و آن را به دروغگویی در ادعای مقابله با تروریسم متهم خواهد کرد. در حالی که به صورت محرمانه، تهران از حذف سازمان از لیست استقبال خواهد کرد، زیرا این کار آنها را سر جای خود خواهد نشاند.
حذف سازمان مجاهدین از لیست ممکن است به واقع قدمی در جهت درست باشد. عرق ملی ایرانیان از این واقعیت که گروهی از آنها در لیست تروریستهای ایالات متحده بوده، کشوری که بسیاری از آنها گرامیاش میدارند، رنج برده است. سازمان مجاهدین خلق در گذشته ضد امریکاییترین گروه ایرانی بود. به همین دلیل حذف این سازمان به دست ایالات متحده قدمی در جهت عادیکردن ارتباطات بین امریکاییها و ایرانیهاست.
مردم ایران از هر گونه نفوذ در راستای تعدیل کردن سازمان مجاهدین استقبال میکنند، گروهی که منبع افراطیگری، خشونت و ترس در بین ملتی بوده است که آرزوی صلح و آشتی دارند. سازمان مجاهدین خلق در صورت حذف از لیست مجبور خواهد بود که خود را از یک گروه شبهنظامی به یک گروه سیاسی تبدیل کند. اگر چنین رخدادی قابل وقوع باشد، ایرانیان تسلی پیدا خواهند کرد و تصویر لکهدار شده ایران تا حدودی تصحیح خواهد شد.
با حذف سازمان مجاهدین از لیست، آمریکا یک لولوخورخوره بیمصرف را از دست خواهد داد ولی یک ماشین تبلیغاتی دیگر علیه ایران به دست خواهد آورد. این امر میتواند برای امریکا هزینههایی از قبیل مالیات، وجهه و سیاست بهتری در قبال ایران در بر داشته باشد، مگر اینکه به سازمان پس از حذف از لیست، اختیارات اندک و محدودی داده شود.
این مهار باید با خلعسلاح از سازمان مجاهدین شروع شود که همراه با حذف از لیست ترویستی به حل مسائل مغایر با حقوق بشر دوستانه در کمپ اشرف عراق، جایی که ۳۴۰۰ نفر از جمله کودکان اقامت دارند، کمک کند.
حذف سازمان مجاهدین از لیست، با توجه به پیشینه وحشتناک حقوق بشر آنها، ادعای ایالات متحده را برای حمایت از حقوق بشر در ایران، دروغ جلوه خواهد داد. با این همه، این اقدام میتواند موجب پیشرفت روابط ایران و ایالات متحده و مصالحه ایرانیان شود - که هر دو از ملزومات دمکراسی در ایران هستند. برای دستیابی به چنین پیروزی معنوی، ایالات متحده باید اعلام کند که قصد تغییر رژیم و اعمال فشار را ندارد و در عین حال تحریمها را هر چه بیشتر نقض کرده و نگرانیهای امنیتی ایران را از بین ببرد. در عوض، ایران باید به تدریج به نگرانیهای هستهای امریکا و آژانس هستهای بین المللی توجه کند.
توپ با حسن نیت، در زمین ایالات متحده است.