آرش غفوری، روزنامهنگار در حوزه سیاست، به انتقاد از وضعیت مجلس هشتم شورای اسلامی میپردازد و مینویسد نمایندگان این دوره از مجلس، بیش از این که پیگیر منافع ملی باشند به دنبال منافع شخصی بودهاند.
مدت زمانی زیادی نمیگذرد از روزی که نمایندگان مجلس هشتم تنها برای اصلاح مصوبهای که امکان حضورشان را در انتخابات آینده مجلس با اشکال مواجه کرده بود، با اکثریت آرا یک طرح دوفوریتی دادند تا از قافله کاندیداتوری عقب نمانند.
همین نمایندگان اما، زمانی که بحث «نجات دریاچه ارومیه» مطرح شد، تنها ۵۴ رای موافق با طرح دوفوریتی نجات دریاچه ارومیه از خشکی و بیآبی را به نام مجلس هشتم سند زدند و جالب آنکه در مخالفت با این طرح موسی الرضی ثروتی، نماینده بجنورد، گفت: «اگر مردم منطقه شما مدتی است با مشکل زیست محیطی روبرو هستید، مردم جنوب کشور مدتها است که با مشکل گردو غبار مواجهاند.»
در تایید مخالفت با این طرح، نماینده فارسان، نورالله حیدری، هم در مقام یک مدعی ظاهر شد تا بگوید: «چرا باید کل یک میلیارد تومان بودجه تخصیصی به مشکل غبارها و جریانهای آبی کشور، به دریاچه ارومیه پرداخت شود؟»
تنها مقایسهای میان دو طرح، یعنی آنجایی که بحث انتفاع شخصی نمایندگان مطرح است و جایی دیگر که بحث نجات یک دریاچه ملی و تبعات زیست محیطی خشکی و بیآبی آن برای مردم یک منطقه از کشور مطرح میگردد، به خوبی سطح نازل کار کارشناسی در مجلس را نمایان میکند؛ آن هم نه تنها از لحاظ اهمیت دادن به مسائل و مشکلاتی که ممکن است برای مردم به دلیل خشکی یک دریاچه پدید آید، بلکه حتی از لحاظ امنیتی و در شرایطی که هر پتانسیل اعتراضی میتواند از منظر امنیتی برای کل کشور مشکل آفرین باشد.
نمایندگان مجلس که باید دغدغه کلیت کشور را داشته باشند، نه برای مردم منطقه اهمیت قائل هستند و نه حتی توان درک این را دارند که این بیتفاوتی آنها میتواند خود به وجود آورنده ناامنی و شورشهای خیابانی در کشور شود.
نمایندهای که از اختصاص یک میلیارد تومان بودجه تخصصی برای حل مشکل دریاچه ارومیه شکایت میکند، نحوه ورود خود به مجلس را فراموش میکند. اکبر اعلمی نماینده پیشین تبریز گفته بود، نمایندگی در شهرهای کوچک برای هر نماینده ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان آب میخورد.
آیا به راستی هزینه ورود حداکثر ۵ نماینده به مجلس ارزش بررسی یک طرح در مورد نجات بزرگترین دریاچه کشور از خشک شدن و تبعات بعدی آن برای مردم یک منطقه جغرافیایی کشور را ندارد.
جالب اینجاست در همین جلسه بررسی طرح نجات دریاچه ارومیه قریب به ۸۰ نماینده غایب بودند. حالا یا در مسافرت و یا در مرخصی که البته در مجلس هشتم امر عجیبی نیست. مجلسی که در آبان ماه سال گذشته و برای بررسی لایجه برنامه پنجم توسعه کشور، که از مهمترین لوایح سال بود، در یک جلسه ۴ ساعته، به دلیل رفت و آمد نمایندگان در صحن علنی و فضای بیرون، ۳۰ بار از رسمیت افتاد، باید هم برای بررسی چنین طرحی که شاید منفعت شخصی برای خیلی از آنها نداشته باشد با غیبت هشتاد نماینده مواجه شود و البته با رای منفی بقیه نمایندگان رو به رو گردد.
با تمام اینها، منفعت شخصی یک روی قضیه است. حوادث بعدی در ارومیه، اردبیل و تبریز و خشم مردم از بیتفاوتی نمایندگان برای نجات دریاچه ارومیه که با حضور در خیابان و اعتراض به مجلس همراه بود نتیجه امنیتی این بیتوجهی مجلس است که مسئولیت آن به صورت مستقیم متوجه مجلس هشتم شورای اسلامی میشود.
مجلس بیتوجه به تبعات امنیتی و حاکمیتی موافقت یا مخالفت، و ارائه بحثهای مخالف از قبیل آنچه که پیش از این در کلام نمایندگان بجنورد و فارسان مطرح شد، نشان داد که تا چه اندازه از تدبیر لازم برای حل کوچکترین مسائل مملکت هم عاجز است و حتی در توجیه مخالف با یک طرح ملی چقدر ناشیانه عمل میکند تا آن حد که نمایندهای به خودش اجازه میدهد تا بگوید اگر ارومیهایها امروز با مشکل مواجه هستند، مردم جاهای دیگر کشور سالهاست که با مشکل مواجه هستند.
انگار نمایندگان مجلس به کار شخصی «توزیع فقر» مشغولند و اگر در جایی مشکلی وجود دارد به جای آنکه در مقام حل مشکل برآیند، از آن برای توجیه مشکلات مناطق دیگر کشور استفاده میکنند. هرچند همینها وقتی که پای منفعت شخصی و انحصار نمایندگی مجلس توسط خودشان مطرح میشود، ساعتها وقت مجلس را صرف تهیه طرحی میکنند که به نام قانون انتخابات و با طرحهای «من در آوردی»، با انواع و اقسام تبصرهها و بندهای به ظاهر قانونی، به نوعی انحصار حضور در مجلس را تنها در اختیار عدهای خاص قرار میدهد و بعد هم که معلوم میشود با این طرح و شرط مدرک تحصیلی، عدهای از همین نمایندگان فعلی اجازه حضور در انتخابات آتی را نخواهند داشت، به هزار و و یک دلیل برای تاکید بر حضور خود دست میزنند و حتی به استفسار از طرح یک ماهه خود میپردازند و بعد هم دوباره قانونی را که خودشان وضع کردهاند به نفع خودشان تغییر میدهند.
همین مجلس در عین حال مدعی حل مهمترین مشکلات دنیا و جهان اسلام هم هست. گویی رسالت دارد جز برای مردم ایران برای مردم همه کشورهای دیگر، از بحرین تا انگلستان دلسوزی کند و نامه بنویسد و برنامه ارائه دهد و بر توپ و تشر تبلیغاتی بکوبد و پند و موعظه و نصیحت کند. اما وای به روزی که قرار باشد خودش در معرض امتحان و نقد قرار بگیرد، که آن روز مصداق این دو بیت خواجه شیراز است که:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی / شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد