روزنامه والاستریتژورنال در سالگرد حملههای یازده سپتامبر، از گروهی از شناختهشدهترین شخصیتهای آمریکایی در حوزه امنیت ملی پرسیده است که ایا به نظر آنان واکنش آمریکا به این حملهها، بیش از حد بود؟ پاسخهای شش تن از این شخصیتها را میخوانید.
***
ناگزیر بودیم که به کشورهای حامی ترور جواب بدهیم
پاول ولفویتز
بعد از حمله به پرل هاربر، آمریکاییهای ژاپنیتبار را به اردوگاههای کار اجباری فرستادند. در مقایسه با این اتفاق، واکنش ما بعد از یازده سپتامبر افراطی نبود. ما جامعه باز و آزادمان را بعد از این اتفاق به تکرار نشدن حملهای مشابه در ده سال گذشته مدیونیم.
آمریکا ناچار بود برای جلوگیری از تکرار این حملات رویکرد پلیسی به تروریسم را کنار بگذارد و بپذیرد که درگیر یک جنگ شده است. به تفاوت خالد شیخ محمد مغز متفکر حمله یازده سپتامبر فکر کنید که بخش عمدهای از آنچه را که امروز درباره القاعده میدانیم در اختیار ما گذاشت و مقایسهاش کنید با خواهر زادهاش رمزی یوسف مغز متفکر حمله سال ۱۹۹۳ به برجهای تحارت جهانی که حتی خیلی محترمانه هم بدون حضور وکیلش نمیشود از او چیزی پرسید و تا امروز هم اطلاعات مهمی را در اختیار ما نگذاشته است.
یا تفاوت بمباران بیتاثیر اما انتقامجویانه سال ۹۸ در افغانستان را با واکنش آمریکا در سال ۲۰۰۱ مقایسه کنید که باعث سقوط رژیم طالبان شد.
ما در سال ۱۹۴۱ وارد جنگ با آلمان شدیم، نه به این خاطر که به پرل هاربر حمله کرده بود، بلکه به دلیل خطری که این کشور داشت. بعد از یازده سپتامبر ناچار بودیم در خصوص کشورهای حامی تروریسم فراتر از گذاشتن آنها در فهرست سیاه عمل کنیم، به ویژه اگر با تسلیحات هستهای یا بیولوژیک هم ارتباطی داشتند.
صدام حسین چندین قطعنامه سازمان ملل را نادیده گرفته بود و تنها رهبر یک کشور بود که رسما حمله یازده سپتامبر را تحسین کرده بود و هشدار داده بود «آمریکاییها باید رنج بکشند تا بتوانند مسیر درست را پیدا کنند» او همین خطر را داشت.
اینکه ما در عراق و افغانستان اشتباهاتی کردیم نشانه واکنش بیش از حد ما نیست. در جنگ جهانی دوم هم اشتباهاتی پر هزینه صورت گرفت، مثل اعزام نیروهایی که درست تجهیز نشده بودند به آفریقا. یا حتی پیش بینی نکردن اینکه آلمانها در بلژیک به ما ضد حمله بزنند. سوال این است که آیا یک واکنش متفاوت میتوانست نتیجهای بهتر به همراه داشته باشد؟
آیا بمباران گسترده و استراتژیک افغانستان- چیزی مشابه واکنش سال ۱۹۸۸ اما در مقیاسی بزرگتر- برای شکست دادن القاعده کافی بود؟ اگر تحریمهای ناکام علیه صدام حسین به شکست نیانجامیده بود ما با صدام حسینی روبرو نبودیم که همانطور که او به بازپرسش به افبیآی گفته بود به از سر گرفتن تمام برنامه تسلیحات کشتار جمعی متعهد بود؟ آیا معمر قذافی بعد از اینکه سرنوشت صدام حسین را میدید حاضر به دست کشیدن از برنامه تسلیحات کشتار جمعی خودش میشد؟
متاسفانه بعد از اینکه مشخص شد ما در خصوص تسلیحات کشتار جمعی در عراق اشتباه کردیم عدهای رییس جمهوری بوش را متهم کردند که واکنشی افراطی نشان داده و یا حتی بدتر، دروغ گفته است. عدهای این اتهام را مطرح کردند که واکنش افراطی ما «دموکراسی را بدنام کرده». مزخرف است. امروز دهها هزار عرب زندگیشان را در سوریه و باقی کشورها نه به خاطر بن لادن و رویای بهشت آسمانی بلکه به خاطر آزادی و دموکراسی به خطر میاندازند.
- پاول ولفویتز محقق مهمان موسسه امریکن انترپرایز و معاون وزیر دفاع آمریکا در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ بود.
***
باید روی افغانستان تمرکز میشد
رابرت سی مک فارلین
حملات یازده سپتامبر شاهدی بر وجود سازمانی با منابع مالی قدرتمند و توان عملیاتی بود که به شروع جنگی بیحد ومرز با آمریکاییها متعهد است. ضروری بود که ما در واکنش خود کسانی را که این حمله را بزنامه ریزی کرده بودند از میان برداریم و از ادامه کارشان ناتوان کنیم. با این همه عجله قابل درک ما در حمله متقابل به القاعده و و طالبانی که میزبانش بود باعث شد دو موضوع بنیادین از تحلیل جدی ما جا بیافتد.
اول پیچیدگی مفرط، زمان و منابع لازم برای تشکیل یک دولت کار آمد در میانه یک فرهنگ متنوع و غریبه، چه برسد به برپایی یک سیستم امنیتی موثر. دوم تنشهای پنهان و بیثباتی که برای یک دهه در پاکستانی تلنبار شده بود که ما برای حمایت تدارکاتی و امنیتی متحدی کلیدی میانگاشتیم.
تفکر جدیتر درباره این عوامل میتوانست ماموریت ما را برای نابودی القاعده و تشکیل دولت ائتلافی در افغانستان -که به خودی خود چالشی جدی بود -محدودتر کند. در عین حال میتوانست جلوی فکر راه انداختن جنگی همزمان در عراق را که لاجرم چالشهایی مشابه به همراه داشت، بگیرد.
تصمیم به اشغال، ناشی از آرمانهای دنکیشوتمابانه و اعتماد به نفس بیش از حد بود. باور به اینکه ما میتوانیم به سادگی دموکراسی کارأمد و شکوفایی را در این کشور برپا کنیم که به مثابه نمونهای برای سراسر جهان اسلام عمل کند.
جنگ در عراق هر چند از نظر سیاسی به شدت اشتباه بود اما از نظر نظامی بسیار به خوبی انجام شد. بعد از هشت سال و نیم ما به عراقیها کمک کردیم یک دیکتاتور را ساقط کنند و اولین گام را به سوی آیندهای کثرت گرا و مسئولانه بردارند. بخش عمدهای از آن هدف اولیه میتواند در سالهای پیش رو عملی شود در صورتی که دستاوردهای بالقوهمان را از روی ناتوانی و یا زیاده خواهی از دست ندهیم.
آمریکا در عین حال در نهادهای امنیت ملی خود نیز در زمینه عملیات و امنیت دستاوردهایی داشته است. با توجه به رابطه این تواناییها با تهدیداتی که ما کماکان با آن روبروییم و در همینطور با توجه واقعیتهای اقتصادی ما آرام آرام زمان تجدید ساختار ارتش آمریکا فرا میرسد.
- رابرت مک فارلین زمانی مشاور امنیت ملی رونالد ریگان بود در حال حاضر مشاور ارشد موسسه «دفاع از دموکراسی» است.
***
انعطافپذیری در مقابل انتقام
آنماری اسلاتر
میشود براساس کار بیوقفه و مداوم تعداد بیشمار ی از مقامات ضد تروریسم در شهرها و ایالتهای آمریکا که توانستند از تکرار حمله یازده سپتامبر و یا واقعهای بدتر جلوگیری کنند این سوال را مطرح کرد که آیا به حادثه یازده سپتامبر واکنشی افراطی داشتهایم یا نه.
با گذشت یک دهه بدون چنین حملهای - اگر چه چند بار خطر از بیخ گوشمان رد شده- و نیز تدابیر امنیتی که روز بروز بیشتر و تهاجمیتر زندگی ما را فرامی گیرند، هزینه این واکنش افراطی احتمالا از منافع آن بیشتر به چشم خواهد خود. اما تنها یک حمه دیگر این محاسبه را یک شبه تغییر میدهد.
با این همه یکی از مواردی که آمریکاییها در آن واکنشی افراطی نشان دادند احساساتشان بود. با این تصور که تجربه ما از تروریسم ماهیتی متفاوت از تجربه اروپاییها اندونزیاییها هندیها، آفریقاییها و باقی افراد دارد.
از آن زمان ما شجاعت و قاطعیت بریتانیاییها بعد از حملات برنامه ریزی شده سال ۲۰۰۵ به ایستگاههای مترو و اتوبوس را تماشا و تحسین کردهایم. و نیز هندیها را در نوامبر ۲۰۰۸ بعد از ده بمب گذاری و تیراندازی هماهنگ در بمبئی.
دنیا نیز به نوبه خود تماشاچی قهرمانیها و شجاعتهای زیادی از سوی آتش نشانها و نیروهای پلیس و یا مسافران پرواز ۹۳ یونایتد در حادثه یازده سپتامبر بود. با این همه ما به عنوان یک جامعه نتوانستیم مثل بریتانیاییها یا هندیها و بسیاری دیگر به زندگی عادی خود بازگردیم. چرا که حس آسیب پذیری نسبت به حملات خشونت طلبانه در خاک آمریکا برای ما چنان تازه بود که به تروریستها نشان دادیم توانستهاند زندگی ما را عمیقا و برای همیشه تغییر دهند و از این بابت رضایت خاطرشان را فراهم کردیم.
درسی که اینجا باید گرفت قدرت انعطاف پذیری در برابر انتقام است. اگرچه کشتن اسامه بنلادن و یا حمله به سایر رهبران القاعده از نظر احساسی بسیار رضایتبخش است، ولی در بلندمدت افزایش انعطافپذیری زیرساختهای اقتصاد و مردم ما تاثیر بهتری بر تروریسم خواهد داشت.
اگر ما برای حمله آماده باشیم و بتوانیم بعد از آن به سرعت به زندگی عادی برگردیم و حتی در حال سوگواری هم هواپیماهایمان کماکان پرواز کنند، بازارمان فعالیت کند و سرمان را بالا بگیریم، میتوانیم تاثیر و در نتیجه ارزش چنین حملاتی را از همان ابتدا از میان ببریم.
- آنماری اسلاتر استاد سیاست و امور بینالملل در داشنگاه پریسنتون است که در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ مدیر سیاستگزاری وزارت خارجه آمریکا بود.
***
دلیل درست، واکنش غلط
ژیبگینیو برژینسکی
طبیعی بود که قتل ظالمانه ۲۷۰۰ آمریکایی نه تنها خشم عمومی را برانگیزد بلکه به واکنشی قوی و ملی منجر شود. اما متاسفانه این واکنش فاقد خرد سیاسی و انسجام استراتژیک بود. یک جنگ جهانی علیه ترور جهادگران که به شکلی مبهم عامی شده بود کار تروریستها را برای اینکه آمریکا را دشمن اسلام نشان دهند سادهتر کرد. در حالی که واکنش نظامی آمریکا در نهایت به دو جبهه متفاوت منتقل شد.
در آن زمان من از تصمیم جنگ در افغانستان برای نابود کردن مسببان حمله و حکومت حامی آن به شدت دفاع کردم. اما در عین حال هم در ملاقاتها با مقامات بالا و هم در یادداشتی به وزیر دفاع گفتم که ما نباید اشتباه شوروی سابق را که درگیر تلاشی ایدئولوژیک برای تغییر افغانستان به زور اسلحه بود تگرار کنیم.
در عین حال در یادداشتی کمی بعد از حمله یازده سپتامبر توصیه کردم که آمریکا بر ابعاد سیاسی تروریسم و چالش آن تمرکز کند و به دنبال این باشد که تروریستها را با جلب حمایت دولتهای عرب و همکاریهای گسترده منطقهای منزوی کند.
دولت بوش به این هشدارها توجهی نکرد و در عین حال با کم کردن عملیات نظامی در افغانستان و اشغال کم و بیش یک جانبه عراق وضع را بدتر کرد.
این اشغال بدون حمایت متحدان عرب آمریکا از جنس حمایت سال ۱۹۹۱ بود. دولت آمریکا با عوامفریبی درباره ابر قارچی و انفجاری هستهای و ادعاهایی در خصوص مواد بیولوژیکی پنهان در کانتینرها به دنبال حامی برای جنگ دومش بود. مشخص شد که هیچ کدام از این تسلیحات هستهای یا بیولوژیک وجود خارجی ندارند. آسیبی که در نتیجه این کار به اعتبار آمریکا خورد تا همین امروزدیپلماسی این کشور را به ویژه در قبال ایران فلج کرده است.
در همین حال در خود آمریکا تبعیض علیه آمریکاییهای مسلمان بیشتر شد و خارج از آمریکا احساسات ضد آمریکایی در کشورهای مسلمان افزایش پیدا کرد. ده سال بعد از یازده سپتامبر هنوز هم آینده افغانستان در هاله تردید است، ایران روز به روز نفوذش را در عراق افزایش میدهد و نفوذ آمریکا در خاورمیانه به کمترین میزان از زمان ورود جدیاش به خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم رسیده.
دلیل درست بود، اما واکنش ناشیانه.
- ژیبگینیو برژیسنکی مشاور امنیت ملی دولت کارتر بود.
***
حتی اوباما هم از هواپیماهای بدون سرنشین حمایت میکند
لئون ویسلتیر
جواب ما به جنایات یازده سپتامبر مجموعهای از واکنشها بود که برخی افراطی بودند و دستهای نه.
عراق بخش افراطی آن بود. اگر رهبران ما جنگ عراق را به خاطر اطمینان از این به راه انداختند که صدام حسین تسلیحات کشتار جمعی دارد که بیکفایتیشان معادل یک رسوایی تاریخی بوده. اگر هم جنگ را به عنوان نمایشی شروع کردند تا دشمنانی را بترسانند که احیانا بعد از پیروزی تروریستها در یازده سپتامبر گستاخ شده بودند باید گفت که ناکام ماندند. چرا که این جنگ جبهه ضد آمریکایی دیگری را برای القاعده در خاورمیانه تشکیل داد.
حمایت من از جنگ عراق به دلیل فریب خوردگیام بود اما از نابودی این دیکتاتور و هیجان دموکراسی در عراق علیرغم تمام تلاشهای اسلام گرایان و ایران خوشحالم. حتی حوادث بد میتوانند نتیجه خوب داشته باشند.
با این همه واکنش نظامی ما به یازده سپتامبر از نطر من قابل توجیه است. من با «جنگ علیه ترور» به عنوان یک سیاست و یا یک مفهوم مشکلی ندارم. به نظر میرسد ما توانستهایم القاعده را یا دست کم شاخه اسامه بن لادن آن را از میان ببریم. جنگ باراک اوباما با هواپیماهای بدون سرنشین علیه پناهگاههای تروریستی در پاکستان و تمایل تعجب آور او برای انجام عملیات مخفی در این جنگ یکی از معدود دستاوردهای او در سیاست خارجی است.
من عمیقا در دفاع از خود به بیرحمی معتقدم. و نیز در مسائل امنیتی. حالا اشکالی جدید از القاعده در جنوب عربستان و شرق آفریقا به وجود آمده که البته تعجب آور نیست. فرهنگ جهادیها لزوما واکنشی به واکنش ما نیست و ما باید با آن هم مقابله کنیم.
نتیجه عمل متقابل و مناسب ما علیه القاعده این بود که افغانستان را از استبدادی بدوی و مذهبی آزاد کردیم. با این همه سیاست فعلی رییس جمهور در عراق به نظر من منسجم نمیآید و من هم قید تمایل افغانستان برای دفاع از خودش را زدهام. ده سال است که در این راه تلاش میکنیم اما خبری از «بهار افغانستان» نیست. از نگاه جنگ با تروریسم مشکل افغانستان- پاکستان بیشتر به پاکستان بر میگردد.
نگرانی من چیز دیگریست. اینکه ما به واکنش افراطی خود واکنشی افراطی نشان دهیم. اگر همانطور که همه به ما توصیه میکنند اینطور نتیجه بگیریم که زمان آن رسیده که آمریکا از خط مقدم تاریخ عقب بکشد، خودمان، متحدانمان و مردم آزادی خواه سراسر جهان را مغبون کردهایم و مورد مصالحه قرار دادهایم.
- لیون ویسلتیر سردبیر مجله نیو ریپابلیک است.
***
اسلامگراهای افراطی دارند میبازند
جو لیبرمن
مُد شده که واکنش آمریکا به حملات یازده سپتامبر را واکنشی افراطی بخوانند. اما این دیدگاهی کاملا اشتباه است. واکنش آمریکا به این حملات و به تهدید گستردهتر اسلام گرایی افراطی لازم و موجه بوده است. ما در این که حمله یازده سپتامبر آمریکا را به جنگ با دشمنی واقعی شیطانی و خشن وادار کرد اشتباه نکردیم. در اینکه این جنگ را در صدر برنامه امنیت ملی خود گذاشتیم هم درست عمل کردیم. اگر این کار را نمیکردیم احتمالا امروز شانس بحث کردن درباره واکنش افراطی احتمالی آمریکا را نداشتیم.
اینکه ما یک دهه را بدون حمله تروریستی جدی در خاک آمریکا گذراندهایم به دلیل این نبوده که دشمنان ما در پی انجامش نبودهاند. امنیت بیشتر امروز ما نیازمند قاطعیت فراحزبی در طول دو دوره ریاست جمهوری، اصلاح عمقی سازمانهای امنیت ملی و عملیات مشکل وخطرناک به دست قهرمانهای بیشماری در سراسر جهان بوده است.
ما این جنگ تهاجمی را به خارج از آمریکا بردیم. با توجه و جدیتی که دشمنانمان توقعش را نداشتند مقتدرترین و مهلکترین نیروی ضد تروریسم در تاریخ بشر را ساختیم. نتیجه این شد که اسلام گرایان افراطی در دهه گذشته هیج پیروزی چشم گیری نداشتند.
آیا از زمان حمله یازده سپتامبر دچار اشتباه شدهایم؟ البته. مثل هر کشور دیگری که درگیر جنگ است. اما اگر به ده سال گذشته نگاه کنیم، کارها بیشتر درست بوده تا غلط.
یکی از درسهای دهه گذشته این است که ما هنوز هم در جهانی خطرناک و غیرقابل پیش بینی زندگی میکنیم. علیرغم دستاوردهایی که داشتهایم واقعیتهای ژئوپولیتیک فعلی پایان دادن به این جنگ جهانگیری را که درگیرش هستیم توجیه نمیکند.
ملت ما باز هم یکه خواهد خورد. برای در امان ماندن در خاک آمریکا، آمریکا باید کماکان خارج از این کشور فعالانه عمل کند و با وجود مشکلات بودجه سرمایه گزاریهای ضرروی خود را برای قوی نگه داشتن ارتش و سایر نهادهای قوی ملی انجام دهد.
برعکس بدبینی ملی امروز، آمریکا از زمان حمله یازده سپتامبر نشان داده که ما همچنان کشوری قوی و انعطاف پذبر با مردمانی شجاع و هوشمند هستیم. زمانی که به هم نزدیک شویم میتوانیم دستاوردهایی داشته باشیم که هیچ کشوری دیگری در جهان قدرتش را نداشته باشد.
ما نمیدانیم این جنگ تا کی ادامه خواهد داشت اما میتوان مطمئن بود که چطور پایان مییابد.: با پیروزی ارزشهای ما و پیوستن ایدئولوژی اسلام گرایی افراطی به فاشیسم، کمونیسم در زبالهدان تاریخ.
- جو لیبرمن سناتور دموکرات مستقل از ایالت کنتیکت است.