نیکلاس کریستوف نویسنده روزنامه نیویورک تایمز روز ۲۰ سپتامبر، دو روز قبل از نطق محمود احمدینژاد در اجلاس سازمان ملل در نیویورک، با او گفتگویی کرده است که ترجمه آن را ادامه میخوانید.
نیکلاس کریستوف نویسنده روزنامه نیویورک تایمز روز ۲۰ سپتامبر، دو روز قبل از نطق محمود احمدینژاد در اجلاس سازمان ملل در نیویورک، با او گفتگویی کرده است که ترجمه آن را اینجا میخوانید:
نیکلاس کریستوف: آقای رئیس جمهور، به نیویورک خوش آمدید. از اینکه به من وقت دادید متشکرم. چطور است با پرسشی درباره کوهنوردان آمریکایی آغاز کنم. شما روز ۱۳ سپتامبر گفتید که آنها در چند روز آینده آزاد خواهند شد. چه اتفاقی افتاد و آنها کی تحویل خواهند شد؟
احمدینژاد: به نام خداوند بخشنده مهربان، من با اجازه شما میخواهم به همه خوانندگان روزنامه و بینندگان وب سایت شما سلام عرض کرده و از خداوند متعال بخواهم که به آنها موفقیت و خیر و برکت ارزانی کند.
همان طور که میدانید، شهروندان آمریکایی به طور غیرقانونی از مرزهای ما عبور کردند که مورد پیگرد قانونی مناسب از طریق مجراهای مربوطه در قوه قضائیه قرار گرفت.
کوششهایی نیز برای آزادی آنها انجام شد. به عقیده من همه حکومتها، مجازاتهای عمیقی برای عبور غیرقانونی افراد از مرزهای کشور خود درنظر گرفتهاند. با این حال ما تلاشهای زیادی برای آزادی آنها انجام دادیم که انشاءالله، به زودی آزادی خواهند شد.
اما مشکل چه بود؟ چون شما روز ۱۳ سپتامبر گفتید که آنها ظرف یکی دو روز آزاد خواهند شد و این اتفاق نیفتاد. به عبارت دیگر آیا شما کاملا از طرف حکومت ایران حرف نمیزنید؟ آیا نیروهای دیگری وجود دارند که جلوی آزادی آنها را بگیرد؟
نه هیچ مسئلهای وجود ندارد. من روز ۱۳ سپتامبر گفتم که آنها ظرف چند روز آزاد خواهند شد و ما هنوز در داخل آن چند روزیم. اما از من نقل شده که گفتهام «ظرف یکی دو روز.»
این یک پروسه قانونی است که باید طی شود.
آیا انتظار دارید که آنها در هفته آینده آزاد شوند؟
درست در همان چهارچوب زمانی که گفتم. آنها ظرف چند روز آینده آزاد خواهند شد.
در مورد روابط ایران و آمریکا، شما این امکان را مطرح کردید که اگر ایالات متحده، اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی برای ایران فراهم کند، ایران غنی سازی تا این درجه را متوقف خواهد کرد. آیا پیشنهاد هنوز مطرح است؟ آقای [فریدون] عباسی دوانی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفت که این امکان دیگر وجود ندارد.
این را از چه کسی شنیدید آقا؟
از آقای عباسی دوانی نقل شده که قبل از مصاحبه شما با واشنگتن پست این حرف را زده است.
حرف او این بود که ایران دیگر بر سر مبادله سوخت هستهای و توقف تولید سوخت هستهای مذاکره نمیکند و اینکه ایالات متحده، کشور مطمئنی برای انجام مذاکره در مورد مبادله سوخت هستهای یا مسائل دیگر نیست.
بله. این یک مسئله تاریخی است. بارها گفتگوهایی صورت گرفته و توافقهایی شده اما نتیجهای حاصل نشده است. منظورم نتایج ملموس است. شاید این دلیل ناامیدی دکتر عباسی باشد. ما تلاشمان را برای انجام گفتگو کردیم و من مطمئنم که شما به خاطر دارید اما نتیجه آن تبدیل به یک فرصت سیاسی برای غرب شد.
اگر آنها همین هفته به ما اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی بدهند، ما نیز همین هفته، تولید اورانیوم ۲۰ درصدی را متوقف خواهیم کرد.
ما اورانیوم ۲۰ درصدی را تنها برای مصرف داخلی خود نیاز داریم. اگر آنها طبق قوانین بین المللی و قوانین آژانس بین المللی انرژی اتمی، این اورانیوم را بدون پیش شرط به ما بدهند، ما تولید داخلی را متوقف خواهیم کرد. این چیزی نیست که ما بخواهیم تولید کنیم و در بازار آزاد بفروشیم. اورانیوم ۲۰ درصدی همان طور که میدانید جز برای معالجه سرطان، فایده دیگری ندارد و به درد نیروگاه نمیخورد.
یکی از نگرانیهای غرب در مورد این پیشنهاد، مسئله تاییدیه است. پایگاه هستهای قم تا زمانی که کشف نشد، سری بود و نگرانیهایی وجود دارد که ایران در خال غنی سازی اورانیوم در مکانهایی است که ما از وجود آنها بیخبریم. چگونه این موضوع را توضیح میدهید و آیا حاضرید این پیشنهاد را همراه با اقداماتی در جهت تایید قوی آن بپذیرید؟
طبق منشور آژانس بین المللی انرژی اتمی، ما میتوانیم این نوع فعالیتها را انجام دهیم منتهی از شش ماه قبل باید آن را به اطلاع آژانس برسانیم. در مورد تاسیسات هستهای اطراف شهر مقدس قم، ما از ۱۸ ماه قبل آن را به اطلاع آژانس رسانده بودیم بنابراین ما واقعا چه قانونی را نقض کردیم؟
متاسفانه، فشارهای سیاسی اعمال شده به آزانس بین المللی انرژی اتمی آن را از ماموریت اصلیاش منحرف کرده است.
طبق قانون، ما از ۶ ماه قبل موضوع غنی سازی اورانیوم را باید به اطلاع آنها برسانیم اما ما از ۱۸ ماه قبل این موضوع را به اطلاع آنها رسانیدیم. بنابراین ما هیچ خطایی مرتکب نشدیم. اما آنها تحت فشارهای سیاسی آمریکا و دولتهای دیگر، از پا درآمدند. اگر آنها طبق قانون عمل کنند، ما هیچ مسئله و هیچ چالشی با آنها نداریم.
همه تاسیسات هستهای ما شفافاند و به این شفاف بودن پایبندند و درب همه آنها به روی بازرسان آژانس اتمی باز است ضمن اینکه دوربینهای آژانس نیز برای نظارت دائم در این مکانها نصب شده است.
پس من میخواهم مطمئن شوم که این پیشنهاد را درست فهمیدهام یا نه. اگر کشورهای غربی اورانیوم ۲۰ درصدی برای راکتور اتمی تهران فراهم کنند، آنگاه ایران ادامه غنی سازی را متوقف خواهد کرد. درست است؟
بله، بله، ما این را قبلا هم گفتهایم. ما این را بارها گفتهایم. این حرف جدیدی نیست.
یک بار قبل از اینکه مسئله انتقال سوخت مطرح شود، ظاهرا بین شما و دیگر مسئولان حکومتی ایران، عدم توافق وجود داشت. آیا شما و رهبر جمهوری اسلامی در این مورد اتفاق نظر مطلق دارید؟ آیا شما در مورد این موضوع از طرف تمام کشور حرف میزنید؟
چه موقع اختلاف نظر وجود داشت؟ چه موقع ما بدون داشتن وحدت کلام حرف زدیم؟ ما هیچ وقت اختلاف نظر نداشتیم. دوباره میگویم که اگر آنها اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی به ما بدهند، طبق هنجارهای آژانس بین المللی انرژی اتمی، باید به ما سوخت برسانند و در مقابل پولش را بگیرند. هر چیزی خارج از این چهارچوب غیرقانونی است.
دوباره میگویم اورانیوم ۲۰ درصدی جز در راکتور اتمی که برای تولید داروهای ضد سرطانی است هیچ کاربردی ندارد و نمیتواند برای تولید انرژی به کار رود و باید در یک مرکز بسیار حساس و گرانی ذخیره شود.
اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی باید برای اهداف پزشکی به کار رود که ما برای آن راکتور ساختهایم... و توانستیم ده کیلوگرم از آن را تولید کنیم. اگر آنها اورانیوم ۲۰ درصدی به ما میفروختند ما ترجیح میدادیم که آن را بخریم و میتوانست ارزانتر تمام شود. انگار که بخواهی یک وسلیه نقلیه برای خودت بخری و هیچ کس حاضر نباشد آن را به تو بفروشد لذا مجبوری که خط تولید خودت را راه بیندازی و وسیله خودت را تولید کنی. کدام راه برایت راحتتر و ارزانتر است؟ ما برای تولید مقدار اندکی اورانیوم غنی شده، مجبور شدیم یک کارخانه راه بیندازیم. و این محصولی نیست که ما بتوانیم آن را به بازار آزاد برده و بفروشیم و از این راه سود کنیم. برای هر راکتور ما باید یک سفارش ایجاد کنیم.
آیا هیچ موقعیتی وجود دارد که ایران بخواهد مواد اتمی یا تکنولوژی هستهای خود را به کشوری دیگر منتقل کند؟
ما حتی این را نیز پذیرفتیم. با اینکه یک پیش شرط و اساسا غیرقانونی بود. ما مایل به تبادل سوخت در برزیل یا ترکیه بودیم اما دولت ایالات متحده... خب چه میتوانم بگویم؟ این دولت ایالات متحده بود که زیربار نرفت.
درباره استاکس نت زیاد نوشته شده. میتوانید به ما بگویید که استاکس نت، تا چه حد بر سانتریفیوژهای ایران اثر گذاشته و برای آنها مشکل ایجاد کرده و آیا این مشکل الان حل شده است؟
استاکس نت در واقع هیچ آسیبی به ما نزده. این نوع چیزها آسیبی به ایران نمیرساند. ما متخصصان نرم افزاری و برنامههای کامپیوتری باتجربهای داریم. هیچکس واقعا نمیتواند با ویروس اینترنتی، تاسیسات ایران را از کار بیندازد.
در سال ۲۰۰۳ قرار بود معامله بزرگی بین ایران و آمریکا صورت گیرد که میتوانست خیلی از این مسائل را حل کند. در آن زمان ایران ظاهرا برای انجام چنین معاملهای آمادگی داشت. آیا این چنین معاملهای امروز میتواند بین ایران و آمریکا صورت گیرد؟
ما همیشه آماده گفتگو بوده و هستیم. ما داوطلبانه به مدت ۲ سال و نیم تاسیسات خود را بستیم و داوطلبانه همه الزامات و نیازها را انجام دادیم. اما متاسفانه به جای کنار گذاشتن این اتهامات بیاساس، با افزایش این اتهامات مواجه شدیم. از این رو تصمیم گرفتیم که به قانون مراجعه کنیم. نه بیشتر، نه کمتر. البته که ما آماده همکاری هستیم. ما همیشه آماده همکاری و آغاز گفتگو بودهایم. بیایید گفتگو کنیم. بیایید غنی سازی دوجانبه و چند جانبه داشته باشیم. اما متاسفانه این حکومت آمریکا بود که زیربار نرفت.
آنها مایلاند که یک جانبه عمل کنند و زور بگویند و متاسفانه واکنش ما در برابر موقعیتهای زورگویانه خوب نیست اما اگر به قانون و انصاف و عدالت رجوع کنیم، میتوانیم بر بسیاری از این چالشها غلبه کنیم.
کشوری که خود ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ سلاح اتمی در زرادخانهاش دارد، آیا در جایگاهی هست که بتواند به دیگران بگوید سلاح هستهای نداشته باشند؟ آیا این منصفانه است؟ اما قصد ما حتی این نیست که سلاح هستهای داشته باشیم بلکه خواست ما استفاده از آن برای مقاصد صلح آمیز است.
آنها به ما میگویند شما نمیتوانید در حالی که خود قبلا آن را در جنگ به کار بردند. این غیرمنصفانه و غیر عادلانه است و نتیجهای ندارد. آن روزها گذشت و آن افکار و آن رفتارها دیگر نمیتواند مشکلات جهان را حل کند. این رفتارها باید تغییر کند. آنها باید رفتار خود را اصلاح کنند. با متهم ساختن ایران، آمریکا نمیتواند مشکلات اقتصادی و مالیاش را حل کند. سیاستمداران آمریکایی همیشه سخت مشغولند که برای کاهش مشکلات داخلیشان یک دشمن خارجی یا نیروی شر خارجی بسازند. اما اجازه بدهید چیزی از شما بپرسم: آیا واقعا ایران مسئول مشکلات مالی، بهداشتی و مسکن آمریکاست؟
نرخ بالای بیکاری؟ کاهش کیفیت تحصیل؟ آیا واقعا غنی سازی ایران مسئول این چالشهای داخلی است؟ آیا اگر چالشهای مربوط به غنی سازی اورانیوم ایران را حل کنیم همه این مشکلات از بین خواهند رفت؟
پس تنها مانع دمکراسی، ثبات و امنیت جهانی در دنیا، ایران است؟ اگر ما در ایران غنی سازی نداشته باشیم، هیچ مشکلی در عراق و افغانستان نخواهد بود؟ اینها مبارزات تبلیغاتی است و آنها بهش عادت دارند.
آنها همیشه این گونه بودهاند. آنها خیلی سرو صدا میکنند. آنها باید در مورد اصلاح رفتارشان فکر کنند تا همه مشکلات حل شود.
برحسب رفتار یا برحسب فرصتها برای گفتگو بین ایران و آمریکا، آیا تفاوتی میان دولت رئیس جمهور اوباما و جرج دبلیو بوش میبینید؟
ما خیلی امیدوار بودیم که شاهد تفاوتهای ملموسی باشیم. ما منتظر چنین تفاوتهایی بودیم. آقای اوباما قول تغییر در همه سطوح را داد. تغییرات عمیق. اما خیلیها ناامید شدند. دیالوگ شرایط خاصی دارد. دارای چهارچوبهای طبیعی برای عدالت، احترام متقابل، خلوص نیت، دوستی و همکاری است.
ما نمیتوانیم با چوب بالای سر کسی بایستیم و او را مجبور به گفتگو بکنیم. این با روح دیالوگ، همکاری یا مذاکره مغایر است. آقای اوباما رسما گفت که ما باید از طریق محاصره اقتصادی، ایران را فلج کنیم. محاصره تجاری. این سخنان شایسته یک رئیس جمهور نیست.
اگرچه ملت ایران، ملت بزرگی است و بدون آمریکا میتواند به حیات خود ادامه دهد. اما برای ملتی مثل ملت آمریکا، درست نیست که رئیس جمهورش این گونه حرف بزند. او میتوانست بگوید «من مایلم که با حفظ احترام متقابل با ایران گفتگو کنم.» ما هیچ مشکلی نداریم. ما این حرف را مدتها قبل زدیم. ما تحت شرایط منصفانه، محترمانه و مناسب؛ مذاکره خواهیم کرد. و من تکرار میکنم و این یک حقیقت است که این ما نبودیم که با آمریکا مشکل داشته باشیم بلکه این آمریکا بود که به طور یک جانبه روابط دیپلماتیک خودش را با ما قطع کرد. این ما نبودیم.
آیا ما هرگز سعی کردیم وارد آمریکا شده و کودتایی را آنجا انجام دهیم؟ آیا ما هرگز آمریکا را به حمله نظامی تهدید کردیم؟ ما هرگز این کارها را نکردیم. دولتهای مختلف آمریکایی در طول زمان سرزمینهای هم مرز ما را اشغال کرده و امنیت ما را به خطر انداختند، علیه ما تحریم اعمال کرده، در امور داخلی ما دخالت کرده و خصومت نشان دادند. چرا؟ مگر ملت ایران با شما چه کردند؟ مگر حکومت ایران با شما چه کرد؟ هیچ کار. ما انقلاب کردیم که خودمان را آزاد کنیم. و این کار را کردیم. قبل از آزادی ما به برکت انقلاب، یک دیکتاتور خشن که از طرف آمریکا حمایت میشد، علیه مردم ایران حکومت میکرد. اما از روزی که ملت ایران کنترل سرنوشت خود را به دست گرفت، ما را کنار زدند. چرا؟ امروز دولت آمریکا میگوید «من مدافع دمکراسیام» اما پس چرا با حکومت دمکراتیکی مثل جمهوری اسلامی ایران مخالفاید؟
این مخالفت هیچ نفعی برای آنها ندارد. دوستی با ایران به نفع آنهاست. اما دوستی چهارچوب مشخصی دارد. شما نمیتوانید اسلحه را به طرف یکی بگیرید و او را مجبور کنید که از دوستی مدل شما پیروی کند. این کار بیفایده است.
آنها میگویند «ما ایران را مجبور به مذاکره یا دیالوگ میکنیم». چگونه؟ این روش دوستانه نیست و هرگز به نتیجه نمیرسد. ایران ملت بزرگی است و تاریخ غنیای دارد که به هزاران سال قبل میرسد. آنها به این سادگی تسلیم نخواهند شد.
آقای رئیس جمهور، من با شما موافقام که ایران ملت بزرگی است. بسیاری از ما قبول داریم که ایالات متحده آمریکا در گذشته در مورد ایران دچار اشتباهات وحشتناکی شده است. اما آن دسته از ما که مدافع دیالوگ و دنبال نوعی «معامله بزرگ» هستیم، با بیاعتنایی دولت ایران مواجه شدیم. در شرایطی که به نظر میرسد با یک فریب هستهای و سرکوب مخالفان سیاسی مواجهایم و کوهنوردهای ما برای این مدت طولانی غیرعادلانه زندانی شدند، مطرح کردن این نوع دیالوگ، کار بسیار سختی است. بنابراین به نظر میرسد که بخش مهمی از این مسئولیت بر دوش حکومت شماست.
من نمیگویم که دو طرف مسئولیت ندارند بلکه از شما میپرسم: اگر کوهنوردی از خط قرمز عبور کند، آیا پلیس به خاطر اینکه او کوهنورد است او را میبخشد و تنبیه نمیکند؟ اگر کوهنوردی قوانین را زیرپا بگذارد، قانون او را به خاطر کوهنورد بودن میبخشد؟ در همه کشورها، عبور غیرقانونی از مرز آن کشور، جرم است.
آیا آمریکا به شهروندان ایرانی اجازه میدهد که از مرزهای این کشور عبور کرده و به صورت غیرقانونی با قایق از توی آب وارد این کشور شود؟ آیا آنها چنین اجازهای را میدهند؟
اگر آنها به طور غیرقانونی از مرز عبور کرده و وارد خاک آمریکا شوند، آن وقت ما میتوانیم بگوییم، خب شاید آنها مشغول مسابقه قایق سواری بودند و قصد چنین کاری را نداشتند. آیا این برای آمریکا قابل قبول است؟ نه! این نوع حرفها درباره دمکراسی و حقوق بشر در سطح جهانی بیمعنی است. هیچ کس نمیتواند استانداردهای خودش را به دیگران تحمیل کند.
اگر قرار است توافقی صورت بگیرد، باید پشت میز مذاکره بنشینیم و به مسیر سودمندانه متقابلی برسیم. چه کسی میتواند بگوید که دمکراسی در آمریکا قویتر از ایران است؟ چه کسی این را گفته است؟
آیا مردم در ایالات متحده آمریکا، واقعا قدرت دارند؟ آیا مردم آمریکا واقعا میخواهند همه دلارهایی را که به سختی درمی آورند به جای اینکه خرج خودشان کنند، در افغانستان یا عراق خرج کنند؟ آیا آنها میخواهند پسرها و دخترهایشان به خاطر اهداف هستهای در سرزمینهای خارجی از دست بدهند یا ترجیح میدهند که این پولها صرف آموزش و بهداشت شود؟ وقتی آنها ناراضیاند معلوم است که کنترلی بر سرنوشت خود ندارند. آنها حق انتخاب ندارند. بنابراین وقتی اراده مردم در بین نیست، نشان میدهد که آنها مشارکت مستقیم ندارند. پس این احزاب سیاسیاند که اینجا کنترل میکنند.
از نظر صدای مردم، ایران در مقایسه با آمریکا خیلی جلوتر است. من یک معلم بودم و مردم مرا انتخاب کردند. من به وسیله مردم انتخاب شدم و عضو هیچ حزبی نبودم. اکنون از شما میپرسم که آیا در آمریکا یک نامزد رئیس جمهوری که به هیچ یک از دو حزب اصلی سیاسی وابسته نیست، میتواند انتخاب شود؟ خیر! آیا میتوانید ۳۰۰ میلیون نفر را در آمریکا در دو حزب دمکرات و جمهوری خواه جا داد؟
در مورد کشورهایی که بیعیب نیستند مثل سوریه نظرتان چیست و اینکه بشار اسد در برابر شورشهای داخلی چه باید بکند.
سوریه هم مثل سایر کشورهاست. ما گفتهایم که آنها باید پشت میز مذاکره بنشینند و با احترام و درک متقابل مسائلشان را حل کنند. عدالت، آزادی و احترام حق همه مردم است. با درگیری و برخورد، مسائل نه تنها حل نمیشود بلکه چند برابر خواهد شد. اختلافها چند برابر و بزرگتر خواهد شد. و قطعا خارجیها نباید در این مورد دخالت کنند. دخالت خارجیها تنها مشکلات را بزرگتر کرده و باعث حل آنها نمیشود.
اما آقای رئیس جمهور، همان طور که میگویید، در سوریه درگیریها و برخوردها، مسئله را بدتر کرده است اما آیا این در مورد ایران صدق نمیکند که بعد از انتخاب دوباره شما، بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر کشته شدند و رقبای سیاسی شما در زنداناند. آیا شما خودتان به توصیهای که اکنون به آقای بشار اسد میکنید عمل کردید؟
در ایران مسئله کاملا متفاوت بود و همچنان متفاوت است. درایران درکل ۳۳ نفر جانشان را از دست دادند. بیش از دو سوم آنهایی که کشته شدند جزو نیروهای امنیتی و ناظران بیگناه بودند. کمتر از یک سوم آنها کسانی بودند که با پلیس و نیروهای امنیتی درگیر شدند. بنابراین آنها یک اقلیت بسیار بسیار کوچک بودند.
وقتی به عکس ندا سلطانی نگاه میکنید، چه فکر میکنید؟
واقعا غم انگیز بود، به خاطر خیلی دلایل. اول اینکه ما مدرک داریم که این صحنه ساختگی بود و ندا بعدا در مکانی دیگر کشته شد. این تصاویر برای نخستین بار از بیبی سی پخش شد. ماموران امنیتی و مقامات رسمی ما در این مورد هیچ اطلاعی نداشتند. اما اگر بیبی سی این تصاویر را از ابتدا تا انتها در اختیار ما بگذارد، ما آنها را تحلیل کرده و مورد بررسی قرار خواهیم داد چرا که ما دنبال قاتلان واقعی این خانم جوان هستیم.
و نیز یک صحنه مشابه این صحنه که میتوانم بگویم فتوکپی این صحنه بود، قبلا در یکی از کشورهای آمریکای لاتین اجرا شده بود. این صحنه جدیدی نیست. و آنها به کسانی که در اجرای این صحنه شرکت داشتند گفتهاند که «شما در یک ویدئو کلیپ کوتاه شرکت میکنید». و بعد که این کلیپ تمام شد، آنها شرکت کنندگان را به جای دیگری برده و آنها را میکشند.
اگر بیبی سی این فیلم را کامل پخش کند، هر بیننده میتواند تشخیص دهد که آنچه ما میگوییم درست است یا آنها ادعا میکنند.
این درست است که بیشتر انتقادهایی که علیه شما میشود از جانب آمریکاست اما همه این انتقادها از جانب غرب نیست. درست چند روز قبل، دزموند توتو از آفریقای جنوبی و راموس هورتا رئیس جمهور تیمور شرقی که هر دو برنده جایزه نوبلاند، از شما خواستهاند که حق تحصیل برای بهاییان را به رسمیت بشناسید و آنچه را که آنها آزار بهاییان مینامند متوقف کنید. آیا ممکن است در این مورد و همچنین در مورد نقض حقوق بشر در ایران توضیح دهید؟
اگر بخواهید مسئله حقوق بشر را سیاسی کنید، این مسئله هرگز حل نخواهد شد. این یک دستاورد سیاسی نیست بلکه یک دستاورد انسانی است.
آیا این گروهی را که اسم میبرید میشناسید؟ میدانید اینها کیاند؟ آیا آنها یک گروه مذهبیاند؟ یک گروه واقعا مذهبی؟ یا یک گروه سیاسیاند؟ یا یک گروه جاسوسی امنیتیاند؟ بگذارید همه چیزشان رو بشود. بگذار همه چهره واقعی آنها را بشناسند. آیا در آمریکا هر کس آزاد است هرچی دلش میخواهد بگوید؟ هیچ قانونی در این مورد نیست؟ آیا اگر کسی قانون شکنی کند، او را به دادگاه نمیبرند؟ در ایران نیز ما قانون داریم.
در ایران نیز قاضیها هستند. یک قوه قضاییه مستقل هست که تحت کنترل نیست. قاضی از طرف دولت پشتیبانی میشود اما دولت نمیتواند روی قاضی یا قوه قضاییه نفوذ داشته باشد. آنها پایبند قانوناند. از آنجا که ما پایبند قانونایم، در امور قضایی دخالت نمیکنیم. شاید در جایی به این نتیجه برسیم که رای یک قاضی اشتباه بوده. آیا این در آمریکا اتفاق نمیافتد؟ آیا در هیچ کشور دیگر اتفاق نمیافتد؟ بله ما همه انسانیم و انسانها اشتباه میکنند.
اما آیا کسی میتواند بگوید که در آمریکا رای قاضیها، سیاسی نیست و جنبه سیاسی ندارد؟ بله اینجا دولت میتواند به قاضیها فشار وارد کند. اما در ایران، این امکان وجود ندارد چون قوه قضاییه کاملا از بقیه حکومت مستقل است. و تا جایی که به دو آمریکایی مربوط میشود، ما آزادی آنها را از قوه قضاییه درخواست کردیم. ما برای آنها تقاضای عفو یا تخفیف مجازات کردیم اما آنها آزادند که درخواست مرا نپذیرند. من نمیتوانم به آنها دستور دهم این کار را بکنند.
آقای رئیس جمهور، در زمان انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹، مردم از دست رژیم شاه ناراضی بودند. آنها خواهان حکومتی اسلامی بودند اما امروز بسیاری از جوانان ایرانی از زندگی گذشته خبری ندارند. به نظر من آنها از مشکلات اقتصادی، فساد و آنچه که به نظر من ریاکاری میرسد، ناراضیاند. آیا نگران نیستید که حمایت این جوانان را که هیچ حکومت دیگری جز حکومت شما ندیدهاند را از دست بدهید؟ اینکه آنها دارند وفاداریشان را به شما از دست میدهند؟
آیا هرگز ایران را دیدهاید آقا؟
بله
چند بار؟
دو بار اما یک بار واقعا دیدم. و اوقات خوبی داشتم.
این پنج شنبه من به یکی از استانهای ایران سفر کردم. من ساعتها در خیابان در میان مردم قدم زدم. بسیاری از آنها جوان بودند. آنچه میگویید، ملموس نیست و واقعیت ندارد.
ایران یک ملت است. آنها ممکن است دیدگاههای مختلف داشته باشند، آنها ممکن است بین خودشان بر مبنای نقطه نظرات متفاوت، انتقاد کنند اما آنها همه کشورشان را دوست دارند، و برای کشورشان سخت زحمت میکشند. به نظر من تصویر و چهارچوبی که شما از ایران در ذهن ساختهاید اشتباه است. شاید گروهی از من خوششان نیاید. آنها آزادند که این گونه احساس کنند. آنها کاملا آزادند که این گونه فکر کنند. من نمیتوانم همه را محبور کنم که مرا دوست داشته باشند یا از من حمایت کنند یا پشتیبان من باشند. ما به همه آنها احترام میگذاریم و خدمتگزار همه آنها هستیم.
حالا که ما برنامه رفاه اجتماعی را اجرا کردیم و همه بخشهای جمعیت را دربر میگیرد، عدهای هستند که از آن حمایت میکنند و عدهای هم هستند که با این سیاست مخالفاند.
بنابراین آنچه شما میگویید، همه جا هست. آیا همه آمریکاییها، امروز از زندگی در این کشور راضیاند؟ خیر. اگر به آنها اجازه بدهید که افکارشان را بیان کنند، چه خواهند گفت؟ آنها علیه کنگره آمریکا حرف خواهند زد، آنها علیه دولت مرکزی و دولتهای محلیشان حرف خواهند زد، در مورد سیستم قضایی و غیره. بنابراین لحن قضاوت باید آرامتر و مبتنی بر واقعیت باشد.
وقتی به بیست سال آینده نگاه میکنید، چه کشوری را تصور میکنید؟ آیا فکر میکنید که ایران به غرب نزدیکتر شود؟ آیا فکر میکنید که این شکاف از بین برود؟ آیا فکر میکنید که با کشورهای خاورمیانه پیوند محکمتر یا ضعیف تری داشته باشد؟ در مورد جوانان چه طور؟ فقط اندکی از تصوراتتان در مورد آینده ایران در بیست سال دیگر بگویید.
یعنی پیشنهاد میکنید که ما به غرب نزدیکتر شویم؟
من خیلی دوست دارم این اتفاق بیفتد.
چرا؟
برای اینکه این نزدیکی و دیالوگ بین ایران و غرب، ضامن صلح جهانی و توسعه خواهد بود.
آنچه که شما میگویید حرفهای خوبی است و من با آن موافقم. صلح جهانی تنها از طریق مشارکت همه طرفهای درگیر، حاصل خواهد شد. هر کس باید به سهم خود کمک کند. اما وقتی پای منافع ملی به میان میآید، چالشها در غرب بیشتر خواهد بود. آیا ایران با مشکلات بیشتری مواجه است یا اروپا؟ آیا ایران با مشکلات بیشتری مواجه است یا آمریکا؟
به اعتقاد من، ایران انشاءالله در ۲۰ سال آینده کشور بسیار پیشرفتهای خواهد بود با دستاوردهای بزرگ علمی. و از آنجا که غرب دنبال حفظ منافع خود است، خواهان ایجاد روابط حسنه با ایران خواهد شد.
اجازه بدهید نکتهای را به شما یادآوری کنم: آمریکا و متحدانش، ایران را تحت تحریم قرار دادند و اسم آن را گذاشتهاند «تحریمهای فلج کننده». و همه سعی خود را در این مورد کردند. من در این مورد شهادت میدهم. من شهادت میدهم که آنها نهایت سعی خود را کردند. بنابراین بگذار هیچ کس باور نکند که تحریم بیفایده است. آنها کارشان را کردند. اما آیا امروز اقتصاد ایران دچار بحران عمیق است یا اقتصاد آمریکا؟
بحرانها کجاست؟ دولت آمریکا که عامل اصلی تحریم علیه ایران بود امروز با سقوط اقتصادی مواجه است که میبینید.
بنابراین کاملا روشن است که ما باید نگاهمان را عوض کنیم و نظام فکری خودمان را تغییر دهیم. شرایط همیشه آن طور که ما میخواهیم نخواهد بود. ما باید واقعیت را بپذیریم. شاید من بتوانم بنشینم و تصویری که خودم میخواهم از آمریکا بکشم اما این تصویر با واقعیت آمریکا نمیخواند. شاید ما در ذهن خود تصویر خاصی داریم که دوست داریم آن را بکشیم اما این تصویر الزاما درست نیست.
ملت ایران ملت بزرگی است و زندگی خودش را میکند. دولت ایران هم به مردمش خدمت میکند اما میبینید که جهان تغییر کرده است. روابط دینامیک و بین المللی تغییر کرده است. همه خواهان مشروعیتاند.
باید به حقوق همه احترام بگذاریم و دست همکاری بدهیم. هیچ کس رئیس دیگری نیست.
بگذار به خاطر داشته باشیم: هیچ کس ارباب یا برده نیست. ما واقعا مردم آمریکا را مثل مردم همه کشورهای دیگر دوست داریم. ما همه مردم جهان را دوست داریم. به اعتقاد ما، موفقیت، ثبات و امنیت تنها از طریق همکاری صمیمانه و احترام آمیز متقابل به دست میآید و ما همیشه برای آن آمادگی داشتهایم. من نیز برای شما آرزوی موفقیت میکنم.
متشکرم از وقتی که به ما دادید.
شما پرسشهای خوبی مطرح کردید. خیلی متشکرم. ما آزادیهای زیادی در ایران داریم. فکر نمیکنم شما به این راحتی با رئیس جمهور آمریکا دسترسی داشته باشید و این طور راحت با او حرف بزنید اما با رئیس جمهور ایران میتوانید. این یکی از تفاوتهای بین دو کشور است.