نسخه آرشیو شده

جمهوری اسلامی و ابزارهای کنترل ایرانیان
عکس از فارس
از میان متن

  • اگرچه سه گونه قدرت با هم مرتبط نیستند، اما می‌توانند بر ضد یکدیگر عمل کنند، پا از حد خود فرا‌تر بگذارند و یا از هم بپاشند و برای مقاومت و یا اعتراضات ضد قدرت بلامنازع فضا ایجاد کنند.
مجید رفیع‌زاده
جمعه ۰۸ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۱ | کد خبر: 65367

مجید رفیع‌زاده، شهروند ایرانی-سوری و محقق مرکز مطالعات بین‌المللی وودرو ویلسون، در یادداشتی که برای مردمک نوشته، به تحلیل نوع کنترل جمهوری اسلامی بر شهروندانش پرداخته است.

از زمانی که جمهوری اسلامی ایران به قدرت رسید، ایران نظم اجتماعی را با اعمال سه نوع نیرو که توسط میشل فوکو توصیف شده، برقرار کرده است. دولت برای تثبیت قدرتش، ابزارهای متعددی از کنترل را به کار گرفته که به عنوان سه روش کنترل بنیادی شناخته شده‌اند: قدرت انضباطی، زیست‌قدرت و قدرت بلامنازع.

قدرت انضباطی نوعی از نظارت و کنترل بر رفتار و اخلاق اجتماعی است. پراکنده است و تلاش می‌کند که در طول روز یک سری آداب اجتماعی را نشر دهد. حتی در طول ساده‌ترین تعاملات روزانه حاضر است. این نوع قدرت با تحمیل یک‌نواختی بر هر افکار و اعمال هر فرد، از پایین عمل می‌کند. به دنبال رام‌کردن مردم برای اداره ساده‌تر آنهاست. علاوه بر این تلاش می‌کند تا هر شهروند را از دیگران مجزا کند تا قادر باشد تفاوت‌های میان اعضای یک جامعه را با توجه به تخصص، توانایی‌های فردی و فعالیت‌های غیرطبیعی آن‌ها بیابد.

در سوی دیگر، زیست‌قدرت به صورت کنترل یک گروه بر روی افراد تعریف می‌شود. به عبارت دیگر زیست‌قدرت، توده‌سازی می‌کند در حالی که قدرت انضباطی، فردی‌سازی می‌کند. این گونه از کنترل توسط موسساتی اعمال می‌شود که تعاملات اجتماعی، اقتصاد، خدمات درمانی و رفاهی را نظارت و ارائه می‌کنند؛ در حالی که به صورت همزمان یک بدنه اطلاعاتی را به هنجار تبدیل می‌کنند و فضای سیاسی را مشخص و محدود می‌کنند.

این دو نیرو می‌توانند به صورت همزمان عمل کنند و ممکن است هم‌پوشانی داشته باشند. قدرت انضباطی بر افراد تاکید دارد؛ در حالی که زیست‌قدرت بر افراد تا حدی نظارت می‌کند که آن‌ها عضو یک گروه بزرگ‌تر باشند.

با اجرای این نوع کنترل، حکومت قادر به اداره جمعیت ایران بود. برای انجام این کار، جمعیت به نظم اجتماعی جدیدی در آمدند. یک مثال برجسته از تمرین زیست‌قدرت، سطح کنترل بی‌مانند بر افراد بود، یا به قول فوکو: «انفجار تکنیک‌های متعدد و گوناگون برای دستیابی به مقهور کردن افراد و کنترل جمعیت» او توضیح می‌دهد: «منظورم پدیده‌هایی است که به نظر من کاملا معنی‌دار هستند. برای مثال، مجموعه مکانیزمی که در طی آن مشخصات بیولوژیکی پایه گونه بشر، هدف استراتژی سیاسی یک قدرت استراتژیک عمومی می‌شود...».

تحت دولت جدید، شهروندان در می‌یابند که زیر نگاه‌های خیره مدوام دولت هستند. دولت قویاً به شرکت در نماز جمعه، عزاداری در محرم و روزه گرفتن در طول ماه رمضان تشویق می‌کند. مسائلی که پیش از این شخصی تلقی می‌شدند، مانند غسل، روزه و نمازهای روزانه، به ناگاه به نیازمندی‌های قانونی تبدیل شدند که گاهی اجبار می‌شدند.

سومین گونه کنترل از طریق قدرت بلامنازع بود: اعمال یک سیستم قانونی و وضع قوانینی که اعمال فرم‌های دیگر کنترل را مجاز می‌کرد و سپس اعمال اجباری یا تعلیق آن توسط نیروهای نظامی.

برعکس فرم اول قدرت، قدرت بلامنازع از بالا به پایین است. می‌تواند از طریق موسسات قضایی یا اجرایی نیز اجبار شود. زمانی استفاده می‌شود که یک عضو جامعه از قوانین اسلامی یا قوانین محدود کننده حکومت تعدی می‌کند. تاکید بر گسترش قدرت حکومتی بیش از دو نوع قدرت دیگر، پس از انقلاب اتفاق افتاد. پس از تحکیم قوانین دینی، قدرت انتظامی و قدرت مردمی عمیق‌تر در سیستم ریشه دواندند.

هر سه گونه از قبل اشاره شده قدرت در این نکته مشترکند که نه تنها به مسائل دینی و دولتی و اقتصادی کار دارند، بلکه تلاش می‌کنند که رفتار فردی را نیز کنترل کنند. گونه اسلامی دولت داری در ایران و نظم جدید اجتماعی با آرایش این سه گونه قدرت، شکل گرفته است. انواع مختلف دولت داری در ایران، تاکید بیشتر بر یکی از از انواع قدرت به نسبت دیگر قدرت‌ها خواهد کرد. علاوه بر این، این تاکید‌ها می‌تواند بر اساس شرایط و موقعیت‌ها نیز تغییر کند.

اگرچه سه گونه قدرت با هم مرتبط نیستند، اما می‌توانند بر ضد یکدیگر عمل کنند، پا از حد خود فرا‌تر بگذارند و یا از هم بپاشند و برای مقاومت و یا اعتراضات ضد قدرت بلامنازع فضا ایجاد کنند. طبیعت حکومت و نظم اجتماعی در ایران نه تنها با تغییر تاکید بر یکی از گونه‌های قدرت، بلکه با تناقضات، زیاده روی‌ها و تعاملات ایجاد شده توسط مکانسیم‌ها، رفتار‌ها و سیستم‌های کنترل مشخص می‌شود.

این تناقضات، سیاست ایرانیان، آرایش گونه‌های قدرت و نظم اجتماعی جدید را تغییر می‌دهد. زیاده روی‌ها و تعاملات ایجاد شده به دلیل سیستم کنترلی انتخاب‌های سیاست ایران و مقاومت مردم معمولی را شکل می‌دهد. زیاده روی‌ها به آثاری اشاره می‌کنند که جزو اهداف اولیه روش‌های کنترل نبوده‌اند. برای مثال، استفاده از قدرت حکومتی برای اعمال طرز خاصی از پوشش ممکن است به یکسان سازی‌ای منجر شود که اداره جمعیت را ساده‌تر کند، چه بسا ممکن است، خصومت (آنتاگونیزم) با حکومت را در پی داشته داشته باشد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی