یکی از اسناد منتشر شده از سوی ویکیلیکس گزارشی است که ۲۶ اکتبر ۱۹۷۹ (چهارم آبان ۱۳۵۸) از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا فرستاده شده است.
تاریخ: ۲۶ اکتبر ۱۹۷۹
طبقهبندی: محرمانه
فرستنده: سفارت تهران
موضوع: آیا شانسی برای میانهروی هست؟
احزاب میانهروی سیاسی ایران که در طول انقلاب فعال بودند و سابقهای طولانی در مخالفت با شاه داشتهاند، این روزها توسط افراد و گروههایی دنبالهرو تفسیرهای مستبدانه و متعصبانه از اسلام هستند به حاشیه رانده شدهاند.
در چند هفته گذشته گروههای میانه رو که بیشتر طرفدار جامعهای متوازن و شبیه به جوامع سوسیال دموکرات غربی هستند صدای خود را بلندتر کردهاند. آنها مستقیما از آیتالله خمینی انتقاد نمیکنند و بیشتر اعتراضات خود را بر پارهای از ناکامیهای آشکار رژیم فعلی متمرکز کردهاند. موقعیت سیاسی این گروهها هنوز هم نامطمئن است.
موضعگیری آنها از طریق چند سخنگوی معدود سکولار، تعدادی روحانی لیبرال و چند روزنامه کوچک بیان میشود. این گروهها اگرچه هنوز نیوریی جدی در صحنه سیاسی ایران نیستند اما توانستهاند به آنچنان سازماندهی دست بیابند که ایدههای مخالف دولت خود را بیان کنند.
نقش میانهروهای سکولار و روحانی
هنوز مشخص نیست وارث اصلی پیروزی انقلاب کیست. از زمان انقلاب چهرههای انقلابی چون متین دفتری، نزیه، فروهر، سنجابی و حتی خود بازرگان تحتالشعاع خمینی و متحدانش که پیرو ایده حکومت مذهبی برای ایران هستنند قرار گرفتهاند.
تمام این متحدان هم روحانی نیستند و شامل «ملاهای سکولاری» مثل قطبزاده، یزدی، چمران، طباطبایی و دیگران هم میشوند. این گروهها بر دولت، مطبوعات، شورای انقلاب و مجلس خبرگان غلبه دارند و مخالفان خود را آزار میدهند و نادیده میانگارند. بازرگان کماکان فاقد قدرت است، متین دفتری و نزیه پنهان شدهاند، کسی به فروهر اعتنا نمیکند و سنجابی نیز به دلیل آزردگی از وضع از کارش کناره گرفت و کشور را ترک کرد.
اگرچه موقعیت احزاب میانهرو هنوز خیلی شکننده است، در هفتههای گذشته نشانه هایی از جان تازه گرفتن آنها به چشم میخورد.
اگرچه مهمترین ارگانهای آنها از جمله روزنامه آیندگان و مجله طنز آهنگر در ماه اوت سرکوب شد، آنها دوباره دست به انتشار نشریاتی کوچک مثل خلق مسلمان (از حزب خلق مسلمان جمهوریخواه)، جنبش (توسط علیاصغر حاج سید جوادی)، جبهه آزادی (از سوی جزب ایران) و آزادی (توسط جبهه دموکراتیک ملی) زدهاند. توزیع این نشریات محدود است و نسبت به سه روزنامه اصلی کشور (کیهان، اطلاعات و بامداد) نفوذ کمتری دارند با این همه دیدگاههایی منتقدانه و جدی از وقایع روز ارائه میکنند که اغلب با دیدگاه رسمی تفاوت دارد.
در شش هفته گذشته حزب خلق مسلمان جمهوری خواه جلساتی هفتگی را هر جمعه در مقر خود در تهران برگزار کرده است. اگرچه جلسه اول تنها ۱۰۰ نفر شرکت کننده داشت، دبیر سیاسی سفارت و دستیار او که در جلسه ۱۹ اکتبر شرکت داشتند میگویند که بیش از ۱۵۰۰ نفر در این جلسه عمومی شرکت کردهاند.
حاضران اغلب از طبقه متوسط و تحصیل کرده بودهاند. زنان زیادی در میان حاضران بودهاند که برخی از آنها حجاب داشته و تعداد محدودی روحانی در میان آنها به چشم میخوردند.
سخنرانان شامل احمد علیزاده، دبیر کل حزب خلق مسلمان جمهوری خواه و رحمتالله مقدم مراغهای رهبر جنبش رادیکال و هیئت نمایندگی آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان میشدند. اگرچه حاضران و سخنرانان از رژیم قبلی دل خوشی نداشتند، به جز چندبار نامی از آيتالله خمینی به میان نیاوردند و خبری از اظهارات ضد آمریکایی نیز نبود.
بیشترین واکنش حاضران زمانی بود که سخنرانان از «آخوندبازی»، مجلس خبرگان و تلاشها برای استقرار حکومتی دیکتاتوری مذهبی از طریق ولایت فقیه انتقاد کردند. وقتی یکی از سخنرانان گفت: «ما اسلام دکتر شریعتی را میخواهیم و نه اسلام …» را، و تکمیل جمله را به حاضرین واگذار کرد، مستمعین به شدت استقبال کردند.
هم مقدم مراغهای و هم علیزاده از ولایت وفقیه انتقاد کردند. علیزاده گفت: «این عبارت خیانت به نسلهای آینده مردم ایران است. ما انقلاب نکردیم که زمینه را برای نوع دیگری از استبداد آماده کنیم». مقدم مراغهای در گفتوگویی خصوصی بعد از سخنرانیاش گفت حتی رهبری مذهبی هم امروز به این نتیجه رسیده که نمیتواند ولایت فقیه را در شکل حاضرش به مردم ایران بقبولاند: «مجلس خبرگان تصمیم گرفته مذاکره درباره این موضوع را از سر بگیرد و من امیدوارم تا حدی وضع بهبود پیدا کند».
میانهروها در انتقادهایشان از ولایت فقیه متحدانی نیز در میان روحانیون یافتهاند: کسانی مثل آیتالله نوری و شریعتمداری که با دیدگاهی مشابه معتقدند چنین نهادی اگر به درستی تعریف نشود میتواند به دیکتاتوری منجر شود.
یکی از وقایع جالب توجه اخیر ورود پسر آیتالله خمینی، احمد خمینی در گفتوگوها بر سر ولایت فقیه است. موضع این روحانی جوان در این بحثها به نگاه میانهروها نزدیک است که میگوید ولایت فقیه آنگونه که در قانون اساسی تعریف شده ابهاماتی خطرناک را شامل میشود. سفارت این موضوع را در پیامی جداگانه به تفصیل مطرح خواهد کرد.
انتقادات اخیر و صریح میانه روها تا حدی میتواند به دلیل این باشد که توهمها در خصوص برخی جنبههای انقلاب به ویژه گرایشهای اقتدارگرایانه و حاکمیت روحانیان از میان رفته است.
میانهروها در عین حال برای جلب متحدان تازهای فراتر از گروههای کوچک چون جنبش رادیکال، حزب ایران و جبهه ملی، از سوء مدیریت واضح دولت در برخی مواضع بهره میبرند. مثلا ناکامی در سیاستگذاری برای ارتش در منطقه کردستان به تقاضا برای آشتی در این منطقه حتی توسط برخی از چهرههای سپاه شده است.
یک ستوننویس در روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز که عموما محافظهکار است، خواستار عقبنشینی نیروهای نظامی غیر کرد از این منطقه شده است. نشریه مردم متعلق به حزب توده که به به ایفای نقش از سوی شوروی در کردستان متهم است خواستار مذاکره برای صلح شده است. تنها حزب دست راستی جمهوری اسلامی کماکان کردهای شورشی را «مزدوران آمریکا» میخواند. با این همه حزب جمهوری اسلامی در این موضع خود به طور روزافزونی تنهاتر میشود.
ناتوانی دولت در تامین امنیت فردی، اقدامات ناشیانهاش برای سانسور و رسواییهایی که دامن دادگاه انقلاب را گرفته از جمله رشوهگیری گسترده و دزدی توسط چهرهای چون آيتالله آذری قمی دادستان سابق تهران، جاذبه پیام میانه روها را بیشتر کرده است.
روزنامه آزادی در تاریخ ۱۸ اکتبر با اشنتار یادداشتی تند، به نظام قضائی انقلابی حمله کرد و آن را متهم کرد که دزدیهای ایلیاوی، دستیار سابق ژنرال هادوی دادستان را نادیده گرفته و در عین حال روسپیها و قاچاقچیهای جزء را به جوخه اعدام سپرده است.
حمله به دو روزنامهنگار در ساختمان مجلس خبرگان موجب شد روزنامه دولتی اطلاعات سرمقاله صفحه یک خود در تاریخ ۲۲ سپتامتبر را با این عنوان منتشر کند که «بیایید اشتباهات را تکرار نکنیم» و به این موضوع اشاره کرد که مردم قم و تبریز در زمان شاه برای این طغیان کردند که سالها از حق آزادی بیان محروم بودند.
تمام اینها به چه معنی است؟
بیش از هرچیز میانهروهای حزب ایران، جبهه ملی و سایر گروهها یک بار دیگر صدایشان را بازیافتهاند و شروع به انتقادات صریح کردهاند. برای این کار باید با چند مانع بزرگ روبهرو هستند:
الف) رسانهها تا بخش زیادی در انحصار مخالفان این گروه است. روزنامه جمهوری اسلامی روز به روز متعصبتر میشود و سایر روزنامههای اصلی هم به شدت محتاطند. رادیو و تلویزیون تحت مدیریت فرصت طلبانه اما ناروشنگرانه قطبزاده به شدت از فهرست روزانهای شامل مزخرفات شبه مذهبی آمیخته با چرندیاتی شبه انقلابی فراتر میرود.
ب) تمام روشنفکران گرفتار اتهامات خمینی شدهاند. گفته مشهور او که «ما روشنفکر نمیخواهیم» هنوز هم در یادها هست. انتقاد تند او علیه «فساد غرب» تمام مانیفستهای غربی و محاسن آن را در نگاه حامیان او مشکوک جلوه میدهد.
گروههای میانهرو هنوز حضوری متزلزل در حاشیه زندگی سیاسی ایران دارند. ممکن است حتی آنها را برای برگزاری جلسات و نشر روزنامههایشان به حال خودشان بگذارند چرا که معتقدند با روند سیاسی امروز ایران بیارتباط هستند.
با این همه خمینی در تازهترین سخنرانی خود، به آنها پرداخته و از آنها به دلیل حملاتشان به ولایت فقیه به شدت انتقاد کرده و گفته: « یکی از این گمراهان که هیچ چیز از اسلام نمیداند اخیرا در یکی از جلساتشان گفته مجلس خبرگان باید منحل شود و بقیه هورا کشیدهاند. شما که حتی در رایگیری برای خبرگان شرکت نداشتید حق گفتن چنین حرفی ندارید. این رهبران مذهبی بودند که به شما این حق را دادند که هر چه می خواهید بگویید.
وقتی که رهبران مذهبی علیه شاه و پدرش مبارزه میکردند شما قایم شده بودید. حالا میخواهید خبرگان را منحل کنید؟ شما چنین قدرتی ندارید. من توی دهن شما میزنم. بس کنید و به اسلام بپیوندید و بگذارید این کشور منظم شود».
حملات خمینی به این گروهها فعلا فقط کلامی است و بعید است شکل سرکوبی همه جانبه از جمله بستن روزنامهها، ممنوعیت برگزاری جلسات و دستگیری رهبرانشان بگیرد. بسیاری از این گروهها و رهبرانشان در مبارزه با سلطنت سابقهای درخشان دارند و به سختی میتوان این سابقه را ندیده گرفت. با این همه روحانیت تندرو و متحدانش افرادی مانند فروهر، متین دفتری و نزیه را در میان میانهروها منزوی کردهاند و هدف حمله قرار دادهاند.
در حالی که مقامات کشور کماکان مسائلی چون رابطه ایران و اعراب، امور استاتی و مسائل دادگاه انقلاب را سوء مدیریت میکنند پیام گروههای میانهرو میتواند عده بیشتری را جذب کند. این گروهها شاید بتوانند با کسانی که به نظر امام برای حکومت بر ایران بر اساس تفسیر یک اقلیت خاص از اسلام مخالف هستند به اجماع برسند.
در دراز مدت اگر این گروهها بتوانند انسجام خود را حفظ کنند ممکن است موفق شوند جایگزینی برای قدرت انحصاری روحانیون در ایران پس از خمینی ارائه کنند. در چنین زمانی سابقه انقلابی آنها اهمیت زیادی پیدا خواهد کرد اما در آینده نزدیک میانهروها احتمالا کماکان در حاشیه سیاست ایران خواهند ماند: با حرفهایی جالب توجه و بلیغ اما بدون قدرت واقعی.