نسخه آرشیو شده
اینفوگرافی: طول حاکمیت زمام داران کشورهای عربی

بشار اسد و متحدان منطقه‌ای او
اعتراض‌ها در سوریه
از میان متن

  • به گفته یاکوف کاتز، تحلیلگر نظامی اسرائیل و نویسنده حوزه دفاعی روزنامه اورشلیم‌پست، «همه تسلیحات گسترده و پیشرفته‌ای که اسد در دهه گذشته ساخته و انبار کرده است، به دست افرادی می‌افتد که حتی رادیکال‌تر از اسد هستند و حساب‌گری‌های سیاسی که او داشت را ندارند».
مجید رفیع‌زاده
یکشنبه ۰۸ آبان ۱۳۹۰ - ۱۷:۲۶ | کد خبر: 66158

مجید رفیع‌زاده، تحلیل‌گر ایرانی-سوری و محقق مرکز مطالعات بین‌المللی وودرو ویلسون در یادداشتی برای مردمک به ابعاد احتمالی سقوط بشار اسد و وضعیت گروه‌های اپوزیسیون حکومت سوریه پرداخته است.

دوره‌های طولانی بی‌ثباتی نه فقط سوریه، که کل منطقه را هم تحت‌تاثیر قرار داده است. تکان‌های قیام‌ها در سوریه، در کشورهای همسایه از جمله لبنان، اسرائیل، ایران، اردن و عراق حس شده و خواهد شد. بی‌ثباتی‌ای که شاید در پی سقوط بشار اسد رخ بدهد، همچنان هم برای جامعه سوریه و هم برای جامعه بین‌المللی یک ماجرای ترسناک است. دیکتاتوری حافظ اسد با وجودی که سرکوب‌گر بوده، برای اقلیت‌های سوریه به معنی امنیت هم بوده است.

دلایل بیشتری وجود دارد که حکومت اسد از این موج فعلی خیزش‌ها در این کشور جان به در می‌برد تا دلایلی که مایه سقوط اسد نشود. موقعیت ژئوپلتیک و استراتژیک سوریه، تصور این‌که این کشور تجربه‌ای مانند تونس، مصر و لیبی داشته باشد را سخت می‌کند.

اول از همه، این مهم است که هراس‌های عمیق ناشی از تردید‌ها درباره اینکه حکومت بعد از اسد در روسیه چه‌طور حکومتی خواهد بود، درک شود. این نگرانی‌ها هم بین مردم این کشور و هم بین بازیگران عرصه بین‌المللی وجود دارد. با نگاهی به گذشته و سوریه قبل از اسد، آسان‌تر می‌توان آشفتگی‌ای که همه بازیگران این عرصه حس می‌کنند را درک کرد.

دوم این‌که گروه‌های اپوزیسیون سوری نه به اندازه گروه‌های اپوزیسیون در لیبی، مصر و تونس هم‌گن‌اند و نه آن اندازه هم‌آهنگ. گروه‌های اپوزیسیون سوری را شاید بتواند در چهار گروه عمده دسته‌بندی کرد. سه دسته از آن‌ها بر مبنای اصول ایدئولوژیک قدرتمندی رفتار می‌کنند، در حالی که یک دسته این‌طور نیست.

گروه اول، حزب سوسیالیست و کمونیست است که به‌شدت منتقد نابرابری‌های عمیق موجود در جامعه سوریه است؛ همان‌قدر که منتقد گام‌های بشار اسد به بازکردن تدریجی بازار سوریه بوده است.

گروه دوم، اخوان المسلمین است که به‌رغم تلاش‌های حافظ اسد برای محو کردن آنان در جریان قتل‌عام بدنام سال ۱۹۸۲، همچنان وجود دارد. اخوان المسلمین، علوی‌ها را کافر می‌داند و قصد دارد حکومتی طبق برداشت‌های خود از اسلام تاسیس کند.

گروه سوم، سکولار-کاپیتالیست‌ها هستند؛ گروهی عمدتا تشکیل‌شده از افراد تحصیل‌کرده در غرب. هرچند دکترین بعثی اسد عمدتا سکولار شناخته می‌شود، اما حرف سکولار-کاپیتالیست‌ها این است که عناصر سوسیالیستی حکومت اسد، علت مشکلات اجتماعی فعلی در سوریه است. آن‌ها قویا به آزادسازی اقتصادی بیشتر و جامعه‌ای بیشتر مبتنی بر ارزش‌های فردی اعتقاد دارند.

گروه آخر، گروهی است که شامل اکثریت افراد تظاهرات‌کننده کنونی در خیابان‌های سوریه است. آن‌ها عمدتا از طبقه متوسط تا پایین جامعه سوریه می‌آیند. اکثریت آنان، جوانان بی‌کار و خانواده‌های زیر خط فقر هستند.

طبق گزارش «مطالعه فقر در سوریه» دفتر توسعه انسانی سازمان ملل، جامع‌ترین گزارش آماری موجود درباره فقر در سوریه، در سال‌های اخیر شکاف ثروت به شکلی معنادار بیشتر شده است. طبق این گزارش، تقریبا ۱۳ درصد از جمعیت سوریه، یعنی ۲. ۴ میلیون نفر از جمعیت ۲۱ میلیون سوریه، در فقر مطلق زندگی می‌کند.

این گزارش، فقر مطلق را ناتوانی برای تامین غذای اولیه و نیازهای غیر غذایی اساسی تعریف کرده است. از نظر مادی، این برابر با درآمد روزانه معادل ۹۲ پوند سوریه یا ۲ دلار است. علاوه بر این، تعداد افرادی که در فقر زندگی می‌کنند – یعنی کسانی که صرفا می‌توانند «مقدار معقول» از نیازهای اساسی خود را تامین کنند – نزدیک به ۳۵ درصد از جمعیت است. ارتشا و فساد اداری تقریبا در همه سطوح حکومت وجود دارد.

این وضعیت ساخته متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی سوریه است. در نظر بگیرید که روسیه در محکوم‌کردن و فشار آوردن بر لیبی با شورای امنیت سازمان ملل راه آمد ولی به‌سختی می‌توان تصور کرد که روسیه موضعی قاطع درباره سوریه بگیرد. سوریه، قوی‌ترین متحد روسیه در کشورهای عربی خاورمیانه است.

رئیس‌جمهور روسیه دمیتری مدودیف و دیگر مقامات عالی‌رتبه این کشور به شکل دوره‌ای به دمشق می‌روند تا روابط تجاری بین دو کشور را محکمتر کنند و حضور روسیه در خاورمیانه را بسط دهند.

سوریه همچنین تنها کشور عربی است که به روسیه اجازه می‌دهد در مدیترانه حضور نظامی دریایی داشته باشد. تارتوس، دومین بندر بزرگ سوریه، در حال نوسازی است تا به نیروی دریایی روسیه امکان حضور دائمی بدهد و به این کشور یک پایگاه نظامی کلیدی در مدیترانه اعطا کند.

سوریه برای دهه‌ها از روسیه اسلحه خریده است و روسیه در حال حاضر موشک‌های پیشرفته و دیگر تسلیحات سوریه را تامین می‌کند. سوریه در حال حاضر ۳ میلیارد دلار بابت معاملات تسلیحاتی به روسیه بدهکار است. علاوه بر این، دمشق به روسیه ۱۰ میلیارد دلار بابت تسلیحات خریداری‌شده در دوره شوروی بدهکار است؛ بدهی‌ای که گفته شده مسکو آن را بخشیده تا قول سوریه برای صرف‌کردن ۲ میلیارد دلار بیشتر برای خریداری تسلیحات روسی را به دست بیاورد.

علاوه بر این، سوریه یکی از معدود کشورهایی است که از روسیه در جنگ با گرجستان حمایت کرد. بنا بر این، برای روسیه پیامدهای از دست دادن حمایت سوریه، بزرگ‌تر از باختن متحدانش در لیبی یا تونس بوده است.

همچنین با وجودی که حکومت اسد به عنوان دشمن اسرائیل شناخته می‌شود، ولی حکومت اسد در دهه‌های گذشته هیچ جنگی را با اسرائیل آغاز نکرده یا بسط نداده و توانسته است در مقایسه با حکومت‌های پیش از خود، مرزهای امن و بی‌خطری با اسرائیل داشته باشد.

همان‌طور که سقوط اسد می‌تواند سوریه را به جنگ داخلی فرو برد، مایه بی‌ثباتی منطقه‌ای جدی‌ای می‌شود که اسرائیل هم آن را حس خواهد کرد.

به گفته یاکوف کاتز، تحلیلگر نظامی اسرائیل و نویسنده حوزه دفاعی روزنامه اورشلیم‌پست، «همه تسلیحات گسترده و پیشرفته‌ای که اسد در دهه گذشته ساخته و انبار کرده است، به دست افرادی می‌افتد که حتی رادیکال‌تر از اسد هستند و حساب‌گری‌های سیاسی که او داشت را ندارند».

درباره ایران هم هرچند حکومت سوریه و حکومت ایران توسط نظام‌های سیاسی مختلفی اداره می‌شوند – یکی سکولار است و دیگر مذهبی – از دست دادن سوریه برای ایران در سطوح مختلفی زیان‌بار است.

با از دست دادن سوریه، ایران مهم‌ترین خاکریز منطقه‌ای خود را از دست می‌دهد و به‌شدت مهره‌های بازی استراتژیک ایران –مثل حزب‌الله لبنان و حماس - را به هم می‌ریزد و همچنین قدرت ژئوپلتیک ایران در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی را کم می‌کند.

به نظر می‌رسد ایران برای اولین بار پس از انقلاب سال ۵۷، از قیام‌ها و تغییر حکومت‌ها در منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی نفع برده باشد. ایران همین حالا هم رابطه بهتری با مصر برقرار کرده، ناوهای جنگی‌اش به کانال سوئز دسترسی پیدا کرده و به تبادل سفیر نزدیک‌تر می‌شود.

با این وجود از دست دادن سوریه مایه نگرانی عمده‌تر ایران است و می‌تواند به کابوس سیاسی این کشور تبدیل شود. از زمان انقلاب سال ۵۷، سوریه خاکریزی کلیدی برای ایران بوده و باعث شده است ایران یک نفوذ قدرتمندانه در درگیری اعراب و اسرائیل پیدا کند.

اتحاد ایران با سوریه، این امکان را به ایران داده است که حزب‌الله - یک جنبش قدرتمند شیعه - را در لبنان تاسیس کند، و همچنین جنبش سنی در فلسطین یعنی حماس را حمایت کند. تاسیس این گروه‌های خاکریزمانند در آن سوی شام، به ایران اجازه داده که نفوذ منطقه‌ای‌اش را تقویت و تثبیت کند و همچنین یک موقعیت قوی در داخل برای خود بسازد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی