اسرائیل به دلیل تغییر اولویتهای سیاست خارجی در آمریکا و گرایش کاخ سفید به گفتگوی رو در رو با جمهوری اسلامی و رویکردی که علیه ایران در پیش گرفته، دچار انزوایی نسبی شده است.
اسرائیل به دلیل تغییر اولویتهای سیاست خارجی در آمریکا و گرایش کاخ سفید به گفتگوی رو در رو با جمهوری اسلامی و رویکردی که علیه ایران در پیش گرفته، دچار انزوایی نسبی شده است.
دلیل این مساله، پافشاری رهبران نظامی و سیاسی تل آویو بر خطرناک بودن برنامه هستهای ایران برای صلح جهانی و لزوم برخورد هرچه سریعتر و قاطعانه با آن است.
چنین رویکردی با توجه به فضای حاکم بر عرصه بینالمللی، سردی روابط آمریکا و روسیه و کندی اثربخش بودن تحریمها علیه جمهوری اسلامی، متضمن استفاده از راهکار نظامی است؛ موضوعی که آمریکا تلاش دارد تا دستکم مدتی از آن فاصله بگیرد.
نخستین علائم انزوای اسرائیل از هنگام تصمیم دولت بوش برای گسیل داشتن فرستادهای ویژه برای شرکت در گفتگوهای بدون پیش شرط ایران و اروپا آشکار شد، اما سرعت تغییرات در واشنگتن با روی کار آمدن باراک اوباما، نگرانی اسرائیل را افزایش داده است.
مقامهای اسرائیلی به روشنی به رییس جمهوری منتخب آمریکا گفتهاند که سیاست گفتگوی مستقیم و بدون قید و شرط او با تهران را نمیپسندند.
در همین چارچوب، سخنان تازه رهبران ارشد اسرائیل درباره برنامه هستهای ایران ابعاد قابل توجهی داشته و نشان دهنده نوعی عدم ثبات در اعلام مواضع اساسی درباره جمهوری اسلامی بوده است.
چندی قبل شیمون پرز گفت که به نظر او بحران اقتصادی جهانی و سقوط قیمت نفت، برنامه هستهای ایران را به عقب خواهد راند.
شیمون پرز همچنین تاکید کرده بود که وحدت کشورهای غربی علیه ایران در کنار کاهش بهای نفت، موجب شده است که انتخاب گزینه نظامی علیه ایران غیرضروری شود.
سپس سخنانی از جانب ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل شنیده شد که بیشتر به نوشتن سناریوی داستانی تخیلی میماند.
باراک گفته بود که هستهای شدن ایران امنیت ملی آمریکا را به خطر انداخته و ایران میتواند بمب اتمی را بار یک قایق کرده و با فرستادن آن به سواحل ایالات متحده، آنجا را منفجر کند.
این سخنان از منطق اساسی اسرائیل در نحوه معامله با جمهوری اسلامی و برنامه هستهای آن در سالهای گذشته پیروی میکند که بر مبنای بزرگنمایی خطر ایران و تهدید آن برای «ثبات جهانی» تعریف میشود.
با وجود این، رهبران اسرائیل به دلایل مختلف نمیخواهند در سخن گفتن از حمله نظامی به ایران از آمریکا یا فرانسه جلو بزنند.
در همین چارچوب میتوان سخنان شیمون پرز را درباره وقفه در برنامه هستهای جمهوری اسلامی و عدم ضرورت حمله نظامی درک کرد.
این سخن در عین آن که سعی دارد همراهی تلآویو را با سیاست تازه آمریکا نشان دهد، نوعی فرار به جلو محسوب میشود.
به نظر میرسد غیرضروری خواندن گزینه نظامی توسط شیمون پرز، بیش از آن که ناشی از توافق قدرتهای بینالمللی یا کاهش قیمت جهانی نفت باشد، تلاشی از سوی تلآویو برای همراهی کردن با سیاست گفتگوی آمریکا با تهران و جلوگیری از اختلاف با متحد اصلیاش در شیوه رویارویی با ایران است.
به این تریب، از مجموع موضعگیریهای رهبران اسرائیل درباره تهدید ایران، نوعی سردرگمی احساس می شود که از یکسو به دنبال سوق دادن قدرتهای بینالمللی به برخورد خشن با جمهوری اسلامی و از سوی دیگر پرهیز از انزوای آن در پافشاری بر راه حل نظامی است.
رژیم صهیونیستی و طرفدانش هر روز باید درد و غصه تازه ای را تحمل کنند
و به همین خاطر دیوانه وار به هر کاری دست میزنند
وقتی ارتشی که مدعی است چهارمین ارتش جهان را داست به مردم بی دفاع و تحت محاصره حمله می کند و کودکان را می کشد
از انسانیت او که بگذریم از عقا و درایت او هم شک باید کرد
نفرت روز افزون جهانی را برای خود و شما دوستانش درست کرده
حالا شیرین عبادی ها را درست کنید اکبر گنجی ها را درست کنید
با اتین معضل چه خواهید کرد
به حمد الله افول (کامل)شما نزدیک است