مجید رفیعزاده، تحلیلگر ایرانی-سوری و محقق مرکز مطالعات بینالمللی وودرو ویلسون در یادداشتی برای مردمک، به نقش اتحادیه عرب در تحولات بعدی سوریه و سرنگونی اسد پرداخته است.
در ابتدا جمهوری اسلامی ایران تا حدی درباره توانایی دستگاه اسد در سرکوب تظاهرات و جان به در بردن حکومت سوریه مطمئن بود. اما اخیرا اتحادیه عرب اقدامی کرده که مقامات ایران را بهشدت درباره بقای درازمدت اسد نگران کرده است.
ایران بهدقت واکنشهای اتحادیه عرب به سرکوبها در سوریه را دنبال میکرده چون میداند هر تصمیمی از سوی اتحادیه عرب، میتواند به شکلی بالقوه بر اتفاقها در سوریه تاثیر بگذارد. به عنوان مثال یکی از عواملی که به تعیین منطقه پرواز ممنوع توسط ناتو و قدرتهای غربی بر فراز لیبی کمک کرد، فشاری بود که اتحادیه عرب بر سازمان ملل و مشخصا شورای امنیت آورد تا به مبارزه لیبیاییها برای پایینکشیدن معمر قذافی کمک کند.
بعد از حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳، نه ایالات متحده و نه اتحادیه اروپا نمیخواستند در هیچ جنگ یکجانبه دیگری درگیر شوند. با توجه به این بیمیلی غرب در درگیرشدن با نزاعهای تازه، این خیلی مهم بود که کشورهای عربی ابتکار عمل را به دست بگیرند و ابتدا از دغدغههایشان بگویند.
در لیبی اولین اقدام اتحادیه عرب آن بود که عضویت این کشور را لغو کند؛ تصمیمی که بستر را برای کشورهای غربی فراهم کرد که تعیین منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی را در نظر بگیرند. همچنین گفته شد که اتحادیه عرب تصمیم گرفته است شورای انقلابیان لیبی را به عنوان نماینده مردم لیبی به رسمیت بشناسد.
درباره سوریه، داستان مشابهی دارد اجرا میشود اما این بار با سرعتی خیلی کمتر. در ابتدا اتحادیه عرب درباره خشونت اسد علیه مردم سوریه ساکت بود. با این حال بعد از چند ماه این اتحادیه شروع کرد به اقدامات ملایمی همچون ارائه پیشنهادهایی مربوط به آزادی زندانیان، عقبنشینی نیروهای امنیتی از خیابانها و مذاکره بین حکومت و رهبران مخالفان؛ پیشنهادهایی که اسد آنها را پذیرفت.
وقتی حکومت اسد شرایط مطرحشده از سوی اتحادیه عرب را برآورده نکرد، وقتی شمار کشتهشدگان به ۳۵۰۰ نفر رسید - یعنی بیش از همه کسانی که رویهمرفته در مصر، تونس، و لیبی کشته شدند - و وقتی محکومکردنهای جامعه بینالملل سرازیر شد، اتحادیه عرب به تعلیق سوریه از شرکت در نشستها رای داد و به خاطر سر باز زدن دمشق از پایاندادن به سرکوب دولتی علیه معترضان، تحریمهایی علیه آن وضع کرد.
اتحادیه عرب همچنین از دولتهای عضو خواست سفرایشان را از سوریه فرا بخوانند و از دمشق خواست به خشونت علیه معترضان پایان دهد.
علاوه بر این، این تصمیم پس از آن گرفته شد که سوریه پیشنهاد اتحادیه عرب را برای نشستن بر سر میز مذاکره با مخالفان نادیده گرفت. اتحادیه عرب همچنین تلاش کرد گروههای مخالف را متحد کند. نخستوزیر قطر، شیخ حمد بن جاسم، گفت: ما داریم گروههای مخالف سوری را به جلسهای در مقر اتحادیه عرب دعوت میکنیم تا بر سر دیدگاهی متحد درباره دوره گذار به توافق برسند.
در پاسخ، مقامات سوری اتحادیه عرب را به مزدوری غرب و آمریکا متهم کردند.
با اینکه سوریه یکی از هفت کشوری بود که اتحادیه عرب را در سال ۱۹۹۴ بنا گذاشت و اکنون موجودیت آن از سوی همان سازمانی که به تاسیسش کمک کرده، تهدید میشود. هجده عضو اتحادیه عرب به تعلیق عضویت سوریه رای دادهاند، لبنان و یمن رای مخالف دادهاند، و عراق رای ممتنع.
با توجه به الگوی لیبی، قدم بعدی برای افزایش فشار بر سوریه، فشار برای مداخله نظامی مستقیم یا غیرمستقیم خواهد بود.
در واقع شاید سقوط حکومت اسد نفوذ ایران در منطقه را بیشتر کند. اگر سقوط اسد منجر به جنگ داخلی در سوریه شود، آنگاه سنگرهای ایران (یعنی حزبالله و حماس) حتما تلاش میکنند در سوریه دخالت کنند. این به معنی امکان تاثیرگذاری مستقیم ایران در سوریه از طریق حماس و حزبالله و بدون نیاز به وساطت اسد باشد.
همچنین حتی اگر سقوط اسد منجر به جنگ داخلی نشود و اگر گروههای مخالف به قدرت برسند، موضع مشترک ایران و سوریه درباره اسرائیل و نقش آنان در لبنان میتواند دوستی آنان را نزدیک نگه دارد؛ دوستیای که در عین حال شاید به این گرمی که در دوره اسد بوده نشود.
در هر حال اگر اتحادیه عرب قدم بعدی را بر دارد و برای مداخله نظامی و تغییر حکومت در سوریه فشار بیاورد، با توجه به محاسبات مقامات ایرانی، سوریه به یک پایگاه دیگر برای فعالیت و نفوذ اروپا، آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس تبدیل میشود.
اگر اینطور شود، آنگاه به نظر میرسد انزوای ایران در منطقه بیشتر میشود. به نظر میرسد توازن قوا به نفع حوزه نفوذ عربستان سعودی از بین برود چون حکومت بعدی سوریه، اکثریت سنی خواهد داشت.
این همچنین یعنی حکومت جدید جلوی نفوذ ایران در عراق را هم میگیرد چون ایران و سوریه با عراق هممرز هستند.