جان اچ آدامز سرتیپ بازنشسته ارتش آمریکاست که ۲۶ سال به عنوان افسر جنگهای مسلحانه خدمت کرد و ۱۴ سال مدرس استراتژی امنیت ملی در دانشگاه دفاع ملی بود. وی در این مقاله به دشواریهای یک جنگ تازه در خاورمیانه برای آمریکا میپردازد.
استفاده از زبان جنگ طلبانه در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری از سوی نامزدها برای اثبات سرسختی آنها، امری رایج است.
این نوع لفاظی، به ویژه در کارزار انتخاباتی جمهوری خواهان بسیار مفید است چرا که مخاطبان آنها سرسختانه به استفاده از قدرت نظامی برای حل مسائل باور دارند. اما سرسختی و خرد دو چیز متفاوتاند.
تفاوت این دو، در مباحثه جمهوری خواهان در مورد سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در شب شنبه کاملا عیان بود. در این مباحثه، میت رامنی در پاسخ به این سوال که آیا او از اقدام نظامی علیه ایران در صورتی که تلاشهای فعلی نتواند جلوی ایران را برای توسعه سلاحهای هستهای بگیرد، حمایت میکند یا نه جواب داد: «البته که باید اقدام نظامی کرد، دستیابی ایران به سلاح هستهای قابل قبول نیست.»
نوئت گینگریچ نیز حرف رامنی را تکرار کرد. پیشتر هرمن کین، نام «گزینه بی» (option B) را روی عملیات پیش گیرانهاش علیه ایران گذاشته بود. حتی جان هانتسمن که عاقلترین نامزد ریاست جمهوری در زمینه سیاست خارجی بود، پیشنهاد کرد «اگر از من بخواهید نمونهای برای اینکه چه موقع استفاده از نیروی نظامی آمریکا را توصیه میکنم، بیاورم، حمله به ایران این نمونه خواهد بود». ریک پری هم گفت که از حمله اسرائیل به ایران پشتیبانی خواهد کرد.
مشکل این بحثها این است که آنها به صراحت توصیه رهبری امنیت ملی آمریکا را نادیده گرفته یا رد کردند. رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمریکا، دریا سالار مایک مولن، رئیس بازنشسته ستاد مشترک ارتش آمریکا، ژنرال جو سستاک عضو کنگره آمریکا و ژنرال آنتونی زینی فرمانده سابق سنتکام (CENTCOM)، فقط برخی از کسانی هستند که درباره عواقب حمله نظامی آمریکا به ایران هشدار دادهاند. ژنرال سستاک دو ماه قبل صراحتا گفته بود: «حمله نظامی به ایران، چه زمینی و چه هوایی، تاثیرش بر امنیت ملی ایالات متحده آنچنان زیاد است که عواقب تهاجم به عراق در برابر آن ناچیز است.»
در حالی که لفاظیهای جمهوری خواهان درباره حمله نظامی به ایران ممکن است در بحثها و در حرف جذاب باشد اما در عمل نه تنها کار سادهای نیست بلکه برعکس، بسیار دشوار است. رهبران دفاع آمریکا بر این باورند که گزینه نظامی، احتمالا پیامدهای جدی ناخواستهای در پی خواهد داشت.
میر داگان، رئیس سابق موساد که اخیرا بازنشسته شده، با آمریکاییهایی که بالاتر نامشان رفت، هم عقیده است. او در اوایل امسال گفت که حمله به ایران، باعث بروز «جنگ منطقهای» خواهد شد و گفت که بحثهای مربوط به حمله به ایران، «احمقانهترین چیزهایی است که من شنیدهام.»
همه قبول دارند که ایران مشکلی جدی است. توسعه تکنولوژی موشکی ایران آن قدر جدی است که ناتو هوشمندانه در صدد ایجاد سپر دفاع موشکی با همکاری روسیه است. و تازهترین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هستهای ایران، باید جامعه بین المللی را به اعمال فشار بیشتر بر ایران برانگیزد.
ایران با اینکه مسئلهای جدی است، اما این حقیقت را هم باید درنظر گرفت که آنها بر اثر تحریمهای هوشمندانه و بادهای دمکراتیک فراگیر در منطقه، ضعیف و منزوی شدهاند. تحریمهای بین المللی به اقتصاد ایران لطمه زده و باعث تشدید دشمنی میان رئیس جمهور محمود احمدینژاد و آیت الله خامنهای رهبر ایران شده است. بنابراین مهم است که از اقداماتی که موجب اتحاد این بلوکهای سیاسی میشود، پرهیز کرد.
در ضمن، دولت سوریه که مهمترین متحد ایران در منطقه است، تمام تلاشاش را میکند که از سقوط خود به خاطر شورشهای مردمی جلوگیری کند. حکومت ایران نیز به خاطر عدم محبوبیت در میان مردم، ممکن است در زمستان با نارضایتی عمومی داخلی مواجه شود. این حکومت قبلا با بخشهای عظیمی از مردم ایران که خواهان رابطهای غیرخصمانه با کشورهای دیگر جهاناند، رویارو شده است.
ما در سال ۲۰۰۳ هنگامی که آمریکا در جستجوی سلاحهای کشتار جمعی به عراق حمله کرد، پرسشهای سخت از آنها نپرسیدیم. امنیت آمریکا و ثبات خاورمیانه تا حد زیادی بستگی به توانایی ما برای منزوی کردن و تضعیف ایران دارد.
انتخاب رئیس جمهور به معنی انتخاب رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا خواهد بود. اگر نامزدهای ریاست جمهوری، خواهان اقدام نظامی علیه ایران باشند، آنها باید از این مفهوم ساده حمله «جراحی شده» دست بردارند و به پرسشهای سخت جواب دهند: اینکه چگونه میتوانند یک جنگ بزرگ منطقهای را تحمل کنند؟ آیا آنها دست به تهاجم زمینی خواهند زد؟ چه هزینهای برای آن خواهند پرداخت؟ دیدگاهشان درباره الزامات استقرار نیروهای نظامی آمریکا در منطقه چه خواهد بود؟ و اینکه چرا آنها توصیههای برخی رهبران نظامی باتجربه آمریکا را نادیده میگیرند؟
آمریکا بدون بحث جدی درباره پیامدهای یک جنگ دیگر در منطقه، نباید به شروع چنین جنگی بیندیشد. نامزدهای سیاسی باید احساسات شوونیستی و ملی گرایانه افراطی خود را مهار کنند و نگاه جهانی خود را با اندکی تفکر منطقی و انعکاسی بیامیزند.