نسخه آرشیو شده

هشدار به جنبش سبز؛ چرا باید از برهنگی بلاگر مصری ترسید
صفحه کمپین حمایت ایرانیان از «علیا» در فیس‌بوک
از میان متن

  • در بستر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاورمیانه، با شواهد تاریخی و استدلال نظری، رفتارهای رادیکال در حمایت از دموکراسی و آزادی‌های فردی، اگر با رونق اقتصادی (و دیگر پیشرفت‌ها که در هر مثالی متفاوت هستند) همراه نباشد، نه تنها نتیجهٔ دلخواه را ندارند، بلکه تنها به هوشیاری و به صحنه وارد کردن نیروهای متحجر و اسلام گرای محافظه کار منجر می‌شوند
نوید یوسفیان، دانشجوی علوم سیاسی
دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۰ | کد خبر: 66748

اقدام علیاء ماجده المهدی بلاگر جوان مصری در انتشار عکس‌های برهنه‌اش در وبلاگ شخصیش نه فقط در مصر، که حتی در ایران نیز توجه بسیاری را در فضای اینترنتی به خود معطوف کرده است. نوید یوسفیان، دانشجوی کار‌شناسی ارشد رشته علوم سیاسی دانشگاه بوستون کالج، حمایت‌های جمعی از ایرانیان و تقدیس این حرکت به عنوان رفتاری شجاعانه را به نقد می‌کشد.

این روز‌ها بسیاری از ایرانیان و با عقیده‌ها و استدلال‌های مختلف اعم از حقوق بشری، چپ، پساساختارگرا و لیبرال؛ به نوعی حمایت و همدلی خود را با رفتار علیا ماجده المهدی دختر مصری، که اقدام به انتشار عکس‌های برهنه خویش در وبلاگ شخصی‌اش کرده، اعلام کرده‌اند.

حرکت او، با توجه به فضای مذهبی مصر به وضوح حرکتی رادیکال و هنجارشکن تلقی می‌شود. برای درک عمق ماجرا و با اندکی سهل‌انگاری می‌توان فرض نمود که چنین اتفاقی در ایران افتاده بود و به عواقب آن فکر کرد. در مورد شباهت‌ها و تفاوت‌های بستر سیاسی و اجتماعی مصر و ایران به قدری گفته شده است که نیازی به تکرار این مباحث وجود ندارد، اما نقد این حرکت، جدای از تلاشی برای فهم بهتر وضعیت کنونی مصر، می‌تواند نقدی بر رفتارهای آتی جنبش سبز هم باشد؛ مسئله بیش از آنچه در «گفتمان سیاسی» روز به آن دقت شده مهم است و آن را نه بر حسب وظیفه، که بر حسب جدی بودن موضوع، باید جدی گرفت.

انتقاد اصلی من در مخالفت با حمایت از عمل دختر مصری، یک بعدی نگریستن به موضوع و جدا کردن عمل از بستر سیاسی و اجتماعی مصر است. اما قبل از آن باید مسئله‌ای را روشن کنم.

بحث من مخالفت با حق دختر مصری در قرار دادن عکس‌هایش در اینترنت نیست که از نظر من و به شکلی رادیکال، آزادی مثبت فرد باید تضمین و تکریم شود. مهم‌ترین بعد این تضمین، حمایت از حقوق فرد در تعامل با جامعه توسط به رسمیت شناختن حق استفاده فرد از دارایی‌هایش (Propertyبه تعبیری که ژان لاک از آن استفاده می‌کند و شامل بدن فرد نیز می‌شود) است. پس به هیچ وجه روحیهٔ محافظه کارانه جنسی در نهی آزادی‌های جنسی که ساخته تاریخ و فرهنگ و زبان ما انسان‌ها است، نمی‌تواند توضیح دهندهٔ مخالفت با این عمل رادیکال باشد.

ممکن است گفته شود که راه مقابله با تفکرات مخرب از جمله ترس از برهنگی، ساخت ارزش‌ها و هنجارهای جدید بوسیلهٔ ابزارهای اجتماعی است که البته این ادعا به خودی خود درست است، اما در فضای امروز مصر، نمایش برهنگی از طرف گروه‌های طرفدار دموکراسی شاید معنای دیگری داشته باشد.

استدلال من این است که در بستر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاورمیانه، با شواهد تاریخی و استدلال نظری، رفتارهای رادیکال در حمایت از دموکراسی و آزادی‌های فردی، اگر با رونق اقتصادی (و دیگر پیشرفت‌ها که در هر مثالی متفاوت هستند) همراه نباشد، نه تنها نتیجهٔ دلخواه را ندارند، بلکه تنها به هوشیاری و به صحنه وارد کردن نیروهای متحجر و اسلام گرای محافظه کار منجر می‌شوند.

مثال‌های ساده و آشنا از تاریخ ایران شروع می‌شود. از پیدا شدن نواب صفوی در ماجرای احمد کسروی گرفته تا برخورد شاه با علما و انقلاب ایران، از عملکرد ناموفق رضاشاه در سکولاریزاسیون تا جبهه شدیدی که جمهوری اسلامی در مقابل شعارهای تند اصلاح طلبان گرفت. نکتهٔ مشترک همهٔ این مثال‌ها این است که تندروی‌هایی در روند لیبرالیزاسیون در مقاطع مختلف صورت گرفته است که به نتیجه‌ای مخالف اهدافش منجر شده است.

مثال‌هایی از کشورهای دیگر هم می‌تواند راهگشا باشد. مثل روند تغییر ایدئولوژیک «جماعت اسلامی» در پاکستان که با نظریه‌های رادیکال ابوالعلا معدودی شکل گرفت. در ابتدا هدف اصلی این گروه  فتح حکومت پاکستان به شیوه‌ای نزدیک به نظریه پردازی‌های آیت الله خمینی در نجف بود، اما شرایط اجتماعی و سیاسی و به خصوص سازش‌ها و ملایمت‌های قدرت‌های نظامی پاکستان با این گروه اسلامی به منظور جلوگیری از به قدرت رسیدن سکولار‌ها، نظریات آن‌ها را بسیار معتدل‌تر کرد.

اما برای بررسی داستان دختر مصری، چه مثالی بهتر از سرگذشت گروه اخوان المسلمین در مصر که در‌‌ همان بستر اجتماعی صورت گرفته است. این گروه نیز همچون جماعت اسلامی توسط نظریه‌های رادیکال شکل گرفت.

حسن البنا موسس این گروه اگرچه در به دست آوردن قدرت اسلامی به اندازهٔ معدودی اصرار نداشت، اما پایه گذار گروهی بود که بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز اسلام رادیکال و تروریستی را به دنیا معرفی کرد: سید قطب.

آنچه در مورد سید قطب و اخوان المسلمین به بحث ما مربوط است، ذکر این نکته است که ظهور سید قطب در مصر نتیجهٔ مستقیم فشار‌ها و اعمال زور حکومت ناصر بر اخوان المسلمین به عنوان گروهی اسلامی بود. جلوگیری از فعالیت‌های آن‌ها و زیر پا گذاشتن خط قرمزهای اسلامی به صورت علنی، هشداری بود برای سیدقطب که ارزش‌های اسلامی به خطر افتاده است و نیاز به ظهور مرد خدا را احساس نمود. این عامل به همراه برخی عوامل دیگر، نظریه‌هایی را در فضای تئوریک اسلامی شکل داد که سال‌ها بعد منجر به ظهور بن لادن شد که خود را وامدار سید قطب معرفی و تعلیمات او را اساس کار خود برای حمله‌های تروریستی قلمداد می‌کرد.

اما موضوع جالب دیگر در مورد اخوان المسلمین چهره‌های مختلفی است که در مواجهه با برخوردهای متفاوت حکومت از خود نشان می‌دادند. برای مثال وقتی مبارک بالاخره اجازهٔ شرکت آنها در انتخابات مجلس (که البته انتخابات آزادی نبود) را داد این گروه رفتارهای رادیکال خود را کنار گذاشته و با گفتمانی دموکرات و حقوق بشری به خواسته‌های دنیای مدرن تن دادند.

معتدل شدن و کناره گیری گروه‌های اسلامی از ادعای قدرت در اخوان المسلمین به حدی بود که در مصر و بعد از مرگ سیدقطب، نظریه‌های رادیکال او به خاطر تغییر در شرایط اجتماعی و سیاسی مصر به شدت از طرف تئوریسین‌های جدید اخوان المسلمین رد شد.

حال به مسئله علیا برگردیم. جدا از این تجربه‌های تاریخی هم که هواداران شکستن تابوهای جنسی از آنها غافلند، می‌توان حرکت این دختر را نقد نمود.

مصر در وضعیتی نامعلوم به سر می‌برد. در شرایطی که هر روز بر نفوذ نیروهای رادیکال اسلامی در فضای رسانه‌ای افزوده می‌شود و ترس یک حکومت اسلامی دیگر همهٔ فضاهای فکری سکولار‌ها را فرا گرفته است، این حرکت با توجه به فضای عمومی فعلی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ چه کسی را نشانه می‌رود؟ در جامعه‌ای که در وهلهٔ اول اکثریت آن مسلمان است و در وهلهٔ دوم به دموکراسی (با تعبیر رای اکثریت) چشم دوخته است، آیا واضح نیست که گزارهٔ منطقی سوم چیزی جز مصر اکثریتی مسلمان دارد، است و بنابراین این عمل فقط گفتمان مذهبی را در میان اکثریت رواج می‌دهد؟

چطور می‌توان انتظار داشت که رگ اسلام گرایی اهالی مصر باد نکند و خونشان بر اثر جریجه دار شدن ارزش‌هایشان به جوش نیاید؟ نتیجه واضح است: اعلام خطر برای اسلام‌گرا‌ها برای به دست آوردن قدرت برای جلوگیری از وقوع رفتارهای مشابه بر خلاف دستور اسلام و بازسازی تز قدیمی حکومت اسلامی به منزلهٔ مجری شریعت اسلام.

در حالی که دو تز رقیب و متقابل سکولاریزاسیون و رشنالیزاسیون حکومت‌ها در خاورمیانه، هر دو به دوری از وارد کردن گفتمان مذهبی به عرصهٔ سیاسی تاکید دارند، با کدام نظریهٔ اجتماعی می‌توان چنین حرکتی را در خدمت اهداف مصر آزاد نامید؟ با چنین استدلالی، این عمل چیزی جز نمک به زخم اسلام گرا‌ها تعبیر نمی‌شود و امکان بازگشت مطالبهٔ دستیابی قدرت را تقویت می‌کند.

آنچه واضح است حساس و تاثیرپذیر بودن فضای سیاسی امروز مصر از وقایع هر روزهٔ این کشور است و در چنین شرایط انقلابی این اثرپذیری چندین برابر است.

این فرآیند ممکن است روزی در ایران نیز رخ دهد. آنچه موجب نگرانی است، رفتارهای مشابه‌ای است که ممکن است با توجه به فضای خفقان طولانی مدت در ایران، در موقعیتی مشابه رخ دهد. تابوشکنی‌ها، ساختارگریزی‌ها و هنجار ستیزی‌هایی که شاید تاثیرات مثبتی نیز داشته باشند ولی در‌‌نهایت دعوتنامه‌ای برای گفتمان دینی در فضای سیاسی ایران خواهند بود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

siroos

بنظر من هم این ملاها باید از حرکت این دختر مبارز بترسند چون این حرکت شباهت زیادی با شروع رنسانس اروپا دارد و این میتواند استارت اسقاط کردن این دین ضد زن و دست و پا قطع کن باشد، و پس از لجن زاری به اسم جمهوری آخوندی، دیگر مردم در شهرهای بزرگ ایران برای ختم هم به مسجد نمیروند، حالا تصور کنید این امت اسلام فردا گورش را گم بکند چه خواهد شد:)

siroos | ۰۵ آذر ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۱
mahtab

صحبت من به مقصود بحث ريطي نداره، فقط يه سوالي راجع به تمايز دو نوع برداشت از آزادي برام پيش اومد
فك نمي كنين كه”حق دختر مصری در قرار دادن عکس‌هایش در اینترنت” آزادي “منفي” حساب بشه نه آزادي “مثبت”؟
چون به “عدم ايجاد مانع” براي گذاشتن عكس ها اشاره داره نه به “هدف داشتن و اراده دروني براي رسيدن به هدف”.

mahtab | ۰۵ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۵
Reza

All these things are possibilities no one knows what is going to happen. there is always a dark side and bright side of these actions specially in the middle east. You can Just sit aside and watch like what we are doing to our country. Or you can enter and act. Of course you are doing a huge gamble but if you win , you will win your country back

Reza | ۰۴ آذر ۱۳۹۰ - ۱۸:۰۰
اشکان آرایانمنش

قسمت سوم:

3 ـ حدود بیش از 5 دهه به این سمت، مصر تنها کشور عربی است که فیلمهای شهوت انگیز تولید می کند و همین امر در گذر زمان، مردم عرب را با دنیایی متفاوت آشتی داده است. نسل امروز و دیروزی اعراب، با فضای باز فرهنگی مصر که بیش از 5 دهه بدون توقف به کار خود ادامه داده است، کاملاً آشنایی دارند. رقصهای عربی نیمه عریان یکی از بارزترین صحنه های فیلمها و کنسرتهای مصری بوده و هست که در همه خانه های اعراب جای داشته و دارد و مورد استقبال آنان قرار گرفته است. به همین دلیل مصری ها و سایر مردم کشورهای عربی آمادگی بیشتری برای دیدن تصاویری از جنس ماجده المهدی دارند. بویژه که امروزه بر اثر توسعه رسانه ها و آگاهی یافتن اعراب از دنیای جدید و روابط زیاد آنان با مردمان دنیای آزاد (در قالب گشت و گذار دو طرفه)، تحمل این رفتارها نسبت به گذشته بیشتر شده است. امروزه در اینترنت صدها کلیپ تصویری از پورنوگرافی (مخفی و علنی) اعراب وجود دارد که بسیار فراتر از رفتارهای مشابهی است که از ایرانیان سر زده است. اگر هم نوع ایرانی اش وجود داشته باشد، عموماً دوربین مخفی است؛ در حالی که اکثر چنین رفتارهایی از سوی اعراب، محصول دوربین علنی و آگاهانه است. همچنین اضافه کنید چندین کانال ماهواره ای «دموسکس» که اعراب با نام و عنوان و... به آنها تلفن می زنند و در گفت و گو با زنان، حرفهای شهوت انگیز مطرح می کنند، با هم قرار می گذارند و از تعقیب کسی هم نمی هراسند.
علاوه بر این، بازار سکس در کشورهایی همچون لبنان، مصر، سوریه، امارات متحده عربی، الجزایر، تونس، مراکش، اردن و... (نه به غلظت کشورهای اروپایی، امریکا و...) رواج دارد و اعراب از این نظر اصطلاحاً چشم و گوششان باز است. هم اکنون نیز در اکثر کشورهای عربی آزادی های فردی محترم شمرده می شود. با این توضیح، اگر در کشورهای عربی نسبت به عریان شدن یک زن حساسیت کمی وجود داشته باشد، دور از انتظار نیست.
4 ـ به نظر می رسد که نگرانی آقای یوسفیان نسبت به تکرار چنین رفتاری در بین جنبش اعتراضی ایرانیان (جنبش سبز)، بی مورد باشد. زیرا اوضاع حاکمیت و قوانین ایران و مصر بسیار با هم تفاوت دارند. مصری ها در دوران حسنی مبارک نیز از آزادی های اجتماعی و فردی برخوردار بودند و اگر کسی در آن زمان هم دست به چنین رفتاری می زد، دولت او را تعقیب نمی کرد. همچنان که اکنون نیز چنین تضمینی وجود دارد و چنانچه این تضمین نمی بود، این دختر مصری دست به چنین کاری نمی زد. اگر ماجده المهدی احساس آزادی نمی کرد، محال بود عکسهای عریان خود را در وب منتشر نماید. این در حالی است که چنین احساسی به هیچ روی در بین ایرانیان وجود ندارد که کسی بخواهد با احتساب آن (به عنوان ماده اولیه جرأت) خود را عریان کند. اگر کسی در ایران امروز دست به چنین رفتاری بزند، نه از سوی مردم، بلکه از سوی حاکمیت قلع و قمع خواهد شد. در نتیجه در ایران، بسیار نامحتمل است که کسی چنین ریسکی را بپذیرد. زیرا هیچ سودی ندارد و یگانه دستاورد آن، باختن تمام زندگی است.

اشکان آرایانمنش | ۰۳ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۳
اشکان آرایانمنش

قسمت دوم:
2 ـ در باره رفتارهای دموکراتیک اخوان المسلمین و پذیرفتن قاعده بازی سیاسی از سوی آنان هم، نباید چندان قضیه را به اجازه حضورشان در انتخابات مجلس مصر ربط داد. زمانی که اخوان المسلمین مجال حضور در انتخابات را یافتند، در گذر زمان بسیار تغییر کرده بودند؛ یعنی قبل از چنین فرصتی، نشان داده بودند که مناسبات دنیای جدید را می پذیرند و تاب تحمل تفاوت و دگرباشی را دارند. همین امر باعث شد تا از سوی حاکمیت وقت مصر پذیرفته شوند. تغییر رفتار اخوان المسلمین در واقع متأخر از اجازه حضور در انتخابات نیست، بلکه مقدم بر آن است. اخوان المسلمین حدود دو دهه است با تأثیر از اسلامگرایان ترکیه، دریافته اند که شرط اول حضور در حاکمیت، پذیرفتن مناسبات دنیای جدید، احترام به خواستهای فردی مردمان و قاعده بازی سیاسی است. لذا نمی توان برای این مسئله نگران بود که به خاطر لخت شدن یک دختر مصری، بار دیگر اخوان المسلمین تغییر موضع داده و تندروی پیشه کنند. در مصر آنقدر بهانه وجود دارد که می تواند قبل از حرکت ماجده المهدی، اخوان المسلمین را وادارد تا تندروی پیشه کنند؛ در حالی که آنان سالهاست تندروی را کنار گذاشته اند. اخوان المسلمین کنونی زاده همان جغرافیای فرهنگی هستند که میراث خوار موسیقی پر رقص و آواز، رقاصه های نیمه عریان و سینمایی شهوت انگیز است. پس، عریان شدن ماجده المهدی را نمی توان به عنوان یک شوک به اخوان المسلمین (به عنوان قدرتمندترین مرکز مذهبی سیاسی مصر) به شمار آورد.

اشکان آرایانمنش | ۰۳ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۲
اشکان آرایانمنش

با درود بر مردمک
آقای نوید یوسفیان دانشجوی رشته علوم سیاسی در باره اقدام علیاء ماجده المهدی بلاگر جوان مصری که عکس های برهنه خود را در وبلاگش گذاشته بود، مطلبی نوشته که نیاز به نقد دارد. متاسفانه نظر من طولانی بود و در زیر مطلب آقای یوسفیان جا نشد. نتیجه اینکه نظرم را با اضافات و اصلاحاتی در قالب یک مقاله برایتان می فرستم و امیدوارم که مورداستفاده قرار گیرد. هر کاری هم کردم که ایمیل شود، نشد. دهها بار تلاش کردم و کد امنیتی را هم صد درصد درست زدم، ولی متاسفانه Error می داد و تحویل نمی گرفت. این مقاله را در زیر همین مقاله در چند قسمت درج می کنم و امیدوارم به صورت یک مقاله مستقل آن را درج کنید.
با احترام ـ اشکان آریانمنش

قسمت اول:
روتیتر: عریانی علیاء ماجده المهدی، نگرش جامعه عربی و نگرانی آقای یوسفیان
تیتر: چرا نباید از برهنگی بلاگر مصری ترسید؟
آقای نوید یوسفیان از معدود افرادی است که به شیوه ای علمی و قابل درک و خارج از معیارهای احساسی، رفتار ماجده المهدی وبلاگ نویس جوان مصری ـ که عکسهای برهنه خود را در وب منتشر نمود ـ نقد کرده است. من در این نوشته تلاش می کنم تا مقاله آقای یوسفیان را از منظری دیگر و در چند مورد بررسی کرده و نگرانی وی را به خاطر الف: بی تأثیری رفتار ماجده المهدی بر روی سیاستهای اخوان المسلمین و مذهبیون مصری ب: عدم تکرار چنین رفتاری در بین معترضان ایرانی، برطرف نمایم.
1 ـ تحلیل آقای یوسفیان از این نظر که نباید متعصبین مذهبی (عربی یا ایرانی) را گستاخ کرد، جالب و قابل درک است؛ اما شاهد مثالهای ایشان در جامعه عربی متعلق به زمانی است که درک دموکراتیک مردم مسلمان مصر بسیار اندک بود و تاب تحمل آنان در برخورد با موارد مشابه، بسیار ناچیز. جغرافیای فرهنگی/عربی اِی که نویسنده محترم به آن اشاره می کند، هم اکنون تا حدود قابل ملاحظه ای رنگ باخته و چندان اثر مهمی از آن برجای نمانده است. در نتیجه، شما اگر معترضان به این دختر مصری را دنبال کنیم، متوجه می شویم که اکثراً متعصبین عربی هستند که وبلاگهای قرآنی و شدید و غلیظ دارند و تعدادشان بسیار اندک است. (بیشتر وهابی ها، سفلی ها و تکفیری های عربستان) بخش دیگری از مخالفان ماجده نیز وبلاگنویسان «ولایی» و «حزب اللهی» حکومت اسلامی ولایت فقیه هستند که بعضاً با عربی های دست و پا شکسته و در هم و برهم و البته با نامهای عربی و به سبک کیهان شریعتمداری، به وی در وبلاگش فحش و ناسزا داده اند.

اشکان آرایانمنش | ۰۳ آذر ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۸
محمد

عليرغم ميل باطني ام
باهات موافقم
علي بود

محمد | ۰۲ آذر ۱۳۹۰ - ۲۱:۱۸
iran azad

آفرین به این نقد «غیرتی»!
اگر شما تنها یک جو از شهامت این زن جوان مصری را داشتید به جای چنین پند و اندرزهای ناخواسته خود پیشنهادی برای رهایی ایران از دست آخوندها می دادید.
مسئله ی اصلی ما همین جمهوری کیری است که سی و دو سال به مردها باج داده تا با خیال راحت زنها را سرکوب کند!
راستی که تمام فکر و ذکرتان به همان عضو بدن چسبیده و دیگر هیچ!

iran azad | ۰۱ آذر ۱۳۹۰ - ۱۷:۴۷
سمیه جهانگیری

شما فقط بلدید تحلیل کنید و همه را با اما و اگر هایتان از حرکت کردن منع کنید.
خودتان که هیچ حرکتی نمیکنید
هر کی هر کاری میکنه فقط می نشینید میگویید نه خطرناکه حسن!
حرکت عالیه مصری اعتراض یک مسلمان بود به تشکیل حکومت اسلامی و دولتی بر اساس فقه اسلامی!
همه دنیا صدایش را شنیدند

صبر کنید ببینید در اینده کدام یک تحلیل ها و پیش بینی هایتان نسبت به بازتاب این ماجرا درست از آب در میاید

سمیه جهانگیری | ۰۱ آذر ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۸
farhood

navid jan khoondam tahlilet besyar moshekafane bood tnx

farhood | ۰۱ آذر ۱۳۹۰ - ۰۲:۰۷
صفحه 1 از 1 صفحه
به مطالب زیر هم سر بزنید:

آگهی