تحلیل گر آژانس خبری یو پی آی، تحلیل دولت های غربی از وضعیت سیاسی ایران را بر مبنای داده ها و اطلاعات نادرست می داند و معتقد است که تصمیم غرب در مورد نحریم ایران بر مبنای این اطلاعات نادرست صورت گرفته است.
هیاهوی اروپاییها بر سر برنامه هستهای ایران و اعمال تحریمهای شدید علیه این کشور، پرسشهایی را در زمینه کیفیت و کمیت اطلاعاتی که بر تصمیم گیری غرب در مورد ایران میتواند موثر باشد، برانگیخته است.
پرسشهایی از قبیل اینکه : آیا اطلاعات موجود در مورد ایران کامل و غیرمغرضانه است؟ آیا تحلیل اقتصادی شرایط ایران منطقی است؟ آیا تحریمها آن گونه که مورد نظر آنهاست عمل میکند؟ آیا تحریمها به قدرت حاکم بر ایران همانند کوبا، زیمباوه، لیبی معمر قذافی و حتی کره شمالی پایان خواهد داد؟
آرشین ادیب مقدم استاد اقتصاد دانشگاه لندن در مقاله تحلیلیاش در روزنامه گاردین مینویسد: « اگر تحلیلهایی که در مورد یک کشور صورت میگیرد درست نباشد، نسخههای سیاسی که برای آنها پیچیده میشود نیز اشتباه خواهد بود.»
به نوشته تحلیل گرگاردین، افغانستان و عراق نمونههای خوبی از این نوع رابطه بین فقدان اطلاعات دقیق درباره یک کشور و شکستهای استراتژیک است.
در ماه نوامبر، بریتانیا تحریمهای شدیدی را علیه نظام بانکی ایران اعمال کرد و تقریبا همه فعالیتهای اقتصادی بین دو کشور را مسدود کرد.
ایرانی هم با غارت سفارت بریتانیا در تهران، تلافی کردند. گروههای جوان ایرانی این حمله را رد کرده و میگویند که به تحریک عوامل دولتی انجام شده است.
بریتانیا سفارت ایران در لندن را بست، دیپلماتهای ایرانی را اخراج کرد، اما روابط دیپلماتیک را در سطح بسیار پایینی نگاه داشت. آلمان، فرانسه و هلند نیز در حمایت از بریتانیا، سفرای خود را از تهران فرا خواندند.
تحلیلگران این اقدامها را یک سناریوی آشنا خواندند. تا کنون هر کشوری که هدف تحریمهای بینالمللی یا چند جانبه قرار گرفته، قادر بوده که با اطلاع کامل دولتهای اروپایی به فعالیت اقتصادیاش در اروپا از طریق بانکهای مخفی ادامه دهد اگرچه محدودیتهای عمومی به کسب و کارها، خانوادهها، دانشجوها و شهروندان عادی لطمه بسیاری وارد کرده است.
از آنجا که تحریمهای بریتانیا با تحریمهای اتحادیه اروپا دنبال خواهد شد، تاجران، سازمانهای تحقیقاتی و دانشگاهها منتظر زیانهای عظیم مالی اند.
ایران در عین حال با جای دیگری روابط تجارتی برقرار کرده و علیرغم سالها تحریم، به تصدیق صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در این زمینه موفق بوده است.
بانک جهانی رشد اقتصادی ایران در سال 2010 را 3 درصد اعلام کرد و صندوق بین المللی پول گفته است که تولید ناخالص داخلی ایران از 330.50 میلیارد دلار در سال 2009 به 360 میلیارد دلار رسیده است.
تیم اعزامی صندوق بین المللی پول که از ایران بازدید کرد، دولت ایران را به خاطر موفقیتهای اولیه اش در اجرای یک برنامه اصلاحی در زمینه یارانهها که باعث توسعه بخش مالی و بازار سهام شناور شد، ستود.
بر اساس گزارش کنفرانس تجارت وتوسعه سازمان ملل، سرمایهگذاری مستقیم خارجیها در ایران از 1.6 میلیارد دلار در سال 2008 به 3.6 میلیارد دلار در سال 2010 افزایش پیدا کرده است.
به نوشته ادیب مقدم در گاردین، این اطلاعات جنبه دیگری از داستان ایران را نشان میدهد که به دلایل ایدئولوژیکی نایده گرفته شده است.
به گفته او، هم ایالات متحده آمریکا و هم کشورهای عضو اتحادیه اروپا، دارند خود را از بازار ایران محروم کنند در حالی که چین و روسیه به آنها می گویند: متشکریم.
روابط تجاری کنونی ایران، مبادلات پر رونق اش با شرکای جایگزین شرکای غربی، به نحو فزاینده ای در مشاجره های دیپلماتیک بر سر تحریمهای شدیدتر علیه ایران بازتاب داشته است.
شرکای عمده تجاری مثل چین و روسیه، در برابر اقدامهای دولتهای غربی علیه ایران مقاومت کرده یا به دنبال کاهش تحریم ها علیه ایران بوده اند.
این هفته اتحادیه اروپا، تصمیم به تحریم نفت ایران گرفته است که 180 سازمان و افراد مرتبط با خطوط کشتی رانی ایران و سپاه پاسداران را که اتحادیه اروپا به مشارکت آنها در برنامه تولید مخفیانه سلاحهای هستهای مظنون است، دربر میگیرد.
یونان اولین کشوری است که صدایش درآمده و میگوید که نگران آینده تامین نفت خود است. ایران کمتر از یک سوم نفت خود را به کشورهای اروپایی صادر میکند. اتحادیه اروپا میگوید آنها به محض اینکه تامین کننده نفت دیگری پیدا کنند، واردات نفت از ایران را قطع خواهند کرد که این کار احتمالا در اوایل 2012 انجام خواهد شد.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که هم جنجال بر سر برنامه هستهای ایران و هم تحریمهای شدید علیه ایران، باعث شد که دولت محمود احمدی نژاد مبلغ ناسیونالیسم شده و موقعیت سیاسیاش مستحکم تر شود.
به گفته ادیب مقدم، جدا از واقعیتهای اقتصادی، پیشگوییهای رایج در مورد سقوط قریب الوقوع جمهوری اسلامی، مشابه پیشبینیهایی است که در مورد سقوط خانواده کاسترو که از شش دهه قبل تا کنون بر کوبا حکومت میکنند، صورت گرفته است.
وی ارزیابیهای رایج در مورد سقوط احتمالی جمهوری اسلامی را از نظر ایدئولوژیکی فرصتطلبانه و دور از واقعیتهای سیاسی درون ایران میداند.