اخیرا با افزایش تنشها میان ایران و غرب و تهدید آمریکا به تحریم نفت ایران، برخی مسولان نظامی و سیاسی در جمهوری اسلامی از احتمال بستن تنگه هرمز سخن به میان آوردهاند. محمود کیانارثی به بررسی این تهدید میپردازد.
تنگه هرمز از راهبردیترین گلوگاههای عبور و مرور بین المللی به شمار میرود.
این تنگه خلیج فارس را به آبهای آزاد پیوند میدهد و گذرگاه بیش از چهل درصد صادرات نفت جهان است.
موقعیت جغرافیایی ایران در ساحل ۶۰۰ مایلی خلیج فارس و اشراف آن بر سراسر ساحل شمالی خلیج فارس و تنگه هرمز اهمیت و حساسیت این تنگه را دو چندان ساخته است.
اخیرا با افزایش تنشها میان ایران و غرب و تهدید آمریکا به تحریم نفت ایران، برخی مسولان نظامی و سیاسی در جمهوری اسلامی از احتمال بستن تنگه هرمز سخن به میان آوردهاند.
در این رابطه تهدیدهای فرمانده سپاه پاسدارن و سخنان رئیس کمیته امنیت داخلی مجلس که همزمان با رزمایش دریایی ایران در تنگه هرمز بیان شد واکنشهای فراوانی در رسانههای خارجی و پایتختهای غربی به دنبال داشته است.
موقعیت ژئواستراتژیک ایران و جزایر ایرانی در خلیج فارس و همینطور پایگاههای دریایی و توانایی موشکی جمهوری اسلامی به گونهای است که عملا امنیت ترانزیت نفت از خلیج فارس را متاثر از سیاستهای ایران میسازد.
از اینرو تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی درباره بستن تنگه هرمز میتواند پیامدهای جدی برای صادرات نفت خام جهانی و امنیت اقتصادی دنیا داشته باشد.
اما این پرسش مطرح است که این تهدیدها تا چه اندازه واقعی هستند؟
با توجه به تاریخ روابط جمهوری اسلامی و غرب میتوان گفت که این تهدیدها راه طولانی تا رسیدن به مرحله عمل دارند.
در واقع این نخستین بار نیست که میان ایران و آمریکا بر سر کشتیرانی در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز جنگ لفظی در میگیرد.
در فصله سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ نزاعی مشابه میان تهران و واشنگتن جریان داشت.
در اوایل این دوره آتش جنگ ایران و عراق با استراتژی صدام حسین برای بین المللی کردن این جنگ به منظور افزایش فشار به جمهوری اسلامی به منطقه خلیج فارس گسترش یافته و آغازگر جنگ نفتکشها شد.
درهمین زمان جمهوری اسلامی که توانسته بود موشکهای دریایی کرم ابریشم را از طریق چین به دست آورد، تهدید کرد که در صورت متوقف نشدن حملات عراق به تانکرهای نفتی، تنگه هرمز را خواهد بست.
واکنش آمریکا و غرب این بود که آنها مداخله نظامی کرده و مانع از بستن تنگه خواهند شد.
تهدید به بستن تنگه هرمز در اوج درگیریهای ایران و آمریکا در سالهای ۶۶ و ۶۷ خورشیدی نیز تکرار شد.
در این زمان آمریکا مستقیما به نفع عراق وارد جنگ گردید و علاوه بر هدف قرار دادن سکوهای نفتی چندین ناوچه ایران را غرق ساخته و حتی هواپیمای مسافربری ایرباس ایران را بر فراز خلیج فارس سرنگون کرد.
این مقطع شاهد بحرانیترین دوره روابط جمهوری اسلامی و ایالات متحده بود.
با این حال تهران هیچگاه تهدیدها به بستن تنگه هرمز و اخلال در ترانزیت نفت خلیج فارس را عملی نکرد و پاسخ خود به حملات نظامی آمریکا را به هدف قرار دادن برخی ناوچههای آمریکا و نفتکشهای کویتی که با پرچم آمریکا تردد میکردند، محدود نمود.
حتی در اوج جنگ نفتکشها، جمهوری اسلامی رسما اعلام کرد که در صورت توقف حملات عراق، ایران نیز حملات خود را متوقف خواهد کرد؛ درخواستی که آمریکا و غرب نیز مطرح میکردند.
به این ترتیب ایران و آمریکا برای متوقف ساختن حملات به تانکرهای نفت و تضمین جریان نفت در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز عملا اشتراک نظر داشتند.
در اوج رادیکالیسم دهه ۱۳۶۰ و در هشت سال جنگ عراق و ایران، با وجود شعارهای تند و تهدیدهای پی در پی، جمهوری اسلامی هیچگاه دست به بستن تنگه هرمز نزد که دلیل آن به نگرانی از واکنش نظامی غرب و منافع حیاتی ایران در باز بودن این تنگه باز میگردد.
با وجود افزایش ظرفیتهای نظامی ایران در دو دهه گذشته، این معادله هنوز نیز برقرار است و ایران منافع اساسی در حفظ امنیت جریان نفت از تنگه هرمز دارد به نحوی که این مساله در اسناد راهبردی امنیت ملی ایران نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
مساله مضحک، و در عین حال تاسف بار، اینجاست که آمریکا نیز دقیقا منافع خود را در تضمین امنیت صادرات نفت از تنگه هرمز جستجو میکند و به این ترتیب ایران و آمریکا عملا دارای اشتراک نظر اساسی در ترتیبات امنیتی منطقه حساس خلیج فارس هستند.
تا زمانی که اقتصاد ایران نفتی است و صادرات نفت خام این کشور از منطقه خلیج فارس جریان دارد، بسته شدن تنگه هرمز در حد یک تهدید لفظی در جنگ سرد ایران و آمریکا باقی خواهد ماند.
از اینرو حتی اگر تنشها میان آمریکا و ایران به سطحی بسیار فراتر از وضعیت کنونی برسد، مسدود کردن تنگه هرمز در دستور کار ایران قرا نخواهد گرفت و جمهوری اسلامی از گزینههای دیگری برای پاسخ به فشارهای خارجی علیه خود استفاده خواهد کرد.