مجید رفیعزاده، تحلیلگر ایرانی-سوری و پژوهشگر روابط بینالملل و سیاستهای آمریکا در خاورمیانه، در یادداشتی برای مردمک به رویکرد گروههای اپوزیسیون سوری به ایران و حمایتش از بشار اسد پرداخته است.
هرچند روسیه و چین موضع خود را در چند روز گذشته درباره سوریه تغییر دادهاند و از مقامهای سوری خواستهاند «همه زندانیان سیاسی و تظاهراتکنندگان بازداشتشده» را آزاد کنند، اما ایران هنوز روگرداندن از حکومت بشار اسد را از نظر ژئوپلتیک ثقیل میبیند.
پس از آن که دولتهای غربی درخواست قبلیشان برای وضع فوری تحریم علیه حکومت اسد را پس گرفتند، روسیه پیشنویس یک قطعنامه جدید علیه سوریه را به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داده است. اتحادیه عرب نیز تحریمهای وضعشده قبلی برای تنبیه حکومت بشار اسد به خاطر سرکوب خونینی که علیه تظاهرات مسالمتآمیز جریان دارد، را تایید کرده است.
واقعیت این است که وقتی پای سوریه به میان میآید، ایران باید شرایط را بیش از رابطه سیاسی و استراتژیک دوطرفهاش با سوریه در نظر بگیرد.
سوریه یک عامل و بازیگر مهم در توازن قوا در خاورمیانه بین ایران و عربستان سعودی، ایران و ترکیه، و حتی ایران و غرب است.
هرگونه خلاء سیاسی که حاصل تغییر حکومت در سوریه باشد، از جمله حاکمیت محتمل اکثریت سنی در این کشور، عواقب سیاسی، منطقهای و بینالمللی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
چه یک حکومت غربگرا و چه یک حکومت محافظهکار عربگرا در سوریه، منافع ژئوپلتیک و موقعیت ایران را در منطقه به خطر میاندازد. نگرانیها درباره انزوای فزاینده ایران در منطقه، این حکومت را وا داشته که با تهدید به بستن تنگه هرمز، بر قدرت منطقهای خود تاکید کند.
گروههای اپوزیسیون سوری که انتظار میرود اگر یک حکومت دموکراتیکتر در این کشور مستقر شود جایگزین حکومت بشار اسد شوند، پیش از این هم به ایران درباره موقعیت خود در سوریه هشدار دادهاند.
برهان غليون، دبیر شورای ملی سوریه، در یک مصاحبه به سیانان گفته است که با حمایت از حکومت اسد، ایران «در سرکوب مردم سوریه مشارکت میکند». او گفت: امیدوارم ایرانیها دریابند که مهم است رابطه سوریه و ایران را خرج حمایت از حکومتی نکنند که مردمش آن را بهروشنی رد میکنند و به حکومت شکنجهکردن مردم خودش تبدیل شده است.
غلیون اضافه کرد: این آخرین بخت برای احتراز از پایانی نامقبول برای رابطه ایران و سوریه است.
دبیر شورای ملی سوریه همچنین به سنگر شیعی ایران، حزبالله لبنان، هشدار داد: زمانی همه مردم سوریه در کنار حزبالله ایستادند. ولی امروز آنها شگفتزدهاند که حزبالله این لطف را تلافی نکرده و از تلاش مردم سوریه برای آزادی حمایت نکرده است.
هرچند خیلی از تحلیلگران سیاسی معتقدند که منافع ژئوپلتیک ایران و موقعیت منطقهای آن با تقلیل قدرت اسد به خطر میافتد، دیگران میگویند که این موقعیت برای مقامات ایرانی مغتنم باشد تا سنگر جدیدی (شبیه حزبالله) در سوریه بنا کنند.
بین شرایطی که حزبالله در لبنان شکل گرفت و شرایط فعلی در سوریه مشابهتهای متعددی میتوان نشان داد. حزبالله زمانی شکل گرفت که یک جنگ داخلی در لبنان شعلهور بود، حکومت مرکزی ضعیف بود، و گروههای نظامی متعددی مشغول فعالیت بودند. ایران در استفاده از موقعیتهایی که در چنین وضعیتهایی رخ مینمایند برای پیشبرد روابطش با عوامل نا-دولتی که میخواهند به منافع ایران خدمت کنند، سابقه دارد.
چنین تجربهای درباره گروههای دیگری از جمله جیش المهدی و جنبش صدر در عراق نیز اتفاق افتاده است؛ گروههایی که هردو قصد دارند با حمایت و پشتگرمی حکومت ایران، بر سیاست و اقتصاد عراق مسلط شوند و بر آن تاثیر بگذارند.
هرچند شاید روسیه و چین موضع خود را درباره حکومت اسد تغییر دهند اگر اسد به سرکوب خشن معترضان ادامه دهد، مقامات ایرانی با در نظر گرفتن وضعیت خود بهدشواری میتوانند سوریه را تنها بگذارند.
یک جنگ داخلی در سوریه به نفع ایران است اما مداخله خارجی توازن قوا را به سمت تضعیف قدرت ژئوپلتیک و سیاسی ایران تغییر میدهد. در صورت مداخله خارجی، شاید ایران تلاش کند صلح و امنیت منطقه را در کشورهای بیثباتی همچون افغانستان و عراق تهدید کند تا موقعیت منطقهای خود را تحکیم کند مداخله خارجی همچنین بیشتر به نظر میرسد که فشار سیاسی برای ایران را افزایش دهد تا سیاستهای منطقهای و هستهای اش را تغییر دهد.