اسکات پیترسون، خبرنگار کریسچن ساینس مانیتور در حوزه ایران، در این یادداشت نوشته است که ترور دانشمند هستهای در تهران و دیگر اقدامات غرب در قبال ایران میتواند استراتژی ایران را عوض کند و باعث شود رغبتی به همکاری با غرب نشان ندهد.
با ترور یک دانشمند هستهای ایران در روز چهارشنبه که عمدتا به عنوان حملهای دیگر در یک جنگ پنهان وسیعتر قلمداد شد، و تحریمهای صنعت نفت ایران که در دست اجرا هستند، تنشها بین جمهوری اسلامی و غرب به بالاترین حد در سالهای گذشته رسیده است.
ترورکنندگان هنوز شناسایی نشدهاند ولی ایران به خاطر کشتن مصطفی احمدی روشن حرف از واکنش به ایالات متحده و اسرائیل میزنند.
روزنامه تندرو کیهان گفته است که تلافیکردن «از نظر حقوق بینالمللی، مشروع است» و «ترور مقامات اسرائیلی و اعضای ارتش اسرائیل، در دسترس است.
وبسایت تندرو رجانیوز از قول یک مقام اطلاعاتی هشدار داده است که «واکنش ایران به فراتر از مرزها [ی ایران] و فراتر از منطقه کشیده میشود».
تحلیلگران میگویند این ادبیات تند، بیشتر گواهی از آن میدهند که آنچه به عنوان سیاست هویج و چماق به رهبری آمریکا برای انگیزهدادن به ایران برای رهاکردن هرگونه تمایل به تولید تسلیحات هستهای آغاز شده بود، به رویکری کاملا تنبیهی تبدیل شده که دلایل اندکی برای رهبران ایران باقی میگذارند که بر سر پرونده هستهای همکاریای کنند.
انوشیروان احتشامی، کارشناس مسائل ایران در دانشگاه دورهام بریتانیا میگوید: حالا آنها [مقامات ایرانی] ابزارهای خیلی کمی در جعبه ابزارشان دارند و به یک معنی ما [غرب] آنها را با تحریمها به یک کنج کشاندهایم.
آقای احتشامی میگوید: خب پس آنها چه چیزی دارند که ببازند؟ اگر تلافی کنند، شاید بتوانند بازی را کمی عوض کنند، و به همین خاطر است که این کار را میکنند. البته وقتی شما شروع میکنید که بازی را عوض کنید، نمیتوانید دقیقا تصمیم بگیرید که بازی چهقدر عوض شود. میتوانید هرجور فشاری ایجاد کنید.
با آمادهشدن ایالات متحده و ایران برای دو انتخابات مهم، در واقع اینطور به نظر میرسد که شرایط برای رقمزدن یک سال شدیدا بیثبات آمادهاند. تهران با تصمیمهای کلیدی برای برنامه هستهایاش روبهروست، و یک ایرانیآمریکایی نیز به اتهام جاسوسی برای آمریکا در صف اعدام نشسته است.
در میانه نوامبر وقتی رهبر جمهوری اسلامی به افق استراتژیک کشورش نگاه میکرد، میدید که ابرهای طوفانی فراوانی سر میرسند.
دشمنان داشتند تحریمها سختتری را آماده میکردند؛ شاید تحریم نفت که مایه حیات ایران است. آنها داشتند دانشمندان هستهای ایران را میکشتند. ویروس کامپیوتری استاکسنت را برای خرابکاری در برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران فرستاده بودند. گزارش شده بود که ماموران دشمن در ایران مشغول تعویض تابلوها و آجرها با نمونههای مشابهی هستند که مجهز به حسگرهای تشعشعات هستهایاند.
و دیدهبان هستهای سازمان ملل بهتازگی جزئیاتی از فعالیت «سازمانیافته» ادعایی مرتبط با سلاحهای هستهای در ایران در اواخر سال ۲۰۰۳ منتشر کرده و در این باره اظهار «نگرانی بهخصوص» کرده و بدنامی جهانی تازهای برای ایران به بار آورده است.
پس آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هشداری منتشر کرد که ایران «تهدیدها را با تهدید پاسخ میدهد». او گفت: ملت ایران، ملتی نیست که بنشیند و ناظر تهدیدهای قدرتهای پوشالی مادی باشد که از درون کرمخورده هستند.
او گفت: ایران هر گونه تجاوز و تهدیدی را با قدارت کامل و به گونهای پاسخ خواهد داد که معترضان و متجاوزان از درون متلاشی شوند.
از آن زمان، خامنهای به عهد خود وفادار مانده است. وقتی آمریکا و اسرائیل اعلام کردند که در همسایگی ایران تمرین نظامی میکنند، ایران نیز چنین کرد و از توانایی راکتی و موشکی جدید نیز پردهبرداری کرد.
وقتی دولت اوباما گفت که بانک مرکزی ایران و جریان نفتی را با تحریمهای تازه هدف میگیرد، برخی از مقامات ایرانی هشدار دادند که با بستن تنگه هرمز - مهمترین گذرگاه منابع نفتی جهان - پاسخ میدهد. هرچند فرمانده ارشد نیروهای نظامی ایران بعدا از این سخنان عدول کرد.
زمانی که آمریکا، اسرائیل، و اتحادیه اروپا فشارها را بیشتر کردند و تحریمها شروع به گزیدن کردند، ایران تکرار کرد که هدفش تولید انرژی صلحآمیز هستهای و نه بمب هستهای بوده و اوایل همین ماه تلاشهایش را در این باره شدت داد و نه تنها غنیسازی اورانیوم را در یک تاسیسات جدید و زیرزمینی شروع کرد، اولین نمونه از میله هستهای را نیز تولید کرد.
فریده فرحی از دانشگاه هاوایی میگوید: خامنهای این را روشن کرده که عقب نخواهد نشست.
در روزهای اخیر این مرشد مقدس جمهوری اسلامی گفت که ایران درگیر یک نبرد وخیم است و آن را با جنگهایی در قرنها پیش مقایسه کرد که مسلمانان با ملحدان میجنگیدند.
فرحی میگوید رهبران تندرو ایران بر بستر پیشفرضهای خطرناکی عمل میکنند.
او که در دهههای اخیر مسائل سیاسی ایران را بهدقت دنبال کرده، میگوید: تهدید به بستن تنگه هرمز شاید احمقانه باشد ولی حمله به ایران توسط ایالات متحده یا اسرائیلیها احمقانهتر است. پس رهبران ایران بر این فرض عمل میکنند که چنین حملهای اتفاق نخواهد افتاد.
فرضهای دیگر آن است که ایران در مقابل هر حملهای میایستد و ایالات متحده ضعیف است، و اروپا با اقتصاد ضعیف، از نظر سیاسی نیز ضعیف است.
دولت اوباما نیز به این فرضیه خود پایبند مانده که ایرانیها در مقابل فشار کوتاه نمیآیند، مگر آنکه آن فشار خیلی سنگین باشد. فرحی میگوید: ایالات متحده با این فرض عمل کرده؛ بدون آنکه دریافته باشد که ما همین حالا هم به نقطهای رسیدهایم که سیاست چماق و هویج به سیاست صرفا چماق تبدیل شده است.
او معتقد است: مطمئنا هیچ مشوقی برای خامنهای وجود ندارد که رفتاری جز این بکند. در این مقطع آنها چه چیز از مصاحله به دست آوردهاند؟
این همان سوالی است که رهبران ایران در مواجهه با مذاکرات هستهای تازه با قدرتهای جهان از خود خواهند پرسید؛ مذاکراتی که با مذاکرات قبلی یک سال فاصله گرفته و انتظار میرود بهزودی در ترکیه برگزار شود.
انوشیروان احتشامی، نویسنده کتاب «ایران و برآمدن نومحافظهکاران آن»، میگوید: یک خطر وجود دارد: آنقدر میتوانید از جنگ سخن بگویید که واقعا اتفاق بیفتد.
او میگوید: امسال سرشار است از ناپیداهایی که دستور کار را رقم میزنند. انتخابات مجلس ایران در ماه مارس، اولین انتخابات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ که اعتراضهای وسیع را جرقه زد، از سوی برخی به عنوان «مهمترین» انتخابات بعد از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ تعریف شده است.
و در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده که در آن سرسختی علیه ایران یک سیاست بیضرر است، نامزدهای جمهوریخواه بهصراحت سخن از جنگ میگویند.
احتشامی میگوید: همه به شکلی اسفناک کنار هم قرار گرفتهاند و این موقعیت را بسیار ناپایدار و خطرناک میکند.