نسخه آرشیو شده

«گلدن گلوب»؛ شب پیروزی برای سینمای مستقل ایران
اصغر فرهادی و پیمان معادی / AP / Lionel Hahn
از میان متن

  • جایزه فرهادی می‌تواند یک «نه» بزرگ به همه کسانی باشد که با این فیلم و هر گونه حرکت مستقل در سینمای ایران مخالفت کرده و تیغ بر روی سینماگران مستقل و دگراندیش کشیده و می‌کشند.
پرویز جاهد
دوشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۳:۱۵ | کد خبر: 68140

شب یکشنبه، ۱۶ ژانویه ۲۰۱۲، شبی فراموش نشدنی و تاریخی برای سینمای مستقل و حیثیت‌آور ایران بود.

شبی که من و بسیاری از علاقمندان سینمای ایران، تا سپیده دم بیدار نشستیم و پلک نزدیم تا شاهد اعلام برنده شدن فیلم اصغر فرهادی و بالارفتن او و پیمان معادی از پله‌های صحنه گلدن گلوب در شهر لوس آنجلس باشیم. و به دنبال آن، فضای مجازی فیس بوک را با پیام‌های تبریک خود به هیجان آورده و سیل بی‌شمار لایک‌ها و تشویق‌ها را نثار فرهادی و گروه او و همه سینماگران مستقل ایران سازیم.

برای من که سینمای ایران را در این سال‌ها از نزدیک دنبال کرده‌ام، کاملا روشن است که این جایزه چه کسانی را از ته دل خوشحال و چه کسانی را برافروخته می‌کند.

شاید در شرایط امروز سینمای ایران، هیچ خبری نمی‌توانست مثل خبر برنده شدن فیلم جدایی نادر از سیمین در مراسم گلدن گلوب، کام سینماگران مستقل ایرانی را شیرین کند. آنها در شرایط بسیار سختی به سر می‌برند و با موانع بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند.

در شرایطی که مسئولان دولتی بدون توجه به خواست‌ها و اعتراضات برخی از مهمترین سینماگران این خاک، خانه سینما را منحل کرده‌اند، شیرینی جایزه فرهادی، می تواند تا حدی از شدت این تلخی بکاهد. برای آنها هیچ چیز شیرین‌تر از این نیست که یکی از همکاران‌شان که جیره‌خوار و مجیزگوی سردمداران سینمای دولتی نیست، با فیلمش توانسته است، سینمای جهان را فتح کند و بار دیگر در عرصه جهانی افتخارآفرین باشد.

فرهادی با این فیلم و موفقیت‌های بین‌المللی‌اش به چالش با تفکری خشن و مستبد برخاسته که با موجودیت سینمای مستقل ایران و حضور بین‌المللی آن مخالف است و با تمام قدرت با آن می‌ستیزد.

من نمی‌توانم باور کنم که مسئولان دولتی سینمای ایران از برنده شدن اصغر فرهادی و فیلمش خوشحال شده‌اند. چرا که دیدیم آنها چگونه به بهانه حرف‌های فرهادی در خانه سینما در دفاع از برخی چهره‌های برجسته سینمای ایران، جلوی ادامه فیلمبرداری جدایی نادر از سیمین را گرفتند و چگونه در مسیر انتخاب طبیعی این فیلم برای ارسال به آکادمی اسکار تا توانستند سنگ انداختند و مانع ایجاد کردند.

جایزه فرهادی می‌تواند یک «نه» بزرگ به همه کسانی باشد که با این فیلم و هر گونه حرکت مستقل در سینمای ایران مخالفت کرده و تیغ بر روی سینماگران مستقل و دگراندیش کشیده و می‌کشند. 

از سوی دیگر برنده شدن فرهادی در گلدن گلوب، می‌تواند یک رویداد ملی باشد و غرور ملی ما را نمایندگی کند. چه بهتر که نماینده این غرور ملی یک سینماگر ماهر و هوشمند مثل فرهادی باشد. همان گونه که روزگاری این نقش را ابراهیم گلستان، فرخ غفاری، داریوش مهرجویی، سهراب شهیدثالث، بهرام بیضایی، امیر نادری، عباس کیارستمی و بسیاری دیگر با کارهایشان در عرصه جهانی انجام دادند.

به گمان من نقشی را که سینما در تاریخ ملت ایران بازی کرد، در تاریخ هیچ ملت دیگری ایفا نکرد. سینمای ایران با نبض جامعه ایران پیوند خورده و با آن می‌تپد. به همین دلیل موفقیت جهانی یک فیلم مثلا برنده شدن در اسکار یا گلدن گلوب می‌تواند در ایران به یک رخداد ملی تبدیل شود.

سینمای ایران، از ابتدای پیدایش خود، برای تثبیت خود در جامعه ایران و جوامع بین‌المللی، با موانع بسیاری مواجه بوده و هست. تاریخ سینمای ایران با انکار، تهدید، سرکوب، خفقان و سانسور و ممیزی نوشته شد.

برنده شدن فیلم فرهادی در گلدن گلوب، سهم زیادی در تثبیت موقعیت جهانی سینمای ایران و موفقیت‌های اقتصادی و حرفه‌ای بین‌المللی آن در آینده خواهد داشت. همان گونه که عباس کیارستمی، امیر نادری، محسن مخملباف، بهمن قبادی، جعفر پناهی، مجید مجیدی و رخشان بی اعتماد، نام سینمای ایران را در جشنواره‌ها و جوامع هنری و نخبه‌گرای سینمایی پرآوازه ساختند و راه را برای ورود فیلمسازان جوان دیگر به این عرصه هموار ساختند، اصغر فرهادی نیز با دریافت این جایزه، درهای سینما و سینماگران ایرانی به بازار جهانی فیلم به ویژه بازارهای ایالات متحده آمریکا را خواهد گشود.

به گمان من اگر سینماگران ایرانی به ویژه فرهادی بتوانند از این موقعیتی که برای این فیلم و سینمای ایران فراهم آمده و کانال‌ها و شبکه‌های ارتباطی خود را با خریداران و پخش کنندگان فیلم در آمریکا به ویژه هالیوود، گسترش دهند، در آن صورت می‌توان به «ملی» بودن این رویداد باور داشت.

من در مورد ارزش‌های سینمایی و اهمیت هنری کار فرهادی بحث نمی‌کنم چرا که درباره آن، قبلا و در همین صفحه بارها نوشته‌ام. من به پیامدها و تاثیر جهانی این جایزه و اهمیت بین‌المللی آن برای سینمای مستقل ایران کار دارم. برای بسیاری از منتقدان و تحلیل‌گران سینمایی غربی که فیلم جدایی نادر از سیمین را می‌بینند، باورکردنی نیست که بتوان در فضای سیاسی و اجتماعی امروز جامعه ایران، چنین فیلمی ساخت. فیلمی که بدون این که شعار دهد و یا به دستاویزهای سیاسی متوسل شود، بتواند توجه تماشاگران بین‌المللی را به خود جلب کند و آنها را راضی از سالن سینما به بیرون بفرستد.

من دیدم که بسیاری از حاضران در سالن مراسم گلدن گلوب در لوس آنجلس، بعد از اینکه مدونا نام جدایی نادر از سیمین و ایران را بر زبان آورد، کامشان همانند مسئولان سینمای ایران تلخ شد و روی در هم کشیدند. حتی مدونا نیز برخلاف معمول این نوع مراسم، هیچ هیجان و شوری در صدا و رفتارش نبود. چرا که نام ایران امروز برای غربی‌ها یادآور بمب هسته‌ای، یادآور انکار هولوکاست، یادآور تحریم‌ها، زندانیان سیاسی، ترور و جنگ است. آنها عادت کرده‌اند که نام ایران را در اخبار رسانه‌های خود با این نوع مسائل به یاد بیاورند و حالا برای اولین بار نام ایران را به عنوان برنده یکی از مهم‌ترین جوایز سینمایی گلدن گلوب، یعنی جایزه بهترین فیلم خارجی که توانسته پدروآلمادوار اسپانیایی، ژانگ ییموی چینی، برادران داردن بلژیکی و انجلینا جولی آمریکایی را شکست دهد، می‌شنوند و نمی توانند آن را باور کنند. برای همین چنین واکنش سرد و بی‌روحی از خود نشان می‌دهند و با حیرت به دهان فرهادی چشم می‌دوزند تا بلکه احتمالا حرفی درباره اختناق و دیکتاتوری در ایران بشنوند اما نه فرهادی و نه فیلم او این انتظار آنها را برآورده نمی‌سازند. همان گونه که انتظارات سردمداران سینما و رسانه‌های دولتی در ایران از قبیل کیهان و فارس نیوز را برآورده نکرده است و حالا آنها با دیدن فرهادی در این مراسم و در کنار ستارگان زیبای هالیوود از مدونا گرفته تا انجلینا جولی و جسیکا آلبا و دیگران، حرف های زیادی خواهند داشت که علیه فرهادی و همکارانش عنوان کنند و برایش پرونده امنیتی بسازند تا نتواند کار بعدی اش را در ایران انجام دهد و رفته رفته به یک فیلمساز تبعیدی تبدیل شود.

اما اصغر فرهادی هوشمندتر از آن است که فریب این دسیسه‌های داخلی و خارجی را بخورد و قربانی این زد و بندهای چرکین سیاسی شود.  او راه درازی درپیش دارد و این تازه آغاز پرش جهانی اوست.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

parviz jahed

Dear Borna,

thanks for your nice comments. I don’t like to mix politics with cinema in my writings at all but sometimes it is unavoidable.
so long!

parviz jahed | ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۰۰:۴۹
parviz jahed

آقای نیستانی عزیز
من فقط برداشت خودم را از واکنش نسبتا سرد حاضران در سالن گلدن گلوب (بعد از شنیدن نام ایران) نوشتم و به دست های پشت پرده آمریکایی اشاره نکردم که شما ناراحت شدید و در مقام دفاع از آنها برآمده اید.
اینکه کمیته ای از داوران گلدن گلوب به فیلم آقای فرهادی رای داد الزما به این معنی نیست که همه حاضران در آن سالن یا احتمالا ملت آمریکا از این تصمیم رای دهندگان خوشحال باشند. در ضمن این را فراموش نکنیم که این جایزه بیشتر از آنکه مربوط به یک فیلمساز باشد به عنوان بهترین فیلم خارجی به فیلمی که نماینده یک کشور غیر انگلیسی زبان است داده می شود و آن فیلم امسال از کشوری است که به قول دوستمان برنا جوان، پروبلماتیک است.

در مورد اینکه مدونا آن شب چه کرد شاید همان بهتر که زیاد شلوغ نکرد چون در این صورت پرونده منکراتی آقای فرهادی سنگین تر می شد.

parviz jahed | ۲۷ دی ۱۳۹۰ - ۰۰:۴۲
borna javan

I totally second Mana’s point.  Maybe he conveyed my thought in much better way.  I think that saying that most or in many in the hollywood/foreign press or golden globe crowd were unhappy about this vote is some sort of demanding (talabkaari)and also looking at a situation from a narrow political angle. However the other side has shown that at the middle of a tense political time, they are able to go beyond the politics and watch and vote for a film independent of its political surroundings. 

by the Mr Jahed, I generally enjoy your cinema writings and admire your PhD work with Mr. Golestan.  It’s mainly the closing of this writing that I found too much political. 

peace and regards

borna javan | ۲۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۸
مانا نیستانی

فیلم تا الان در خود امریکا چند جایزه معتبر گرفته و مانده اسکار که احتمالا آن را هم به دست خواهد آورد. حالا این جوایز با رای ممالک اروپایی و اسیایی به جدایی نادر و سیمین داده می شن یا خود همین کسانی که به قول آقای جاهد “کامشان همانند مسئولان سینمای ایران تلخ شد و روی در هم کشیدند” رای به جایزه اولی فیلم می دن؟ تصورش جالب است به فیلمی رای بدهی بعد ببینی اول شده و کامت تلخ شه! در مورد مدونا هم چون ما ذوق کردیم دلیل نمی شه او هم به هوا بپره. اینجا لینکی از برنده شدن فیلم دانمارکی در گلدن گلاب سال قبل رو می گذارم تا ببینید واکنش اعلام کننده ها به همان اندازه - بلکه بیشتر- سرده. جالب شوخی ریکی گرویس مجری برنامه پیش از اعلام جوایزه که می گه: جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان چیزیه که خود امریکایی ها اهمیت بهش نمی دن:
http://www.youtube.com/watch?v=kxg63miEzsU
نتیجه این که نمی گم فحوای کلامتون درباره نگاه ها به فیلم اشتباهه اما برای اثبات حرف و نتیجه گیری باید صغرا و کبرای قابل قبول تری سر هم کرد آقای جاهد

مانا نیستانی | ۲۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۵
parviz

what kind of conspiracy theory are you talking about? isn’t it when you say “a politically problematic country”? I just tried to give you a picture of the internal and external scene for a successful Iranian filmmaker who might face lots of problems in the future.

parviz | ۲۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۳
borna javan

  !What a none-sense closing in your article !

conspiracy theory mixed with a complaining/demanding tone!  They’ve awarded the globe to the guy with a majority vote and you’re telling that many of the audience were pissed off of the award?  It was simply a moment of suspense because the award had gone to a politically problematic country and the audience didn’t know what’s going to be the message.  a simple, wait to see!  please don’t make this moment of joy political and anti-american/israel/jewish drama!

borna javan | ۲۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۹
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی