دکتر ادم بی لوتر استاد دانشگاه نیروی هوایی آمریکاست. وی در این مقاله که در وب سایت سی ان ان منتشر شده، دلایل مخالفت خود را با حمله نظامی به ایران بیان می کند. به اعتقاد آقای لوتر، حکومت ایران قابلیت های زیادی برای مقابله با حمله نظامی آمریکا دارد، ضمن اینکه تلفات این جنگ بسیار فراتر از جنگ عراق و افغانستان خواهد بود.
دکتر ادم بی لوتر استاد دانشگاه نیروی هوایی آمریکاست. وی در این مقاله که در وب سایت سی ان ان منتشر شده، دلایل مخالفت خود را با حمله نظامی به ایران بیان می کند. به اعتقاد آقای لوتر، حکومت ایران قابلیت های زیادی برای مقابله با حمله نظامی آمریکا دارد، ضمن اینکه تلفات این جنگ بسیار فراتر از جنگ عراق و افغانستان خواهد بود.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و لئون پنه تا وزیر دفاع آمریکا اخیرا اعلام کرده اند که می خواهند بودجه وزارت دفاع را کاهش دهند. با این کار، بازها که می خواهند به هر وسیله ای جلوی توسعه سلاح های هسته ای ایران را بگیرند، به زودی با کمبود وسایل مواجه خواهند شد.
با کاهش حدود 80 هزار سرباز ارتش و کاهش های دیگر که روی همه بخش های خدماتی اثر می گذارد، «عملیات آزادی ایرانیان» بسیار نامحتمل تر از آن است که بازها قبلا می پنداشتند.
چشم انداز کاهش ارتش، برای مقابله نظامی با ایران به ویژه برای آنها که حرف آقای پنه تا، وزیر دفاع در گوششان هست که ماه قبل گفته بود که ایران – گرچه بعید است- قبل از سال 2012 سلاح هسته ای خواهد داشت، خبر بدی بود.
با این وجود در حالی که دیدن ایران هسته ای، مطلوب معدودی در خارج از رژیم ایران است، هر تصمیمی که ممکن است به جنگ بین ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بیانجامد، نیازمند بحث مفصل در مقابل مردم آمریکاست.
صرفا کوبیدن بر طبل جنگ برای خفه کردن صدای مخالفان، جایگزین خوبی برای یک بحث واقعی نیست. پنج نکته هست که تصمیم گیرندگان سیاسی در آمریکا وقتی در مورد گزینه های آمریکا بحث می کنند، باید در نظر بگیرند.
نخست اینکه ایران، دارای قابل ترین نیروی نظامی است که آمریکا در طی دهه های گذشته با آنها مواجه شده است. ایران، گرانادا، پاناما، سومالی، هائیتی، بوسنی، صربستان، افغانستان یا عراق نیست. در تمام این نمونه ها، نیروهای نظامی آمریکا، دشمن خود را که ناتوان از رقابت با آمریکای برتر در عرصه هوایی، دریایی و زمینی بود، شکست داد. اما نیروهای نظامی ایرانی، قابلیت و توانایی بیشتری نسبت به این کشورها دارند و بعد از دیدن یک دهه جنگ در عراق، به شناخت درستی از تاکتیک ها و استراتژی های آمریکا رسیده اند.
به عنوان مثال نیروی دریایی ایران، مهارت زیادی در جنگ های ساحلی دارد و می تواند برای ایجاد ناامنی اقتصادی، تنگه هرمز در خلیج فارس را تا هر مدت که بخواهد ببندد. رزمایش های دریایی اخیر ایران، نشان دهنده یک استراتژی روشن است که به دنبال آن است که تنگه هرمز را ببندد و کشتی های جنگی آمریکایی را که وارد منطقه شده اند، غرق کند.
این موضوع باعث، زیان ها و خسارت های تجاری قابل توجهی در عرصه کشتیرانی خواهد شد و قیمت نفت را به عرش خواهد رساند.
در صورت وقوع جنگ، گسترش سیستم های پیشرفته دفاع هوایی کشورهایی مثل ایران، می تواند آن را به یکی از بهترین سیستم های دفاع ضدهوایی که آمریکا در جنگ ها با آن مواجه بوده، تبدیل کند. آنها می توانند آن چنان تلفاتی را به نیروی هوایی آمریکا تحمیل کنند که از زمان جنگ ویتنام تا کنون دیده نشده است. و با سقوط بمب افکن ها، تلفات نظامی و زیان ها غیر قابل قبول اند.
برخلاف عراق، ارتش و سپاه پاسداران ایران، با دیدن اولین گروه نیروی پیاده آمریکایی، سلاح های خود را زمین نخواهند گذاشت. آنها بیش از هر کس دیگری در حکومت ایران، وضعیت عراق و افغانستان را زیر نظر داشتند و از آنها درس های زیادی برای شکست دادن آمریکایی ها آموختند.
دوم اینکه، وزارت اطلاعات و امنیت ملی ایران، یکی از قابل ترین سرویس های جاسوسی جهان است. در طی سی سال گذشته، ماموران امنیتی و اطلاعاتی ایران، به نحو موفقیت آمیزی، مخالفان رژیم و مقامات رسمی حکومت شاه سابق را ترور کرده و همه تهدیدات واقعی یا احتمالی علیه رژیم را خنثی کردند.
وزارت اطلاعات ایران هنوز هم این توانایی را دارد که دست به ترور و جاسوسی زده و یا به مراکز دولتی و غیرنظامی حمله کند. سرویس جاسوسی ایران احتمالا در آمریکا نیز عوامل مخفی خود را دارد.
وقتی اطلاعات ما کامل نیست، حق داریم باور کنیم که منصور ارباب سیر، ایرانی ای که گفته می شود قصد داشت با استخدام کارتل مواد مخدر زتا، سفیر عربستان سعودی را در خاک آمریکا ترور کند، وابسته به وزارت اطلاعات و امنیت ملی ایران بود.
با اینکه این ترور شکست خورد اما نشان می دهد که حوزه عمل وزارت اطلاعات ایران تا چه حد وسیع است. همچنین گفته می شود که وزارت اطلاعات ایران، مهاجران ایرانی را هدف قرار می دهد، خانواده های آنها را در ایران به زندان می اندازد و یا از نظر فیزیکی به آنها صدمه می زند. حدود یک تا یک و نیم میلیون ایرانی آمریکایی که در آمریکا زندگی می کنند، می توانند هدف این نوع عملیات باشند.
سوم اینکه حزب الله لبنان که از سوی ایران حمایت می شود، توانایی بیشتری نسبت به القاعده در انجام عملیات تروریستی دارد. حزب الله اینک بعد از سه دهه تجربه جنگ با اسرائیلی ها در لبنان و شمال اسرائیل، وابستگی مشکوک به مارتل های مواد مخدر آمریکای لاتین و داشتن شبکه ای جهانی، می تواند در سطح بسیار وسیعی به آمریکا و منافع آن در خارج حمله کند.
در واقع گفته می شود که شبکه های حزب الله در داخل خاک آمریکا، اروپا، آمریکای لاتین و هرجای دیگر فعال است و در صدد راه اندازی سازمان هایی است که از یک خطر فرضی جدی تر است.
حزب الله با بمب گذاری در پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت در سال 1983، بمب گذاری در ساختمان انجمن روابط متقابل اسرائیل و آرژانتین در بوئنوس آیرس در سال 1994 و بمب گذاری در برج های خبار در عربستان سعودی در سال 1996 و عملیات بمب گذاری بسیار دیگر، تاریخچه ای از تروریسم جهانی را در کارنامه خود دارد. در صورت حمله نظامی آمریکا به ایران، حزب الله، به احتمال زیاد، دست به یک سری ضد حمله های تروریستی خواهد زد که خنثی کردن آنها به آسانی عملیات تروریستی القاعده نخواهد بود.
چهارم اینکه توانایی های سایبری ایران، حیرت انگیز و در حال رشد است. حمله به تاسیسات هسته ای ایران، باعث که حمله سایبری پایدار از طرف ایران خواهد شد که نظیرش را قبلا ندیده ایم. این حملات احتمالا اطلاعات مهم فردی و عمومی را هدف قرار خواهند داد تا از این طریق ایجاد اغتشاش کرده، سیستم ها را از کار بیندازند و اطلاعات را نابود کنند.
پنجم اینکه بعد از یک دهه عملیلت جنگی شدید، نیروهای نظامی آمریکا نیاز به استراحت و دوری از جنگ دارند. افغانستان و عراق، عوارض خود را از زنان و مردان جنگجوی آمریکایی، خانواده های آنها و تجهیزاتی که به آن متکی بوده اند، گرفته اند.
«حمله نظامی محدود» به ایران، باعث یک جنگ بزرگ تر خواهد شد و وضعیت را برای استراحت و تجدید قوای نیروهای آمریکایی سخت تر خواهد کرد.
زمانی که از به کارگیری نیروهای نظامی علیه ایران حرف می زنیم، درک این نکته خیلی مهم است که منافع نامتقارنی در این میان به خطر خواهد افتاد. این جنگ برای رژیم ایران جنبه حیاتی دارد در حالی که خطرات آن برای ایالات متحده به مراتب کمتر است. حتی یک حمله متمرکز روی تاسیسات هسته ای ایران، واکنش آن شدیدتر از اهداف «محدود» آمریکا خواهد بود.
در حالی که خروج نیروهای آمریکایی از عراق و کاهش آنها در افغانستان- همسایه های غربی و شرقی ایران، ممکن است باعث کند شدن مراحل ساخت «بمب شیعه» شود، حمله استراتژیک آمریکا، تنها باعث تقویت ایده آنها و تثبیت بدترین ترس های رژیم ایران خواهد شد.
سخنان جنجال برانگیز محمود احمدی نژاد، با اینکه نمایش سیاسی خوبی می سازد اما چیزی در پس آن نیست. گفتن اینکه احمدی نژاد بیشتر پارس می کند تا اینکه گاز بگیرد، چندان دور از حقیقت نیست.
واقعیت این است که حکومت ایران کمتر از آنکه برخی ها فکر می کنند، ریسک پذیر است. بقای حکومت، مهم ترین نگرانی رژیم ایران است و توضیح دهنده رفتارهای آن است.
هل دادن این حکومت به لبه پرتگاه، ممکن است تهدیدات توخالی را به واقعیت تبدیل کند و قطعا تلاش های آقای باراک اوباما را برای ذخیره کردن دلارهای دفاعی تضعیف خواهد کرد.
در نهایت، شاید توانایی های ایران کمتر از آن حدی باشد که من توضیح دادم و رویارویی نظامی با ایران، ممکن است کمتر از آنچه که تصور می شود، هزینه مالی و تلفات جانی داشته باشد. با این حال، سبک سنگین کردن گزینه ها قبل از روی آوردن به حمله نظامی، برای رسیدن به بهترین راه حل، امری ضروری است.
برای ایالات متحده، تعیین اینکه هزینه ایران بدون سلاح های هسته ای چقدر است، خیلی حیاتی است. اگر مردم آمریکا، قبل از شروع جنگ عراق می دانستند هزینه های این جنگ چقدر است، بعید بود با آن موافقت کنند. با توجه به مشکلات اقتصادی فعلی کشور، این اتفاق نمی تواند دوباره بیفتد.