نسخه آرشیو شده

محمود صدری: جنبش سبز یک قدم از بهار عربی جلو‌تر است
از میان متن

  • ایران انقلاب ضد استبداد خود را در سال ۵۷ کرده است و حال در حال حل مسائل پدید آمده در نتیجه آن انقلاب است. بیاد داشته باشیم که انقلاب کبیر فرانسه هم ۷۰ سال طول کشید تا به ثمر بنشیند.
آرش حسینی پژوه
دوشنبه ۰۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۲:۲۲ | کد خبر: 68309

از محمود صدری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه زنان تگزاس، درباره وضعیت فعلی اعتراض‌ها در ایران پرسیده‌ایم.

نزدیک به سی ماه پس از اعتراض‌های فراگیر به انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸، به برگزاری انتخابات نهمین مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم. حدود یک سال پس از آخرین حضور بیرونی معترضان در تظاهرات ۲۵ بهمن، اعتراض و نارضایتی در ایران دیگر بروز بیرونی عمده‌ای نداشته است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی ایران درباره مقایسه جنبش سبز و بهار عربی به مردمک می‌گوید: جنبش سبز ایران از بهار عربی جلو‌تر است.

به اعتقاد او، ایران انقلاب ضد استبداد خود را در سال ۵۷ پشت سر گذاشته و حال به دنبال حل مسائل پدیده آمده در نتیجه آن انقلاب است.

آقای صدری «مردم» را در راس هرم رهبری جنبش سبز ایران می‌داند و پیرامون ماهیت جنبش سبز معتقد است: این نخستین جنبش تاریخ ایران است که رهبر کاریزمائی خاصی ندارد و توده‌ای و احساسی هم نیست. حرکت مردمی آگاه است و حرکتی است که بدنه و راس ندارد. و لذا ست که حتی با حصر همه نخبگان سیاسی آن به حیات خود ادامه می‌دهد.

به نظر شما سطح مطالبات مردمی که ۲۵ خرداد به خیابان آمدند و بعد از آن به «جنبش سبز» تعبیر شدند، چه بود؟

میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها آمدند و طبیعی است که مطالبات آن‌ها هم متفاوت بوده باشد. می‌توان گفت که مخرج مشترک آن مطالبات بازنگری عادلانه نتایج انتخابات بوده است. البته هر قدر نظام در استیفای حداقلی حقوق مردم کوتاهی کند طبیعی است که خشم و مطالبات مردم نیز بیشتر شود. اینگونه بود که تظاهراتی که دولت را هدف گرفته بود به تظاهرات بر علیه رژیم و رهبری آن انجامید.

از ۲۵ بهمن ماه سال گذشته تا امروز، اعتراض و نارضایتی در ایران بروز بیرونی عمده‌ای نداشته است. به نظر شما چه اتفاقی افتاده است؟

آنچه در ۲۵ بهمن و ماههای پیش از آن اتفاق افتاد از تاریخ ایران و از پیروزی نهائی ما نا‌زدودنی است، و از این نظر قابل مقایسه با تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ است که به رغم شکست قطعی و خونین آن همواره به عنوان زمینه و مقدمه انقلاب ۱۳۵۷ شناخته می‌شود. آتشی که اکنون به زیر خاکستر خرامیده بیرق مشروعیت مردمی رژیم ولایت فقیه را خاکستر کرده است. نظامی که مشروعیت خود را از دست داده، پس از این تنها به زور سر نیزه حکومت خواهد کرد. 

اگر سرکوب را دلیلی بر فروکش کردن اعتراض‌ها می‌دانید، چطور می‌شود که در کشورهایی همچون سوریه، لیبی و مصر سرکوب نتوانسته است اعتراضات را آرام کند. چه تفاوتی میان این کشور‌ها و ایران وجود دارد؟

شرایط در هر کشور و منطقه‌ای یگانه و از بسیاری جهات غیر قابل مقایسه‌اند. نوع حکومت‌ها، مرحله تکوین جنبش‌های مردمی، و شرایط سیاسی و اقتصادی در هر یک از این کشور‌ها متفاوت است.

سوریه کشوری است مانند عراق که به لحاظ هویت‌های قومی از مبنا متکثر است و دولت این از این تکثر و نیز با هشدار «عراقی» شدن سوریه برای حفظ خویش سود جسته است.

لیبی، مانند یمن، کشوری قبیله‌ای است و هرگونه موفقیت در حرکت مردمی آن لاجرم از مسیر جنگ داخلی می‌گذرد.،

مصر از لحاظ همگونی نسبی ملت، سابقه جنبش‌های مردمی، و قدمت نهضت اصلاح و احیا اسلامی از دو کشور دیگر به ایران نزدیک‌تر است. با اینهمه، سابقه استعماری، کنش با اسرائیل، و نیز وابستگی امرا ارتش آن به آمریکا آنرا از ایران متفاوت می‌کند. می‌توان گفت که جنبش سبز ایران یک فاز از همه این کشور‌ها جلو است.

ایران انقلاب ضد استبداد خود را در سال ۵۷ کرده است و حال در حال حل مسائل پدید آمده در نتیجه آن انقلاب است. بیاد داشته باشیم که انقلاب کبیر فرانسه هم ۷۰ سال طول کشید تا به ثمر بنشیند. 

برای ادامه مسیر اعتراض‌ها اکنون چه می‌شود کرد؟

ضرب المثلی است که می‌گوید: برای رهبری مردم باید از آن‌ها پیروی کرد. این نخستین جنبش تاریخ ایران است که رهبر کاریزمائی خاصی ندارد و توده‌ای و احساسی هم نیست. حرکت مردمی آگاه است با هوش بالای پراکنده در متن حرکت. به عبارت دیگر حرکتی است که بدنه و راس ندارد. و لذا ست که حتی با حصر همه نخبگان سیاسی آن به حیات خود ادامه می‌دهد. دیالکتیک ظریف و پیچیده‌ای میان آموختن از حرکت و الهام بخشیدن به آن وجود دارد که همه را پیش این آموزگار نشانده.

جمهوری اسلامی معترضان و مخالفان متنوعی در خارج از کشور دارد؛‌ از اصلاح طلبان گرفته تا طرفداران برقراری دوباره پادشاه. به نظر شما نقش این نیرو‌ها که علاقه‌مند تغییرات هستند برای ایجاد تغییراتی دموکراتیک در ایران چه خواهد بود؟ 

جنبش سبز جنبشی فرا گیر است ولی به نظر می‌رسد که مخرج مشترکی دارد که هر گروهی که با آن هماهنگی داشته باشد می‌تواند در آن نقش داشته باشد. آن قدر مشترک ویژگی مدنی و غیر ایدئولوژیک بودن آن، عدم خشونت آن، تحول طلبی اساسی آن است. این ارزشهای مردم سالارانه، صلح جویانه، و در عین حال رادیکال جنبش سبز راه را برای پیوستن همه نیرو‌های موافق باز می‌گذارد. ضریب هوشی بالای این جنبش اجازه موج سواری به هیچ تشکیلات ایدئولوژیکی انحصار طلبانه نخواهد داد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی