گری سیک، استاد دانشگاه کلمبیا که روی خاورمیانه و ایران کار میکند و در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان از اعضای شورای امنیت ملی دولت آمریکا بوده، در این یادداشت میگوید خبری از حمله اسرائیل به ایران نیست.
واقعا اسرائیل به ایران حمله میکند؟ جواب واقعی این است که نه؛ حمله نمیکند. ولی کسی با خواندن این گزارش اخیر نیویورکتایمز، چنین برداشتی نمیکند.
گزارش پر آب و تاب مجله یکشنبههای نیویورکتایمز به تنشها درباره رابطه آمریکا و اسرائیل بر سر ایران دامن میزند. رانن برگمان، ستوننویس روزنامه معروف اسرائیلی یدیعوت اخرونوت، در این گزارش نتیجه میگیرد که اسرائیل احتمالا امسال به ایران حمله میکند.
او این نتیجهگیری ترسآور را پس از بر شمردن صحبتهایش با مقامهای کلیدی نظامی و اطلاعاتی (در گذشته و حال) اسرائیل مطرح میکند؛ کسانی که با جزئیات کامل برای او توضیح میدهند که: ۱. چرا اسرائیل از اجرای چنین حملهای ناتوان است؛ ۲. چرا چنین اقدام متهورانهای در متوقفکردن برنامه هستهای ایران ناتوان است؛ و ۳. چرا این حمله وضعیت را حتی بدتر از چیزی میکند که الآن هست.
بعدش چه؟
نه تنها نتیجهگیریاش با هر آنچه به عنوان مدرک ارائه داده در تضاد است، بلکه چند غفلت در تحلیل او هست که متاسفانه هر وقت درباره برنامه هستهای ایران صحبت میشود، میتوان انتظارش را داشت.
او با ابهام درباره «آخرین اطلاعات» از تعداد و فعالیت فعلی سانتریفوژهای ایران نقلقول میکند. او این اطلاعات محرمانه را از کجا آورده است؟ خب، مثل من و شما، او میتواند گزارشهای دورهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بخواند؛ گزارشهایی که اساسا همان روز ارائه به دولتهای عضو، روی اینترنت هم منتشر میشوند.
اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی این «اطلاعات» را از کجا آورده است؟ سخت نیست؛ آنها در همه مکانهایی که ایران دارد اروانیوم غنی میکند، بازرس دارند. این بازرسان که دیدارهای اعلامنشده مکرری دارند، دوربینهایی در این مکانها دارند تا هر حرکتی را ببینند. و آنها با دقت میزان ورودی سانتریفوژها و خروجی اورانیوم کمغنیشده که بعدا مهر و موم میشود را اندازه میگیرند. شاید اینطور به نظر بیاید که جا دارد دستکم به شکلی گذرا به منبع این اطلاعات اشاره شود اما محققا هر روزنامهنگاری که در این موضوع مینویسد، نگاهی به این گزارشها انداخته است.
مثل همه دیگر تحلیلگران این موضوع، برگمان روی این واقعیت سرپوش میگذارد که آژانس اتمی مداوما گزارش کرده که ایران هیچ جزئی از اورانیومش را به سمت مقاصد نظامی نبرده است. او هم مثل بقیه بر گزارش اخیر آژانس متمرکز شده است که تاکنون بیشترین جزئیات را درباره آزمایشهایی مظنون به مقاصد نظامی ارائه داده است؛ ولی در عین حال او نیز مثل بقیه اشاره نکرده که این فعالیت مشکوک، هفت سال قبل یا بیشتر صورت گرفته و هیچ مدرک قابلاعتمادی وجود ندارد که چنین فعالیتی ادامه یافته باشد. بله؛ مسئلهای در بین است، اما نه یک تهدید حتمی.
برگمان همچنین از این واقعیت چشمپوشی میکند که ایران تقریبا مطمئنا هنوز تصمیمی برای اینکه واقعا یک بمب اتم بسازد نگرفته است و عنقریب است که خواهیم فهمید آنها چنین تصمیمی میگیرند یا نه. از کجا بدانیم؟ ساده است. چون آن بازرسهای آژانس که موی دماغ اند، در آن مکانها حاضرند و ایران باید آنها را بیرون بیندازد و مهر و موم اورانیومهای انبارشدهشان را بشکند تا اورانیوم خیلیغنیشده لازم برای یک بمب اتمی را تولید کند.
آیا تا وقتی هنوز این بازرسان بینالمللی سر کار هستند، اسرائیل واقعا به ایران حمله میکند؟ نه. آنها باید به بازرسها هشدار بدهند و به این واسطه به ایران هم هشدار میدهند که یک خبرهایی در جریان است. حضور آژانس اتمی مثل یک خطنگهدار است که دوجانبه کار میکند. یک منبع گرانبها است. خطر کردن بر سر از دست دادن آن صرفا متهورانه نیست بلکه برای اسرائیل و همه، حکم خودزنی دارد.
این اظهارنظر هیجانآمیز برگمان که «من به این نتیجه رسیدهام که اسرائیل واقعا در سال ۲۰۱۲ به ایران حمله میکند»، چیز تازهای نیست. صرفا عددها عوض شده است. ما این چیزها را بیش از یک سال است که از جفری گولدبرگ در مجله آتلانتیک میشنویم، و دو سال پیش از آن از جنگطلب راستین، جان بولتون، شنیده بودیم که با دل قرص پیشبینی کرده بود آمریکا و یا اسرائیل پیش از آنکه جورج بوش کاخ سفید را ترک کند، به ایران حمله میکنند. این حرفها دیگر دارد به یک مناسک سالانه تبدیل میشود.
پس چرا این هشدارهای ساختگی ادامه دارند؟ برگمان صادقانه پاسخ میدهد: «برخی گفتهاند که اسرائیل عمدا در برآوردهایش اغراق کرده که جوّی از هراس ایجاد کند که اروپا را به مبارزه اقتصادی گسترده علیه ایران بکشاند...» یک «مقام ارشد آمریکایی» همهجا حاضر هم اضافه کرده است: «روشن نیست که آیا واقعا اسرائیلیها به این برآوردها اعتقاد دارند یا صرفا دارند بدترین حالت را در نظر میگیرند تا به این موضوع نزد آمریکا اولویت بدهند.»
به بیان دیگر، اسرائیل از اینکه این موضوع را در نقطه جوش نگه دارد به این شکل نفع میبرد که هیچکس مسئله ایران را از نظر دور نکند؛ حتی برای یک لحظه.
اگر اینطور باشد، پس جنگآوران اسرائیلی و بازهای آمریکایی باید از انتشار گزارش برگمان خوشحال باشند.