در حالی که آرایش انتخاباتی در دو جبهه سیاسی اصلی کشور، یعنی در اردوگاه اصولگرا و در مجموعه اصلاحطلبان هنوز به نقطه قطعی نرسیده است، فعالان سیاسی از احتمال ایجاد صف بندی هایی تازه در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دهم خبر میدهند.
پیشبینی وقوع برخی تغییرات شگرف در انتخابات آینده به گونهای است که جبههبندیهای تازه و کاملا متقاوتی از گذشته در عرصه سیاسی کشور بر انتخابات ریاست جمهوری دهم سایه خواهد انداخت.
دلیل ایجاد این تغییرات به ناامیدی چهرههایی از هر دو جریان سیاسی اصلی کشور از عملکرد دو جناح باز میگردد که این موضوع میتواند سبب ظهور جریانهای تازهای از دل دو جبهه سیاسی اصلی کشور شود.
تحولات احتمالی آینده را با تحولات پیش آمده در انتخابت مجلس پنجم وظهور طیفهای راست مدرن و اصلاحطلب مقایسه میکنند و میگویند فضای سیاسی در جمهوری اسلامی در دو دهه اخیر قابلیت چرخشهای ناگهانی را از خود بروز داده است.
سناریوهای پیش رو
در رابطه با آرایش انتخاباتی نیروهای سیاسی، جانشین کمیسیون سیاسی و دفاعی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام از چند سناریوی انتخاباتی در پیش روی کشور سخن به میان آورده است.
علی احمدی احتمال داده است که انتخابات ریاست جمهوری بدون حضور دو نامزد احتمالی اصلی یعنی خاتمی و احمدینژاد برگزار شود.
ممکن است در صورت تحقق این پیشبینی، شرایط انتخابات دوره دهم مشابه رقابتهای انتخاباتی دوره نهم شود، یعنی شرایط چند گزینهای متکثر و در این صورت بیشترین شانس موفقیت در جریان اصولگرایان با طیف رضایی، لاریجانی و قالیباف خواهد بود.
رقابت درون اصولگرایان
همچنین سناریوی دیگری چنین پیشبینی میکند که عدم حضور خاتمی و احمدینژاد در رقابتهای انتخاباتی، مرکز رقابتها را به درون اردوگاه اصولگرایان سوق دهد.
گفته میشود که حدود دو سوم اصولگرایان از احمدینژاد فاصله گرفتهاند و قطب بندیهای درون اصولگرایان برای آینده انتخابات تعیین کننده خواهد بود.
در این صورت احتمال دارد که طیف لاریجانی، قالیباف و محسن رضایی در صورت توافق درباره کاندیدای مشترک از شانس بیشتری برخوردار شوند و احمدینژاد در حاشیه قرار گیرد.
وضعیت نامشخص دو جناح
این گمانهزنیها از آن رو قوت بیشتری گرفته است که عدم اعلام تصمیم خاتمی برای نامزدی، شایعه انصراف او را پراکنده و سبب انتقاد برخی از اصلاحطلبان شده است.
از سوی دیگر، با وجود این که در ماه گذشته برخی از گروههای محافظهکار و اصولگرا که منتقد دولت خوانده میشوند، از نامزدی احمدینژاد حمایت کردند، سخنان تازه برخی اصولگرایان نشان دهنده گسترش شکاف در این جریان است.
اشاره آشکار محمد رضا باهنر و علی مطهری، نمایندگان بانفوذ اصولگرای مجلس به ناتوانی در توافق بر سر محمود احمدینژاد، عملا فعالیت شورایی را که با حکمیت چهرههای سرشناس این جناح قصد داشت در مسیر انتخاب نامزد مشترک در انتخابات آینده حرکت کند، متوقف ساخته است.
فکر می کنم ایران یکی از سیاهترین دوران تاریخ خود را پس از حمله محمود افغان تجربه می کند. جمهوری اسلامی طی 30 سال، سیاهترین کارنامه را در زمینه فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را از مجموع دو قرن اخیر به جای گذاشته است. کشور ایران به سمت انحطاط محتومی رانده شده و نشانه های بهبود وع برای آن به معجزه ای شبیه است. جناح های رژیم اسلامی اعم از اصلاح طلب، اصولگرا و غیره تنها در منافع گروهی تزاحم دارند وگرنه در ترجیح منافع باند حاکمین اسالمی هیچ اختلافی وجود ندارد. جمهوری اسالمی تنها شعار داشته، دارد و خواهد داشت. هیچ پروژه یا برنامه مثبتی طی این 30 سال ثبت نشده، مگر اینکه عده ای غیروابسته به رژیم پشت آن بوده باشند و در نهایت نیز هر هدف عالی با دستکاری و دسیسه چینی مزوران، از راه به بیراه رفته است. افسوس که ملتی سرنوشت خود را به حکومت اسمال تیغ زن ها و محسن سبزه میدانی ها و نازی آبادی ها بدهد و امید پیشرفت هم داشته باشد. ایران ما در احتضار تاریخی است و این جناح بندیها و بازیها و انتخابات تقلبی بین بد و بدتر تنها مسکن کم رمقی برای کشوری است که به دست ملت خودش نابود شد. از ماست که بر ماست.