گری سیک، استاد دانشگاه کلمبیا که روی خاورمیانه و ایران کار میکند و در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان از اعضای شورای امنیت ملی دولت آمریکا بوده، میگوید چشمانداز جهان پس از حمله اسرائیل به ایران وضعیت کنونی ما را نسبت به آنچه پس از چنین حمله در انتظارمان است، بسیار جذاب نشان میدهد.
تصور کنید که فردا صبح از خواب بیدار شدهاید و میفهمید که در طول شب گذشته هواپیماهای اسراییلی ایران را بمباران کردهاند. دنیای شما چه تغییری خواهد کرد؟
جدا از تیترهای پرشور و گزارشهای نفس گیر تغییرات اولیه چندان قابل توجه نخواهند بود. شما احتمال دنبال این خواهید بود که بدانید واکنش آمریکا چیست؟ آیا ایالات متحده این حمله را تایید میکند و به تداوم حمله به تاسیسات هستهای ایران کمک میکند؟ این مسئله در واقع این چندان مهم نیست. فارغ از اینکه واشنگتن چه بگوید، همه در جهان فرض را بر این میگذارند که آمریکا در این حمله همدست اسرائیل است.
بیایید فرض کنیم که اسرائیل همزمان با پرواز هواپیماهایش به دفتر اوباما خبر بدهد تا مطمئن شود که موشکها و هواپیماهای آمریکایی در خلیج فارس با مداخله بمب افکنها و هواپیماهای سوخت گیری مواجه نمیشوند. و عبور بمب افکنها از فراز یک یا چند کشور عربی تصویب شده است. اما برای ایران و هر کس دیگری مهمترین مسئله این است که این بمب افکنهای اسرائیلی در آمریکا ساخته شدهاند.
در چنین صبحی شورای امنیت سازمان ملل جلسه اضطراری تشکیل خواهد داد تا در مورد قطعنامه محکوم کردن حمله اسرائیل به ایران بحث شود. اگر ایالات متحده چنین قطعنامهای را علیه اسرائیل وتو کند هیچ گونه تردیدی در مورد همدستی ایالات متحده با اسرائیل باقی نمیماند.
مهمتر از این شاید احتمال حمایت اروپا از قطعنامه محکومیت اسرائیل باشد. این علامت فروپاشی ائتلافی است که در مورد تحریمها علیه ایران با تلاش بیوقفه در سالهای اخیر شکل گرفته است. هم اروپاییها و هم آمریکاییها بر این باورند که تحریمهای فلج کننده جایگزین جنگ خواهند بود. با وقوع جنگ چنین ائتلافی دیگر معتبر نخواهد بود.
ایران چه خواهد کرد؟ همه برای یک واکنش نظامی گسترده آماده هستند. اما ممکن است شگفت زده شوند.
ایران حتما هشدار خواهد داد که ظرف نود روز پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را ترک خواهد کرد و به بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی پایان خواهد داد. لزوما ایران اعلام نمیکند که قصد توسعه سلاحهای هستهای را دارد اما روشن است که به عنوان یک حکومت غیر مجهز به سلاح هستهای که از سوی یک حکومت دارای تسلیحات هستهای مورد حمله قرار گرفته است این به خودشان بستگی دارد که چه تصمیمی بگیرند.
همه اورانیومهای غنی شده که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی مهر و موم شدهاند بیرون میآیند و تمام دوربینهای نظارتی حذف خواهند شد.
اگر ایران موفق به ساقط کردن یکی دو هواپیمای اسرائیلی و یا به دست آوردن چند خلبان اسرائیلی شود خطر تنش میان ایران و اسرائیل با ایالات متحده شدیدتر میشود.
موضوع مورد اهمیت دیگر این است که صبح حمله اسرائیل، دو میلیون بشکه نفتی که ایران روزانه وارد بازار میکند حذف میشود و قیمت نفت جهش بزرگی خواهد داشت. رئیس صندوق بین المللی پول گفته است که در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که با افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی قیمتها مواجه شویم.
اما این فقط آغاز ماجرا است. سخت نیست که تصور کنیم دو روز بعد از حمله، به طور ناگهانی و بدون توضیح خط لوله نفت عراق توسط شبه نظامیان طرفدار ایران منفجر شود و این بدان معنا است که یک میلیون بشکه نفت روزانه دیگر نیز از بازار حذف میشود.
احتمالا خط لوله باکو سیحان هم که از دریای خزر به مدیترانه میرسد مورد حمله قرار میگیرد.
علاوه بر این چیز دیگری که باید انتظارش را داشت اختلال در حمل و بارگیری نفت در بندرهای عربی و کشورهای جنوب خلیج فارس خواهد بود. برخی از این اختلالها به دلیل خرابکاری و برخی به خاطر حمله سایبری بر روی سیستمهای کنترل اتفاق خواهند افتاد. ایران از این اتفاق با عنوان «دست خدا» یاد خواهد کرد اما اثر عملی آن حذف بخش بسیار قابل توجهی نفت از بازار عرضه جهانی خواهد بود.
اگر تلاشها برای جایگزینی نفتی که از خلیج فارس و دریای خزر در بازارهای جهانی حذف شده بیش از چند هفته طول بکشد قیمت نفت و بنزین به سقف بیسابقهای خواهد رسید.
این موضوع باعث افزایش مالیات در اقتصاد جهانی میشود درست در لحظهای که نشانههایی از بهبود بعد از رکود بزرگ به چشم میخورد. این مسئله اقتصاد به شدت آسیب پذیر کشورهای جنوب اروپا را به ورشکستگی میکشاند و همه کشورها با چالشهای مهمی در افزایش هزینههای حمل و نقل و تولید صنعتی مواجه میشوند. این همان «سلاح کشتار جمعی» واقعی ایران است.
صرف نظر از اینکه ایران تصمیم به تلافی آشکار علیه نیروهای ایالات متحده یا اسرائیل را انتخاب کند، برای آمریکا جلوگیری از ورود به جنگ سوم خاورمیانه دشوار خواهد بود. بسیاری از مقامات عالیرتبه وزارت دفاع آمریکا نسبت به آسیبهای چنین جنگی هشدار دادهاند. بنابراین احتمال شکل گیری مخالفت در داخل دولت زیاد است. با وجود مخالفت گسترده با ایران، طرح «دفاع از خود» نیز با توجه به اینکه امسال انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود، برای دولت آمریکا دشوار خواهد بود.
بیشتر کارشناسان معتقدند که در نهایت برنامه هستهای ایران نمیتواند بدون حضور نظامی واقعی و یا تغییر حکومت از بین برود. اما بر چهره مردم آمریکا نشانههای واقعی از خستگی جنگ را میتوان دید. آن هم بعد از دو جنگ زمینی در بیش از یک دهه که با استقبال نظامیان هم روبرو نمیشود. جنگی که از لحاظ مالی نسبت به به جنگ عراق و افغانستان هزینههایش نامشخصتر و غیرقطعیتر است. چنین کاری میتواند بحث درباره میزان منافع مشترک آمریکا و اسرائیل را در گفتگوهای عمومی آشکار کند.
خطر چنین نتیجهای را وزیر دفاع اسرائیل اهود باراک مورد اشاره قرار داده است وقتی که در سخنرانیاش در کنست گفت که «اسرائیل باید حساسیت و آگاهی و نیازهای مبتنی بر واقعیتش را در رابطه با ایالات متحده افزایش دهد و سیاستی را در پیش بگیرد که که باعث گسترش روابط خاص بین دو کشور شود.»
تهدید بزرگ روز اول یا حتی هفته اول بعد از حمله اسرائیل به ایران اتفاق نخواهد افتاد. بزرگترین تهدید یک سال یا بیشتر پس از حمله خواهد بود وقتی که همزمان با رشد بحران اقتصادی، ایران تاسیسات هستهای زیر زمینیاش را دور از چشم نظارت جامعه جهانی برای ساخت بمب هستهای توسعه ببخشد.
چنین چشم اندازی وضعیت کنونی ما را نسبت به آنچه پس از حمله در انتظارمان است بسیار جذاب نشان میدهد.