مجید رفیعزاده، تحلیلگر ایرانی-سوری و پژوهشگر روابط بینالملل و سیاستهای آمریکا در خاورمیانه، در یادداشتی برای مردمک به سناریوهای احتمالی برای آینده سوریه است.
متاسفانه حکومت سوریه و دستگاه امنیتیاش توسط حمایت ایران و دو رای وتو مسکو و پکن بر سر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تشجییع و تقویت شده است؛ قطعنامهای که خواستار مداخله نظامی یا تغییر حکومت هم نبود بلکه خواستار گذار مسالمتآمیز به یک نظام دموکراتیک در سوریه شده بود.
ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل در تصویب قطعنامه که طرح اتحادیه عرب را تایید میکرد و مورد حمایت اکثریت تظاهراتکنندگان در سوریه بهخصوص شهر حمص بود، به تشدید خشونت در سرتاسر این کشور منجر شد.
رای وتو روسیه و چین به این تصور حکومت سوریه که استفاده خشن از قدرت نهایتا میتواند به این قیام فراگیر پایان بدهد. از سوی دیگر، مردم سوریه از جامعه بینالمللی ناامید شدهاند. آنها به این باور رسیدهاند که در تلاش برای تغییر حکومت استبدادی سوریه به سوی یک نظام دموکراتیک از سوی جامعه بینالملل به حال خود رها شدهاند.
مردم سوریه در تلاششان برای دموکراسی و برای پایاندادن به عصری از تحقیر، فساد، سوءاستفاده از قدرت و خویشاوندسالاری، ابتدا از روشهای مسالمتآمیز اعتراضی و مقاومت عاری از خشونت استفاده کردند. با این حال پس از استفاده بیپایان از قدرت توسط حکومت سوریه، شماری از فعالان سیاسی برای دفاع از خود و حفظ مردمشان از حملههای نیروهای مسلح حکومت، اسلحه برداشتند.
بدیهی است که یک اپوزیسیون مسلح در سوریه، به نزاع شکل نظامی میدهد. اغلب باور دارند که دو بار وتو شدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به نفع حکومت اسد، مردم سوریه را بیشتر برای پیوستن به ارتش آزاد سوریه، گروه نظامی مخالف اصلی در این کشور، تشویق کرده است.
پس از آنکه راه دو قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل سد شد، شماری از احتمالها برای آینده سوریه تصور میشوند. احتمال کمی درباره کودتای نظامی در داخل حکومت سوریه مشابه آنچه در مصر اتفاق افتاد، وجود دارد. اگر وضعیت در سوریه آنقدر خراب شود که بقای نظام سیاسی این شکور را تهدید کند، فرماندهان عالیرتبه سوری ممکن است تصمصم بگیرند رئیسجمهور بشار اسد را قربانی کنند تا حکومت را از سقوط نجات دهند.
با این حال با در نظر گرفتن این واقعیت که ساختار سیاسی سوریه خیلی با مصر فرق میکند، این کماحتمالترین حالت است. سوریه یک نظام سیاسی فرقهمحور دارد که در آن عالیترین موقعیتها و منابع عمدتا در اختیار علویهاست.
اگر اسد وادار به ترک قدرت شود، کل نظام سیاسی باید اصلاحات اساسی را از سر بگذارند. در مصر، ارتش عموما به عنوان یک سمبل از ملیگرایی مصری دیده میشود. به همین ترتیب توانسته است از حسنی مبارک فاصله بگیرد. هرچند درباره سوریه، ارتش و حکومت (یعنی بشار اسد) عمیقا در هم تنیده شدهاند.
در دومین سناریو، روسیه همچنان در مقابل پیوستن به اتحادیه عرب، کشورهای اروپایی و ترکیه برای ایستادن در مقابل حکومت سوریه مقاومت میکند. این احتمال درگرفتن یک جنگ داخلی تمامعیار را بیشتر میکند؛ جنگی که بر کل منطقه اثر میگذارد.
در این صورت، کشورهایی نامبرده تصمیم میگیرند خارج از چارچوب سازمان ملل تصمیم بگیرند. آنها احتمالا گروههای اپوزیسیون همچون ارتش آزاد سوریه را آموزش میدهند و تجهیز میکنند. پناهگاهها برای پذیرفتن پناهجویان سوری و نیروهای مسلح اپوزیسیون در مرزهای شمالی و جنوبی سوریه آماده میشود و منطقه پرواز ممنوع برای حفاظت از مردم وضع میشود.
در سناریوی سوم، روسیه، چین و ایران نهایتا پس از محاسبه استراتژیک و در نظر گرفتن این واقعیت که حمایت سرسختانه از اسد، منافع اقتصادی و ژئوپلتیکی آنها را در مقابل کشورهای عربی و غرب به خطر میاندازند، به جامعه بینالمللی میپیوندند. با این حال این سناریو در صورتی محتمل است که خشونت در سوریه به سطحی بیسابقه برسد و محکومیت بینالمللی حمایت مسکو از دمشق، قدرتمندتر طنینانداز شود.
آخرین احتمال آن است که بنبست فعلی در حل بحران سوریه ادامه پیدا میکند. در این صورت، درگیریها نظامیتر از قبل میشود. شمار نیروهای نظامی فراری از ارتش سوریه افزایش پیدا میکند که میتواند این کشور را به سمت یک جنگ داخلی سوق دهد.
این عواقبی مخرب برای کل منطقه دارد. مقامات سوری پیشتر هشدار دادهاند که اگر این کشور به ورطه جنگ داخلی بغلتد، آنها هرچه در توان دارند به کار میبندند تا کشمکش و تنش در منطقه بر انگیزند و کل منطقه را ناامن کنند و شام را به آتش بکشند. اینهمه در واقع یعنی اینکه مردم بیشتری کشته خواهند شد، از جمله زنان و کودکان بیگناه، و بحران هم در سوریه حلنشده باقی میماند.