کریم سجادپور، تحلیلگر مسائل ایران و عضو ارشد بنیاد صلح کارنگی، در یادداشتی مفصل به سیاستهای جنسی جمهوری اسلامی و رویکرد تادیبی و محدودکننده این حکومت در ایران پرداخته است.
آقای سجادپور که پیش از این نیز یادداشتها و گزارشهایی در تحلیل و معرفی جمهوری اسلامی و سیاستهایش نوشته، در این یادداشت به نمونههایی از سیاستگذاریها و مداخلههای حکومت ایران در زندگی خصوصی شهروندان و مشخصا حوزه روابط جنسی آنان پرداخته است؛ از درسهای تلویزیونی آیتالله گیلانی در نخستین سالهای پس از انقلاب ۵۷ که به «گیلیشو» معروف شده بود درباره سناریوهای جنسی بامزه و استمناء گرفته تا سخنان امروز آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی درباره اهمیت جنگ نرم و جنبههای فرهنگی نزاع جمهوری اسلامی با غرب.
این مطلب در مجله فارنپالیسی [سیاست خارجی] چاپ شده که از نشریات معتبر و مورد توجه آمریکایی در حوزه سیاست است.
این تحلیلگر مسائل ایران در این یادداشت خود نوشته است: شاید آنقدر هم غیرمنتظره نباشد که بنیادگرایان شیعه در ایران - برعکس نمونههای مسیحی اوانجلیست، کاتولیک، یهودیان ارتودوکس و مسلمانان سنی - اینقدر زیاد برای فکرکردن به مسائل جنسی وقت میگذارند. هرچه باشد، آنها هم آدم هستند. ولی در عین حال این هیجانزدگی بنیادگرایان مذهبی ایران درباره مسائل جنسی، شایسته بررسی دقیقتر است. هرچه باشد آنها حکومتی هستند که بلندپروازیهای هستهای، ثروت نفتی وسیع، و جمعیتی جوان و پویا و سرکوبشده دارد. با این حال به دلایل مختلفی - چه بیم اینکه یک سلمان رشدی دیگر درست شود یا برای پرهیز از انگ شرقشناسی و یا از نگرانی تحریک حساسیتهای مذهبی - معمولا به این ریاکاریهای چشمگیر حکومت ایران پرداخته نشده است.
به نوشته کریم سجادپور، نپرداختن به این موضوع، یک اشتباه است چون در یک نظام دینی مانند جمهوری اسلامی، دین همان سیاست است، ایدههای غریب و منسوخ جنسی فقط محدود به اتاقخواب نمیشوند و در واقع همایشهای علمی، سنگرهای نظامی، اتاقهای مدیران، دادگاهها، و کلاسهای درس را هم در مینوردند.
در این یادداشت به یک مثل رایج بین ایرانیها اشاره شده که میگوید قبل از انقلاب، ایرانیان در خانه نماز میخواندند و در بیرون از خانه به جشن و پارتی میرفتند ولی حالا بیرون از خانه نماز میخوانند و در خانه، پارتی میگیرند.
آقای سجادپور معتقد است این دوگانه معکوس، درباره خیلی از رفتارهای اجتماعی در ایران صدق میکند. او مینویسد: این وضعیت وارونه حالا برای خیلی از ایرانیان، درونی شده و به عنوان جنبهای از کنشهای روزمره در آمده که دیگر قابلتوجه هم نیست.
عضو ارشد بنیاد صلح بینالمللی کارنگی اشاره کرده که در دو دهه گذشته، زنان نسل جوان ایران خودشان را پیدا کردهاند و حجابهایشان را عقب بردهاند ولی رهبر جمهوری اسلامی آیتالله خامنهای هیچ حرفی را درباره رفع قانون حجاب اجباری تحمل نمیکند. به اعتقاد کریم سجادپور، بعد از دشمنی با آمریکا و اسرائیل، حجاب اجباری معمولا به عنوان سومین اصل ایدئولوژیک باقیمانده برای جمهوری اسلامی در نظر گرفته میشود.
این یادداشت از آزاده معاونی، روزنامهنگار و نویسنده ایرانیآمریکایی، نقلقول میکند: جمهوری اسلامی فکر میکند اگر سر حجاب کوتاه بیایند، بیبندوباری رایج میشود و بعد از آن مردم میخواهند در خیابان آبجو سر بکشند و رمانهای سانسورنشده بخوانند. جمهوری اسلامی حجاب را دروازه آزادی میداند.
کریم سجادپور در عین حال به تلاشهای جمهوری اسلامی برای جا انداختن ازدواج موقت در ایران و از جمله قانونیکردن آن اشاره میکند و مینویسد با وجود تاکید آقای خامنهای بر اینکه حجاب اجباری جلوی هرزگی مردان را میگیرد، سیاستهای حکومتی در واقع در جهت تشویق آن بوده است.
او در عین حال یادآوری میکند که درخواست طلاق از سوی زنان، بسیار دشوار است و آنان که پیمان ازدواجشان را نقض کنند، در خطر مرگ قرار میگیرند. چنان که در این یادداشت آمده، تاکنون دهها نفر به خاطر زنا در ایران سنگسار شدهاند. این یادداشت همچنین به رواج روسپیگری در ایران اشاره میکند که در زمان حکومت پهلوی در «شهر نو» یافت میشد و «حالا کل تهران، شهر نو شده است.
به نوشته کریم سجادپور، غیرمنتظره نیست که ماهیت تنزهجوی متظاهر فرهنگ سیاسی متاثر از آیتالله خمینی، رفتار جنسی معمول را هم منحرف کرده و کنجکاویها و تمایلات غریب در بین مقامات رسمی جمهوری اسلامی پدید آورده است.
امید معماریان، روزنامهنگار ایرانی که چند ماه را به خاطر مطالب انتقادیاش در زندان معروف اوین گذراند، گفته که بازجویان او انگار به حیات جنسی او بیشتر از خطاهای سیاسی او علاقهمند بودهاند. او به خاطر میآورد که در پاسخ به بازجویانش، سعی میکرده پاسخهای بسیار کلی بدهد اما آنان از او جزئیات میخواستند و مثلا از او میخواستند از جایی شروع کند که داشت دکمههای لباس طرف را باز میکرد. آقای معماریان در این باره گفته است یک بار که در جریان همین نوع بازجوییها درباره روابط جنسیاش متوجه شده بازجویش دارد خودش را از روی شلوار میمالد، وحشتزده شده است.
کریم سجادپور با اشاره طعنهآمیز به نام چند سیاستمدار آمریکایی که به دلایل مشابهی خبرساز شدهاند، مینویسد: برای ناظران صحنه سیاسی آمریکا، عجیب نیست که ببینند در ایران هم مدعیان پر سر و صدای ارزشهای سنتی، خود در حفظ آنها ناموفق میمانند.
این تحلیلگر باز هم از امید معماریان نقلقول میکند که در دوره سربازیاش در تهران، سخنرانیهای یک فرمانده ارشد سپاه را مینوشته که مرتبا به انحطاط اخلاقی «قدرتهای جهانی» (یعنی مثلا آمریکا) میتاخته ولی کسی که برای این فرمانده سپاه فیلمهای قاچاقی روی سیدی میآورده، به آقای معماریان گفته که او همیشه «فیلمهای صحنهدار» میخواسته است.
این یادداشت همچنین به رسوایی درباره رضا زارعی، یکی از فرماندهان پلیس تهران که مسئول اعمال قوانین ضد فساد بوده اشاره کرده که «عریان با شش زن در یک فاحشهخانه دستگیر شده و یکی از آن زنان ادعا کرده که این فرمانده پلیس، از او خواسته بوده عریان در مقابل او نماز بخواند».
آقای سجادپور همچنین به استفاده حکومت از چنین رسواییهای برای تحمیل قدرت اشاره میکند و از جمله از قول «دوست نزدیک» محمدعلی ابطحی مینویسد که اعترافات این چهره اصلاحطلب در هفتههای پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ نه بر اثر فشار فیزیکی یا روانی، بلکه به خاطر عکسهایی بوده که از او در جریان یک رابطه جنسی در خانهای که مدتها تحتنظر بوده، گرفته شدهاند.
این یادداشت اشاره میکند به تهدیدهای پی در پی اسرائیل برای حمله به ایران و تلاشهای وزارت دفاع آمریکا برای درک اینکه جمهوری اسلامی عقلانی است یا غیرعقلانی و آیا مذاکرات دیپلماتیک میتواند ایران را از دستیابی به بمب هستهای باز دارد یا حمله به تاسیسات هستهای ایران اجتنابناپذیر است. و در همین حال، رهبران ایران نگران انقلاب مخملی هستند.
به نوشته کریم سجادپور، خیلی از ناظران معتقدند برای واداشتن ایران برای اینکه دنبال تسلیحات اتمی نرود، آمریکا باید به رهبر جمهوری اسلامی اطمینان دهد که فقط در پی تغییر رفتار جمهوری اسلامی است، و نه تغییر حکومت در ایران.
اما به اعتقاد این تحلیلگر مسائل ایران، این ناظران از این نکته غافل هستند که آقای خامنهای عمیقا باور دارد که برنامه ایالات متحده برای سرنگونی جمهوری اسلامی، حمله نظامی نیست بلکه براندازی فرهنگی و سیاسی در جریان یک «انقلاب مخملی» از درون کشور است.
کریم سجادپور به یک سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی در سال ۸۴ اشاره میکند که میگوید: دشمنان ایران بیش از این که به اسلحه و تفنگ و از این قبیل نیاز داشته باشند، نیاز دارند که ارزشهای فرهنگی خود که به انحراف اخلاقی منجر میشود را ترویج کنند. من اخیرا در خبرها خواندم که یک مقام ارشد در یک مرکز مهم سیاسی آمریکا گفته بود «به جای این که بمب روی ایران بیندازید، برایشان دامن کوتاه بفرستید». راست میگوید. اگر آنها بتوانند امیال جنسی را در هر کشوری برانگیزند، اگر رابطه بیبند و بار زن و مرد را ترویج کنند، اگر جوانان را به رفتاری سوق بدهند که طبیعتا و بر اساس غریزه باشد، دیگر نیازی به توپ و تفنگ علیه آن ملت ندارند.
به اعتقاد آقای سجادپور، مجموعه مفصلی که از سخنان رهبر جمهوری اسلامی در دست است، نشان میدهد سلاحهای کشتار جمعی که او از آنها میترسد، بیشتر فرهنگی هستند. او از کیم کارداشیان و لیدی گاگا بیش از موشکهای ضد سنگر و ناوهای هواپیمابر میترسد. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی نه فقط از آنچه آمریکا انجام بدهد احساس تهدید میکند، بلکه از آنچه آمریکا هست هم احساس نگرانی میکند؛ یک قدرت استعماری پستمدرن فاسد که در پی سلطه جهانی است. خامنهای میگوید سیاست استراتژیک آمریکا آن است که در پی بی بند و باری زنان است.
کریم سجادپور، تحلیلگر مسائل ایران و عضو ارشد بنیاد صلح کارنگی، در پایان این یادداشت مفصل خود مینویسد: این اظهارات آقای خامنهای، پارادوکسی را درباره ایران مدرن به رخ میکشد. در حالی که بمباران ایران بیشتر به نظر میرسد که حیاتش را طولانیتر کند، حکومتی که موی زنان را به عنوان یک تهدید ماهوی میبیند، همینطوریاش هم تاریخگذشته است.