مصطفی خلجی، روزنامهنگار حوزه فرهنگ و ادبیات، به برخوردهای دولتی با کتابهای «عرفانی» و شدتگرفتن این برخوردها پرداخته است.
یکی از سیاستهای اصلی اداره کتاب وزارت ارشاد طی سالهای اخیر، یعنی در دولتهای نهم و دهم، برخورد با کتابهایی است که به گفته مقامات وزارت ارشاد مروج «عرفانهای کاذب» هستند.
به تازگی معاون امور فرهنگی وزیر ارشاد از مهار انتشار این دسته از کتابهای خبر داده و گفته است: «خوشبختانه با اقدامات جدی در دو عرصه سلبی و ایجابی، انتشار این نوع عرفانهای غیرالهی و ضددینی مهار شده است.»
بهمن دری، مدتی را که وزارت ارشاد درگیر پرونده «عرفانهای دروغین» است، «دو سال» اعلام کرده، اما برخلاف گفته دری، این زمان طولانیتر است و حداقل به آغاز اولین دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد بازمیگردد.
محسن پرویز، معاون پیشین وزیر ارشاد، سالها پیش در نامهای سرگشاده به احمد مسجدجامعی، وزیر ارشاد دولت محمد خاتمی، از «جلوگیری از چاپ و نشر کتابهای خرافی و عرفانهای کاذب وارداتی» از همان ابتدای به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد سخن گفته بود.
همچنین پرویز در سال ۱۳۸۶، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران از پدیدهای به نام «عرفانهای وارداتی» در صنعت نشر ایران خبر داده بود.
اما عرفانهای دروغین یا عرفانهای وارداتی از نظر جمهوری اسلامی چیست و چرا به مبارزه با آن برخواسته است؟
مسؤولان فرهنگی جمهوری اسلامی مقوله «عرفانهای دروغین» را در ادامه نظریه «تهاجم فرهنگی» میدانند؛ نظریهای که رهبر جمهوری اسلامی آن را برای اعمال محدودیتهایی در حوزه فرهنگ و کتاب بنا نهاد.
آیتالله علی خامنهای طی دو دهه اخیر همواره از «تهاجم فرهنگی» سخن گفته و گاهی نسبت به رواج «عرفانهاى قلابى و معنویتهاى دروغین» هم هشدار داده است.
از این روی، تمامی فعالیتهایی که از سوی دستگاههای فرهنگی در مورد مقوله «عرفانهای دروغین» انجام میشود، با مستمسک قرار دادن اظهارات آیتالله خامنهای صورت میگیرد.
حتی طی سالهای اخیر، عبارت «جنگ نرم» هم به تحلیلهایی که از سوی حکومت برای بررسی پیدایش «عرفانهای دروغین» نوشته میشود، اضافه شده است.
به همین دلیل، در شرایط کنونی، مبارزه با کتابهایی که به ترویج «عرفانهای دروغین» متهم میشوند جدیتر شده و مقامات فرهنگی نیز از آن بیشتر سخن میگویند.
اما صرف نظر از اینکه از نظر علمی اساسا «عرفانهای دروغین» وجود دارد یا نه، به نظر میرسد معنای این عبارت حتی برای خود مقامات جمهوری اسلامی نیز مشخص نیست.
به عنوان نمونه، علیرغم انتشار جزوات و مطالب بسیار از سوی مؤسسهها و رسانههای دولتی درباره «عرفانهای دروغین»، هر روز محدوده این نوع از کتابها در وزارت ارشاد تغییر میکند.
آنچه در اظهارات اخیر معاون وزیر ارشاد آمده این است که «عرفانهای سرخپوستی و هندی و چینی» نمونهای از عرفانهای کاذباند، اما گاهی ادبیات فمینیستی هم جزو این دسته از کتابها قرار میگیرد.
حتی مقامات جمهوری اسلامی مثل استاندار خراسان، از ورود «عرفانهای کاذب» به «هیأتهای مذهبی» ابراز نگرانی میکنند.
گاهی هم آن قدر اوضاع آشفته میشود که عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس میگوید: «عرفانهای کاذب سازمانها را به جان هم انداخته است!»
پائولو کوئلیو؛ نماد عرفانهای وارداتی
بنابراین گستره کتابهای مربوط به عرفانهای دروغین در ایران یک سرزمین بیمرز است که هر روز مناطق جدیدی از آن کشف میشود؛ از کتاب تحقیقی ع. پاشایی درباره بودا گرفته تا کتابهایی که به فلسفه غرب میپردازند.
اما در این میان، برای جمهوری اسلامی، آثار پائولو کوئلیو، نمونهای کامل از «عرفانهای دروغین» است و میتوان گفت که کتابهای این نویسنده مشهور برزیلی قربانی سیاست مبارزه وزارت ارشاد با «عرفانهای دروغین» شده است.
پائولو کوئلیو که زمانی در ایران با کتاب «کیمیاگر» به شهرت رسید و بارها تجدید چاپ شد و خود نویسنده نیز در زمان ریاستجمهوری محمد خاتمی به ایران سفر کرد، اما پس از به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد، بخت او در ایران برگشت.
کتابهای پائولو کوئیلو که گفته میشد فروش آنها در ایران به شش میلیون جلد رسیده بود از سوی نهادهای فرهنگی امنیتی مثل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود به ترویج عرفانهای کاذب متهم شد.
پژوهشگران این مؤسسه آثار کوئلیو را به ترویج «آزادی جنسی» (مثلا در کتاب «۱۱ دقیقه»)، یا «گرایش به یهودیت» و همچنین «طرفداری از گروههای شیطانپرست» متهم کردهاند.
همچنین در کتابی با نام «جریانشناسی انتقادی عرفانهای نوظهور» نویسنده از پائولو کوئیلو به عنوان رییس یک «فرقه ضاله» نام میبرد و معتقد است تناسخ یکی از اعتقادات این فرقه است.
در این کتاب که از سوی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده آمده که «کوئیلو به جادو، تفکرات سحرگونه، و سفر ارواح اعتقاد دارد و همچنین در آثارش به «عرفان جنسی و جادویی» میپردازد.
نتیجه این همه حملات آن شد که فروش کتابهای پائولو کوئلیو اکنون در ایران ممنوع است و این نویسنده برزیلی خود کتابهایش را به زبان فارسی در یک سایت اینترنتی به صورت مجانی منتشر کرده است.
البته موضوع ممنوعیت انتشار آثار کوئلیو بعدا در سطح وزیر فرهنگ برزیل هم مطرح شد، اما تا کنون نتیجهای مبنی بر رفع محدودیتها، در بر نداشته است.
نویسندگان ایرانی، قربانی «عرفانهای دروغین»
اما این فقط نویسندگان خارجی نیستند که به ترویج عرفانهای دروغین متهم میشوند، رسانهها و مؤسسههای حکومتی در ایران، چه با انگیزههای سیاسی و چه غیرسیاسی، برخی از نویسندگان ایرانی را نیز بر فهرست نویسندگان مروج عرفانهای کاذب اضافه کردهاند.
به عنوان مثال، پایگاه اینترنتی برهان، در «بررسی عوامل ترویج معنویتهای نوظهور در ایران»، سه نویسنده مطرح در حوزه اندیشه دینی به نامهای عبدالکریم سروش، محسن کدیور و مصطفی ملکیان را به عنوان «مثلث ترویج عرفان کاذب» معرفی کرده است.
نویسنده این رسانه نزدیک به حکومت نوشته است: «سروش، ملکیان و کدیور، در واقع به جنگ با خدا برخاستهاند. آنها به جای رفع مشکلات معرفتی مردم، اول حیات آدمی را تا حد زیست حیوانی فرو کاستند و سپس معنویت و دیانت را تا حد احساسات روانشناختی و حالات درونی، بریده از مبدأ، معاد و فارق از هستیبخش و معنابخش جهان، فرو میکاهند.»
این نوع پروندهسازی و بولتننویسی علیه نویسندگان و روشنفکران ایرانی، در ادامه متهم ساختن تمامی روشنفکران و نویسندگان مستقل ایرانی است.
نویسندگان دیگر نیز بارها به اتهاماتی چون گرایش به «بهائیت» و «مارکسیسم» و مهمتر از همه «براندازی» متهم شدهاند. در واقع شکی نیست که این سیاست، بخشی از سیاست کلی محدودیت حوزه نشر است.
دولت طی سالهای اخیر جمعی از ناشران و نویسندگان را با تیغ برنده اتهامهای خود، از فعالیت باز داشته است.
اتهام اخیر وزیر ارشاد به نویسندگان و ناشران مبنی بر «ترویج فرهنگ غرب» نیز یکی دیگر از این اقدامات دولت است.
پیش از وزیر ارشاد و دو سال پیش مهدی کاموس، منتقدی که از او به عنوان یکی از ممیزان وزارت ارشاد نام برده شده، اسامی برخی از ناشران ایران را به عنوان ترویجدهنده سبک زندگی غربی نام برده و گفت که «انتشارات ماهی، چشمه، ققنوس و مرکز از مراکز نشری هستند که به صورت جریانساز و زیر زمینی سبک زندگی غربی در ایران را ترویج میدهند.»
وی گفت: «برخی از انتشاراتیها با معرفی نویسندگان جدید به تقلید از داستانهای غربی میپردازند، به طوریکه با جریانسازی تالیف و ترجمه ادبیات دهه ۹۰ میلادی در ایران به مصرفگرایی و تجملگرایی رسید.»
گرچه اکنون آن قدر اعمال ممیزی در ایران شدت گرفته که مشخص نیست که چه کتابی به چه بهانهای توقیف شده و یا مجوز انتشار به او داده نشده است.
مثلا در مورد کتاب «کلنل» محمود دولتآبادی وزارت ارشاد صرفا به گفتن اینکه این کتاب ممکن است «تأثیرات نامطلوب» داشته باشد، بسنده کرده و وزیر ارشاد هم از گفتن دلیل آن امتناع میکند.
به این ترتیب اتهام «ترویج عرفانهای کاذب» به حلقهای دیگر از زنجیر سانسور در ایران تبدیل شده که به گردن حوزه نشر ایران پیچیده شده است.