استاد مطالعات امنیتی در یادداشتی که در فارین پالیسی منتشر شده به پنج کشوری اشاره کرده که بیشتر از ایران امنیت ملی آمریکا را تهدید میکنند.
مارتا راداتز که مناظره میان جو بایدن و پل رایان دو معاون نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت در جایی از مناظره گفت برویم سراغ موضوع ایران که تهدیدی بزرگتر از آن برای امنیت ملی آمریکا وجود ندارد. هر دو نفر به سرعت توافق کردند و البته رئیس جمهور اوباما و فرماندار رامنی دشمنی تهران را با ایالات متحده و همه دنیا مورد توجه قراردادهاند و اوباما نیز هشدار داد که ایالات متحده برای پیشگیری از هستهای شدن ایران اقدام نظامی را هم مورد توجه قرار میدهد.
در واقع نگرانی درباره ایران از دو سوی جناحهای سیاسی آمریکا مورد توجه است و به نظر میرسد دولت آینده نیز مقادیر معتنابهی زمان و منابع مالی صرف این موضوع خواهد کرد.
ایران و به طور خاص برنامه هستهایش باید مورد توجه هر دولتی قرار بگیرد که در آینده به قدرت میرسد اما ایران از جایگاه یک تهدید جدی برای امنیت ملی آمریکا بسیار فاصله دارد و حتی شاید بشود گفت در صدر فهرست تهدیدکنندگان امنیت ملی آمریکا هم نیست. کشورها و خطرهای دیگری وجود دارند که رای دهندههای آمریکایی باید در مورد آنها فکر کنند و نامزدها هم در رقابتشان به آنها توجه کنند.
پاکستان
پاکستان تروریسم جهادی، نزاعهای قومی، مرزهای مورد مناقشه، فساد و دولت ضعیفی دارد که هر لحظه ضعیفتر میشود. پاکستان البته سلاح هستهای هم دارد و دانشمندانی که کنار جاده این سلاحها را میفروشند. بخشهایی از حکومت آشکارا از طالبان در کنار سایر جنبشهای تندرو حمایت میکنند. در دوران جورج دابلیو بوش و اوباما ایالات متحده کوشید که با پاکستان همکاری کند اما در عین حال به آن اعتماد نکرد.
پاکستان از حملههای تروریستی در هند حمایت میکند که احتمال جنگ بین دو کشور مسلح به سلاح هستهای را افزایش میدهد. چنین جنگی ممکن است هزاران کشته به جا بگذارد و یا اگر کار به حمله اتمی بکشد میلیونها نفر کشته شوند. آسیب محیط زیستی آن جهانی است، کشاورزی از رشد باز میماند و آسیبهایی که به سلامتی انسانها وارد میشود میتواند تا نسلها ادامه پیدا کند.
کره شمالی
شاید یک دلیل آنکه ما بیشتر از کره شمالی روی ایران تمرکز کردهایم این باشد که درباره شرایط این حکومت منزوی چیز چندانی نمیدانیم. اما میدانیم که این کشور سلاح هستهای دارد که تکنولوژی آن را دست کم با یک کشور مخالف آمریکا یعنی دولت بشار اسد قسمت کرده است.
گذشته از خشونت مداوم حکومت کره شمالی این کشور اغلب با آزمایش موشکهای خود و یا راه انداختن درگیریهای کوچک با کره جنوبی در سیاست خارجی بحران میآفریند. حکومت کره شمالی علیرغم اقتصاد ضعیف، سقوط مشروعیت و سیستم سیاسی افتضاحش میتواند سر پا باقی بماند. هر چند احتمال بیثباتی جدی و سقوطش نیز کاملا محتمل است. وقتی ما نگران احتمال مسلح شدن ایران به سلاح هستهای هستیم باید نگران کره شمالی هم باشیم که هم اکنون سلاح هستهای دارد.
چین
چین نه دشمن ایالات متحده است و نه دوستش. تحلیلگران اغلب از عبارت «رقیب» و «رقیب بالقوه» برای توصیف رابطه ایالات متحده و چین استفاده میکنند.
چین پر جمعیتترین کشور جهان با اقتصاد به سرعت در حال رشد است که دومین اقتصاد بزرگ جهان هم به حساب میآید و ارتشی که به سرعت دارد از رده سوم جهان به رتبه اول میرسد. رهبری چین ناسیونالیست و محتاط است و از بحران مشروعیت رنج میبرد.
چین علاقهمند است جایگاه خود را از طریق مشارکت در حل مشکلات جهانی مثل بحران تغییرات آب و هوا و بحرانهای منطقهای مثل سوریه مستحکم کند. هیچ کس نمیداند در سالهای آینده چین به کجا خواهد رفت اما تاریخ نویسان احتمالا از چهار سال آینده به عنوان سالهایی یاد میکنند که این کشور از جایگاه بیست و یکم جهان به قدرت اول بدل شد. بزرگترین قدرت؟ شاید که نه اما بزرگترین چالش؟ کاملا محتمل است.
سوریه
جنگ داخلی در سوریه از وضعیت بد به فاجعه رسیده است. نه تنها سرعت کشتار شتاب گرفته است که نیروهای جهادی در میان مخالفان حکومت نقش جدی بازی میکنند. حتی ترسناکتر از این، ترکیه و سوریه در مرزهایشان به مبادله آتش میپردازند، ایران و حزب الله نیروهای جنگندهشان را برای کمک به حکومت فرستادهاند، دمشق از جنگجویان کرد مخالف ترکیه حمایت میکند، دهها هزار پناهنده به کشورهای همسایه پناه بردهاند و بحران بنیادگرایی منطقه را تهدید میکند.
کشورهای همسایه سوریه مثل عراق و لبنان بشدت آسیب پذیر هستند. هر دو بتازگی درگیر جنگ داخلی و فرقهای بودهاند و هر دو دولتهای ضعیفی دارند و هر دو با کشورهایی روبرو هستند که از جناحهای مختلف بحران حمایت میکنند.
یک جنگ داخلی مخوف به یک بحران منطقهای تبدیل میشود و در این میان ایالات متحده کمی بیشتر از یک تماشاچی نقش دارد. در شرایطی که القاعده و دیگر گروههای تروریستی مشغول درو کردن غنایم این جنگاند، متحدان کلیدی آمریکا مثل اسرائیل و ترکیه ممکن است پایشان به این جنگ باز بشود.
ایالات متحده
خب ایالات متحده به خودش آسیب نمیزند اما کسری بودجه سرسام آور و عدم تمایل به افزایش مالیاتها، دولت را ناچار به کاهش بودجه دفاعی و اطلاعاتی کرده است. کمکهای مالی خارجی کم و کمتر میشود و جنگهای ویرانگر در عراق و افغانستان مردم آمریکا را در مورد خطرات مداخله نظامی محتاط کرده ست. ما نمیتوانیم در مورد تهدیدهای خارجی فکر کنیم بدون اینکه مسئولیتمان را در برابر مشکلات خانگیمان تشخیص بدهیم.
یک سوال این است که ایران کجای فهرست تهدیدهای آمریکا است. حکومت آخوندها در تهران یک دشمنی آشکار با ایالات متحده در منطقه است. اما رهبری آن به نظر بسیار معقولتر از آن چیزی به نظر میرسد که ما در کره شمالی میبینیم. به نسبت پاکستان هرج و مرج بسیار کمتری بر آن حاکم است و البته قدرت نظامی و اقتصادیاش بسیار کمتر از چین است.
معنای هیچ کدام از اینها این نیست که ایران را میتوان نادیده گرفت اما در ارزیابی نامزدهای ریاست جمهوری لازم است که پس زمینه بحرانها را هم ببینیم. همین طور لازم است حواسمان به محدودیتهای قدرتمان باشد و هر رئیس جمهوری باید باید تصمیم بگیرد چقدر مردم را به خاطر سیاست خارجیاش تحت فشار بگذارد.
شاید همه چالشهایی که به آن اشاره شد راه حل خوبی نداشته باشند اما هر نامزدی بهتر است آنها را مورد بررسی دقیق قرار بدهد به گونهای که کشور امن و مطمئن باشد و ایالات متحده همچنان یک رهبر جهانی باقی بماند.